بررسی دلایل اقبال مردم به کالای قاچاق در گفتوگو با محمود دودانگه
مردم بیاعتماد
به نظر من اگر در مورد مساله روغن پالم که بسیار نیز مهم مینمود مردم واکنش لازم را نشان ندادند، دلیل آن این بود که آنها فکر کردند چیزی که در مورد روغن پالم مطرح میشود لزوماً درست نیست بلکه ممکن است مساله سیاسی باشد موضوع نیز ربط چندانی به سلامت مردم ندارد.
مشاور وزیر صنعت، معدن و تجارت از دلایل حضور کالاهای تقلبی در بازار، لزوم وجود حساسیت ویژه برای اصل بودن کالاهای سلامتمحور چه در حوزه سلامت شخصی و چه در حوزه سلامت اجتماعی، لزوم انجام وظیفه جدیتر و دقیقتر وزارت صنعت، معدن و تجارت، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، «موسسه استاندارد» و سازمان غذا و دارو برای جلوگیری از ورود کالاهای تقلبی به بازار، لزوم آگاهی و هوشیاری مردم در خرید کالاهای مورد نیاز خود و البته لزوم اعتمادسازی در مردم سخن گفت و اظهار کرد: اگر ما میبینیم که مردم در مواردی مانند مطرح شدن موضوع روغن پالم واکنشهای لازم را از خود نشان نمیدهند به این دلیل است که آنها اعتماد خود را به نهادهای مربوطه از دست دادهاند و البته این موضوع در شرایطی است که مدتهاست از استفاده از کالاهایی که در داخل تولید شده گذشته و استاندارد بودن آنها نیز تایید شده است.
هر از گاهی از سوی مسوولان حوزه غذا و داروی کشور هشدارهایی میدهند مبنی بر اینکه فلان کالای تقلبی در بازار وجود دارد و از مردم خواسته میشود از خریداری و مصرف آن جداً خودداری کرده و در صورت مشاهده آن کالاها به مراجع مربوطه اطلاع دهند. به نظر میرسد تعدد هشدارهای اینچنینی نگرانکننده است. در بازار کالاهای ما چه اتفاقی میافتد که این حجم از کالای تقلبی را در آن مشاهده میکنیم؟
اگر بخواهیم ریشه رخ دادن اتفاقاتی مانند امکان ورود و مبادله کالای تقلبی را در بازار ایران بشناسیم، نیازمندیم که به ماجرا به صورت کلان نگاه کنیم. در نگاه کلان اگر ساختارهای اقتصادی ما درست باشد و متغیرهای اقتصادی در کشور ما درست چیده شده باشد و همچنین اگر نظام گمرکی، نظام تعرفهای و نظام تجاری ما درست بنا شده باشد، خیلی از اتفاقات اینچنینی، در سطح عرضه و خرد مشاهده نمیشود.
ولی اکنون میبینیم که اتفاقاتی مانند ورود کالاهای تقلبی به بازار ما و مواردی از این دست در کشور ما بسیار رخ میدهد. و یکی از دلایل آن نیز وجود قاچاق کالا و نبودن نظارتهای کافی و لازم برای جلوگیری از این پدیده است.
کالای قاچاق در زنجیرههای عرضه وارد شده و در سطح خرد به دست مردم میرسد و متاسفانه در زمینه کالاهای حساس و سلامتمحور نیز قاچاق کالا صورت میگیرد و قاچاق این کالاها و رسیدن آنها به دست مردم علاوه بر اینکه سلامت مردم را به خطر میاندازد در مواردی هم که موضوع روشن میشود و مردم از آن مطلع میشوند، امنیت روانی آنها را تهدید میکند.
مثلاً وقتی مردم برای خرید کالایی مانند مواد غذایی و محصولات بهداشتی مراجعه میکنند و نمیتوانند به اصالت برندی که برچسب آن روی محصولات غذایی و بهداشتی خورده است، اطمینان کنند، درگیر چالشهای روانی میشوند که آیا میتوانند به اصالت این کالا اعتماد کنند؟ یا کالایی که به نام یک برند مطرح میخرند مشخصات مورد نظر این افراد را دارد یا خیر؟
البته این موضوع فقط به سطح عرضه برنمیگردد که بتوان در سطح عرضه چیزی را تغییر داد و شرایط را بهبود بخشید. بلکه باید در نگاهی کلانتر شرایط به گونهای تغییر کند که متغیرهای اقتصادی درست چیده شوند؛ نظاماتی که لازم است بر تجارت و بازار حاکم شوند تا جلوی این موضوع در سطح کلان گرفته شود.
طبیعتاً وقتی برای مقابله با پدیده قاچاق در سطح خرد اقدام شود، خیلی راه به جایی نبرده و نمیتوانیم جلوی ورود کالاهای قاچاق و تقلبی را بگیریم چون تعداد صنوفی که کالا عرضه میکنند، بسیار زیاد است.
از سوی دیگر نمیتوانیم از مردم هم انتظار داشته باشیم به متغیرهای مختلف کالا از جمله برند و مشخصات همه کالاهای مورد استفاده خود اشراف کامل داشته باشند و بتوانند اصالت انواع کالاهای مصرفی خود را «تشخیص» دهند.
طبیعتاً تشخیص اصالت باید در سطح کلانتر و توسط مراجع تخصصیتر مانند «موسسه استاندارد»، «سازمان غذا و دارو» و سایر نهادهایی که در این موضوع مسوولیت مستقیم دارند، انجام گیرد. آنها باید نظاماتی را پیگیری کرده و اجازه ندهند کالای قاچاق و تقلبی به بازار ورود کند.
از نظر من، رسیدگی به این موضوع و ایجاد اطمینان خاطر برای مردم نسبت به کالایی که میخرند که احساس امنیت روانی را در پی دارد، بسیار مهم است و تاکید میکنم که باید در سطح کلان درباره آن اقدام شود.
در مواردی مشاهده کردیم که دولت واردات برخی کالاهای خارجی به ویژه در حوزه دارو و لوازم بهداشتی را به خاطر موضوعاتی مانند حمایت از تولید داخلی محدود کرد که البته انتقادات انجمنهای مربوطه را هم به دنبال داشت. چقدر در حوزه محصولاتی که مستقیماً با سلامتی مردم در ارتباطند، محدودیت واردات کالا از مجاری قانونی به خاطر حمایت از تولیدات داخل توجیهپذیر است؟
البته حمایت از تولیدات داخلی یک اصل است. این موضوع بسیار حیاتی است و یکی از دغدغههای مهم مسوولان است که باید دغدغه مردم هم باشد. چنان که ما هرقدر بتوانیم از تولیدات داخلی خود در ابعاد مختلف حمایت کرده و از محصولاتی که در داخل تولید میشوند خریداری و مصرف کنیم به همان اندازه، رشد اقتصادی خود را افزایش داده، ایجاد اشتغال کرده و رفاه مردم کشور خود را بالا بردهایم.
ولی باید در نظر بگیریم که نباید حمایت از تولید داخلی بهگونهای نتیجه دهد که در مواردی برای مصرف داخلی مشکل ایجاد شود و دود آن به چشم مردم رود. یعنی باید بتوانیم توازنی میان حمایت از حقوق مصرفکنندگان و همینطور حمایت از تولیدکنندگان برقرار کنیم که هیچیک ضرر نکنند.
متاسفانه اگر ما از متغیرهای کلان اقتصادی بهویژه نرخ تعرفه استفاده مناسبی نکنیم و محدودیتهایی برای واردات بهویژه کالاهای سلامتمحور ایجاد کنیم، این محدودیتها آثار منفی خود را در بازار و جامعه میگذارند.
اگر بخواهیم از تولید داخل حمایت کنیم، باید از طریق متغیر تعرفه استفاده کنیم، نه اینکه ورود کالای سالم به کشور را ممنوع کنیم. چنین وضعیتی مخصوصاً درباره اقلام دارویی و بهداشتی مشکلآفرین است. چون به هر حال برای درمان بیماران، پزشکان داروهایی را تجویز میکنند که بیماران هم مجبورند آنها را تهیه کنند و تعدادی از آنها نیز از لحاظ روانی اعتقاد به خرید و استفاده از داروی یک برند خاص دارند. ایجاد محدودیت در حوزه واردات دارو به این بیماران آسیب میزند.
تصور من این است که اگر چه باید در ابعاد مختلف حمایت از تولید داخلی صورت گیرد ولی نباید به خاطر این موضوع جلوی واردات کالاهایی که نیازمندیهای آن در کشور وجود دارد گرفته شود چون چنین کاری باعث میشود مشکلات ما افزایش یابد.
همانطور که اشاره کردید بخشی از کالاهای تقلبی بازار در ایران، در زمینه کالاهای سلامتمحور است. از سوی دیگر این موضوع از حساسیت ویژهای برخوردار است و ما میبینیم که آمارها نشان میدهد در این حوزه حجم بالایی از کالاهای موجود در بازار قاچاق میشوند که طبعاً بخش بزرگی از آنها تقلبی هستند. چنانچه دیدیم همین کالاهای تقلبی که شامل حال دارو نیز میشود چندی پیش منجر به آن شد که چشمهای 15 نفر از هموطنان ما نابینا شود. در این زمینه چه نهادهایی باید جدیتر وارد عمل شوند؟ در واقع پیگیری وجود کالاهای سالم و قابل اطمینان در بازار باید توسط چه کسانی انجام شود؟
فرآیند ورود کالا به بازار کانالهای مختلفی دارد. هم کالاهایی که در داخل تولید میشوند به بازار ورود میکنند و هم از طریق واردات، کالا به بازار میرسد. ورود کالا به بازار از طریق واردات نیز به دو صورت انجام میشود. انواع کالا هم از طریق مجاری رسمی و هم از طریق مجاری غیررسمی که اصطلاحاً به آن قاچاق میگویند به بازار ورود میکند.
همچنین در داخل کشور نیز کالاهایی داریم که در ساختارهای رسمی شناختهشده و تعریفشده هستند و به صورت بهداشتی تولید شده و مجوزهای رسمی را نیز اخذ کردهاند و تحت نظارت هستند و در مقابل نیز کالاهای دیگری هستند که گرچه در داخل کشور تولید شده ولی در ساختار رسمی و نظاممند تولید نشده و عملاً کالاهای جعلی یا تقلبی هستند که گاه به اسم برندهای مختلف و گاه بدون اسم برندی خاص توزیع و عرضه شده و برای مصرف در اختیار مردم قرار میگیرند. تصور من این است که نهادهای مسوول در زمینه تولید مثل وزارت صنعت، معدن و تجارت، وزارت جهاد کشاورزی، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در این زمینه مسوول و متولی هستند.
از طرف دیگر نیز موسسه استاندارد که یک نهاد حاکمیتی و نظارتی است که مسوول و متولی در زمینه نظارت بر استاندارد کیفیت کالاهای مختلف است، باید نقش مهم خود را به گونهای ایفا کند که اساساً اجازه ندهد کالایی با کیفیت پایین و خارج از استاندارد در بازار ورود کند. همچنین سازمان حمایت از حقوق مصرفکننده و البته سازمان غذا و دارو نیز جزو نهادهای حاکمیتی و نظارتی هستند که نقش تعیینکنندهای دارند و نباید اجازه دهند به هیچ عنوان کالاهایی با کیفیت پایین و فاقد استانداردهای لازم در سطح خرد به مردم عرضه شوند.
متاسفانه در این مراحل نظارتهای لازم و کافی انجام نمیگیرد و در مواقعی هم نظارتشان موثر نیست و متاسفانه حتی در مواردی مسائل، چالشها و مفاسدی در این حلقهها وجود دارد که منجر به این میشود که کالاهای بعضاً تقلبی در شبکه عرضه، به دست مردم برسد. در چنین شرایطی است که نقش مردم اهمیت پیدا میکند. مردم باید آگاهی خود را نسبت به کالایی که میخرند، افزایش دهند و همچنین باید با حساسیت کامل انتخاب کنند. این امر بهویژه در مورد کالاهای سلامتمحور بسیار حائز اهمیت است.
کالاهای سلامتمحور به ایمنی و امنیت غذایی و همچنین به بهداشت آنها مربوط است. مردم حداقل باید این کالاها را از مراکز مجاز و شناختهشده خریداری کنند که در صورت بروز مشکل بتوانند مساله پیش آمده را پیگیری کنند.
در بعضی موارد ما میبینیم که مردم ابایی از مصرف کالای قاچاق ندارند. در مواردی حتی اگر بفهمند یک کالای خارجی از مجاری قاچاق وارد ایران شده است، نسبت به خرید آن بیاعتماد نیستند و حتی ممکن است آن را به کالایی که در داخل کشور تولید میشود ترجیح دهند. این بیاعتمادی عمومی نسبت به کالاهای تولید داخل و البته اعتماد به کالاهای خارجی ریشه در چه چیزی دارد؟
متاسفانه تجربه مردم نشان داده که نهادهای مسوول درباره فرآیند ورود، عرضه و تولید کالاهای مختلف مورد نیاز آنها نظارتهای لازم را به صورت کامل انجام نمیدهند و بعضی مواقع حتی در مورد کالاهایی که در داخل کشور برند هستند و مجوزهای لازم را گرفتهاند نیز دیده شده که پس از مدتی مسائل و چالشهایی بروز میکند که به خاطر آن مردم از استفاده از آن کالاها منع میشوند.
ما نمونه این موضوع را درباره کارخانههای تولید محصولات لبنی تجربه کردیم که با درصدهای نامناسبی از روغن پالم استفاده میکردند یا در موردی دیگر به خاطر مسائل سیاسی و تجاری هشدارهایی درباره برنجهایی که در کشور مصرف میشدند، داده شد. چنین وضعیتی اعتماد را از مردم سلب میکند چون مردم میبینند که حتی ممکن است کالاهایی که مجوزهای لازم و برچسبهای مربوط به آن را گرفتهاند نیز دچار مشکل باشند.
در این شرایط مردم باید به چه چیزی اعتماد کنند؟ وقتی در بسیاری از موارد مراجعی که خودشان سلامت کالایی را تایید کردهاند نسبت به مصرف آن هشدار میدهند، و به این ترتیب امنیت روانی جامعه دچار خدشه میشود و باورپذیریشان از بین میرود، چگونه میشود اعتماد مردم را به محصولات تولید داخل جلب کرد؟
برای برونرفت از این وضعیت باید نهادهای نظارتی و حاکمیتی کارشان را با دقت و با وسواس بیشتری انجام دهند و همچنین فرهنگسازی و اطلاعرسانی درست نیز از طریق رسانهها انجام گیرد. باید اطلاعات لازم در زمانی که باید به دست مردم برسد تا مردم بتوانند با اطمینان خاطر، انتخاب خود را انجام دهند.
تاکید میکنم باید درباره کالاهایی که به سلامت مردم مربوط است، وسواس بیشتری به خرج داده شود. البته کالاهای سلامتمحور فقط به غذا، دارو و محصولات بهداشتی محدود نیست. کالاهای سلامتمحور هم میتواند به سلامت شخص مربوط باشد و هم میتواند به سلامت اجتماع مربوط باشد، به این ترتیب محصولات فرهنگی هم در این چارچوب قرار میگیرند و همچنین قطعات یدکی خودرو نیز از آن جهت که با جان انسانها در ارتباطند در چارچوب کالاهای سلامتمحور قرار میگیرند.
البته لازم به ذکر است که تولید و عرضه کالاهای تقلبی فقط منحصر به ایران نیست و در سطح جهانی نیز این مشکل وجود دارد. متاسفانه ما در سطح دنیا با آمارهای هزار میلیارددلاری تولید و تجارت محصولات تقلبی روبهرو هستیم که همواره تلاشهایی برای مقابله با آن صورت گرفته ولی همچنان وجود دارد.
نکته مهم بحث عرضه کالاهای تقلبی در کشور این است که باید دولت و نهادهای نظارتی وظایف خود را در حیطه مبارزه با این محصولات انجام داده و مردم هم آگاهیهای لازم را کسب کرده و هوشیاری داشته باشند که بتوانند کالای اصل را از تقلبی تشخیص داده و در انتخاب کالا گزینه درست را انتخاب کنند.
به موضوع مردم و لزوم هوشیار بودن آنها اشاره کردید. به نظر میرسد در بسیاری از موارد مردم ایران در برابر افشای مسائلی که به سلامتشان لطمه وارد میکند، واکنش چندانی نشان نمیدهند. ما این موضوع را به ویژه در مورد روغن پالم مشاهده کردیم. زمانی که استفاده برخی کارخانههای لبنی از روغن مضر پالم با درصدهای بالا افشا شد ولی در ادامه نیز موضوع به درستی روشن نشد، نه نام کارخانههای متخلف افشا شد و نه روشن شد که با آنها چه برخوردی شده است و... ما دیدیم که مردم هم پیگیری چندانی نکردند. به نظر شما واکنش کمرنگ مردم ایران نسبت به این قبیل مسائل ریشه در چه چیزی دارد؟
تصور من این است که در این موضوع به خصوص، رفتاری که مقامات و مسوولان ذیربط از خود نشان دادند، رفتار حرفهای نبود. به این دلیل که قبل از اینکه اطلاعات کافی داشته باشند و بدانند که روغن پالم با چهدرصدی و چگونه باید استفاده شود، موضوع آن را عنوان و رسانهای کردند و به این ترتیب امنیت روانی مردم را به خطر انداختند.
از نظر من این کار درستی نبود و موضوع روغن پالم را بدون ایجاد این حواشی نیز میشد مدیریت و برطرف کرد. وقتی چنین موضوع حساسیتبرانگیزی مطرح میشود و تعدادی از مقامات مهم کشور، درباره استفاده از محصولات لبنی در سطح عمومی هشدار میدهند، مردم وارد یک چالش جدی شده و حتی ممکن است از این سوی بام بیفتند. و در واقع به طور کلی استفاده از محصولات لبنی را قطع کنند. این وضعیت خطرناک است و باعث میشود اگر مثلاً مردم با استفاده از محصولاتی با روغن پالم، پنج درصد آسیب ببینند با استفاده نکردن از کل آن محصولات لبنی آسیب 50درصدی ببینند.
بنابراین به نظر من درباره رسانهای کردن این قبیل موضوعات باید دقت لازم را داشت و تلاش کرد موضوع را تا جای ممکن با روشها و فرآیندهای تعریفشده و اصولی حل کرد.
قطعاً روغن پالم در همه جای دنیا در صنایع غذایی استفاده میشود و بدون وجود آن محصولات غذایی مانند شیرینی، شکلات، خامه، بستنی و... تولید نمیشوند. ولی نکتهای که در مورد روغن پالم لازم است به آن توجه کرد این است که باید در محصولات تولیدی خود درصد استفاده از این نوع روغن و سایر افزودنیها را رعایت کنیم و در مورد کارخانههای لبنی ایران نیز باید به این نکته توجه شود.
به نظر من اگر در مورد مساله روغن پالم که بسیار نیز مهم مینمود مردم واکنش لازم را نشان نداده و تا حدی نسبت به آن با بیتفاوتی رفتار کردند دلیل آن این بود که آنها فکر کردند چیزی که در مورد روغن پالم مطرح میشود لزوماً درست نیست بلکه ممکن است مساله سیاسی باشد که به صورت یک جنجال به هر دلیلی مطرح شده و موضوع نیز ربط چندانی به سلامت مردم و حراست از آن ندارد. چنین تصوراتی از نظر من، بیش از هر چیزی ریشه در بیاعتماد شدن مردم ایران دارد.
دیدگاه تان را بنویسید