تاریخ انتشار:
چرا آمار قربانی منافع سیاسی میشود؟
پوپولیسم آماری
میگویند سه نوع دروغ داریم؛ دروغ کوچک، دروغ بزرگ و آمار. این لطیفه گاهی به خاطرهای حقیقی تبدیل میشود. در واقع آمارها دروغ نمیگویند، ولی میتوان با زبان آمار دروغ گفت. میتوان برخی از آمارها را خاموش کرد و برخی دیگر را جوری گفت که موید موفقیت دولتها باشد نه گواه شکست آنها در وعدههایشان.
دولت یازدهم با همان اعداد و ارقام عملکرد دولت نهم و دهم را نقد کرد که محمود احمدینژاد در مناظرههای انتخاباتی سال 88 به مدد آنها ثابت کرده بود دولتش بهترین عملکرد اقتصادی را در 30 سال گذشته داشته است. همان آمارهایی که نشان میداد ضریب جینی کاهش یافته، فاصله طبقاتی کمتر شده، درآمد بازنشستگان دولت چند برابر شده و عدالت اقتصادی، وعده اصلی دولت محقق شده است. اما اقتصاددانان چند سال بعد به مدد همان آمارها نشان دادند طبقات متوسط فقیرتر شدهاند و همین عاملی است برای کاهش فاصله طبقاتی. یا آنکه آمارها نشان داد در مقابل رشد درآمد افراد، هزینه خانوارها جهش بیشتری داشته است.
نه آن زمان آمارها غلط بود و نه این زمان. مساله این است که هر کدام از دولتها چگونه و در چه راهی آن آمارها را به کار گرفتهاند. محمود احمدینژاد درمناظرههای انتخاباتی سال 88 با مدد پوشهای از نمودارها و اعداد و ارقام ثابت کرده که دولتش بهترین عملکرد اقتصادی از سال 60 به بعد را داشته است. همان زمانی که یکی از طرفهای مناظره در جواب وی گفت «آقای احمدینژاد رئیس دولت است و فرمایشهایی دارد که بیان میکند. فرمایشهایی که سبب میشود با یک محاسبه عجیب و غریب تورم 25درصدی 14 درصد شود!» این دستکاری آماری دولت را نشان میداد.
پس از آن به مدد همان آمارها، مسعود نیلی در یک برنامه تلویزیونی نشان داد خالص اشتغال در دولت محمود احمدینژاد نزدیک به صفر بوده و دولت برخلاف ادعایش سالانه تنها 14 هزار شغل ایجاد کرده است. شعبدهبازی در کار نبود. دولت آن بخشی از آمارها را که خواسته منتشر کرده و آن بخشی را که نخواسته حبس کرده بود. دولت دروغ نگفته بود. او فقط همه واقعیت را بیان نکرده بود.
اما تنها در آن دوران نبود که اعداد و ارقام بیجان به نیات و اهداف سیاسی دولت نهم و دهم جان میداد، این رویهای است که پس از آن هم در اقتصاد ایران تکرار شد. برخلاف انتظار معمول که آمارها و دادههای اقتصادی باید محمل برنامهریزیها و تصمیمات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی باشد، رنگ سیاسی میگیرند؛ چون دولتها همیشه میدانند چگونه آمارها را مصادره به مطلوب کنند. چه با انتشار منظم دادهها، چه با حبس آنها و چه با مقایسه آنها.
شاید در ایران این یک اصل بدیهی باشد که دولتها از آمارهای اقتصادی استفاده سیاسی کنند. آن هم نه با جعل آماری، بلکه با تفسیر و حبس آمارها به نفع خود. اما این مساله زمانی مورد انتقاد قرار میگیرد که دولت یازدهم در حوزه آمار پا جای پای دولتی گذاشته که خود نقدهای جدی به رویه آماری آن داشته است.
دو سال اول دولت یازدهم که شیب تورم نزولی و نرخ رشد اقتصاد صعودی بود، آمارها منتشر میشد. اما پس از مدتی که نرخ رشد اقتصادی رنگ باخت، نهادهای آماری از بیان آن امتناع کردند. بانک مرکزی سکوت آماری پیشه کرد و مرکز آمار کجدار و مریز آمارهایی را منتشر کرد. آمارهایی که چندی پیش مرکز پژوهشهای مجلس نقدی جدی به آن وارد کرد.
آمارها ابزار دست سیاستمداران است. این سیاستمداران و گروههای سیاسی هستند که تصمیم میگیرند آمارها را چگونه نمایش دهند؛ رو به افول یا صعود. اما مشکل کار کجاست و چرا آمارها در اقتصاد ایران در خدمت نیات پوپولیستی دولتهاست؟
دیدگاه تان را بنویسید