تاریخ انتشار:
سیاست پولی در دولت جدید
نقش اصلی مقامات پولی
«تجارت فردا» در این شماره خود به نقش سیستم بانکی در اقتصاد میپردازد. دکتر فرهاد نیلی با شرحی ساده، این نقش و اهداف قابل دسترس برای سیستم بانکی و به خصوص بانک مرکزی را تبیین میکند.
یک هدف یا اولویتبندی اهداف
دکتر نیلی در گفتار خود نشان میدهد که اکنون در دنیا دستهای از بانکهای مرکزی وجود دارند که تنها یک هدف را دنبال میکنند و آن هدف تورمی است و دستهای دیگر دارای چندین هدف هستند که با اولویتبندی میان آنان، ابزار پولی را در تحقق آن اهداف به کار میگیرند. در ضمن اینکه تورم بالاترین اولویت را در بین اهداف این بانکهای مرکزی داراست. اما همچنان که در سخنان ایشان خواهیم دید، بانک مرکزی ایران بر مبنای اساسنامه خود دارای اهداف متضاد بدون اولویتبندی میان آنهاست و از این رو قادر نیست بر مشکل نهادینه اقتصاد ایران فائق آید و از جمع این اضداد نه تورم از بین میرود و نه اهداف دیگر تامین میشود.
هر چند برخی اولویتبندی اهداف بانک مرکزی ایران را مهم قلمداد میکنند، بدین معنی که بانک مرکزی میبایست در کنار کنترل تورم به عنوان هدف اصلی، به اهداف دیگر نیز با اولویت پایینتر توجه کند، لیکن به نظر راقم از آنجا که شوکهای اقتصاد ایران ریشه در عوامل عرضه دارد، قدرت بانک مرکزی برای اجرای سیاستهای تثبیتی پایین است و از همین رو تنها و تنها هدف بانک مرکزی میبایست تورم باشد و فقط در شرایط بسیار استثنایی میبایست در مورد اهداف دیگر به بحث نشست و کاملاً مراقب هزینههای مداخله بانک مرکزی برای تحقق آن هدف دیگر بود. اما اینکه یک اولویتبندی فراگیر وجود داشته باشد، از آن رو که هدفی غیر از کنترل تورم قابل تحقق توسط مقامات پولی نیست، امری زائد به نظر میرسد. ضمن آنکه وجود اهدافی دیگر باعث آن میشود که فشارها بر بانک مرکزی برای انجام سیاستهای انبساطی بیشتر شود زیرا متقاضیان عنوان میکنند که این از اهداف و وظایف بانک مرکزی است. اما اگر بانک مرکزی تنها حول یک هدف، سیاستهای خود را سامان بخشد دیگر نمیتوان آن را به انجام سیاستهای تورمزا ترغیب کرد.
اگر اقتصاد ایران مانند بسیاری از کشورهای غربی، دارای ظرفیتهای تولیدی کامل بود و شوکها ریشه در عوامل تقاضای کل داشت، ای بسا بانک مرکزی میتوانست به اهداف دیگر در جهت تثبیت اقتصاد فکر کند، اما آن طور که بیان شد، مشکل نوسانات اقتصادی در کشور ما حاصل از تنگناهای عرضه است و بانک مرکزی با ابزار خود نمیتواند کاری برای آن کند. از این لحاظ به نظر میرسد که برای اقتصاد در حال توسعهای چون ما به جای داشتن چند هدف و اولویتبندی بین آنها برای بانک مرکزی، بسی بهتر است که تنها یک هدف وجود داشته باشد و بس.
وقتی مقامات پولی برای خود یک هدف را در نظر میگیرند، این پیام را به دیگران میدهند که برای حل مشکلات خود باید به فکر چارهای دیگر، به غیر از بانک مرکزی باشند و این آغاز حل بسیاری از معضلات اقتصاد ایران است. وقتی دستگاههای دولتی، صنایع مختلف، بنگاههای خصوصی و... بدانند که دسترسی به ذخایر بانک مرکزی ندارند، آن گاه تلاش میکنند تا از پتانسیل اقتصاد برای بودن بهره برند و این ابتدای روند اصلاحی خواهد بود که میتوان انتظار داشت در پس آن اقتصاد ایران به شکوفایی رسد و تورم دورقمی نیز به سادگی رخت بر بندد.
دولت جدید و بانک مرکزی
انتخابات ریاستجمهوری در کمتر از دو ماه دیگر انجام خواهد شد. اگرچه هنوز برنامه نامزدها واضح و روشن بیان نشده است، اما گویی که هیچ کدام از آنان به یکی از دردهای اصلی اقتصاد ایران توجه ندارند. هیچ کدام تا به حال بیان نکردهاند که از سیاستهای پولی به جز کاهش تورم نمیخواهند. نگفتهاند که برای بهبود رشد اقتصادی بدون نیاز به بانک مرکزی کار خود را پیش میبرند. حتی با وجودی که سخن از تورم میرانند و لزوم مبارزه با آن، نمیگویند که قدرت کافی را به مقامات پولی میدهند تا جلوی نقدینگی را بگیرد. نمیگویند جلوی برداشتها و خطوط اعتباری را میگیرند. نمیگویند... به عبارت دیگر این طور به نظر میرسد که با وجود تمایل شدید به مهار تورم، هنوز نمیتوان در برنامههای نامزدها پذیرش ضرورتهای این امر را جستوجو کرد و از همین رو هنوز نمیتوان دلخوش بود که سیاستهای پولی به میزان لازم انقباضی باشند تا تورم رسمی بالاتر از 30 درصد را بهبود بخشد.اینکه چرا نامزدها به سوی پذیرش این ضرورتها نمیروند مساله دیگری است که در این شماره تجارت فردا تا حدودی در موردش بحث میشود، اما میتوان گفت یکی از دلایل مهمش آن است که نامزدها برای تحقق اهداف دیگری که دارند، احساس میکنند که به بانک مرکزی و کمکهایش نیاز دارند. کمکهایی که در تضاد با هدف کنترل تورم است. با این وجود توصیه نشریه ما این است که نامزدها ضرورت کنترل تورم را در نظر گیرند. دولت تازه باید با دادن قدرت بیشتر به بانک مرکزی بگذارد که ابزار پولی تنها صرف کنترل تورم شود و مطمئن باشد که اگر این قدرت به مقامات پولی داده شود، دولت نیز از آن سود میبرد. وقتی در دنیا تنها سه کشور از ما تورم بالاتری دارد، جای هیچ تردیدی نیست که دولت تازه باید بدون بیم از فشارها، ضرورت گریزناپذیر کنترل تورم را پذیرا باشد. تاکید همواره نشریه تجارت فردا بر تورم، از آن رو است که از نظر ما هر هدف دیگر اقتصادی پس از تسکین یافتن تورم قابل تحقق است و این نیز فقط زمانی رخ میدهد که سیاستمدارانی امور را بهدست گیرند که حاضر باشند بپذیرند که بانک مرکزی برای رشد اقتصادی، رونق صنایع، دادن سرمایه مورد نیاز بنگاهها، هیچ کاری نمیتواند بکند. پذیرش این گزاره سخت است اما همچنان که لوکاس در گفت و گو با تجارت فردا بیان داشت (به شماره 36 «تجارت فردا» رجوع کنید)، این تنها راه درمان این بزرگترین مشکل اقتصاد ایران است: در کشورهایی که بانک مرکزی مستقل نیست، دولت باید بفهمد که بانک مرکزی چه کارهایی نمیتواند انجام دهد.
امروز شاهد آن هستیم که هر چه از رشد اقتصادی و انباشت سرمایه کاسته میشود، بر نقدینگی افزوده میشود. این امری است که نشریه «تجارت فردا» پیشتر آن را پیشبینی کرده بود. گوشزد کرده بودیم که هر چه وضعیت اقتصاد رو به نزول گذارد، دولت میخواهد مشکلات را با تزریق نقدینگی حل کند و سرعت تزریق با رو به افول رفتن هر چه بیشتر اقتصاد همبستگی مثبتی دارد. اینها واقعیتهای اقتصاد ایران در زمینه نقدینگی و تورم است که دولت آینده میبایست بدان توجه کند. رایدهندگان امروز بیش از گذشته به برنامهها توجه دارند. آنان دیگر میدانند که تنها با بیان اینکه تورم کاهش مییابد نمیتوان به کسی اعتماد کرد و میبایست برنامههای آنان را نیز مرور کرد. آنان با وجود داشتن رسانههای مختلف کم و بیش دریافتهاند که راه مبارزه با گرانی - به زبان عامیانه - چیست و از این رو کاندیداها بیش از گذشته میبایست بر روی برنامهها و نه شعارها تکیه کنند.
دیدگاه تان را بنویسید