راه سریع به سوی تحول
زنان در جهان اسلام
با وجود اینکه هنوز کارهای زیادی باید صورت گیرد تا شکاف برابری برای ۸۰۰ میلیون زن مسلمان در سراسر جهان کوچکتر شود، نرخ تحصیل و اشتغال برخی زنان در یک بازه کوتاه زمانی به طور چشمگیری افزایش یافته است.
با وجود اینکه هنوز کارهای زیادی باید صورت گیرد تا شکاف برابری برای 800 میلیون زن مسلمان در سراسر جهان کوچکتر شود، نرخ تحصیل و اشتغال برخی زنان در یک بازه کوتاه زمانی به طور چشمگیری افزایش یافته است. عبارت «جهان اسلام» اغلب به عنوان یک منطقه یکپارچه تعبیر میشود اما در واقع این جهان هم کشورهای نفتخیزی مانند قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی که در آستانه تحول هستند و هم کشورهایی مانند بنگلادش، مصر، اندونزی، ایران، پاکستان و ترکیه را دربر میگیرد که بخشی از آن چیزی هستند که گلدمنساکس گروه «11بعدی» (Next 11) مینامد. کشورهایی که به اعتقاد این بانک سرمایهگذاری میتوانند در طول زمان رقیبی برای گروه 7 (G7) باشند. جمعیت 6 /1میلیاردی مسلمان جهان تقریباً یکچهارم از کل جمعیت دنیا را تشکیل میدهند و 16 درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را به خود اختصاص میدهند. درصدی که سالانه شش رقم به آن افزوده میشود. حدود 800 میلیون نفر از این گروه را زنان تشکیل میدهند که از مجموع جمعیت برزیل، روسیه و ایالات متحده بیشتر است. داستان ناگفته و پنهانی در زندگی این زنان وجود دارد که در کلاسهای درس، محل کار یا در کیف دستی
آنها مخفی مانده است. تحولاتی که وقوع آنها در ایالات متحده نیمقرن به طول انجامید اکنون در عرض یک دهه در جهان اسلام رخ میدهند و روزبهروز بر سرعت آنها افزوده میشود. انگار نیمقرن تحولات آمریکا در چند سال فشرده شده باشد. این امر نشاندهنده عظمت و سرعت این تحول فراگیر در جهان اسلام است.
طی دو نسل، جنبشهای گسترده در زمینه تحصیل از تهران تا تونس، چشمانداز پیشروی میلیونها زن مسلمان را روشنتر ساخت. در طول دهه گذشته بسیاری از کشورهای منطقه به ویژه کشورهای نفتخیز سرمایهگذاریهای زیادی در تحصیل و آموزش انجام دادند و نرخ تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را از هیچ در 40 سال پیش به بالاترین حد کنونی رساندند. این تغییرات در تحصیلات عالی زنان نیز دیده میشود: در الجزایر، بحرین، اردن، کویت، لبنان، عمان، قطر، عربستان سعودی و تونس میزان ثبتنام زنان در دانشگاه از مردان پیشی گرفته است.
این تحولات گسترده و پنهان بودهاند اما همیشه در جریان هستند. به عنوان مثال در ترکیه شمار بیشتری از مردان و زنان در مقایسه با گذشته در دانشگاه حضور پیدا میکنند اما نرخ ثبتنام زنان سرعت بیشتری دارد. 10 سال پیش میزان ثبتنام زنان 75 درصد کمتر از میزان ثبتنام مردان بود. در حال حاضر این رقم به 85 درصد رسیده است. یک دهه قبل در مصر به ازای هر چهار مرد سه زن در دانشگاه تحصیل میکردند. اکنون این نسبت یکسان شده است. در کشورهای دارای منابع طبیعی وضعیت پیچیدهتر است. میزان ثبتنام دانشگاهی زنان در امارات متحده عربی سه برابر مردان است. 10 سال پیش شکاف جنسیتی در دانشگاههای عربستان سعودی از بین رفت اما تعداد مطلق افراد رو به افزایش است. از میان زنانی که در سن تحصیل دانشگاهی قرار دارند 50 درصد به دانشگاه میروند. این رقم یک دهه گذشته 30 درصد بود اما اکنون از کشورهایی مانند چین، هند یا مکزیک هم بیشتر شده است. اما این تحول به چه معناست؟ با ریشهدار شدن و طبیعی شدن تحصیلات زنان در ساختار خانواده، موج بعدی تحول از راه میرسد: تعداد زنان آماده به کار افزایش مییابد. در 10 سال گذشته تقریباً 40 میلیون زن مسلمان به بازار کار
وارد شدهاند. از این میان 9 میلیون در جهان عرب، هشت میلیون در اندونزی، هفت میلیون در پاکستان، هفت میلیون در بنگلادش، دو میلیون در ترکیه و یک میلیون در مالزی هستند. در این شرایط جدید میلیونها زن و مرد معمولی اغلب به صورت آگاهانه و شخصی تصمیم میگیرند تا سنتهای قدیمی خانوادگی و گاهی اوقات فشارهای فرهنگی را کنار بزنند. در نتیجه بخش جدیدی در بازار کار و به دنبال آن نیروی مصرفکننده جدید پدیدار شدهاند.
اما کار هنوز کامل نشده است. هنوز بین مشارکت کاری زنان و مردان فاصله زیادی دیده میشود. به عنوان مثال از میان زنانی که در امارات متحده عربی توانایی کار دارند فقط 47 درصد استخدام شدهاند. این درصد در میان مردان 92 است. اگر در طول 15 سال آینده مشارکت زنان در نیروی کار در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به دوسوم مردان (یعنی حدود 60 درصد) برسد، تولید ناخالص داخلی منطقه تا 20 درصد یا بیشتر افزایش خواهد داشت. همانگونه که بخش تجارت و سیاستگذاران مزایای این امر را درک میکنند و سرعت حذف موانع سر راه زنان در مشارکت کامل اقتصادی بیشتر میشود این جمعیت پنهان بزرگ نیرویی خواهد شد که واقعاً میتوان روی آن حساب باز کرد.
دیدگاه تان را بنویسید