تاریخ انتشار:
بررسی علل افزایش مبادلات تجاری ایران و روسیه در گفتوگو با پدرام سلطانی
تجارت تکلیفی آیندهدار
پدرام سلطانی میگوید: فراهم نشدن حضور بخش خصوصی ایران در مبادله تجاری با روسیه بیشتر تقصیر بخش خصوصی است و نمیخواهم دولت را متهم کنم، چون بخش خصوصی ما برای توسعه تجارت خود با روسیه آماده نبود.
پدرام سلطانی، نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران با تشریح علل توسعه روابط تجاری ایران و روسیه میگوید: «بخشی از تجارت این دو کشور با هم به این دلیل رشد یافته که ارتباط خوب سیاسی بین دو کشور مسیر تبادلهای عمده را هموار میکند و بخشی هم حتی میتواند به صورت توصیهای باشد از جانب مسوولان سیاسی مبنی بر اینکه این شرکتها بیشتر با هم تعامل داشته باشند.» وی معتقد است بازیگران اصلی رشد این تجارت، شرکتهای دولتی یا شرکتهای تحت امر دولتها بودهاند و شرایط برای افزایش حجم تجارت با کشور روسیه در بخش خصوصی ایران چندان فراهم نشده است. سلطانی سپس با ارائه توضیحاتی درباره موفق نبودن بخش خصوصی ایران در بازار روسیه پیشبینی میکند که با رخ دادن اتفاقهایی مانند ورود ایران به اتحادیه اوراسیا روند مبادلات تجاری ایران و روسیه صعودیتر شود. طبق پیشبینی وی، حداقل در دو سال بعد از الحاق ایران به اوراسیا میتوان شاهد رشد 100درصدی تجارت ایران با روسیه بود تا این رقم مبادله به چهار میلیارد دلار برسد.
زمیر کابلوف، رئیس دپارتمان آسیایی وزارت امور خارجه روسیه، گفته است: «در سال 2016، حجم مبادلات تجاری دوجانبه ایران و روسیه با رشد 80درصدی، به دو میلیارد دلار رسیده است.» علت و ریشههای سیاسی و اقتصادی این رشد شدید در تجارت دو کشور چیست؟
در اقتصاد سیاسی هر دو کشور روسیه و ایران تحولاتی رخ داده که برآیند این تحولات همگرایی بیشتر ایران و روسیه هم از نظر اقتصادی و هم از نظر سیاسی بوده است. تحریمهایی که اتحادیه اروپا و آمریکا علیه روسیه وضع کردند، بخشی از تجارت و تبادلهای تجاری روسیه را با این کشورها تحتالشعاع قرار داد. مسائل و مناقشاتی هم بین روسیه و ترکیه ایجاد شد که این مناقشات موجب شد روسیه برای مدتی فعالیتهای تجاری و مبادلات خود را با ترکیه به حداقل برساند. در ایران نیز با توجه به اینکه موافقتنامه برجام اجرایی شد و بعضی از تحریمها که تحریمهای سازمان ملل بود و طبیعتاً روسیه هم ملزم به اجرای آنها بود، برداشته شد، شرایط کار ایران با همه کشورها و از جمله با روسیه بهبود پیدا کرد و به جهت نزدیکی که در چند سال گذشته سیاستهای ایران و روسیه با هم داشته، علاقه طرفین به سرعت بخشیدن به گسترش فعالیتها و همکاریهای اقتصادی با هم بیش از سایر کشورها بود. همزمان ایران در حال مذاکره با اتحادیه اوراسیاست؛ اتحادیه تجارت آزادی که بین روسیه، بلاروس، ارمنستان و قزاقستان شکل گرفته است. ایران در حال مذاکره برای پیوستن به این اتحادیه است و خود این موضوع توجه فعالان اقتصادی دو طرف را به اینکه فرصتهایی در این دو بازار در آینده میتواند برایشان وجود داشته باشد معطوف کرده و بعضی از آنها را به این سمت سوق داده که فعالیتهایشان را زودتر آغاز کنند یا گسترش دهند که در آن زمان بتوانند از فرصتها بیشتر از رقیبان خود بهرهمند شوند. از سوی دیگر هم شرکتهای بزرگ ایرانی و هم شرکتهای بزرگ روسی عملاً یا دولتی یا تحت کنترل دولت هستند. در نتیجه رویکرد سیاسی نزدیک بین دو کشور موجب میشود شرکتهای دولتی یا تحت کنترل و فرمان دولت هم به نوعی بیشتر فعالیتها و همکاریهای اقتصادی و تجاری با یکدیگر داشته باشند. بخشی از تجارت به این دلیل رشد یافته که ارتباط خوب سیاسی بین دو کشور مسیر تبادلهای عمده را هموار میکند و بخشی هم حتی میتواند به صورت توصیهای باشد از جانب مسوولان سیاسی مبنی بر اینکه این شرکتها بیشتر با هم تعامل داشته باشند و در تعامل با هم نسبت به شرکتهای مشابه در سایر کشورها ترجیحی داشته باشند درحالیکه به نظر میرسد از نظر منافع چندان تفاوتی هم وجود نداشته باشد.
شما درواقع به نوعی از «تجارت توصیهای» صحبت میکنید. این تجارت تکلیفی که نیست؟
شاید توصیه زمانی که از جانب یک مقام ارشد دولتی انجام میشود، از نظر مدیر یک شرکت دولتی یا تحت امر دولت، بیشتر تکلیف قلمداد شود. ممکن است دستور کتبی صادر نشود، اما زمانی که این موضوع از جانب یک مقام ارشد دولتی مطرح شود، این شرکتها این موضوع را برای خودشان وظیفه و ماموریت قلمداد میکنند.
فکر میکنید حجم این تجارت تکلیفی نسبت به کل حجم تجارت ایران و روسیه قابل توجه است؟
من فکر میکنم قابل توجه است چون همانطور که اشاره کردم هر دو کشور شرکتهای بزرگشان یا دولتی است یا تحت امر دولت. از تعبیر تحت امر دولت به این جهت استفاده میکنم که میدانیم در جریان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، تقریباً همه صنایع به نوعی به مالکیت نزدیکان و منصوبان هیات حاکمه وقت یا صاحب نفوذان درآمد. به همین جهت این صنایع روسیه بهرغم اینکه ظاهراً خصوصی محسوب میشوند، کاملاً تحت فرمان یا دستور دولت هستند و در راستای سیاستهای دولتی حرکت میکنند. بسیاری از آنها شرکتهای دولتی نیستند، ولی شرکتهایی هستند که میکوشند حتماً خوشخدمتی کنند و حسننیت خود را به دولت نشان دهند. در ایران هم شرکتهای بزرگ یا دولتی یا متعلق به بخش عمومی غیردولتی هستند که این گروه دوم نیز از دولت توصیهپذیری بسیار دارند. به همین جهت تلقی من این است که بازیگران اصلی در این زمان کوتاه، شرکتهای دولتی یا شرکتهای تحت امر دولتها بودهاند و شرایط برای افزایش حجم تجارت ما با کشور روسیه در بخش خصوصی چندان فراهم نشده است. این فراهم نشدن را هم من بیشتر به گردن خود بخش خصوصی میاندازم و نمیخواهم دولت را متهم کنم چون بخش خصوصی ما برای توسعه تجارت خود با روسیه آماده نبود. روسیه بازار بزرگی برای مواد غذایی و محصولات کشاورزی تولید ایران است ولی لازم بود ما استانداردهای مورد نظر بازار روسیه را از حیث کیفیت، بستهبندی و ماندگاری کالا فراهم کنیم و به بازاریابی و انعقاد قرارداد با شرکتهای بزرگ روسی و فروشگاههای بزرگ زنجیرهای سرعت میبخشیدیم، ولی این کار تا حدودی با کندی پیش میرفت. از سوی دیگر سیاستهای گمرکی روسیه زمانی که با ترکیه یا اروپا کار میکرد خیلی برای کار با ایران مساعد نبود و تجار ایرانی همیشه گلایه داشتند که از حیث میزان پرداخت حقوق و عوارض گمرکی ورودی به روسیه، کالاهای ایرانی در تبعیض هستند و در مقایسه با ترکیه و اروپا باید مبالغ بیشتری بپردازند. بعد از اینکه آن اتفاقها برای روسیه افتاد، تلاش و همکاری دوجانبهای برای اصلاح این نابرابری انجام شد، اما محقق شدن کامل این موضوع هم زمانی طول کشید و در این حین دولت ترکیه با توجه به اهمیت ویژهای که به اقتصادش میدهد، در یک حرکت غیرقابل انتظار و در یک عقبنشینی آشکار سیاسی، از روسیه عذرخواهی کرد و روسیه هم عملاً تحریمها علیه کالاهای ترک و اعزام گردشگران روس به ترکیه را رفع کرد یا درباره آنها تخفیف داد و در عمل خلئی که در بازار روسیه ایجاد شده بود مجدداً پر شد و فرصتی که بر اثر نبود کالاهای ترک در بازار روسیه برای ما ایجاد شده بود از بین رفت. این بخش از کالاها که بخش خصوصی میتوانست و میتواند به روسیه صادر کند، رقیبان سختی دارد که در راس این رقیبان در منطقه خود ما ترکیه است و پس از آن هم کشورهای اروپایی مجاور ترکیه یا حاضر در بازار ترکیه هستند که ما واقعاً هنوز برای رقابت با آنها سازوکار صادراتی قویای نداریم. مثلاً برای صادرات میوه و ترهبار که بازار روسیه بسیار مستعد است و متقاضی این کالاهاست، ما ساماندهی مناسبی در حد و اندازه کلان برای صادرات در ایران انجام ندادهایم و این کالاها و محصولات ما در حال حاضر اکثراً به صورت پیلهوری به روسیه صادر میشود به این صورت که لب مرز معامله میشود. این سیستم طبیعتاً برای اینکه ما بتوانیم حجم تجارت خود را با روسیه افزایش دهیم جواب نمیدهد. به همین دلیل میبینیم صادرات ما به روسیه بیشتر از حدود 20 تا 30 میلیون دلار افزایش پیدا نکرده است، چون این روش نمیتواند سهم ما را در مبادلات دوجانبه به میزان قابل توجهی بالا ببرد مادامیکه ما سازوکار و تنظیمات حرفهای و مکانیزهای برای صادرات کالاهایی که در بازار روسیه مورد نیاز و تقاضا هستند در اینجا به وجود نیاوریم و شرکتهای بزرگی وارد کار نشوند.
واردات 5 /1 میلیون تنی به ارزش 3 /1 میلیارد دلار در 10ماهه سال 1395 و صادرات 434 هزار تنی به ارزش 173 میلیون دلار در این بازه زمانی به روسیه نشان میدهد هر کیلو کالای وارداتی ما از روسیه 866 /0 دلار و هر کیلو کالای صادراتی ما به روسیه 394 /0 دلار ارزش دارد. بیش از دو برابر بودن ارزش کالاهای صادراتی روسیه به ایران نسبت به کالاهای صادراتی ایران به روسیه حاوی چه پیامهایی است؟
من درباره ارزش واقعی کالاهای صادراتی ایران به روسیه شک دارم. متاسفانه سیستم نرخگذاری کالاهای صادراتی ما هنوز یک سیستم قدیمی است. یعنی به این صورت است که در کمیته نرخگذاری روی کالاها نرخگذاری میشود و بعد برای مدتها این نرخ باقی میماند تا زمانی که یک مدعی جدی و اساسی به دلیل اینکه دارد منافع مهمی از این بابت از دست میدهد، درخواست بازنگری کند. به نظر من باید بخشی از پایین بودن ارزش صادرات ایران را در قدیمی بودن نرخگذاری کالاهای صادراتی جستوجو کنیم. انگیزهای هم برای صادرکنندگان وجود نداشته که به دنبال اصلاح نرخ بروند. زمانی که جایزه صادراتی دریافت میشد، آنها انگیزه داشتند به دنبال اصلاح این ارقام بروند اما اکنون انگیزهای وجود ندارد و برای آنها مهم نیست چه قیمتی در اظهارنامههای صادراتی ثبت میشود. شخصاً وقتی ترکیب کالاهای صادراتی ایران به روسیه را مشاهده میکنم در حد اطلاعات خودم میدانم قیمتهای واقعی از این اعداد بالاتر است. با توجه به قیمت هر کیلو میوه، لبنیات، ترشیجات یا دیگر مواد غذایی، ارزش صادرات ما باید از این رقم مورد اشاره شما بالاتر باشد. در کشور روسیه این ارقام بر اساس روش درست و اصولی خوداظهاری محاسبه میشود. یعنی کالایی را میفرستند، بر اساس قیمتی که به ما فروختهاند اظهار میکنند و گمرک هم همان را ثبت میکند. در حال حاضر نه فقط درباره تجارت با روسیه بلکه درباره تجارت با دنیا هم واقعاً آمارهای گمرکی ما از نظر ارزش قابل اتکا نیستند. البته از نظر وزن اینطور نیست، ولی از نظر ارزش، قیمتها بر اساس یکسری اعداد فیکسشده قدیمی درج شده است. این است که ما عملاً در آمارها صادرات خود را به دنیا و به خود کوچکتر از آنچه هست نشان میدهیم. البته در مقاطعی هم ممکن است برعکس باشد، یعنی زمانی قیمتها بالاتر بوده مثلاً در مورد محصولات معدنی یا پتروشیمی، و بعد قیمت آنها در بازار جهانی کاهش یافته، اما همچنان صادرات را با همان قیمتهای بالای قبلی در گمرکات ثبت کردهاند. من دلیل اصلی پایین بودن ارزش صادرات ایران به روسیه را اختلال یا عقبماندگی خودمان در ثبت آمار گمرکی میبینم. در مورد واردات از روسیه به نظر میآید عدد به واقعیت نزدیکتر است. البته چنین نرخ متوسطی از ارزش کالاهای واردشده از روسیه به ایران نشان میدهد که احتمالاً ما از روسیه بیشتر فولاد وارد کردهایم.
بله بر اساس آمارهای گمرک ایران، «دستگاههای کمک ناوبری رادیویی»، «محصولات از آهن یا فولاد»، «دانه گندم»، «روغن دانه آفتابگردان» و «ذرت دامی» از کالاهای عمده وارداتی ایران از روسیه هستند. «مکملهای دارویی»، «کیوی»، «خیار و خیارترشی»، «تیزابی بیدانه (انگور خشککرده)» و «مربا، ژله، مارمالاد، پوره و خمیر میوه» نیز از کالاهای عمده صادراتی ایران به روسیه هستند.
این کالاهایی که در ترکیب کالاهای عمده صادراتی ایران نام بردید، امروز قیمتشان بیشتر از این عددی است که به طور متوسط برای کالاهای ما ثبت شده است. البته ما یک عارضه در وارداتمان داریم که در گذشته و خصوصاً در سالهای 1391 تا 1394 بسیار آشکارتر بود، ولی هنوز ادامه دارد و آن هم متاسفانه روش مذموم بیشاظهاری است. چون به بعضی از این کالاها ارز مبادلهای تعلق میگیرد، برخی که قصد سوءاستفاده دارند، کالا را گرانتر اظهار میکنند تا ارز مبادلهای بیشتری دریافت کنند، مابهالتفاوت آن را بیرون از ایران دریافت کنند و بعد به نرخ آزاد به فروش برسانند. یعنی متاسفانه در کالاهایی که ارز مبادلهای به آنها تعلق میگیرد، باز قیمتها قابل اتکا نیست؛ میتواند بیشتر از واقعیت باشد. مساله ارزش صادرات را هم که تشریح کردم. بنابراین ما دو اختلال واضح در قیمتهای وارداتی و صادراتی داریم که منشأ یکی قدیمی بودن روش ثبت قیمتها در صادرات است و دیگری چندنرخی بودن ارز.
به نظر شما چقدر احتمال دارد که روند صعودی تجارت ایران و روسیه پایدار باقی بماند؟
چون ما در آستانه ورود به اتحادیه اوراسیا هستیم، فکر میکنم خود این رخداد حرکت مثبت دیگری در افزایش تجارت بین ایران و روسیه است. بنابراین به واسطه این موضوع که خود باعث کاهش تعرفههای گمرکی بین ما و روسیه و چند کشور دیگر میشود، توجیه اقتصادی اینکه ایران و روسیه بعضی از خریدها را به سمت یکدیگر برگردانند و خرید از سایر کشورها را کاهش دهند، افزایش مییابد. بنابراین در صورتی که سال آینده الحاق ایران به اتحادیه اوراسیا نهایی و اجرایی شود، میتوانیم شاهد رشد قابل ملاحظه دیگری در تجارت دو کشور باشیم.
به نظر شما تجارت دو میلیارد دلاری ایران و روسیه که برای سال 2016 اعلام شده، در سالهای آینده تا چه میزان قابلیت افزایش دارد؟
پاسخ به این سوال دشوار است و به سنجش آستانه رقابتی صادرات کالا بین دو کشور ایران و روسیه بهویژه بعد از کاهش تعرفهها و اعمال تجارت آزاد نیاز دارد. اگر ما کالاهایی داشته باشیم که در آستانه رقابتی بودن باشند و به واسطه مثلاً کاهش 10درصدی در تعرفههای گمرکی، به آن آستانه برسند و اگر آن کالاها در زمره صادرات اصلی و اساسی ما باشند، میتوانیم شاهد رشدی قابل ملاحظه باشیم. اگر چنین نباشد و کالاهای عمده در آن آستانه نداشته باشیم، این رشد میتواند کمتر باشد، ولی به هر صورت من الحاق به اتحادیه اوراسیا را عاملی مهم در افزایش این تبادلات تجاری میبینم و فکر میکنم حداقل در دو سال بعد از الحاق ایران به اوراسیا میتوانیم شاهد رشد 100درصدی تجارتمان با روسیه باشیم، ادامهاش هم به وضعیت و رمق تولید ما و همینطور شرایط تولید و تجارت روسیه مربوط میشود که بر پایه آن بتوانیم چقدر رشد را ادامه دهیم. من پتانسیل تعرفهای این کار را حدود دو میلیارد دلار دیگر میبینم و ادامهاش به پتانسیل تولیدی-صنعتی، بازاریابی و تعاملات گستردهتر سیاسی و تجاری ما با کشور روسیه وابسته خواهد بود.
با محقق شدن تجارت حداقل چهار میلیارددلاری ایران با روسیه، فکر میکنید سهم صادرات ایران به روسیه از این مبلغ چقدر باشد؟ ظرفیت این را داریم که مثلاً یک میلیارد دلار به روسیه صادرات داشته باشیم؟
من فکر میکنم با وضعیت موجود سهم ما حداکثر میتواند یکسوم حجم مبادله تجاری دو کشور با یکدیگر باشد؛ یعنی در بهترین حالت در حدود یک میلیارد و 300 میلیون دلار به روسیه صادرات داشته باشیم. البته شاید هم کمتر از این میزان باشد، ولی در حالت خوشبینانه سهم ما یکسوم این تجارت خواهد بود. چون زیرساختهای تولیدی و تجاری کشور ما برای تجارت کالاهای غیرنفتی و غیرخام فراهم نیست. علاوه بر این، پتانسیل تولید کالاهایی که ما تولید میکنیم، عیناً در کشور روسیه وجود دارد. یعنی ما نمیتوانیم تجارت چندانی در حوزه فرآوردههای نفتی، نفت خام، محصولات پتروشیمی و محصولات فولادی و معدنی با روسیه داشته باشیم، چون ترکیب تولیدات روسیه در این بخش تقریباً شبیه ماست. به همین جهت عملاً ترکیب تولید ما در حوزههایی که شرکتهای بزرگ و تولیدات بالا و صادراتپذیر داریم، برای روسیه مناسب نیست. اما از سوی دیگر روسیه در بعضی صنایع بهویژه صنایع مخابراتی و صنایعی که فناوریهای نسبتاً پیشرفته دارند، وضعش از ما بهتر است. شرکتهای روسی میتوانند به ما تجهیزات مخابراتی و الکترونیک، هواپیماهای کوچک و متوسط، ماشینآلات صنعتی و کشاورزی بفروشند. پس در تعاملات تجاری بین ایران و روسیه تا پنج سال آینده و چهبسا بیشتر، روسیه حتماً نسبت به ما دست بالا را خواهد داشت.
در اقتصاد سیاسی هر دو کشور روسیه و ایران تحولاتی رخ داده که برآیند این تحولات همگرایی بیشتر ایران و روسیه هم از نظر اقتصادی و هم از نظر سیاسی بوده است. تحریمهایی که اتحادیه اروپا و آمریکا علیه روسیه وضع کردند، بخشی از تجارت و تبادلهای تجاری روسیه را با این کشورها تحتالشعاع قرار داد. مسائل و مناقشاتی هم بین روسیه و ترکیه ایجاد شد که این مناقشات موجب شد روسیه برای مدتی فعالیتهای تجاری و مبادلات خود را با ترکیه به حداقل برساند. در ایران نیز با توجه به اینکه موافقتنامه برجام اجرایی شد و بعضی از تحریمها که تحریمهای سازمان ملل بود و طبیعتاً روسیه هم ملزم به اجرای آنها بود، برداشته شد، شرایط کار ایران با همه کشورها و از جمله با روسیه بهبود پیدا کرد و به جهت نزدیکی که در چند سال گذشته سیاستهای ایران و روسیه با هم داشته، علاقه طرفین به سرعت بخشیدن به گسترش فعالیتها و همکاریهای اقتصادی با هم بیش از سایر کشورها بود. همزمان ایران در حال مذاکره با اتحادیه اوراسیاست؛ اتحادیه تجارت آزادی که بین روسیه، بلاروس، ارمنستان و قزاقستان شکل گرفته است. ایران در حال مذاکره برای پیوستن به این اتحادیه است و خود این موضوع توجه فعالان اقتصادی دو طرف را به اینکه فرصتهایی در این دو بازار در آینده میتواند برایشان وجود داشته باشد معطوف کرده و بعضی از آنها را به این سمت سوق داده که فعالیتهایشان را زودتر آغاز کنند یا گسترش دهند که در آن زمان بتوانند از فرصتها بیشتر از رقیبان خود بهرهمند شوند. از سوی دیگر هم شرکتهای بزرگ ایرانی و هم شرکتهای بزرگ روسی عملاً یا دولتی یا تحت کنترل دولت هستند. در نتیجه رویکرد سیاسی نزدیک بین دو کشور موجب میشود شرکتهای دولتی یا تحت کنترل و فرمان دولت هم به نوعی بیشتر فعالیتها و همکاریهای اقتصادی و تجاری با یکدیگر داشته باشند. بخشی از تجارت به این دلیل رشد یافته که ارتباط خوب سیاسی بین دو کشور مسیر تبادلهای عمده را هموار میکند و بخشی هم حتی میتواند به صورت توصیهای باشد از جانب مسوولان سیاسی مبنی بر اینکه این شرکتها بیشتر با هم تعامل داشته باشند و در تعامل با هم نسبت به شرکتهای مشابه در سایر کشورها ترجیحی داشته باشند درحالیکه به نظر میرسد از نظر منافع چندان تفاوتی هم وجود نداشته باشد.
شما درواقع به نوعی از «تجارت توصیهای» صحبت میکنید. این تجارت تکلیفی که نیست؟
شاید توصیه زمانی که از جانب یک مقام ارشد دولتی انجام میشود، از نظر مدیر یک شرکت دولتی یا تحت امر دولت، بیشتر تکلیف قلمداد شود. ممکن است دستور کتبی صادر نشود، اما زمانی که این موضوع از جانب یک مقام ارشد دولتی مطرح شود، این شرکتها این موضوع را برای خودشان وظیفه و ماموریت قلمداد میکنند.
فراهم نشدن حضور بخش خصوصی ایران در مبادله تجاری با روسیه بیشتر تقصیر بخش خصوصی است و نمیخواهم دولت را متهم کنم، چون بخش خصوصی ما برای توسعه تجارت خود با روسیه آماده نبود.
فکر میکنید حجم این تجارت تکلیفی نسبت به کل حجم تجارت ایران و روسیه قابل توجه است؟
من فکر میکنم قابل توجه است چون همانطور که اشاره کردم هر دو کشور شرکتهای بزرگشان یا دولتی است یا تحت امر دولت. از تعبیر تحت امر دولت به این جهت استفاده میکنم که میدانیم در جریان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، تقریباً همه صنایع به نوعی به مالکیت نزدیکان و منصوبان هیات حاکمه وقت یا صاحب نفوذان درآمد. به همین جهت این صنایع روسیه بهرغم اینکه ظاهراً خصوصی محسوب میشوند، کاملاً تحت فرمان یا دستور دولت هستند و در راستای سیاستهای دولتی حرکت میکنند. بسیاری از آنها شرکتهای دولتی نیستند، ولی شرکتهایی هستند که میکوشند حتماً خوشخدمتی کنند و حسننیت خود را به دولت نشان دهند. در ایران هم شرکتهای بزرگ یا دولتی یا متعلق به بخش عمومی غیردولتی هستند که این گروه دوم نیز از دولت توصیهپذیری بسیار دارند. به همین جهت تلقی من این است که بازیگران اصلی در این زمان کوتاه، شرکتهای دولتی یا شرکتهای تحت امر دولتها بودهاند و شرایط برای افزایش حجم تجارت ما با کشور روسیه در بخش خصوصی چندان فراهم نشده است. این فراهم نشدن را هم من بیشتر به گردن خود بخش خصوصی میاندازم و نمیخواهم دولت را متهم کنم چون بخش خصوصی ما برای توسعه تجارت خود با روسیه آماده نبود. روسیه بازار بزرگی برای مواد غذایی و محصولات کشاورزی تولید ایران است ولی لازم بود ما استانداردهای مورد نظر بازار روسیه را از حیث کیفیت، بستهبندی و ماندگاری کالا فراهم کنیم و به بازاریابی و انعقاد قرارداد با شرکتهای بزرگ روسی و فروشگاههای بزرگ زنجیرهای سرعت میبخشیدیم، ولی این کار تا حدودی با کندی پیش میرفت. از سوی دیگر سیاستهای گمرکی روسیه زمانی که با ترکیه یا اروپا کار میکرد خیلی برای کار با ایران مساعد نبود و تجار ایرانی همیشه گلایه داشتند که از حیث میزان پرداخت حقوق و عوارض گمرکی ورودی به روسیه، کالاهای ایرانی در تبعیض هستند و در مقایسه با ترکیه و اروپا باید مبالغ بیشتری بپردازند. بعد از اینکه آن اتفاقها برای روسیه افتاد، تلاش و همکاری دوجانبهای برای اصلاح این نابرابری انجام شد، اما محقق شدن کامل این موضوع هم زمانی طول کشید و در این حین دولت ترکیه با توجه به اهمیت ویژهای که به اقتصادش میدهد، در یک حرکت غیرقابل انتظار و در یک عقبنشینی آشکار سیاسی، از روسیه عذرخواهی کرد و روسیه هم عملاً تحریمها علیه کالاهای ترک و اعزام گردشگران روس به ترکیه را رفع کرد یا درباره آنها تخفیف داد و در عمل خلئی که در بازار روسیه ایجاد شده بود مجدداً پر شد و فرصتی که بر اثر نبود کالاهای ترک در بازار روسیه برای ما ایجاد شده بود از بین رفت. این بخش از کالاها که بخش خصوصی میتوانست و میتواند به روسیه صادر کند، رقیبان سختی دارد که در راس این رقیبان در منطقه خود ما ترکیه است و پس از آن هم کشورهای اروپایی مجاور ترکیه یا حاضر در بازار ترکیه هستند که ما واقعاً هنوز برای رقابت با آنها سازوکار صادراتی قویای نداریم. مثلاً برای صادرات میوه و ترهبار که بازار روسیه بسیار مستعد است و متقاضی این کالاهاست، ما ساماندهی مناسبی در حد و اندازه کلان برای صادرات در ایران انجام ندادهایم و این کالاها و محصولات ما در حال حاضر اکثراً به صورت پیلهوری به روسیه صادر میشود به این صورت که لب مرز معامله میشود. این سیستم طبیعتاً برای اینکه ما بتوانیم حجم تجارت خود را با روسیه افزایش دهیم جواب نمیدهد. به همین دلیل میبینیم صادرات ما به روسیه بیشتر از حدود 20 تا 30 میلیون دلار افزایش پیدا نکرده است، چون این روش نمیتواند سهم ما را در مبادلات دوجانبه به میزان قابل توجهی بالا ببرد مادامیکه ما سازوکار و تنظیمات حرفهای و مکانیزهای برای صادرات کالاهایی که در بازار روسیه مورد نیاز و تقاضا هستند در اینجا به وجود نیاوریم و شرکتهای بزرگی وارد کار نشوند.
پتانسیل تعرفهای افزایش مبادلات تجاری ایران و روسیه با هم را حدود دو میلیارد دلار دیگر میبینم و ادامهاش به پتانسیل تولیدی - صنعتی، بازاریابی و تعاملات گستردهتر سیاسی و تجاری ما با کشور روسیه وابسته خواهد بود.
واردات 5 /1 میلیون تنی به ارزش 3 /1 میلیارد دلار در 10ماهه سال 1395 و صادرات 434 هزار تنی به ارزش 173 میلیون دلار در این بازه زمانی به روسیه نشان میدهد هر کیلو کالای وارداتی ما از روسیه 866 /0 دلار و هر کیلو کالای صادراتی ما به روسیه 394 /0 دلار ارزش دارد. بیش از دو برابر بودن ارزش کالاهای صادراتی روسیه به ایران نسبت به کالاهای صادراتی ایران به روسیه حاوی چه پیامهایی است؟
من درباره ارزش واقعی کالاهای صادراتی ایران به روسیه شک دارم. متاسفانه سیستم نرخگذاری کالاهای صادراتی ما هنوز یک سیستم قدیمی است. یعنی به این صورت است که در کمیته نرخگذاری روی کالاها نرخگذاری میشود و بعد برای مدتها این نرخ باقی میماند تا زمانی که یک مدعی جدی و اساسی به دلیل اینکه دارد منافع مهمی از این بابت از دست میدهد، درخواست بازنگری کند. به نظر من باید بخشی از پایین بودن ارزش صادرات ایران را در قدیمی بودن نرخگذاری کالاهای صادراتی جستوجو کنیم. انگیزهای هم برای صادرکنندگان وجود نداشته که به دنبال اصلاح نرخ بروند. زمانی که جایزه صادراتی دریافت میشد، آنها انگیزه داشتند به دنبال اصلاح این ارقام بروند اما اکنون انگیزهای وجود ندارد و برای آنها مهم نیست چه قیمتی در اظهارنامههای صادراتی ثبت میشود. شخصاً وقتی ترکیب کالاهای صادراتی ایران به روسیه را مشاهده میکنم در حد اطلاعات خودم میدانم قیمتهای واقعی از این اعداد بالاتر است. با توجه به قیمت هر کیلو میوه، لبنیات، ترشیجات یا دیگر مواد غذایی، ارزش صادرات ما باید از این رقم مورد اشاره شما بالاتر باشد. در کشور روسیه این ارقام بر اساس روش درست و اصولی خوداظهاری محاسبه میشود. یعنی کالایی را میفرستند، بر اساس قیمتی که به ما فروختهاند اظهار میکنند و گمرک هم همان را ثبت میکند. در حال حاضر نه فقط درباره تجارت با روسیه بلکه درباره تجارت با دنیا هم واقعاً آمارهای گمرکی ما از نظر ارزش قابل اتکا نیستند. البته از نظر وزن اینطور نیست، ولی از نظر ارزش، قیمتها بر اساس یکسری اعداد فیکسشده قدیمی درج شده است. این است که ما عملاً در آمارها صادرات خود را به دنیا و به خود کوچکتر از آنچه هست نشان میدهیم. البته در مقاطعی هم ممکن است برعکس باشد، یعنی زمانی قیمتها بالاتر بوده مثلاً در مورد محصولات معدنی یا پتروشیمی، و بعد قیمت آنها در بازار جهانی کاهش یافته، اما همچنان صادرات را با همان قیمتهای بالای قبلی در گمرکات ثبت کردهاند. من دلیل اصلی پایین بودن ارزش صادرات ایران به روسیه را اختلال یا عقبماندگی خودمان در ثبت آمار گمرکی میبینم. در مورد واردات از روسیه به نظر میآید عدد به واقعیت نزدیکتر است. البته چنین نرخ متوسطی از ارزش کالاهای واردشده از روسیه به ایران نشان میدهد که احتمالاً ما از روسیه بیشتر فولاد وارد کردهایم.
بله بر اساس آمارهای گمرک ایران، «دستگاههای کمک ناوبری رادیویی»، «محصولات از آهن یا فولاد»، «دانه گندم»، «روغن دانه آفتابگردان» و «ذرت دامی» از کالاهای عمده وارداتی ایران از روسیه هستند. «مکملهای دارویی»، «کیوی»، «خیار و خیارترشی»، «تیزابی بیدانه (انگور خشککرده)» و «مربا، ژله، مارمالاد، پوره و خمیر میوه» نیز از کالاهای عمده صادراتی ایران به روسیه هستند.
این کالاهایی که در ترکیب کالاهای عمده صادراتی ایران نام بردید، امروز قیمتشان بیشتر از این عددی است که به طور متوسط برای کالاهای ما ثبت شده است. البته ما یک عارضه در وارداتمان داریم که در گذشته و خصوصاً در سالهای 1391 تا 1394 بسیار آشکارتر بود، ولی هنوز ادامه دارد و آن هم متاسفانه روش مذموم بیشاظهاری است. چون به بعضی از این کالاها ارز مبادلهای تعلق میگیرد، برخی که قصد سوءاستفاده دارند، کالا را گرانتر اظهار میکنند تا ارز مبادلهای بیشتری دریافت کنند، مابهالتفاوت آن را بیرون از ایران دریافت کنند و بعد به نرخ آزاد به فروش برسانند. یعنی متاسفانه در کالاهایی که ارز مبادلهای به آنها تعلق میگیرد، باز قیمتها قابل اتکا نیست؛ میتواند بیشتر از واقعیت باشد. مساله ارزش صادرات را هم که تشریح کردم. بنابراین ما دو اختلال واضح در قیمتهای وارداتی و صادراتی داریم که منشأ یکی قدیمی بودن روش ثبت قیمتها در صادرات است و دیگری چندنرخی بودن ارز.
من فکر میکنم با وضعیت موجود سهم ما حداکثر میتواند یکسوم حجم پیشبینیشده مبادله تجاری دو کشور با یکدیگر باشد؛ یعنی در بهترین حالت در حدود یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار به روسیه صادرات داشته باشیم.
به نظر شما چقدر احتمال دارد که روند صعودی تجارت ایران و روسیه پایدار باقی بماند؟
چون ما در آستانه ورود به اتحادیه اوراسیا هستیم، فکر میکنم خود این رخداد حرکت مثبت دیگری در افزایش تجارت بین ایران و روسیه است. بنابراین به واسطه این موضوع که خود باعث کاهش تعرفههای گمرکی بین ما و روسیه و چند کشور دیگر میشود، توجیه اقتصادی اینکه ایران و روسیه بعضی از خریدها را به سمت یکدیگر برگردانند و خرید از سایر کشورها را کاهش دهند، افزایش مییابد. بنابراین در صورتی که سال آینده الحاق ایران به اتحادیه اوراسیا نهایی و اجرایی شود، میتوانیم شاهد رشد قابل ملاحظه دیگری در تجارت دو کشور باشیم.
به نظر شما تجارت دو میلیارد دلاری ایران و روسیه که برای سال 2016 اعلام شده، در سالهای آینده تا چه میزان قابلیت افزایش دارد؟
پاسخ به این سوال دشوار است و به سنجش آستانه رقابتی صادرات کالا بین دو کشور ایران و روسیه بهویژه بعد از کاهش تعرفهها و اعمال تجارت آزاد نیاز دارد. اگر ما کالاهایی داشته باشیم که در آستانه رقابتی بودن باشند و به واسطه مثلاً کاهش 10درصدی در تعرفههای گمرکی، به آن آستانه برسند و اگر آن کالاها در زمره صادرات اصلی و اساسی ما باشند، میتوانیم شاهد رشدی قابل ملاحظه باشیم. اگر چنین نباشد و کالاهای عمده در آن آستانه نداشته باشیم، این رشد میتواند کمتر باشد، ولی به هر صورت من الحاق به اتحادیه اوراسیا را عاملی مهم در افزایش این تبادلات تجاری میبینم و فکر میکنم حداقل در دو سال بعد از الحاق ایران به اوراسیا میتوانیم شاهد رشد 100درصدی تجارتمان با روسیه باشیم، ادامهاش هم به وضعیت و رمق تولید ما و همینطور شرایط تولید و تجارت روسیه مربوط میشود که بر پایه آن بتوانیم چقدر رشد را ادامه دهیم. من پتانسیل تعرفهای این کار را حدود دو میلیارد دلار دیگر میبینم و ادامهاش به پتانسیل تولیدی-صنعتی، بازاریابی و تعاملات گستردهتر سیاسی و تجاری ما با کشور روسیه وابسته خواهد بود.
با محقق شدن تجارت حداقل چهار میلیارددلاری ایران با روسیه، فکر میکنید سهم صادرات ایران به روسیه از این مبلغ چقدر باشد؟ ظرفیت این را داریم که مثلاً یک میلیارد دلار به روسیه صادرات داشته باشیم؟
من فکر میکنم با وضعیت موجود سهم ما حداکثر میتواند یکسوم حجم مبادله تجاری دو کشور با یکدیگر باشد؛ یعنی در بهترین حالت در حدود یک میلیارد و 300 میلیون دلار به روسیه صادرات داشته باشیم. البته شاید هم کمتر از این میزان باشد، ولی در حالت خوشبینانه سهم ما یکسوم این تجارت خواهد بود. چون زیرساختهای تولیدی و تجاری کشور ما برای تجارت کالاهای غیرنفتی و غیرخام فراهم نیست. علاوه بر این، پتانسیل تولید کالاهایی که ما تولید میکنیم، عیناً در کشور روسیه وجود دارد. یعنی ما نمیتوانیم تجارت چندانی در حوزه فرآوردههای نفتی، نفت خام، محصولات پتروشیمی و محصولات فولادی و معدنی با روسیه داشته باشیم، چون ترکیب تولیدات روسیه در این بخش تقریباً شبیه ماست. به همین جهت عملاً ترکیب تولید ما در حوزههایی که شرکتهای بزرگ و تولیدات بالا و صادراتپذیر داریم، برای روسیه مناسب نیست. اما از سوی دیگر روسیه در بعضی صنایع بهویژه صنایع مخابراتی و صنایعی که فناوریهای نسبتاً پیشرفته دارند، وضعش از ما بهتر است. شرکتهای روسی میتوانند به ما تجهیزات مخابراتی و الکترونیک، هواپیماهای کوچک و متوسط، ماشینآلات صنعتی و کشاورزی بفروشند. پس در تعاملات تجاری بین ایران و روسیه تا پنج سال آینده و چهبسا بیشتر، روسیه حتماً نسبت به ما دست بالا را خواهد داشت.
دیدگاه تان را بنویسید