شناسه خبر : 13167 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

گفت‌وگو با فاطمه پاسبان درباره تبعات خشکسالی

بحران آب جدی است

آیا باید جنگ یا نزاعی شود و عده‌ای بمیرند یا مجبور شوند ترک محل سکونت کنند یا عده‌ای از گرسنگی و فقر و کمبود بهداشت از بین بروند و جنگل‌ها و مراتع نابود شود تا به خود بیاییم که بحران داریم؟

هر زمانی که فصل گرم نزدیک می‌شود، هشدارهای مربوط به خشکسالی هم جدی‌تر می‌شود. امسال هم با نزدیک شدن به فصل گرم،‌ هشدارهای تندی از سوی وزیر اسبق کشاورزی مطرح شد تا نشان دهد وضعیت خشکسالی و بحران آب، جدی‌تر شده است. هر چند که این هشدار، باید پیش از این و بسیار زودتر مطرح می‌شد چرا که آن‌طور که بسیاری از منابع نیز تایید کرده‌اند، در دهه‌های آینده جنگ آبی، جایگزین جنگ نفتی می‌شود. در این میان گزینه‌های بسیاری برای کنترل خشکسالی مطرح می‌شود که یکی از آنها، اصلاح نحوه کشت برخی محصولات آب‌بر است. در این میان اما، این مساله نیاز به برنامه‌ریزی‌های گسترده‌ای دارد چرا که آن‌طور که برخی کارشناسان می‌گویند، نمی‌توان به یکباره کشت برخی محصولات را متوقف کرد چرا که کشاورزی ممکن است آسیب ببیند. در این رابطه، آن‌طور که عضو هیات علمی موسسه پژوهش‌های برنامه‌ریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی وزارت جهاد کشاورزی مطرح می‌کند، «در بخش کشاورزی باید سیاست‌ها و رویه‌ها تغییر کند. سیاست‌های تولیدی، حمایتی و تجاری باید به سمتی سوق داده شود که در ابتدا از منابع آبی موجود بهینه استفاده شود و اتلاف منابع نداشته باشیم و محصولات پرمصرف آبی به سمت کشت گلخانه‌ای رفته و مقدمات توجیه‌پذیری اقتصادی کشت گلخانه‌ای مهیا شود». فاطمه پاسبان که تجربه سال‌ها حضور در وزارت جهاد کشاورزی را دارد، راهکار را در اصلاح سیاست‌های این وزارتخانه می‌داند. گفت‌وگوی تجارت فردا را با او می‌خوانید.

آیا واقعاً وضعیت ما به بحرانی که آقای کلانتری گفته، رسیده است؟
قبل از پاسخ به سوال شما این مطلب را بگویم که همان‌طور که همواره شنیده‌ایم آب مایه حیات است. نگاه ما به آب بایستی همانند نگاه به موضوعات استراتژیک حتی بالاتر از برنامه هسته‌ای کشور باشد. اگر آبی نباشد حیاتی نیست که بخواهیم از فناوری‌های نوین استفاده کنیم یا توسعه‌ای داشته باشیم. به خاطر اهمیت آب و غفلت از آن، دوم فروردین‌ماه (22 مارس) هرسال روز جهانی آب است که هدف آن، تحرک بخشیدن به عزم و اراده ملت‌ها در حل «بحران مدیریت منابع آب» است. این بحران به معنای فقدان قانونگذاری صحیح و عدم اراده سیاسی برای حل وضعیت نامطلوب منابع جهانی آب است. موضوع کم‌آبی و بحران آب، جهانی است. ما ساعت‌ها وقت کارشناسی، پول و منابع مالی، مشاوره همه مدیران اجرایی و سران نظام و درگیر کردن افکار عمومی داخلی و خارجی و حساس کردن مردم را درباره مسائل هسته‌ای داشته‌ایم. یعنی توانسته‌ایم مسوولان تمامی رده‌های حکومتی و نظام و مردم کشور را به موضوع هسته‌ای جلب کنیم و بیم و امید ایجاد کنیم. چرا؟ چون مساله مهم و حیاتی بود و هست. اما چرا برای آب تاکنون هیچ حساسیت ملی به وجود نیامده است؟ چون مساله مهمی نیست؛ چون هنوز خطر جدی آن احساس نشده است یا برخی افراد نمی‌خواهند این موضوع مهم شود و دلواپس شوند.
اینکه کمبود آب در ایران جدی است حرف امروز نیست. نگاهی به مطبوعات و نوشته‌های کارشناسان در سال‌های گذشته موید این مدعاست و سال‌هاست که در خصوص نیاز به مدیریت آب، مطالب بسیار نوشته شده است. بر اساس شاخص SPI (بارش استاندارد‌شده) منتهی به خردادماه سال آبی 93-92 نیمی از کشور در وضعیت نرمال تا خشکسالی بسیار شدید به سر می‌برد. به طور کلی کانون‌های خشکسالی در این دوره را می‌توان به سه منطقه تقسیم‌بندی کرد: الف) کانون خشکسالی شمال شرق که شامل استان‌های خراسان شمالی، رضوی، سمنان و گلستان است. ب) کانون خشکسالی البرز مرکزی که شامل استان‌های تهران، البرز، قزوین و قم است. ج) کانون خشکسالی منطقه آذربایجان و غرب کشور که شامل تمامی منطقه آذربایجان و استان کردستان است. این نتایج نشان از وقوع دوره جدید خشکسالی در ایران می‌دهد. از سوی دیگر گزارش ناسا درباره شرایط جوی زمین در 30 سال آینده منتشر شده که نشان از آن دارد که 45 کشور جهان دچار خشکسالی شدید شده‌اند و در صورت عدم ذخیره منابع آبی دچار بحران در تولید کشاورزی و دامداری می‌شوند که در این گزارش، ایران رتبه چهارم در میان 45 کشور در معرض خطر است.
علاوه بر این در این گزارش پیش‌بینی شده است که بعید نیست بین 30 تا 40 سال آینده بخش‌های وسیعی از ایران به بیابان تبدیل شود. در حال حاضر 20 درصد مساحت ایران بیابان مطلق است. نیمی از مساحت ایران بیابان است و دوسوم مساحت ایران در شمار مناطق خشک و نیمه‌خشک قرار می‌گیرد که با پیش‌بینی ناسا بخش وسیعی از ایران به بیابان مطلق تبدیل شده یا غالب مناطق نیمه‌خشک کنونی نیز به بیابان تبدیل می‌شوند.
مطالعه بانک مرکزی نشان می‌دهد در حالی که متوسط میزان بارندگی سالانه در جهان 813 میلیمتر است، میزان بارندگی در منطقه خاورمیانه و ایران به ترتیب 217 و 228 میلیمتر بوده که کمتر از یک‌سوم متوسط بارندگی جهان است. سهم ایران از منابع آب شیرین جهان نسبت به مناطق دیگر، در سطح پایین‌تری قرار دارد. در حالی که یک درصد از جمعیت جهان به ایران اختصاص دارد، سهم آن از منابع آب شیرین تنها 3 /0 درصد است. از مجموع 9 /397 میلیارد مترمکعب بارندگی سالانه در کشور 66 درصد آن پیش از رسیدن به رودخانه‌ها تبخیر می‌شود. کل منابع آب تجدیدپذیر داخلی سالانه برابر 5 /128 میلیارد مترمکعب است و با احتساب 9 میلیارد مترمکعب منابع آب تجدیدپذیر خارجی، حجم سالانه منابع آب تجدیدپذیر واقعی برابر 5 /137 میلیارد مترمکعب برآورد می‌شود.
چه مطالعات داخلی و چه گزارش‌های سازمان‌های بین‌المللی وقوع خشکسالی در ایران و کم‌آبی را نشان می‌دهد، چه بپذیریم و چه نپذیریم این پدیده اقلیمی رخ داده و هم‌اکنون آثار سوء آن دیده می‌شود. اینکه شدت و دوره خشکسالی به چه میزان باشد جای بحث علمی دارد اما اینکه این اتفاق افتاده و خشکسالی به دلیل کم‌آبی رخ داده است و باید منتظر پیامدهای آن بود، اینکه آقای مهندس کلانتری شدت این بحران را کم یا زیاد بیان کردند جای بحث دارد که لازم است کارشناسان آبی کشور با مطالعه در خصوص آن به بحث علمی بپردازند. یعنی باید مشخص شود منابع آبی کشور چقدر تخمین زده می‌شود و با توجه به مصارف کشور و جمعیت آینده پیش‌بینی شود که ما چقدر کمبود منابع آبی و برای چه مصارفی داریم. اما نکته آقای مهندس کلانتری که هشدار برای بحران آب است کاملاً درست است. باید قبل از مرحله اضطرار فکری کرد قبل از اینکه دیگر راه‌حل مناسبی نباشد.
زندگی افراد به آب وابسته است، بدون آب نمی‌توان زنده بود و چون مشکل آب برای همه کشورهای جهان وجود دارد واردات آب نیز امکان‌پذیری پایین و پرهزینه‌ای دارد. تبدیل آب شور به شیرین هم نیازمند سرمایه‌گذاری هنگفت و تکنولوژی مورد نیاز است. البته تبدیل آب شور به شیرین هم محدودیت دارد. از سوی دیگر بحران آب نه‌تنها زندگی ما را به خطر می‌اندازد بلکه خود باعث بسیاری از منازعات داخلی و خارجی می‌شود.
شاهد اعتراض‌های داخلی برای آب در کشور خود در استان‌های مختلف بودیم. در بعد خارجی هم شاهد منازعاتی بودیم که با شدت بحران آبی این تنش‌های داخلی و خارجی افزایش می‌یابد و علاوه بر به خطر افتادن حیات انسانی، جانوری، گیاهی و محیط زیست امنیت سیاسی و اجتماعی نیز به خطر می‌افتد. در گزارش بانک مرکزی به نمونه‌ای از آن با استفاده از شاخص «نسبت وابستگی به منابع خارجی آب» اشاره شده است. مقایسه شاخص «نسبت وابستگی به منابع خارجی آب» در ایران و کشورهای دیگر نشان می‌دهد منابع آب وارد‌شده از کشورهای همجوار تحت تاثیر موقعیت جغرافیایی آنها متفاوت است. وابستگی کشورها به منابع آب کشورهای همسایه، یکی از دلایل اصلی نزاع بر سر آب بوده است.
طبق گزارش‌های سازمان ملل در نیم قرن اخیر، بیش از 1830 مورد مناقشه در زمینه آب در جهان رخ داده که 37 مورد آن سبب بروز جنگ یا انفجار سدها شده است. در منطقه خاورمیانه و قاره آفریقا کشورهای مصر، سودان و اتیوپی بر سر تقسیم آب رود نیل و کشورهای عراق، سوریه و ترکیه بر سر رودهای دجله و فرات تنش‌های جدی دارند. میزان وابستگی ایران به منابع خارجی در سطح نسبتاً پایینی قرار داشته و حدود هفت درصد از منابع آب ایران از منابع خارجی تامین می‌شود. هرچند شاخص وابستگی کشور به منابع آب ورودی از کشورهای همسایه در سطح پایینی قرار دارد، اما محدودیت منابع آب در شرق کشور سبب شده اختلافات جدی بین ایران و افغانستان در خصوص میزان بهره‌مندی از آب رودخانه هیرمند که از افغانستان سرچشمه می‌گیرد، وجود داشته باشد.
حال سوال من از آنهایی که می‌گویند صحبت‌های آقای مهندس کلانتری خلاف واقعیت است، این است که واقعاً بحران آب نداریم و موضوعی است که اهمیت ندارد به آن پرداخته شود؟ آیا باید جنگ یا نزاعی شود و عده‌ای بمیرند یا مجبور شوند ترک محل سکونت کنند یا عده‌ای از گرسنگی و فقر و کمبود بهداشت از بین بروند و جنگل‌ها و مراتع نابود شود تا به خود بیاییم که بحران داریم؟
این عدالت بین‌نسلی نیست که الان ما چاره‌ای نیندیشیم و برای نسل‌های بعدی گرسنگی و تشنگی و مرگ را به ارمغان بگذاریم. نمایندگان مجلس باید به این موضوع بیش از همه حساسیت به خرج بدهند که امنیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور به خطر نیفتد.

آن‌طور که خیلی‌ها مطرح می‌کنند، کشاورزی و به خصوص کشت برخی محصولات مانند هندوانه، بسیار آب‌بر است و در شرایط فعلی بحران را تشدید می‌کند. آیا این مساله صحت دارد؟ در کل سهم کشاورزی از بحران آب چقدر است؟
ببینید درباره این موضوع که بخش کشاورزی مصرف آب بیشتری در ایران نسبت به سایر مصارف دارد، جای بحثی نیست. گزارش بانک مرکزی نشان می‌دهد وضعیت مصارف آب در مناطق جهان متفاوت است. بررسی وضعیت مصرف آب به تفکیک بخش‌های اصلی نشان می‌دهد در بیشتر مناطق جهان (به غیر از قاره اروپا و آمریکا) بخش کشاورزی بیشترین سهم آب مصرفی را به خود اختصاص می‌دهد.
سهم آب مصرف‌شده در بخش کشاورزی در منطقه خاورمیانه و قاره آفریقا به ترتیب 84 و 82 درصد است، در ایران 92 درصد آب مصرفی در بخش کشاورزی استفاده می‌شود. از سوی دیگر بررسی وضعیت زمین‌های کشاورزی تجهیز‌شده برای آبیاری در جهان در چهار دهه گذشته نشان می‌دهد سطح این زمین‌ها در سال‌های 2009- 1970 به طور متوسط از رشد سالانه 4 /1‌درصدی برخوردار بوده است. بالاترین رشد سالانه به خاورمیانه و اقیانوسیه به ترتیب 1 /2 و 8 /1 درصد اختصاص دارد. در دوره مورد بررسی، زمین‌های کشاورزی تجهیز‌شده برای آبیاری در ایران با رشد سالانه 4 /1‌درصدی از 2 /5 میلیون هکتار در سال 1970 به 1 /9 میلیون هکتار در سال 2009 افزایش یافته است.
در حالی که میزان وابستگی زمین‌های کشاورزی تجهیز‌شده برای آبیاری به منابع آب زیرزمینی به طور متوسط در دنیا 8 /37 درصد است، ضریب یادشده در منطقه خاورمیانه 2 /46 درصد و به طور خاص در ایران برابر با 1 /62 درصد است؛ این موضوع، تاییدی بر سهم بالای بخش کشاورزی از مصرف آب‌های زیرزمینی در ایران در مقایسه با کشورهای دیگر و حتی منطقه خاورمیانه است.
از سوی دیگر میزان بهره‌وری آب در کشور در سال 2011 برابر سه دلار تولید ناخالص داخلی به ازای یک مترمکعب آب مصرفی (به دلار سال 2005) گزارش شده که در مقایسه با متوسط بهره‌وری آب در سطح جهان (14 دلار تولید ناخالص داخلی به ازای یک مترمکعب آب مصرفی)، در سطح بسیار پایین‌تری قرار دارد. این ارقام نشان می‌دهد بهره‌وری آب در ایران بسیار پایین است که در بخش کشاورزی نیز همین پایین بودن بهره‌وری آب مشاهده می‌شود. با توجه به بحران آب در کشور لازم است در سیاستگذاری تولید محصولات کشاورزی، تجدید نظر شود. در حال حاضر سیاست این است که توسعه کشت گلخانه‌ای صورت گیرد تا مصرف آب کم شود. اما بحث تامین سرمایه‌گذاری و اقتصادی کردن کشت گلخانه‌ای هم باید لحاظ شود تا اجرایی شود. از سوی دیگر برخی محصولات که مصرف آب بالایی دارند و در سبد غذایی مورد نیاز خانوار بر اساس استانداردهای تغذیه‌ای سهم کمی دارند، تولیدشان محدود به برخی مناطق مشخص شود.
از منظر دیگر در سیاست صادرات محصولات کشاورزی هم باید تجدید نظر شود. در حال حاضر صیفی‌جات و هندوانه به خارج صادر می‌شود به عبارتی آب را در این بحران آبی صادر می‌کنیم. به چه قیمتی؟ آیا هزینه-فایده شده که با توجه به کمبود آب این محصولات پرمصرف آبی باید صادر شوند؟ مدیریت بهینه آب و افزایش بهره‌وری هم باید سرلوحه کار وزارت جهاد کشاورزی قرار گیرد. همه این پیشنهادات نیازمند تحقیق و ارائه راهکارهای عملی است. وزارت جهاد کشاورزی با داشتن موسسات تحقیقاتی مختلف باید ملزم سازد که همه محققان آن به این موضوع وارد شوند و موسسات تحقیقاتی از ساختار دانشگاهی به ساختار کاربردی سوق داده شده و محقق در مزرعه و عرصه دنبال مساله و راهکار حل مساله باشد. شاید به جرات بتوان گفت عامل مهم و اصلی در عدم شناخت وضعیت موجود و ارائه راهکارهای عملی، سیستم اداری حاکم بر بخش تحقیقات کشاورزی در وزارتخانه کشاورزی است.
در این خصوص لازم است وزیر محترم جهاد کشاورزی برای برون‌رفت از بحران آب و سایر بحران‌هایی که بخش کشاورزی را به شدت آسیب‌پذیر می‌کند، رویکرد دانشگاهی و اداری را از بخش تحقیقات به رویکرد کاربردی و تحقیق در مزرعه تبدیل کند.
محققی که شناختی از مسائل روز کشاورز و بهره‌بردار بخش کشاورزی ندارد، طبیعتاً راه‌حلی هم نداشته که به بدنه وزارتخانه بدهد. باید تحقیقات را از فربگی نجات داد و چابک ساخت که قبل از وقوع مشکل پیش‌بینی کند و راه‌حل بدهد. اینکه سهم بخش کشاورزی در بحران آب چقدر است هنوز آمار و مطالعه علمی نشده که سهم مصارف مختلف در بحران آب و کمبود آن مشخص شود. مصرف بیشتر به معنی استفاده غیر‌بهینه نیست باید، دنبال مصارف غیر‌بهینه و غیرکارا بود تا جلوی اتلاف منابع گرفته شود.

در این صورت آیا باید بخشی از کشاورزی را به دلیل بحران آب تعطیل کرد؟
بخش عمده سبد غذایی یک خانوار به بخش کشاورزی وابسته است. اینکه بگوییم بخش کشاورزی تعطیل شود یک اشتباه و به نظر من خیانت است. تولید بخش کشاورزی نداشته باشیم یعنی باید محصولات را وارد کنیم. به چه قیمتی؟ از کجا؟ آیا می‌توان غذای یک ملت را به واردات وصل کرد؟ همان‌طور که گفتم در بخش کشاورزی باید سیاست‌ها و رویه‌ها تغییر کند. سیاست‌های تولیدی، حمایتی و تجاری باید به سمتی سوق داده شود که در ابتدا از منابع آبی موجود بهینه استفاده شود و اتلاف منابع نداشته باشیم و محصولات پرمصرف آبی به سمت کشت گلخانه‌ای رفته و مقدمات توجیه‌پذیری اقتصادی کشت گلخانه‌ای مهیا شود و از صادرات محصولات کشاورزی با مصرف آبی بالا جلوگیری شود و حمایت‌های بخش کشاورزی به سمت مصرف بهینه آب برود.

اگر واقعاً بخشی از بحران آب به دلیل کشت برخی محصولات آب‌بر است، راهکار چیست؟ در حقیقت چطور می‌توان همزمان با حفظ محصولات کشاورزی، با بحران آب مقابله کرد؟
راهکار، محدود کردن کشت محصولات پرآب به اندازه نیاز داخلی و کشت گلخانه‌ای است. البته در این میان باید رفاه تولیدکننده هم در نظر گرفته شود. اصل جبران باید در اینجا ساری شود. در اقتصاد می‌خوانیم هرگاه سیاست دولتی باعث وارد کردن زیان و ضرری به گروهی شد، وظیفه دولت است تا از طرق مختلف جبران هزینه کند.
کشاورز و بهره‌بردار آن، اگر محصولات پرآب را تولید نکنند چه باید کشت کنند؟ منابع درآمدی او چه خواهد شد؟ اگر قرار است کشت جایگزین شود، چه کشتی به چه آموزش و چه وام یا تسهیلاتی نیاز دارد؟ دولت باید دقیقاً این موارد را در بسته‌های حمایتی ببیند و با تعامل با کشاورز و بهره‌بردار بخش کشاورزی به راهکارهای مناسب برسد. اینجاست که محققان اقتصادی و اجتماعی باید وارد عرصه عمل شده و راهکارهای فنی احصا‌شده از بخش تحقیقات فنی را ارزیابی کنند و با تعامل با کشاورز و مصاحبه و برگزاری نشست‌های مختلف، راهکارهای اجرایی و عملی آن را دریابند.

اگر قرار باشد آن‌طور که آقای کلانتری مطرح کرده‌اند، بخشی از ایرانیان به اجبار کوچ کنند، آیا اصلاً امکان چنین کوچ و مهاجرتی فراهم است؟ اصلاً امکان چنین چیزی وجود دارد؟
تجربه کشور چین نشان می‌دهد در سال 2011 میلادی بحران کم‌آبی سبب شد تا 400 هزار نفر در هر سال اقدام به مهاجرت کنند. وقتی آب نباشد، حیات هم نیست و افراد برخلاف میل خودشان، مجبور به مهاجرت می‌شوند. در اخبار کشور خودمان هم مرتب می‌خوانیم که روستاهای کشور که کانون تولید بخش کشاورزی هستند، به خاطر خشکسالی تخلیه شده‌اند. تخلیه روستا یعنی کاهش تولید بخش کشاورزی یعنی تبدیل تولیدکننده به مصرف‌کننده یعنی از بین رفتن خاک. به طور نمونه نماینده مردم شهرستان‌های بیرجند، در‌میان و خوسف در مجلس شورای اسلامی اعلام کرد بحران آب در روستاهای شرق کشور و در پی آن مهاجرت روستاییان به کلانشهرها، امنیت شرق کشور را تهدید می‌کند چرا که دولت اگر الان به داد شرق کشور نرسد باید در آینده هزینه‌های سنگین‌تری برای امنیت شرق پرداخت کند. این نکته را در نظر بگیریم که پیش‌بینی می‌شود جمعیت ایران در سال 1400 به 129 میلیون برسد. الان با جمعیت فعلی دچار بحران آب هستیم. برای جمعیت پیش‌بینی‌شده، آیا آبی خواهد بود که جرعه‌ای بنوشند؟ حتماً اگر تغییری در وضعیت موجود پیش نیاید ما مهاجرت خواهیم داشت؛ هم در ابعاد داخلی و هم خارجی. اما اینکه چند درصد از مردم اقدام به مهاجرت کنند، نیازمند تحقیق علمی است که لازم است محققان به تحقیق بپردازند.

دراین پرونده بخوانید ...

  • ترک دیار

    آیا ۷۰ درصد ایرانیان با بحران کوچ اجباری ناشی از خشکسالی روبه‌رو هستند؟

    ترک دیار

  • تداوم یک خشکسالی دیرینه

    برنامه‌ریزی‌ها با افزایش جمعیتی که داشتیم، در جهت مدیریت منابع آب نبوده است

    تداوم یک خشکسالی دیرینه

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها