تاریخ انتشار:
افزایش اخیر نرخ ارز چقدر برای اقتصاد ایران مثبت است؟
رشد مفید
در هفتههای اخیر، برخلاف سیگنالهای دولت و بانک مرکزی در تکنرخی کردن ارز و حتی کاهش نرخ ارز در بازار آزاد، نرخ بازار آزاد صعود شدیدی را تجربه کرد و در عرض کمتر از یک ماه، ریال(یا تومان؟) در برابر دلار بیش از ۱۰ درصد از ارزش خود را در بازار آزاد از دست داد.
در هفتههای اخیر، برخلاف سیگنالهای دولت و بانک مرکزی در تکنرخی کردن ارز و حتی کاهش نرخ ارز در بازار آزاد، نرخ بازار آزاد صعود شدیدی را تجربه کرد و در عرض کمتر از یک ماه، ریال (یا تومان؟) در برابر دلار بیش از 10 درصد از ارزش خود را در بازار آزاد از دست داد. البته مدتی طولانی بود که افراد دلسوز اقتصاد ایران به دولت پیشنهاد افزایش نرخ ارز را داده بودند تا هم تورم انباشته سالهای قبل خارج شود و هم تولید در رکود داخلی تقویت شود. به نظر میرسد که به این ترتیب، افزایش نرخ ارز اخیر، خبر خوبی برای اقتصاد ایران باشد. اما افزایش نرخ ارز فقط برای نرخ ارز آزاد بوده است و افزایش مشابهی برای نرخ ارز مبادلهای اتفاق نیفتاده است و دولت با قدرت تمام و تمامقد از نرخهای پایینی دفاع میکند که در بازار آزاد تقریباً به تاریخ پیوستهاند. حالا اختلاف ارز بازار آزاد و ارز مبادلهای بیش از 700 تومان شده است.
مجموعهای از تحلیلهای مختلف در رسانهها و مردم، گاه عوامانه و سادهانگارانه و گاه علمی، دهان به دهان میچرخد. البته از مجموعه متولی بازار ارز در دولت یازدهم، انتظار رفتاری حرفهای میرفت تا در مورد بازار شفافسازی کند. اما متاسفانه رفتار متولیان امر، یادآور اتفاقات مدیریت نادرست و ضعیف بازار ارز در سالهای بحرانی 1390 تا 1392 است. مدیریتی که جز اتلاف منابع، ایجاد رانت و فساد، بیاعتباری مجموعه بانک مرکزی و سلب اعتماد عمومی از دولت، نتیجه دیگری نداشت.
حال اما وضعیت این روزها، از منظر سیاسی، با آن روزها قابل قیاس نیست. اگرچه سوال مهم این است که چرا متولیان امر برای مدیریت بازار اینچنین منفعلانه عمل کرده و ابزاری جز همان ابزارهای سنتی ناکارآمد و سلبکننده اعتماد عمومی ندارند، اما این موضوع مساله این مقاله نیست. در این مقاله کوتاه نگارنده به این مساله خواهد پرداخت که اثرات این افزایش نرخ ارز چیست و آیا آنچنان که به نظر میرسد مثبت است. در ادامه افزایش کنونی نرخ ارز از دو منظر بررسی شده است.
1- افزایش نرخ ارز یا به عبارتی کاهش ارزش پول ملی اگر مدیریتشده باشد، میتواند به بهبود تراز تجاری کشور کمک کند. به زبان ساده وقتی نرخ ارز افزایش مییابد، از یکسو واردات گران شده و کالاهای وارداتی بخشی از بازار خود را از دست میدهند. در حقیقت مشتری ایرانی اگر در برابر گرانی کالاهای وارداتی ناتوان از پرداخت باشد، دو رفتار دارد. یک اینکه آن را با کالای ایرانی جایگزین کند. یا اگر کیفیت کالای ایرانی بالا نیست و در ضمن، آن کالا نیز کالای ضروری به حساب نمیآید، مشتری ایرانی ممکن است که کلاً قید خرید آن کالای بهخصوص را بزند. در هر دو تصمیم، واردات کاهش مییابد.
از سوی دیگر، افزایش نرخ ارز سبب جذابیت صادرات میشود. پرواضح است که صادرکننده ایرانی نسبت به یک ماه پیش که نرخ ارز در حوالی 3700 تومان بود، امروز که نرخ ارز 4100 تومان است، روی همان کالاها با همان کیفیت و قیمت دلاری، بیش از 10 درصد سود ریالی (تومانی؟) دارد.
همین سود بیشتر، سبب تمایل بیشتر به صادرات میشود. بنابراین مجموعه واردات کمتر در عین صادرات بیشتر تراز تجاری کشور را تقویت میکند. این مسلماً به نفع تولیدکننده داخلی و صادرکننده است.
بهرغم این تحلیل، اما نباید خیلی به اثرات مثبت افزایش نرخ ارز اخیر در وضعیت فعلی خوشبین بود. افزایش روزهای اخیر نرخ ارز در بازار آزاد یک روی سکه است. روی دیگر سکه، سوءمدیریت کلان اقتصادی کشور و بههمریختگی بازار ارز است. در حقیقت افزایش نرخ ارز زمانی میتواند به رشد و تقویت تولید داخلی و صادرات منجر شود که در کنار آن برنامه مدونی برای تولید داخلی و صادرات وجود داشته باشد.
در ضمن باید افزایش نرخ ارز مدیریتشده باشد. متاسفانه به دلیل برنامههای کلان اقتصادی اشتباه در دهههای گذشته، رقابتپذیری صنایع داخلی بهشدت کاهش یافته است. عدم بهرهوری در اقتصاد ایران حیرتانگیز است و کشور را در تولید کالاهای دارای مزیت مثلاً در صنایع انرژیبر نیز مقهور تولیدات کشورهای دیگر کرده است. تحریمهای یک دهه اخیر و رکود اقتصادی سالهای اخیر نیز مزید بر علت شدهاند. حال سوال این است که آیا در این شرایط، افزایش نرخ ارز درمان بلندمدتی برای اقتصاد ایران و تولید داخلی است؟ یا بیشتر شبیه تنفسی مصنوعی و کوتاهمدت برای بیماری در حال احتضار است؟ قبل از آنکه برنامهای اصلاً برای تولید داخلی و رقابتپذیری وجود داشته باشد، آیا افزایش نرخ ارز آن هم در شرایط دونرخی بودن، بیشتر به نفع تولیدکنندگان داخلی است یا برعکس، به نفع سفتهبازان و رانتخواران؟
همین مساله در مورد تقویت صادرات نیز مطرح است. درست است که افزایش نرخ ارز صادرات را تقویت میکند، اما این به شرطی است که برنامه مدون و بلندمدتی برای صادرات وجود داشته باشد. صادرات به شرطی تقویت میشود که تولید داخلی پیشاپیش تقویت شده باشد. در ضمن رشد بازار صادرات یکشبه و درحالیکه مسوولان بانک مرکزی در حال تهدید بازار ارز برای کاهش نرخ ارز هستند، شکل نمیگیرد. بنابراین، افزایش نرخ ارز در بازار آزاد به شکل فعلی فقط سود ناخواستهای را در کوتاهمدت در جیب صادرکنندگان موجود میکند. اما آیا صادرکنندگان این سود مازاد را صرف افزایش و توسعه ظرفیت صادراتی میکنند؟ یا در این اوضاع رکود و بلاتکلیفی اقتصادی، صادرکننده ترجیح میدهد که پول خود را تبدیل به داراییهای غیرمولد اما کمریسک کند؟
2- افزایش نرخ ارز به معنایی که امروز مطرح است، مربوط به نرخ بازار آزاد است نه نرخ ارز دولتی. همین نکته سبب میشود اثرات مثبت احتمالی افزایش نرخ ارز چندان که باید شیرین نباشد. در حقیقت طی دهههای متمادی و در سالهای اخیر، آنقدر دونرخی و بعضاً چندنرخی بودن ارز در اقتصاد ایران تداوم داشته است که تبدیل به یک عرف و شرایط معمولی در اقتصاد کشور شده است. تجارتهای بسیاری حول همین دو یا چندنرخی بودن شکل گرفته است.
رانت دسترسی به ارز دولتی و فروش آن ارز به نرخ بازار آزاد شکل سنتی و محدود تجارت ناسالم در سیستم دونرخی بودن ارز است. تجارت وسیعتر و به ظاهر قانونی، بازار خردهفروشی کالاهای وارداتی است. در حقیقت، بعید است که خریدار معمولی در مغازهای کنار خیابان بداند که قیمت دقیق ارزی واردات ماشین لباسشویی، اجاق گاز، کامپیوتر، مانتو و دیگر اقلام وارداتی چقدر است. بنابراین عمده خریداران نمیدانند که این کالاها با نرخ دلار بازار آزاد به پای آنها حساب میشود یا به نرخ ارز دولتی! البته سخت نیست که پی برده شود که خردهفروش محترم با کدام ارز با مشتری حساب میکند. این روزها سری به بازار لوازم خانگی بزنید، خواهید دید که جنسهای وارداتی چنددرصدی گران شده است درحالیکه نرخ ارز دولتی تقریباً ثابت مانده است. بنابراین یک پیامد کناری افزایش نرخ ارز در بازار آزاد، افزایش تورم است.
متاسفانه فساد و تجارت حول دونرخی بودن ارز آنقدر شیرین است که به هم زدن آن مقاومت جدی را ایجاد میکند. به این دلیل و نیز به دلیل احتمال افزایش تورم، افزایش فاصله بین نرخ ارز دولتی و بازار آزاد، فقط سیاست تکنرخی کردن ارز را سختتر میکند. در عرصه سیاسی بینالمللی نیز ظهور ترامپ، آینده خیلی از مسائل در دنیا را از جمله توافق هستهای ایران و قدرتهای بزرگ را در هالهای از ابهام قرار داده است. مسالهای که میتواند تبعات جدی برای بازار ارز ایران داشته باشد.
در پایان، جمعبندی نگارنده این است که با این افزایش نرخ در کوتاهمدت اثرات منفی بیشتر از مثبت خواهد داشت. یک احتمال افزایش نرخ ارز در هفتههای اخیر، تلاش برای تکنرخی کردن ارز در نرخهای فعلی بازار آزاد بوده است. امید که این احتمال واقعیت داشته باشد. در غیر این صورت مانند همه دولتهای قبلی، این دولت نیز در بازار ارز خسارتی جبرانناپذیر به منافع عمومی و اعتماد عمومی وارد کرده است.
دیدگاه تان را بنویسید