تاریخ انتشار:
بنگاهها برای دوران جدید چه تکالیفی دارند؟
محتاج تحول
فضای استراتژیک پیرامون «بنگاه ایران» در حال تغییرات جدی است. برخی از این تغییرات خوب هستند و بعضی بد. اما نمیتوان شک کرد که فضای کسب و کار کشور در سال ۱۳۹۵ با فضای سال ۱۳۹۳ تفاوتهای جدی و معنیداری دارد.
فضای استراتژیک پیرامون «بنگاه ایران» در حال تغییرات جدی است. برخی از این تغییرات خوب هستند و بعضی بد. اما نمیتوان شک کرد که فضای کسب و کار کشور در سال 1395 با فضای سال 1393 تفاوتهای جدی و معنیداری دارد. حرف اصلی امروز من این است که درباره این تفاوت راهبردی به دیدگاه مشترک برسیم و پس از آن، ببینیم بنگاه، اتاق و دولت برای انطباق با شرایط جدید چه کارهایی لازم است انجام دهند.
فضای استراتژیک
در یک دید کلان سیاسی نهتنها نظم دوقطبی 50ساله در سالهای پایانی قرن پیش فروپاشید بلکه به نظر میرسد آرایش ژئوپولتیک جهانی در دهه پیشرو تغییرات بزرگی نسبت به دو دهه پس از شوروی داشته باشد. آمریکا مرکز ثقل توجه خود را از خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA) به سوی آسیای دور میبرد. اتحادیه اروپا با مشکلات ساختاری جدی روبهروست و نقشش در عرصه بینالملل به آن محکمی که انتظار میرفت نخواهد بود. چین با جدیت در حال اشاعه قدرت اقتصادی خود به قدرت سیاسی بینالمللی است و در MENA و اقیانوس هند روز به روز حضور پررنگتری دارد. غول جوان و گرسنه سلطنت تکفیری سر برداشته و آغازین روزهای ظهورش را با انهدام رژیمهای پوسیده عربی و اشتعال جنگهای ابدی در لیبی، سوریه و عراق جشن میگیرد و آینده و ثبات بسیاری از کشورها از مصر تونس تا افغانستان را متزلزل کرده و فردای عربستان سعودی و ترکیه را زیر سوال برده است. رشد سرسامآور اقتصادهای نوظهور حداقل در مورد برزیل و روسیه با ابهام روبهروست. سونامیهای مهاجرت، گرمایش زمین، تغییرات شگرف آب و هوایی، خشکسالیها و سیلها و ورشکستگی ملتها و فروپاشی ملت-دولتهای باسابقه، اینها تنها گوشهای
از مشکلات جهان اطراف ما را تشکیل میدهند.
باید پذیرفت که دنیای فردا شباهت کمی به دنیایی دارد که امروز میشناسیم و باید بپذیریم که منطقه خاورمیانه بیش از هر ناحیه دیگری دستخوش تلاطم و تغییرات بنیادین است. وضعیت چنان پیچیده و درهم ریخته شده که باید بر قضاوت یوشکا فیشر در سال 2012 مهر تایید زد که گفت: «در خاورمیانه امروز، فقط احمقها آینده را پیشبینی میکنند. نمیتوان گفت چه در راه است اما میتوان گفت دگرگونیها و جنبش نیروها بسیار متفاوت و انقلابی خواهد بود.»
ایران هم آبستن تغییرات بزرگ بوده و هست. دوران دولت نفتی به جبر تاریخ پایان یافته و روند 80ساله توسعه با اتکا به دلارهای نفتی و در قالب پروژههای بزرگ دولتی از سوی ابربنگاههای دولتی به پایان آمده. گرچه هنوز برخی، ناباورانه به دنبال احیای آن دورهاند، اما لوازم چنین تداومی که انباشت پول نفت باشد، دیگر فراهم نیست. پس از دوران پرالتهاب و وهمآلود دولت نهم و دهم، کشور سعی میکند تدبیر، تعقل و قدرت کارشناسی خود را احیا کند. دولت فربه و عظیم و ناکارآمدی به ارث رسیده که در آن پرداخت به چهار میلیون کارمند و جبران کسری صندوقهای بازنشستگی غارت شده و یارانه عظیم موروثی شده است.
میراث پوپولیستی به جامانده مانع آن است که اصلاحات اساسی، در دولت و ساختار تعهدات آن شکل گیرد.
گرچه تورم در حال مهار است، اما رکود طولانیمدت و ماندگار بنگاههای تولیدی را میکوبد. شاخص تولیدات صنعتی 9ماهه سال 1394 نسبت به مدت مشابه سال قبل 11 درصد افت را نشان میدهد و شاخص فروش صنعتی پاییز حتی از آن هم بدتر است و افتی 19درصدی را ثبت کرده است. دولت از وجود چهار میلیون بیکار سخن میگوید و کارشناسان اعداد بالاتری را برآورد میکنند. کشور 10 سال است از انگیزش سرمایهگذاری و از ارتقای جمع جبری تعداد اشتغال پایا، سترون و عقیم است. اگر وضع همینطور پیش رود سالهای آتی با افزایش معنیدار جمعیت بیکاران و تعمیق رکود و تشدید ریزش بنگاهی روبهرو خواهیم بود.
البته نکات مثبت چندی هم برای امیدواری وجود دارد. ظهور یک کابینه فهمیدهتر و حرفهایتر نکته مثبتی است. بروز توانایی کار یکپارچه و هوشمند نظام در مدیریت بحران در پرونده برجام نشان داد نظام اگر بر مسالهای تمرکز و وحدت حاصل کند، توانا و کاراست. رفع بخش بزرگی از تحریمهای ظالمانه و سنگین و اشتیاق اروپای رکودزده برای کار با ایران، وجود جامعه کارآفرین حرفهای و خطرپذیر و نیروی کار ماهر و تحصیلکرده مزیت همسایگی آبی و خاکی با 15 کشور جهانی و از همه مهمتر امنیت مناسب و آینده امن در قبال آفت سلفیگری از جمله مزایای ماست.
تحلیل اقتصاد
وضع اقتصاد بحرانی است. بیکاری و فقر سه دهک ندار، ممکن است ارزشمندترین دارایی کشور یعنی «امنیت» را به خطر بیندازد. ایجاد اشتغال محتاج توان جذب سرمایه داخلی و خارجی در تولید است. قدم اول جذب سرمایه، ایجاد آرامش سیاسی، اصلاح بوروکراسی اداری، کوچکسازی دولت، اصلاح ساختار مالیاتی، اصلاح دادگستری، کاهش فساد اداری، بازسازی گمرکات و امثال این تغییرات را میطلبد. این انقلاب اقتصادی از حیطه کار دولت وسیعتر و محتاج یک بسیج ملی گسترده و فراگیر است. محتاج هدایت رهبری، همدلی و عزم سه قوه، همراهی افکار عمومی، اجماع ملی بر اولویت اقتصاد و قبول ملی برای پرداخت هزینههای بازسازی اقتصادی است. در مطالبه این امر ما در کنار دولت روحانی بر این باوریم که مانند دفاع مقدس و مانند برجام محتاج یک بسیج ملی اقتصادی یا چیزی هستیم که روحانی نام برجام2 را بر آن داده است.
حاکمیت باید چه بکند؟
از رهبر معظم انقلاب استدعای جهتدهی کشور به سوی اجماع بر اولویت اقتصاد را داریم. اقتصاد و معیشت مردم نباید عرصه تسویهحساب سیاسی و سیاهبازی باشد. بخش خصوصی از عباراتی که برخی مسوولان در مورد سرمایهگذاری خارجی یا توسعه رابطه اقتصادی با ایتالیا و فرانسه به کار میبرند، دچار ابهام و بلاتکلیفی شده است. سرمایهگذاران خارجی هم از این سخنان میترسند و در سرمایهگذاری به چیزی کمتر از تضمین بانک مرکزی و دولت رضایت نخواهند داد.
دولت میگوید جذب سالانه 50 میلیارد دلار سرمایه خارجی را برای دستیابی به رشد هشت درصد اقتصاد نیاز دارد. با این حال سخنان غیرمسوولانه و مانورهای سیاسی ناشیانه داخلی، شرایطی را فراهم آورده که وصول به چنین هدف سنگین و دشواری مثل خواب و رویاست. وظیفه حاکمیت در یک کلام ارتقای رتبه بهبود کسب و کار ایران از رتبه شرمآور 119 جهانی به کمتر از رتبه 50 در یک دوره پنجساله است. این مستلزم یک انقلاب در حکمرانی اقتصادی است. کوچکسازی دولت، تنقیح قوانین و مقررات، ثبات سیاستها، اصلاح سیستم دادگستری و جلب اعتماد میان اصلاح مالیات، گمرک، بیمه، تامین اجتماعی و کارهای معین و مشخص اینجا باید انجام شود.
اتاق باید چه بکند؟
اتاق به عنوان سخنگوی بخش خصوصی باید وحدت و مشروعیت سخنگویی بخش غیردولتی اقتصاد را افزایش دهد تا بتواند مطالبه رقابتی شدن فضای کسب و کار و خروج دولت از بنگاهداری و مطالبه اصلاح اقتصادی را انجام دهد. ما مشغولیم به بازسازی ساختار مدیریتی اتاق، توجه خاص به تقویت بخش بینالمللی، مطالعات، تقویت کمیسیونها و تشکلهای ملی، تقویت اتاقهای استان و مشترک و برنامههای متعدد دیگری طراحی و اجرا شده یا میشود.
بخش خصوصی، تشکلها و بنگاهها هم باید با اتاق در این راستا همراهی و همگامی کنند. دوران خودرایی گذشته است. باید با هم کار کنیم تا از این بحران جان به در ببریم.
بنگاهها چه باید بکنند؟
بنگاهها محتاج بازتعریف استراتژی خود هستند. دنیای 1395، دنیای جدیدی است که مشتری، قواعد بازی، منابع تامین اعتبار، امکان جذب تکنولوژی و سرمایه و خلاصه صحنه بازی با دنیای 1393 تفاوت فراوان دارد. بنگاهها محتاج ارتقای سطح مدیریتی و کارشناسی خود هستند؛ هم محتاج آموزش، محتاج سفر و دیدن و محتاج آموختن از جهان هستیم که سالها از آن دور بودهایم. توان کار بینالمللیها زنگزده، شناختمان از بازار محتاج تحقیق است و محتاج ارتقای تکنولوژی و بازسازی بنگاهی هستیم.
دیدگاه تان را بنویسید