هشدار اقتصاددانان نسبت به انفجار بمب ساعتی نقدینگی
رقابت حبابها
ساختن حباب، بازی بسیار هیجانانگیزی برای کودکان است، اما کودکان از همان ابتدا میدانند که این حبابها عمر چندانی ندارند.
ساختن حباب، بازی بسیار هیجانانگیزی برای کودکان است، اما کودکان از همان ابتدا میدانند که این حبابها عمر چندانی ندارند. آیا سرمایهگذاران نیز از این موضوع آگاهی دارند؟ حباب داراییها نه با اکسیژن که با نقدینگی زیاد و در دسترس و انتظارات غیرعقلانی سرمایهگذاران تغذیه میشود. سرمایهگذاران هفت سال گذشته را با نرخ بهره اندک گذراندهاند؛ موضوعی که آنها را مجبور کرد یا به دنبال بازارهایی با بازدهی بالاتر خارج از مرزهای ایالات متحده بگردند (کاری که فقط وقتی سرمایه شما از حدی بیشتر باشد، ممکن و منطقی است) یا برای داشتن درآمد سراغ داراییهایی با ریسک بالاتر بروند. ترکیب نرخ بهره منفی یا بسیار اندک با چاپ پول فراوان، در واقع اکسیر ساختن حباب در اقتصاد است و حالا کم نیستند اقتصاددانانی که اعتقاد دارند ایالات متحده در حال شکل دادن به حبابهایی تازه است که دیر یا زود خواهند ترکید. این همان موضوعی است که نوریل روبینی، اقتصاددانی که پیشبینی بحران مالی سال 2007 به شهرت وی دامن زد نیز درباره آن اظهار نگرانی کرده است. وی در مقالهای که در اول ژوئن در گاردین به چاپ رساند نسبت به تبعات انفجار «بمب ساعتی نقدینگی» هشدار داد. با انتشار این مقاله، وی نیز به جمع نهچندان اندک اقتصاددانانی پیوست که نگران تبعات نقدینگی عظیمی هستند که در سالهای اخیر وارد اقتصاد شده است. نقدینگی البته مانند خون برای بازارهای مالی است، اگر سرمایهگذاری تصمیم بگیرد اوراق قرضه خود را بفروشد اما نتواند مشتری مناسبی را در زمانی محدود پیدا کند، نگرانی وی از غیر قابل نقد بودن داراییاش، میتواند به سرعت به بازار منتقل و باعث وحشت در بازار و بروز مشکلاتی جدی شود. سرعت به فروش رسیدن این داراییها، رابطه مستقیمی با میزان نقدینگی موجود در بازار دارد و از این رو نمیتوان تزریق پول به بازار را کلاً اشتباه دانست. پس مشکل نقدینگی کجاست؟ حجم بالای نقدینگی، میتواند باعث بروز رفتاری در بازار داراییها و خصوصاً اوراق قرضه شود که به آن اصطلاحاً رفتارهای گلهوار میگویند. به این معنا که حجم بالای پول در دست افراد و سرمایهگذاران، تعداد و حجم معاملات را در بازار افزایش میدهد. این افزایش، باعث شایعات و صحبتهایی (که بازارهای مالی تا حد زیادی بر پایه آن قرار دارند) مبنی بر بازدهی بالای این اوراق پرمعامله شده و در نتیجه عده بیشتری به سمت آن گرایش پیدا میکنند. اما زمان زیادی نیاز نخواهد بود تا سرمایهگذاران متوجه شوند که از چنین بازدهی خبری نیست و در واقع انتظارات آنها غیرعقلانی بوده است. خروج از بازار حتی سریعتر از ورود به آن رخ خواهد داد و این به معنای شکستن حباب است. علاوه بر این به دلیل نقشی که بانکها در ایجاد بحران اقتصادی 2007 داشتند، قانون و مقررات حوزه عمل آنها را محدود کرده است تا از بروز اتفاقاتی مشابه جلوگیری کند. اما این محدودیت ضمناً به این معنا نیز خواهد بود که این نهادها نمیتوانند نقشی را که سابق بر این در ایجاد ثبات در بازار ایفا میکردند انجام دهند و این میتواند حتی باعث بروز بیثباتی شدیدتر و سریعتر شود.
دیدگاه تان را بنویسید