محمود باغجری / دکترای اقتصاد
شایعهپراکنی و انتظارات شبهعقلانی
مدت زیادی است که اقتصاددانان بر اهمیت و نقش اطلاعات در فرآیند تصمیمگیری عاملان اقتصادی تاکید دارند.
مدت زیادی است که اقتصاددانان بر اهمیت و نقش اطلاعات در فرآیند تصمیمگیری عاملان اقتصادی تاکید دارند. این تاکید تا حدی است که جوزف استیگلیتز به دلیل مطرح کردن نظریه خود در باب اقتصاد اطلاعات و عدم تقارن اطلاعاتی، موفق به کسب جایزه نوبل اقتصاد در سال 2001 شد. مباحث متعددی مبنی بر نقش اطلاعات و تاثیر آن بر بازارهای مالی مطرح شده است. مفاهیمی همانند کژگزینی و کژمنشی در سیستمهای بانکی و موسسات لیزینگی و مفاهیم کارایی از نوع اول و دوم در بازار سرمایه همگی نشان از اهمیت بیچون و چرای اطلاعات در بازارهای مالی دارد. حرف کلی تئوریها و نظریات ارائهشده در این حوزه، این است که اطلاعات صحیح و بهروز منجر به کارایی و تخصیص بهینه منابع میشود و عدم دسترسی به این اطلاعات، منجر به عدم تخصیص بهینه منابع میشود.
با توجه به اهمیت مباحث فوق، تلاشهای زیادی شده است که اطلاعات به بهترین شکل ممکن در اختیار ذینفعان قرار گیرد. این امر با ظهور و توسعه تکنولوژیهای جدید از جمله اینترنت بیشتر به وقوع پیوسته است. بعد از همگانیتر شدن فضای اینترنت و استفاده بیشتر از آن، مدل همکاری بین ناشران اطلاعات و استفادهکنندگان از آن متفاوت شد. مدلهای همکاری با خلق شبکههای اجتماعی وارد فاز جدیدی شدهاند. شبکههای اجتماعی اگرچه با انگیزهها و اهداف مختلف پا به عرصه وجود گذاشتهاند، اما تجربه فعالیت چندساله این شبکهها نشان از کارایی بالای آنها در انتشار اطلاعات دارد. تجربه سالهای اخیر نشان میدهد این شبکهها حتی در ابعاد ملی و جهانی میتوانند تاثیرگذار باشند. بیشتر تاثیرگذاری این شبکهها تاکنون سیاسی بوده. اتفاقاتی نظیر تغییر حکومت در کشور مصر، یا موج محکومیت حادثه مجله شارلی ابدو فرانسه و آخرین مورد ابراز احساسات به شأن مقدس پیغمبر اسلام، حضرت محمد (ص) در فضای شبکههای اجتماعی همگی دال بر مشارکت همگانی و سرعت بالای انتشار اطلاعات دارد. شواهد فوق نشان میدهد بسترهای لازم برای انتشار اطلاعات با سرعت بالا و در حد وسیع وجود دارد. به
همین دلیل انتظار میرود در صورت وجود اطلاعات صحیح، ناکارایی ناشی از عدم تقارن اطلاعاتی به مرور کاهش یابد. اما سرعت بالای انتشار اطلاعات و سطح بالای پوشش اطلاعاتی میتواند اثر معکوس بر کارایی و تخصیص بهینه منابع نیز بگذارد. شایعات رواجیافته در هفتههای اخیر در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی با پوشش وسیع و با سرعت بالا حاکی از قابلیت بالای انتشار اطلاعات در ایران است. این شایعات در حوزههای مختلف بوده که جدیدترین آنها درباره سوءاستفاده مالی مدیرعامل یکی از بانکهای خصوصی کشور است که با سرعت بالایی در شبکههای موبایلی انتشار یافت و خبرها حکایت از تاثیرگذاری نسبی این خبر بر هجوم سپردهگذاران به شعب این بانک و خروج سپردهها در ساعات اولیه دارد. خوشبختانه با تکذیب مدیرعامل این بانک و پوشش خبری مناسب و کذب بودن خبر، اوضاع برای این بانک به حالت عادی برگشته است. درباره انگیزههای انتشار این خبر و چرایی باورپذیری آن توسط مردم از جنبههای مختلف میتوان بحث کرد. به نظر میرسد این موضوع را بتوان از جنبههای جامعهشناختی، روانشناسی، مردمشناسی و حتی روزنامهنگاری مورد بحث و بررسی قرار داد که شایسته است این تحلیلها
صورت گیرد. اما در این تحلیل با توجه به مقدمات فوق موضوع از جنبه انتظارات عقلانی که موضوع مهمی در تحلیلهای اقتصادی است، مورد بررسی قرار میگیرد.
ورود انتظارات به مباحث اقتصادی سابقه طولانی دارد. در مدلهای اقتصاددانان بزرگی همچون فریدمن، انتظارات (تطبیقی) نقش مهمی دارد. شکوفایی مباحث مرتبط با انتظارات، با نامگذاری کلمه عقلانی (Rational) بر انتهای این عبارت توسط روبرت لوکاس به اوج رسید. این ابتکار توسط لوکاس جایزه نوبل را برای ایشان به ارمغان آورد. ورود انتظارات عقلانی به مفاهیم اقتصادی موج جدیدی در تصمیمگیریهای اقتصادی به بار آورد به طوری که مقامات پولی یک کشور هنگام تنظیم سیاستهای پولی خود به انتظارات عاملان اقتصادی و واکنشهای احتمالی آنها توجه زیادی دارند. جان کلام انتظارات عقلانی بر این تاکید دارد که عاملان اقتصادی، عقلانی بوده و متناسب با سیاستهای اتخاذشده مسوولان واکنش نشان میدهند. به عبارت دیگر عاملان اقتصادی نسبت به سیاستهای مسوولان منفعلانه برخورد نمیکنند و مدام در برابر تصمیمات آنها واکنش نشان داده و سعی در حداکثر کردن مطلوبیت (سود) خود متناسب با شرایط جدید دارند. آنها حتی در شرایط عدم اطلاعات دقیق، باز نهایت تلاش خود را دارند که بهترین تصمیم را بگیرند. اصطلاح شبهعقلانی اشاره به این موضوع دارد که گاه شرایط طوری است که عاملان
اقتصادی امکان اخذ بهترین تصمیم را ندارند اما تمام تلاششان را میکنند که نزدیکترین گزینه به بهترین تصمیم را انتخاب کنند. بر مبنای تحلیل بالا، با توجه به حساسیت بالای مردم نسبت به سپردههای بانکی خود و متاسفانه رفتار توام با سوءاستفاده مقامات قبلی و مدیران بانکی، ذهن آحاد مردم نسبت به جریان اختلاس کاملاً حساس و بدبین است و کوچکترین خبر انتشاریافته در این باب را جدی تلقی کرده و به صورت عقلانی احتمال آن را بالا دانسته و به همین دلیل دست به انتخاب توام با ضرر برای خود میزنند. این رفتار را میتوان شبیه به رفتار شبهعقلانی دانست زیرا به رغم عدم اطلاعات دقیق درباره صحت و سقم خبر انتشاریافته، به دلیل سابقه ذهنی دست به تصمیم و انتخاب خروج سپرده خود از بانک میزند.
بنابراین اگرچه رفتار مردم به دلیل باورپذیری اخبار و شایعات بیاساس قابل نقد است اما لازم است تعداد جریانهای اختلاس و سوءاستفادههای مالی مقامات و مسوولان پولی به حداقل ممکن برسد تا مدل ذهنی تصمیمگیری عاملان اقتصادی به مرور زمان بهبود یابد و در صورت مواجهه با این اخبار، اولین گزینه در ذهن کذب آن باشد، نه احتمال صحت آن!
دیدگاه تان را بنویسید