تاریخ انتشار:
نگاهی به دشواری دخل و خرج سازمان تامین اجتماعی
دوراهی تامین
مجموع داراییهای تامین اجتماعی حتی به یکسوم تعهدات سنواتی هم نمیرسد: ۱۵۰ هزار میلیارد تومان در مقابل حداقل ۵۰۰ هزار میلیارد تومان. بخش اعظم داراییهای تامین اجتماعی، در واقع مطالبات این سازمان از دولت است که حدود ۹۰ هزار میلیارد تومان برآورد میشود.
درست مثل فروشندهای که اجناس مغازه را برای پرداخت بدهیهایش حراج کند، یا بانکی که ساختمانش را برای پرداخت سود بانکی به مزایده بگذارد، آیا ممکن است تامین اجتماعی هم تا پایان دهه جاری وادار به فروش بخشی از داراییهایش برای پرداخت هزینه درمان و مستمری بازنشستگی شود؟ دخل و خرج سازمانی که در نگاه عموم به عنوان نهادی ثروتمند شناخته میشود و هماکنون یکی از بزرگترین مجموعههای بنگاهداری و سرمایهگذاری کشور را در اختیار دارد، با هم سازگار نیست.
مجموع داراییهای تامین اجتماعی حتی به یکسوم تعهدات سنواتی هم نمیرسد: 150 هزار میلیارد تومان در مقابل حداقل 500 هزار میلیارد تومان. بخش اعظم داراییهای تامین اجتماعی، در واقع مطالبات این سازمان از دولت است که حدود 90 هزار میلیارد تومان برآورد میشود. اگر روزگاری این احتمال وجود داشت که به جای بخشی از این مطالبات شرکتهایی به سازمان تامین اجتماعی واگذار شود، دیگر این احتمال هم مطرح نیست و در نتیجه نمیتوان زمان دقیقی را برای دریافت مطالبات این سازمان از دولت مشخص کرد.
فارغ از این مطالبات، بخش عمده دیگری از داراییهای سازمان تامین اجتماعی را شرکتها تشکیل میدهند که بعضاً زیانده هستند یا اصلاً قابلیت نقدشوندگی اندکی دارند.
این در حالی است که تعهدات سازمان باید به صورت کاملاً نقد در موعد مقرر روز و ماه و سال پرداخت شود؛ چراکه فیالمثل نمیتوان به جای هزینه درمان یا مستمری، سهام کارخانه را ارائه کرد. با یک نگاه بدبینانه و در صورت تداوم وضعیت فعلی، تامین اجتماعی، که در 500 بنگاه بزرگ اقتصادی مالک یا سهامدار است1، احتمالاً کمتر از یک دهه دیگر، مجبور خواهد شد هر از چندگاهی یک ساختمان یا کارخانهاش را به حراج بگذارد تا دخل و خرجش هماهنگ شود.
اما به همین سادگی نمیتوان از حراج دارایی سخن گفت؛ چرا که داراییها منبع پرداختهای آتی هستند و به گفته رئیس سازمان تامین اجتماعی، فروش آنها «خط قرمز» است. سازمان باید بتواند ضمن حفظ داراییها و توسعه آنها، از محل عواید حاصله از سرمایهگذاریها هزینههای خود را تامین کند و نه از محل فروش دارایی یا منابع جاری. در عین حال اگر بخواهیم به نیمه پر لیوان هم نگاهی کنیم، ماجرا آنقدر بغرنج نیست که در نگاه نخست به نظر میرسد.
تفاوت چند صد هزار میلیاردتومانی میان «تعهدات سنواتی» و «داراییهای» سازمان تامین اجتماعی تنها در صورتی اهمیت مییابد که درآمدهای سازمان بسیار کاهش یابد یا به صفر برسد و این در حالی است که با توجه به تامین بخش اعظم منابع سازمان از محل پرداخت حق بیمه، درآمدهای آن کماکان در حال افزایش هستند. ضمن اینکه برنامههایی برای تسویه کامل بدهی 90 هزار میلیاردتومانی دولت به تامین اجتماعی تا پایان برنامه ششم توسعه در دستور کار قرار دارد.
بر اساس آمارهای سازمان تامین اجتماعی، طی 9ماهه سال 1393، مجموع درآمدهای سازمان تامین اجتماعی 2 /26 هزار میلیارد بوده است. 3 /91 درصد از این رقم از محل «درآمد حق بیمه» تامین شده و «درآمد حاصل از سرمایهگذاری» با 1 /4 درصد سهم، «درآمد حاصل از کمک و هدایا» با 3 /2 درصد، «درآمد حاصل از جرایم و خسارات» با 3 /1 درصد و «سایر درآمدها» با 9 /0 درصد در رتبههای بعدی قرار داشتهاند. درآمد حق بیمه، همواره حداقل 80 درصد از منابع سالانه سازمان را طی بیش از نیمقرن اخیر تامین کرده و در برخی سالها تنها محل درآمد
بوده است. در نقطه مقابل طی 9ماهه سال 1393، هزینههای سازمان شامل 579 میلیارد تومان هزینه کوتاهمدت، حدود 18 هزار میلیارد تومان هزینه بلندمدت، بیش از 8 /2 هزار میلیارد تومان هزینههای پرسنلی و اداری و 5 /3 هزار میلیارد تومان هزینههای درمان بوده است. بر این اساس میتوان گفت عمده هزینههای سازمان مربوط به هزینههای بلندمدت و درمان بوده است.
مجموع چهار گروه هزینه اصلی فوق به 9 /24 هزار میلیارد تومان بالغ شده که در مقایسه با درآمد 2 /26 هزار میلیاردتومانی، مازادی در حدود 1300 میلیارد تومان را نشان میدهد. مشابه همین وضعیت در سالهای پیشین نیز وجود داشته و مازاد سال 1388 معادل 1135 میلیارد تومان، سال 1389 بیش از هزار میلیارد تومان، سال 1390 برابر 2329 میلیارد تومان، سال 1391 بیش از 1239 میلیارد تومان و سال 1392 رقم کمسابقه 3346 میلیارد تومان بوده است.
در نگاه نخست شاید از این مازاد درآمد بر هزینه بتوان نتیجه گرفت تامین اجتماعی وضعیت بسیار خوبی دارد و هر سال میتواند بخشی از مازاد را سرمایهگذاری کند. این نتیجهگیری البته بهرهای از حقیقت دارد؛ چرا که عدم کسری عملیاتی نشان میدهد سازمان تامین اجتماعی هنوز به نقطه بازگشتناپذیر نرسیده است. حتی شاید بتوان گفت با توجه به «نسبت پشتیبانی» معادل 2 /6 در پایان آذر 1393، اگرچه به نقطه سربهسری نزدیک هستیم، ولی هنوز جای امید وجود دارد. نسبت پشتیبانی نشان میدهد به ازای هر نفر مستمریبگیر، چند نفر بیمهپرداز وجود دارد. بر اساس آمارهای پایان آذر 1393، تعداد بیمهشدگان اصلی 278 /13 میلیون نفر و تعداد مستمریبگیران (بر اساس پرونده) 140 /2 میلیون نفر بوده که بر این اساس نسبت پشتیبانی در پایان آذر سال گذشته 2 /6 بوده است. رئیس سازمان تامین اجتماعی در گفتوگوی خود به رقم 3 /6 اشاره کرده است.
اما ارقام دیگری هم هستند که نشان میدهند حال و روز تامین اجتماعی چندان خوب نیست و بلکه با همین ارقام موجود نیز میتوان به چنین نتیجهای رسید. نسبت پشتیبانی حدود 2 /6، کمترین رقم طی بیش از نیمقرن اخیر به شمار میرود. این نسبت طی سالهای 1340 تا 1358 بین 15 تا 25 در نوسان بود. در سال 1359 به 8 /13 رسید و به روند نزولی خود ادامه داد؛ چنان که در سال 1365 به کمتر از 10 کاهش یافت. به گفته مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی اگر نسبت پشتیبانی به عدد پنج برسد، وضعیت بسیار دشوار خواهد شد. مورد دیگر مربوط به مطالبات سازمان است که رقم آنها هماکنون حدود 90 هزار میلیارد تومان برآورد میشود و با توجه به حجم بالای تعهدات سنواتی، در صورت عدم وصول میتواند مشکلساز شود. این رقم در سال 1392 معادل 60 هزار میلیارد تومان بود که بخش اعظم آن طی سالهای 1384 تا 1392 ایجاد شده است.
اگرچه بخش اعظم منابع سازمان از محلی به جز سرمایهگذاریها تامین میشود، همین سرمایهگذاری موجود صورتگرفته در بنگاههای اقتصادی نیز محل بحث بسیار قرار دارند. سازمان تامین اجتماعی بنگاههای متعددی را در اختیار دارد که طی سالهای اخیر برخی از آنها با حاشیههای سیاسی نیز همراه بودهاند. گذشته از این برخی بنگاههای در اختیار سازمان زیانده هستند و البته دریافت بخشی از آنها توسط سازمان بابت رد دیون بوده و بر اساس استراتژی اقتصادی مشخصی صورت نگرفته است. همین باعث شده است از سویی داراییهای سازمان به لحاظ سودآوری و نقدشوندگی از وضعیت مناسبی برخوردار نباشند و همزمان انتقاداتی درباره رقابت سازمان با بخش خصوصی در صنایع گوناگون مطرح شود. با در نظر گرفتن چنین وضعیتی، رئیس سازمان تامین اجتماعی خبر از تهیه برنامه استراتژیکی برای سازمان میدهد، بلکه طی سالهای آتی وضعیت آن بهبود یابد.
تامین اجتماعی اگرچه در نهایت یک نهاد اقتصادی است، اما اداره آن با یک بنگاه اقتصادی عادی تفاوت دارد. سازمان تامین اجتماعی حدود 35 میلیون نفر بیمهشده و پنج میلیون نفر مستمریبگیر اصلی دارد. این یعنی جمعیت تحت پوشش آن حدود 40 میلیون نفر هستند؛ بیش از نیمی از کل مردم ایران. بیش از 13 میلیون بیمهشده که برخی از آنان به دهکهای درآمدی پایین جامعه تعلق دارند، تصویرگر سازمانی است که خدمات آن قابل مقایسه با یک سازمان خدماتی مثل پست نیست. این را از اقلام هزینهای عمده سازمان تامین اجتماعی طی 9ماهه سال 1393، میتوان متوجه شد: «مستمری بازنشستگی» با 6 /11 هزار میلیارد تومان، «مستمری بازماندگان» با 8 /3 هزار میلیارد تومان و «درمان غیرمستقیم» با 1 /3 هزار میلیارد تومان. بررسی اقلام خرد میتواند این تصویر را کاملتر هم کند: 636 میلیارد تومان بابت «ازکارفتادگی»، 148 میلیارد تومان «غرامت دستمزد بیماری غیرناشی از کار»، 75 میلیارد تومان «کمکهزینه اولاد»، 181 میلیارد تومان «کمکهزینه مسکن» و 544 میلیارد تومان «بن». خدمات ارائهشده توسط تامین اجتماعی، اصولاً با آنچه از عموم سازمانهای خدماتی یا نهادهای اقتصادی انتظار داریم،
متفاوت است.
در عین حال، اقتصاد تامین اجتماعی با پیچیدگیهای خاصی مواجه است: بخش اعظم منابع سازمان توسط بیمهپردازان یک نسل پرداخت میشود و در مقابل بخشی از خدمات را نسل بعد دریافت میکنند. ارزش واقعی برخی خدمات ارائهشده توسط سازمان در قالب هزینهها، به آسانی قابل اندازهگیری و تعیین نیست؛ به عنوان مثال «بهداشت عمومی» چیزی نیست که بتوان ارزش آن را به سادگی تخمین زد.
جهتگیری پرداختهای سازمان در بسیاری موارد به سمت دهکهای درآمدی پایین است و از این جهت هرگونه تغییر در پرداختها ممکن است تاثیر بسیار زیادی بر رفاه عموم افراد جامعه داشته باشد. از اینرو برای موازنه منابع و مصارف سازمان، نمیتوان از سادهترین روش یعنی کاهش مصارف استفاده کرد؛ چرا که به طور مستقیم زندگی میلیونها فرد را تحتتاثیر جدی قرار میدهد. همه اینها در حالی عنوان میشود که سازمان تامین اجتماعی در بیشتر سالهای دهه اخیر، با نگاه سیاسی مدیریت شده و تغییرات فراوانی را شاهد بوده است. همین باعث شده مدیریت اقتصادی باثباتی بر آن حاکم نباشد و در نتیجه حتی در الزاماتی مثل موازنه منابع و مصارف، مشکلات جدی برای سازمان ایجاد شود. ثبات مدیریتی طی سالهای پیشرو، ممکن است بتواند تامین اجتماعی را به ریل خود بازگرداند؛ اما قطعاً به تنهایی برای وصول مطالبات این سازمان از دولت کافی نیست.
در این میان نگاهی به طیف چند ده میلیون افرادی که با تامین اجتماعی سر و کار دارند کافی است تا مطالبات سازمان را به نوعی مطالبات بخش عمدهای از مردم ایران دانست و به وصول آنها نگاهی ویژه داشت.
پینوشت:
1- خبر 13316 سایت تامین اجتماعی
دیدگاه تان را بنویسید