چرا ایجاد تسهیلات برای مبادلات مرزنشینان تجربه موفقی نبود؟
آسیبهای تجارت آزاد مرزنشینان
مساله حمایت از مرزنشینان ما خاص کشور ما نیست و این قشر از مردم در تمام کشورهای دنیا از امتیازات خاصی برخوردار هستند. حتی در سازمان تجارت جهانی نیز مقررات خاصی برای مرزنشینان در نظر گرفته شده است.
مساله حمایت از مرزنشینان ما خاص کشور ما نیست و این قشر از مردم در تمام کشورهای دنیا از امتیازات خاصی برخوردار هستند. حتی در سازمان تجارت جهانی نیز مقررات خاصی برای مرزنشینان در نظر گرفته شده است. معمولاً در تمام دنیا به این دلیل که مرزنشینان از پایتخت دور هستند و این دوری مشکلاتی را برای آنان فراهم میکند، امتیازات خاصی برای آنان در نظر گرفته میشود. در واقع این امتیازها به آنها دلگرمی میدهد که در آن شرایط سخت در مرزها حضور داشته باشند و نیازهایشان را با سختی کمتری رفع کنند. جدا از مسائلی که به آن اشاره شد بحث امنیت مرزها نیز در میان است، به هر حال حضور مرزنشینان در بسیاری از موارد برای صیانت از مرزها ضروری است ضمن اینکه بسیاری از مرزنشینان در خاک دو کشور از آداب و رسوم و فرهنگ مشترکی برخوردارند و حتی ممکن است نسبتهای فامیلی نیز داشته باشند. به همین دلیل ایجاد شرایطی برای پایبندی آنها به محل زندگی خود برای آنان در تمام دنیا مرسوم است. در ایران نیز مرزنشینان بر اساس قانون مبادلات مرزی از حمایتها و امتیازاتی برخوردارند. طبق این قانون که از سال 71 در مناطق مرزی برای مرزنشینان (ساکنان مناطق صفر مرزی تا 30
کیلومتر به داخل کشور)، بازارچههای مرزی و پیلهوران در حال اجراست، سه درصد از کل تجارت خارجی در سال سهم این سه گروه است. در واقع بر اساس قانون، سه درصد از کل تجارت خارجی کشور در سال، سهم مرزنشینان است که به واسطه یکسری از معافیتها میتوانند آن را در اختیار داشته باشند. این سه درصد در هر استان و بر اساس میزان محرومیت مرزنشینان هر استان سهمیهبندی میشود. همانطور که اشاره شد همه کشورهای دنیا با توجیهات خاص خود، مزایایی را برای مرزنشینانشان در نظر میگیرند، حال اینکه این مزایا بر اساس قانون به مصرف میرسند یا از آنها سوءاستفاده میشود بحث دیگری است. در ایران برخی از معافیتهایی که مرزنشینان از آنها برخوردارند، مورد سوءاستفاده قرار میگیرد. به این ترتیب که مثلاً یک تعاونی 10 هزار نفر عضو دارد و هر نفر نیز برای وارد کردن 50 کیلو برنج معافیت واردات دارد. جمع برنجی که این افراد میتوانند وارد کنند میشود 500 تن که میزان قابل ملاحظهای است، حالا در این میان برخی افراد سهمیه اعضای این تعاونی را به مبلغ ناچیزی میخرند و به نام تعاونی این میزان برنج را وارد کشور میکنند و سودش را به جیب خود میزنند. این یکی از
مشکلاتی است که در رابطه با برخی معافیتهای مرزنشینان وجود دارد. مشکل دیگری که وجود دارد این است که ما در اطراف کشور 13 همسایه داریم که اقتصاد هیچ کدام از آنها با ما همخوانی ندارد. گازوئیل در ایران لیتری 150 تومان است اما در ترکیه 3500 تومان است، میتوان گفت ایران ارزانترین سوخت دنیا را دارد و همسایههایش گرانترین سوخت را دارند. اینها مسائلی هستند که مشکل ایجاد میکنند و در واقع مشوقهایی هستند برای رونق قاچاق در مناطق مرزی.
بنابراین موقعیت جغرافیایی کشور در میان همسایگان خیلی مهم است. برای مثال اگر دو کشور آلمان و فرانسه را در نظر بگیریم، همسایگی این دو کشور کمترین مشکلی ایجاد نمیکند زیرا اقتصاد این دو همگن است. حالا بیایید وضعیت اقتصادی کشور خودمان را با همسایههای جنوبی مقایسه کنیم، برای مثال ما کشوری هستیم که از صنعت و تولید داخل حمایت میکنیم، اما همسایه جنوبی ما چنین سیاستی ندارد و انواع و اقسام کالاهای خارجی را وارد کشورش میکند. از طرفی ما قوانین تجاری سختگیرانهای داریم که مانع ورود اجناس خارجی به کشور میشوند. شما در نظر بگیرید ورود وسیله خاصی به کشور ممنوع است که در کشور همسایه به وفور یافت میشود، همین موضوع به خودی خود قاچاق را افزایش میدهد. به صورت کلی ما مشکلات زیادی در رابطه با همسایههایی که در اطراف ما هستند داریم. میخواهم بگویم حتی اگر این تسهیلات هم نبودند قاچاق در نواحی مرزی سر جای خود بود اما حالا در پوشش قوانین ادامه پیدا میکند، هرچند که من عقیده دارم قاچاق در حجم انبوهش بیشتر در مناطق آزاد جریان دارد تا در این نواحی مرزی. به هر حال کشوری مانند افغانستان که در همسایگی ماست هیچ تولیدی ندارد و تکیه
اصلیاش بر کالاهایی است که از ایران به آنجا میرود، حالا چه به صورت قاچاق چه به صورت رسمی. کشورهای دیگری هم که در اطراف ما قرار دارند هرکدام مشکلی شبیه به افغانستان در تولید دارند. تنها کشوری که در میان تمام همسایگان کمی به ما شباهت دارد ترکیه است که آن هم از نظر منابعی مانند نفت و گاز اختلافات فراوانی با ما دارد که به آن اشاره شد. در کنار تمام این مسائل مرزنشینان برخی استانها به این دلیل که در جوار کشورهایی هستند که چیزی برای وارد کردن ندارند، حقوق عوارضی خود را به سایر استانها میدهند. برای مثال مرزنشینان ساکن شمال کشور نسبت به مرزنشینان شرق و غرب کشور از محرومیت کمتری برخوردارند زیرا به هر حال مشغول کشت و کار هستند. از طرفی کشوری مانند ترکمنستان کالای خاصی ندارد که مرزنشینان شمال کشور بخواهند چیزی از آنجا وارد کنند. معمولاً مرزنشینان شمال کشور در مقایسه با مرزنشینان جنوب کشور، به دلیل مشکلی که ذکر شد کمتر میتوانند از حقوق عوارضی خود استفاده کنند و به همین دلیل حقوق عوارضی خود را به سایر استانها میدهند. هرچند این کار خلاف قانون است اما میبینیم که اتفاق میافتد. به هر حال اتفاقاتی که در مناطق مرزی
در حال رخ دادن است، چیزی نیست که در قانون پیشبینی شده باشد. به عقیده من اینکه یک تاجر بتواند جنس خوب و ارزان را در میان بازارها پیدا کند و وارد کشور خود کند برای اقتصاد کشور خوب است، یکی تولید را انتخاب میکند و دیگری تجارت را؛ اما مساله این است که تئوری در نظر گرفتهشده برای موضوع مرزنشینان با چیزی که در عمل در آنجا در حال رخ دادن است تفاوت فراوانی دارد. در مرزها صنعتی وجود ندارد که برای ساکنان آن مناطق ایجاد اشتغال کند، بنابراین آنها برای گذراندن زندگی راههای دیگری را انتخاب میکنند. از طرفی قانون و معافیتهایی که طی سالها در این مناطق تکرار شده است، ساکنان این مناطق را از حرفههای اصلی خود که عموماً کشاورزی یا دامداری است دور کرده است و آنها به نوعی به کسب درآمد از طریق مبادله کالا عادت کردهاند و به آن وابسته شدهاند.
دیدگاه تان را بنویسید