شناسه خبر : 5998 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

مرتضی ایمانی‌راد از ضرورت تدوین یک تقویم اقتصادی جامع می‌گوید

ضروری‌ترین کالای اقتصاد

مرتضی ایمانی‌راد از اقدام اخیر بانک مرکزی به‌شدت استقبال می‌کند، اما می‌گوید: «این تنها یک گام از صد گام در تهیه تقویم اقتصادی است.» به اعتقاد این عضو هیات علمی سازمان مدیریت صنعتی «این تقویم اگر به طور جامع، به‌روز، متناسب و دقیق تهیه شود، چراغ راه و راهنمای اقتصاد کشور برای همه است؛ هم برای دولت و هم برای بخش خصوصی؛ هم برای تولیدکننده و هم برای بازرگان؛ هم برای واردکننده و هم برای صادرکننده.»

ضروری‌ترین کالای اقتصاد
مرتضی ایمانی‌راد از جمله اقتصاددانانی است که در سال‌های اخیر همواره لزوم تجهیز اقتصاد ایران به یک تقویم آماری جامع را یادآوری کرده و اصرار داشته که استخراج و مکتوب کردن چنین تقویمی، «یک ضرورت استراتژیک» برای کشور است. در گفت‌وگوی حاضر، ایمانی‌راد از اقدام اخیر بانک مرکزی به‌شدت استقبال می‌کند، اما می‌گوید: «این تنها یک گام از صد گام در تهیه تقویم اقتصادی است.» به اعتقاد این عضو هیات علمی سازمان مدیریت صنعتی «این تقویم اگر به طور جامع، به‌روز، متناسب و دقیق تهیه شود، چراغ راه و راهنمای اقتصاد کشور برای همه است؛ هم برای دولت و هم برای بخش خصوصی؛ هم برای تولیدکننده و هم برای بازرگان؛ هم برای واردکننده و هم برای صادرکننده.» اما «بدون این آمار و تقویم اساساً نمی‌توان کار هوشمندانه انجام داد». او در عین حال انتقاداتی هم به تقویم منتشرشده از سوی بانک مرکزی وارد می‌داند، از جمله اینکه «این تقویم جامعیت ندارد»، «بازه تعیین‌شده برای اعلام آمارها بیش از اندازه بزرگ است» و «جای شاخص‌های نظرسنجی در این آمارها بسیار خالی است». متن کامل این گفت‌وگو در ادامه می‌آید.

نهادهای اقتصادی در کشورهای توسعه‌یافته جهان ده‌ها سال است که «تقویم آماری» منتشر می‌کنند و بر اساس زمان‌بندی‌های دقیق تعیین‌شده در این تقویم‌ها، آمارهای خود را در اختیار عموم قرار می‌دهند. به نظر شما چه ضرورت‌هایی باعث انجام این کار و تداوم آن طی سالیان دراز شده است؟
در کشورهای توسعه‌یافته اساس فلسفی شکل‌گیری اقتصاد آزادی انتخاب است و آزادی انتخاب را وقتی در یک مجموعه بزرگ و گسترده نگاه کنیم، به پدیده‌ای برمی‌خوریم که اساساً از سوی سازمان‌ها، افراد و جریاناتی به طور مستقیم کنترل نمی‌شود. به این مجموعه‌ها به اصطلاح اقتصاد آزاد گفته می‌شود. در اقتصادهای آزاد، اقتصاد از برآیند رفتارهای عاملان اقتصادی شکل می‌گیرد و بنابراین کمترین طراحی در این اقتصادها دیده می‌شود. به عبارت دیگر این اقتصادها طراحی کردنی (‌designable‌) نیستند. بنابراین نیازی به اطلاعات برای طراحی آنها وجود ندارد. در حالی که در اقتصادهای کنترل‌شده، طراحی حرف اول را می‌زند و بنابراین دستگاه‌های آمارگیری به طور منظم و گسترده مشغول تولید، جمع‌آوری و توزیع آمار هستند؛ چون می‌خواهند چیزی را طراحی کنند. درست مثل یک هواپیما که برای طراحی و ساخت آن آمارهای گسترده‌ای مورد استفاده قرار می‌گیرد. مساله مهم در سیستم‌های طراحی‌شدنی ساخت جامعه بر اساس آینده و اهداف مشخص‌شده در آینده است و بنابراین آینده‌سازی و طراحی برای ساخت آینده مساله اصلی سیستم‌های برنامه‌ریزی است. به همین دلیل است که نظام آماری این کشورها زیرمجموعه سیستم برنامه‌ریزی‌شان است. ولی این مساله در سیستم‌های آزاد بسیار متفاوت است. نفس این سیستم‌ها طراحی‌شدنی نیست؛ چون اگر بود، به آنها سیستم آزاد نمی‌گفتند. ولی از این نظر این سیستم‌ها چه هستند؟ در اساس سیستم‌های اقتصادی به نوعی از جمله سیستم‌های سازگار، پویا و پیچیده هستند. و این سیستم‌ها در اساس پدیدارشدنی (‌emergent‌) هستند. وقتی یک سیستم پدیدار (emerge) می‌شود، یعنی بر اثر دینامیسم‌های درونی خودش تغییر شکل می‌دهد و این تغییر شکل هم خطی نیست. در نتیجه نه به درستی قابل پیش‌بینی است و نه قابل برنامه‌ریزی. در این سیستم‌ها مساله اصلی مشاهده تغییرات سیستم است تا با حداقل‌های کنترلی بشود آن را از افتادن در مسیرهای واگرا رهانید. مثلاً اقتصاد کشورهای صنعتی‌شده به‌شدت emergent هستند، بنابراین به طور مستمر مشاهده می‌شوند و حداقل دخالت در آنها صورت می‌گیرد. دلیلش هم این است که سیستم اقتصادی خودش دارد تکامل پیدا می‌کند. چون انرژی حرکت درون خود سیستم هست، پس سیستم باید درست کار کند؛ و وقتی درست کار کند خودش بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود. درست مثل یک بچه که شما مجبور نیستید برنامه‌ریزی کنید تا بچه بزرگ شود. یک سیستم درون خودش است که او را بزرگ می‌کند. ولی اگر بچه بیمار شود، ممکن است رشدش متوقف شود و اینجاست که ما مجبور به دخالت می‌شویم. خلاصه بحثم این است که در سیستم‌های پدیدارشدنی ضرورتی به طراحی نیست و در نتیجه اطلاعات مرتبط نیز جمع‌آوری و توزیع نمی‌شود. ولی در این سیستم‌ها یک عنصر بسیار مهم است و آن این است که سیستم چگونه دارد پدیدار می‌شود؟ سیستم به چه سمتی در حال حرکت است؟ آیا سیستم اقتصادی در همان مسیری که سیاستگذاری شده حرکت می‌کند؟ آیا سیستم ثبات دارد؟ آیا سیستم به سمت واگرایی یا همگرایی بیشتر حرکت می‌کند؟ آیا لازم است کاری برای سیستم انجام داد؟ مثلاً آیا در مقابل رشد سیستم، موانعی رشد کرده است؟ اگر بله، این موانع چه هستند؟ نحوه شکل‌گیری موانع چه بوده است؟ این موانع چگونه دارند تغییر می‌کنند؟
می‌بینیم که اطلاعات زیادی راجع به پدیده‌ای پدیدارشدنی به نام نظام اقتصادی کشور نیاز داریم. این اطلاعات را در یک بیان کلی می‌توانیم به دو گروه تقسیم کنیم. گروه اول اطلاعات از وضعیت فعلی اقتصاد و گروه دوم اطلاعات راجع به آینده محتمل اقتصاد که به آن دورنما یا outlook می‌گوییم. اگر این دودسته از اطلاعات وجود نداشته باشد، سیستم همچنان کار می‌کند، ولی در اساس آگاهی ندارد و هوشمند نیست. یعنی دارد حرکت می‌کند، ولی مشخص نیست که «چگونه» و مشخص نیست که آیا باثبات هست یا نه. بنابراین در این سیستم‌ها مهم‌ترین عنصر هوشمندی است و مهم‌ترین عنصر هوشمندی، تهیه و توزیع آمارهای دقیق، به‌روز، متناسب و مرتبط است. گذشته از آمار و اطلاعات، این سیستم برای نوآوری و تحول به برآورد آینده هم نیاز دارد. سایر جنبه‌ها یا مولفه‌های هوشمندی را اشاره نمی‌کنم، چون وقت زیادی از ما می‌گیرد.
حالا اگر این آمار و اطلاعات را نداشته باشیم، اقتصاد کشور مثل ماشینی است که در شب بدون چراغ حرکت می‌کند. حرکت می‌کند، ولی معلوم نیست به کجا. بنابراین اگر خیلی رک و صریح بگویم بهترین، باکیفیت‌ترین، مناسب‌ترین و ضروری‌ترین کالایی که باید در کشور تولید شود (حتی ضروری‌تر از داروهای حساس)، اطلاعات دقیق، به‌روز و مناسب است.
وقتی آمارها بر اساس یک تقویم جامع اقتصادی به جامعه عرضه شود، محققان و مشاوران در کوتاه‌ترین زمان می‌توانند نظراتشان را به موسسات اقتصادی و دولت ارائه کنند. اما اگر آمارها کهنه و نامتناسب باشد، جا برای اظهارنظرهای سابژکتیو زیاد می‌شود و نظریه‌پردازی جای کمبود آمار را می‌گیرد.
بدون این تولید، تولیدات دیگر معنی پیدا نمی‌کنند. دقیقاً به همین دلیل است که چون در دهه‌های اخیر تولید این کالا را با کیفیت پایین و دیر و نامناسب انجام دادیم، خیلی چیزها را در اقتصاد از دست دادیم. و اگر این سیستم پایه‌گذاری نشود، مابقی آنچه برایمان باقی‌مانده را هم از دست خواهیم داد. بنابراین طلا و الماس در اقتصاد یک کشور آمار و اطلاعات آن است و هر چه حجم آن بالاتر برود، کشور به هوشمندی بالاتر و در نتیجه رشد بهتر و باکیفیت‌تری دست پیدا می‌کند. یکی از دلایل توسعه و رشد خوب و ثبات کشورهای توسعه‌یافته در همین مساله نهفته است. به همین دلیل است که با دقت بالا و در روزها و ساعت‌های مشخص می‌فهمید که چه آماری قرار است انتشار یابد. یعنی مثلاً من می‌دانم که تولید ناخالص داخلی فصل بهار آمریکا در سه سال دیگر در چه روزی و چه ساعتی بیرون می‌آید، ولی نمی‌دانم که تولید سه‌ماهه کشورم چه زمانی و در چه روزی منتشر می‌شود؟ یا با چه کیفیتی منتشر می‌شود؟ و اگر منتشر نشود، آیا می‌توان آن موسسه آمارگیری را به دادگاه کشاند؟
خلاصه کنم که آمار و اطلاعات و در مجموع هوشمندی اقتصادی در یک کشور قدرت می‌آورد، پایش اقتصادی به بهترین شکل انجام می‌شود و بنابراین اقتصاد با پایداری و پویایی بیشتری رشد می‌کند.

 

چرا در ایران رسیدن به این مرحله و انتشار «تقویم آماری» این‌قدر به تاخیر افتاد؟ چه موانعی بر سر راه این کار وجود داشت؟

 

در ابتدا به یک مساله اشاره کنم که کار بانک مرکزی بسیار شایسته و به موقع بود. ولی توجه داشته باشیم که از صد قدم، تنها یک قدم را برداشته‌ایم. بنابراین در عین تایید کار بانک مرکزی، اقتصاد و عاملان اقتصادی باید تهیه و انتشار تقویم کامل اقتصادی برای ایران را به‌شدت مطالبه کنند.
پاسخ به اینکه موانع موجود بر سر راه راه‌اندازی یک سیستم اطلاعاتی هوشمند و تقویم به‌روز و متناسب با اقتصاد ایران چه هستند، بحث بسیار مفصلی را می‌طلبد و می‌دانم که در این وقت محدود نمی‌توان به همه جنبه‌های آن پرداخت، ولی می‌توان به مهم‌ترین آنها اشاره کرد. مهم‌ترین عامل برمی‌گردد به همان موضوعی که در سوال قبلی به شما گفتم. در اساس چه بخواهیم و چه نخواهیم، سیستم‌های اقتصادی زنده و بنابراین emergent یا پدیدارشدنی هستند. وقتی شما به این اصل اعتقاد داشته باشید، طبیعی است که پردازش، تهیه، توزیع و استفاده مناسب و انتشار به‌موقع اطلاعات آن در دستور کار قرار می‌گیرد. ولی در هیچ دوره‌ای در سال‌های بعد از انقلاب نگاه ما به اقتصاد این‌گونه نبوده است. در این مدت مساله نظام جمهوری اسلامی، بقا و گسترش بوده است و نقش اقتصاد در این نگاه، حمایت‌کننده فعل و انفعالات سیاسی بوده است. بنابراین در بعد از انقلاب مساله اساسی و اهداف اساسی ما سیاسی بوده است و اقتصاد در این ارتباط باید به عنوان یک ابزار قوی ایفای نقش می‌کرده است؛ یا به سیاست سرویس می‌داده است. طبیعی است که در این اقتصاد ما نیاز به آمارهای گسترده نداریم. بلکه تا جایی به آمار نیاز داریم که مساله ما را حل کند. در این پارادایم اقتصاد یک مجموعه مستقل با دینامیسم داخلی دیده نمی‌شود. اقتصاد ابزار است. ابزار بودن اقتصاد نه‌تنها در نظریه مورد تاکید قرار گرفته، بلکه در عمل هم به درستی مورد استفاده قرار گرفته است. به همین خاطر بود که انحصارات شروع به شکل‌گیری در اقتصاد ایران کردند.
اگر آمار و اطلاعات را نداشته باشیم، اقتصاد کشور مانند ماشینی است که در شب بدون چراغ حرکت می‌کند. حرکت می‌کند، ولی معلوم نیست به کجا. بنابراین بهترین، باکیفیت‌ترین، مناسب‌ترین و ضروری‌ترین کالایی که باید در کشور تولید شود(حتی ضروری‌تر از داروهای حساس)، اطلاعات دقیق، به‌روز و مناسب است.
همه از خصوصی‌سازی و قدرت‌گیری بخش خصوصی صحبت می‌کردند، ولی هر سال حجم بخش دولتی بزرگ و بزرگ‌تر می‌شد. این شرایط موجب شد که با گسترش بخش دولتی انحصارات دولتی و شبه‌دولتی بزرگ‌تر شدند. نفع این انحصارات هم انحصار اطلاعات بود. این انحصارات هیچ نفعی در شفاف‌سازی نداشتند. بنابراین مقاومت‌های گسترده‌ای در مقابل شفاف‌سازی آماری داشتند. این عامل دوم بوده و هست؛ و همان‌طور که گفتم به عامل اول وابسته است.
مانع سوم این بوده و هست که مقامات و مدیران بعد از انقلاب اساساً به اقتصاد نگاه آبژکتیو نداشتند و نگاهشان به اقتصاد عمدتاً سابژکتیو و هنجاری بود. اقتصاد در این نگاه این‌طور دیده می‌شود که می‌توان آن را هل داد، یا می‌توان آن را فرم داد. در نتیجه آنها به عامل اراده در بهبود شرایط اقتصادی اعتقاد داشته و دارند. این نگاه به اقتصاد لطمه می‌زند. در این شرایط نیازی به شکل‌گیری بنیان‌های آماری نبود. به همین خاطر بود که چون قرار بود اقتصاد به سیاست سرویس بدهد، آمار و اطلاعات هم باید به آن سرویس می‌داد. بنابراین وقتی سیاست اقتضا می‌کرد، آمار منتشر می‌شد و وقتی اقتضا نمی‌کرد، منتشر نمی‌شد. این یعنی بازی کردن با آمار. الان چندین سال است که با آمار بازی می‌کنیم. در نتیجه تقویم اقتصادی تنها یک کار لوکس می‌شود و به درد اقتصاد نمی‌خورد.
اگر عوامل را در سطح انتزاع پایین‌تری بررسی کنیم، به عوامل متعدد دیگری برمی‌خوریم که همان‌طور که گفتم در حوصله این گفت‌وگو نیست.

 

ارزیابی شما از تقویم اقتصادی منتشرشده از سوی بانک مرکزی چیست؟ آیا این تقویم به اندازه کافی جامع است؟ آیا زمان‌بندی انتشار آمارهای آن در مقایسه با نسخه‌های مشابه بین‌المللی قابل قبول است؟

 

همان‌طور که گفتم کار بانک مرکزی بسیار شایسته و شروعی بسیار خوب است، ولی طبیعی است که بسیار ناکافی است. ما به «تقویم بانک مرکزی» نیاز نداریم، ما به «تقویم اقتصادی» نیاز داریم که تهیه و انتشار این تقویم مستلزم مشارکت دستگاه‌های مختلف است. این کار برای ایران بسیار بزرگ است و به این سادگی درست نمی‌شود. ولی همین که بانک مرکزی تقویم مختصری بیرون داده، خودش می‌تواند شروع خوبی برای تقویم اقتصادی باشد. با این حال، اگر فعلاً از تقویم اقتصادی بگذریم و نگاهی تنها به تقویم مختصر بانک مرکزی بیندازیم، می‌توان به کمبودهای زیر اشاره کرد:
 
این تقویم جامعیت ندارد. بانک مرکزی آمارهای متعددی منتشر می‌کند که بعضی از آنها در این تقویم نیامده است. ضمناً برای سرمایه‌گذاران و فعالان بازار این آمارها کلی هستند. نرخ تورم اجزای مختلف دارد و می‌شد از زوایای مختلف تقویم انتشار نرخ‌های تورم ارائه شود. نرخ تورم بعضی از بخش‌های مهم اقتصاد ایران بسیار مهم است و مقایسه آن با تورم خرده‌فروشی و عمده‌فروشی حرف‌های زیادی برای گفتن دارد.
همین که برای اعلام نرخ تورم روز تعیین شده است، گامی مهم در تاریخ انتشار آمارها به حساب می‌آید. ولی این آمارها موقعی به استاندارد جهانی نزدیک می‌شوند که روز و ساعت انتشار آن هم مشخص شود. در زمینه شاخص تولید کارگاه‌های صنعتی و حساب‌های ملی هم هفته انتشار تعیین شده است. ولی وقتی فرهنگ استفاده از این آمارها بیشتر شود، یک هفته بازه بزرگی برای انتشار آمار است.
جای شاخص‌های نظرسنجی در این آمارها بسیار خالی است.
کار بانک مرکزی بسیار شایسته و شروعی بسیار خوب است، ولی طبیعی است که بسیار ناکافی است. ما به «تقویم بانک مرکزی» نیاز نداریم، ما به «تقویم اقتصادی» نیاز داریم که تهیه و انتشار این تقویم مستلزم مشارکت دستگاه‌های مختلف است.
مثلاً بانک مرکزی با یک کار ساده می‌تواند شاخص PMI را در ایران تهیه کند یا می‌تواند درجه اعتماد مصرف‌کننده را نظرسنجی و محاسبه کند. بانک مرکزی می‌تواند با ارزیابی شاخص‌های بین‌المللی و مقایسه آن با شاخص‌های داخلی، به شاخص‌های تحلیلی خوبی برسد و آنها را در روز و ساعت مشخصی انتشار دهد. کمبود این شاخص‌ها به‌شدت احساس می‌شود.
بخشی از ارزیابی بانک مرکزی و مدیران آن باید مرتبط با انتشار به موقع این آمار شود. بنابراین انتشار به‌موقع این آمار باید در بدنه سازمانی و مدیریت نیروی انسانی بانک مرکزی وارد شود.
 
همان‌طور که قبلاً هم گفتم این کار، جدا از ارزش بسیار بالای آن یک گام از صد گام در تهیه تقویم اقتصادی است که اتفاقاً بهتر است متولی آن بانک مرکزی باشد. تقویم اقتصادی جامعیت دارد. تمامی سازمان‌ها به جامعه و دستگاه اجرایی کشور متعهد می‌شوند که در زمان مشخصی آمارهای لازم و متناسب را انتشار دهند. تهیه آمارهای جامع از همه دستگاه‌های موجود کاری بسیار سخت است. آمارها به سختی از درون کشوها بیرون می‌آید. هوشمندی اقتصادی ایران هم متاسفانه در انحصار است.

 

جامعه آماری کشور و کارشناسان اقتصادی از در اختیار داشتن این تقویم چه بهره‌ای می‌برند؟ فایده انتشار تقویم آماری برای فعالان اقتصادی و صاحبان کسب‌وکارها چیست؟

 

قبلاً هم گفتم که این تقویم اگر به طور «جامع، به‌روز، متناسب و دقیق» تهیه شود، چراغ راه و راهنمای اقتصاد کشور برای همه است؛ هم برای دولت و هم برای بخش خصوصی؛ هم برای تولیدکننده و هم برای بازرگان؛ هم برای واردکننده و هم برای صادرکننده. بدون این آمار و تقویم اساساً نمی‌توان کار هوشمندانه انجام داد.
تنها الزام این کار، چهار واژه‌ای است که به کار بردم:
 
1- این تقویم باید به‌روز باشد؛ یعنی در کوتاه‌ترین زمان، اطلاعات به دست مصرف‌کننده برسد. بنابراین اگر اطلاعات تولید سه‌ماهه بهار در اسفند منتشر شود، به درد نمی‌خورد.
2- این تقویم باید جامع باشد. یعنی تمامی آمارهای مورد نیاز جامعه را دربر گیرد.
3- این تقویم باید متناسب باشد. یعنی تا جایی که ممکن است، آمار باید متناسب با نیاز عاملان اقتصادی باشد. آمارهای فانتزی و بیش از حد، مشکلی از کسی حل نمی‌کند.
4- آمارها باید دقیق باشد. یعنی تمامی روش‌های روز جهان برای تهیه آمار استفاده شود تا آمارها به دقیق‌ترین شکل محاسبه و انتشار یابند.
 
گذشته از عوامل فوق یکی از مهم‌ترین کاربردهای این آمارها شکستن انحصار است. انحصار آمار و اطلاعات بیش از اندازه موجب حمایت انحصارات اقتصادی می‌شود. وقتی آمار در دسترس همه باشد، بازارها به سمت شفافیت بیشتر می‌رود و بنابراین بازارها رقابتی‌تر می‌شوند. در کل اگر این آمارها با چهار ویژگی یادشده انتشار یابند، تخصیص منابع را در کشور به بهترین شکل انجام می‌دهند و موجب تسریع رشد اقتصادی می‌شوند. جدا از تولید و بازرگانی، سرمایه‌گذاران و سوداگران (speculators) از این آمارها استفاده می‌کنند و با معاملات خود قیمت‌ها را در بازار شفاف‌تر می‌کنند.
انتشار تقویم اقتصادی می‌تواند نه‌تنها شفاف‌سازی را به نحو بی‌سابقه‌ای در کشور گسترش دهد، بلکه می‌تواند در تهیه و انتشار آمارها نیز منطق و رویه استانداردی ایجاد کند. در این شرایط فکر نمی‌کنم لازم باشد دو سازمان مختلف بخواهند یک آمار خیلی گران را تهیه کنند.
گذشته از آن، کشور با آمارهای به‌روز و دقیق قدرت مقایسه خود را با جهان خارج به دست می‌آورد و می‌تواند از استانداردهای جهانی برای ارتقا و بهره‌وری بیشتر در اقتصاد استفاده کند.
از اینها که بگذریم، وقتی آمارها بر اساس یک تقویم جامع اقتصادی به جامعه عرضه شود، محققان و مشاوران در کوتاه‌ترین زمان می‌توانند نظراتشان را به موسسات اقتصادی و دولت ارائه کنند. آمارها وقتی کهنه و نامتناسب باشد، جا برای اظهارنظرهای سابژکتیو زیاد می‌شود و نظریه‌پردازی جای کمبود آمار را می‌گیرد. وجود آمارها نظریات اقتصادی را به یکدیگر نزدیک می‌کند و راه را برای سیاستگذاری آماده می‌کند.

 

چه آسیب‌هایی بر سر راه انتشار مداوم آمارهای اقتصادی و پایبندی به تقویم آماری وجود دارد؟ با توجه به اینکه تقویم منتشرشده تنها برای دوره‌ای یک‌ساله تنظیم شده، آیا تضمینی وجود دارد که این تقویم در بلندمدت حفظ شود؟

 

مهم‌ترین آسیبی که در این زمینه متوجه استمرار انتشار این تقویم است، هراس از شفافیت است. این هراس ناشی از از بین رفتن منافع عده‌ای است. این هراس در ایران تاریخی است و به همین دلیل است که شفافیت چه در سطح فرد (استفاده از سیستم‌های دفاع روانی برای ابراز نکردن خود) و چه در حد سازمان (انحصاری کردن اطلاعات برای مدیریت بهتر علیه کسانی که به این اطلاعات دسترسی ندارند) و چه در سطح کشور (راز و رمزهای حکومت که مساله اصلی همه حکومت‌ها بوده است) بسیار پایین است. استمرار تقویم اقتصادی نیاز به شهامت سیاسی دارد که در شرایط فعلی مصرف آن زیاد منطقی به نظر نمی‌رسد. وقتی حفظ وضع موجود از اولویت‌های نظام سیاسی باشد، شهامت سیاسی جایی برای اعمال ندارد. بنابراین اگر دقت کنید، ما در کلیه سطوح در کشور مخفی‌کاری داریم. سازمان‌های مالیاتی به همان میزان عدم شفافیت دارند که مودیان مالیاتی. از نظر فردی هر یک از ما یک منبع غنی از راز هستیم. شفافیت نه در حکومت، بلکه در فرهنگ ایرانی هم بسیار پایین است. همه به تجربه دریافته‌اند که شفافیت همراه با زیان است و مخفی‌کاری سود می‌دهد. این مساله در مورد بانک مرکزی و سایر سازمان‌های آماری کشور نیز وجود دارد. مدیران وقتی با آمارهای بد مواجه می‌شوند، از انتشار آن خودداری می‌کنند، چون انتشار آمار همانند خودزنی است. به همین دلیل است که باید مکانیسمی به وجود بیاید که نقش عامل انسانی در جمع‌بندی آمارهای نهایی به حداقل برسد. این همان کاری است که در کشورهای پیشرفته انجام می‌شود. مثلاً اگر قرار است موجودی گاز اعلام شود، همه دارندگان ذخیره گاز، مستقلاً موجودی خود را اعلام می‌کنند و موجودی نهایی به وسیله کامپیوتر جمع‌بندی و راس ساعت معینی (نه یک ثانیه زودتر و نه یک ثانیه دیرتر) اعلام می‌شود. اگر به منحنی تغییرات گاز توجه کنید، موقع اعلام موجودی بیشترین نوسانات را دارد. برای همین است که اعتقاد دارم استقرار نظام هوشمند آماری و اقتصادی کشور کمتر از یک انقلاب نیست و اگر بخواهد به‌درستی انجام شود، ممکن است درگیری‌های حاد سیاسی ایجاد کند.
در مجموع من خیلی به استمرار این تقویم‌های اقتصادی امیدوار نیستم و به نظرم می‌رسد که فرهنگ‌سازی گسترده‌ای -چه در میان مدیران و مسوولان و چه بین کارفرمایان و مردم-‌ باید صورت بگیرد و به همین دلیل، استقرار این سیستم را یک اقدام استراتژیک و بلندمدت می‌بینم.

 

آیا می‌توان امیدوار بود که با اعلام تقویم اقتصادی، بانک مرکزی از فشارهای سیاسی درباره عدم انتشار آمارها (در زمان ناخوشایند بودن شاخص‌ها) مصون بماند؟

 

ما نباید بحث تقویم اقتصادی را به بانک مرکزی محدود کنیم. تقویم اقتصادی پدیده‌ای جامع است و در نتیجه بسیاری از دستگاه‌های آماری و غیرآماری را درگیر می‌کند. بنابراین اگر این حرکت شروع شود و تبدیل به یک عامل قدرت مدیریت شود، بسیاری از سازمان‌های دولتی و غیردولتی درگیر این مساله می‌شوند؛ آن موقع مساله بانک مرکزی زیر سایه می‌رود. بنابراین نباید فکر کنیم که تقویم اقتصادی در حوزه وظایف بانک مرکزی است. تعداد بسیار زیادی سازمان وجود دارد که باید آمارهای خود را منتشر کنند. بنابراین فکر می‌کنم سوال شما به همه این سازمان‌ها برمی‌گردد. به نظرم می‌رسد که سازمانی که برای اولین بار این کار را می‌کند، در واقع در حال راهبری یک اتفاق اساسی است و نام این سازمان در آینده اقتصاد کشور به نیکی یاد خواهد شد.
بنابراین اگر بخواهم به طور مشخص سوال شما را پاسخ دهم، می‌گویم که با این کار نه‌تنها فشارها از روی بانک مرکزی برداشته خواهد شد، بلکه فشار زیادی روی بقیه سازمان‌ها وارد خواهد شد که همین رویه را دنبال کنند.

 

با توجه به سابقه طولانی منازعات آماری میان نهادهای مختلف ارائه‌دهنده آمار در ایران، انتشار تقویم اقتصادی به کاهش این منازعات کمک می‌کند یا به آن دامن می‌زند؟

 

به نظرم انتشار تقویم اقتصادی کاری به این منازعات ندارد. هر سازمانی -همانند بانک مرکزی- زودتر تقویم اقتصادی خود را اعلام کند، از قدرت بیشتری برخوردار است. انتشار این تقویم همان‌طور که گفتم هم شعور می‌خواهد و هم شهامت. این دو در فرد یا سازمان‌هایی وجود دارد که منافع ملی را مقدم بر منافع فردی و سازمانی قرار می‌دهند. البته اگر از یک زاویه دیگر به این مساله نگاه کنیم، ممکن است وجود تقویم اقتصادی منازعات را کمتر کند. چون مشخص می‌شود که هر سازمان در چه تاریخی قرار است چه آماری منتشر کند. همین مساله موجب می‌شود که سازمان‌ها، آمارهای خود را به هم وابسته نکنند. نکته دوم اینکه وقتی انتشار آمارها در ساعت مشخصی ضرورت یابد، ممکن است اصراری به وجود سازمان‌های موازی برای انتشار آمارهای مشابه نباشد. بنابراین به نظر می‌رسد که انتشار تقویم اقتصادی می‌تواند نه‌تنها شفاف‌سازی را به نحو بی‌سابقه‌ای در کشور گسترش دهد، بلکه می‌تواند در تهیه و انتشار آمارها نیز منطق و رویه استانداردی ایجاد کند. در این شرایط فکر نمی‌کنم لازم باشد دو سازمان مختلف بخواهند یک آمار خیلی گران را تهیه کنند؛ آن هم در حالی که انبوهی از آمارهای مورد نیاز کشور وجود دارد که عملاً کاری برای تولید آنها انجام نمی‌شود.

 

به طور کلی شیوه انتشار آمارها در پایگاه‌های اطلاع‌رسانی بانک مرکزی، مرکز آمار و سایر نهادها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا شکل انتشار این آمارها برای کارشناسان و فعالان اقتصادی قابل استفاده است؟ آیا راهی برای بهبود تکنولوژیک شیوه انتشار آمارها وجود دارد؟

 

ببخشید که شفاف صحبت می‌کنم، اما انتشار آمارهای موجود در کشور نه‌تنها با کشورهای پیشرفته قابل قیاس نیست، بلکه قابل مقایسه با کشورهای کمتر توسعه‌یافته هم نیست. مثلاً اندونزی تقویم اقتصادی دارد و تقویم خود را نیز در سطح بین‌المللی انتشار می‌دهد. بنابراین می‌بینیم که فاصله بسیار زیاد است. بخشی از این فاصله ناشی از این است که قبول نداریم چنین فاصله‌ای وجود دارد. یعنی به جای اینکه مساله را حل کنیم، صورت مساله را پاک می‌کنیم. از چند نظر آمارهای منتشرشده تنها به درد تحقیقات تاریخی می‌خورد و یک تاجر، تولیدکننده یا سرمایه‌گذار نمی‌تواند از آنها استفاده کند. دلیل مهم این مساله این است که آمارها در زمانی که به درد می‌خورند، منتشر نمی‌شوند و وقتی منتشر می‌شوند که تقریباً بیات شده‌اند. بحث در این زمینه بسیار مفصل است، ولی به طور خلاصه می‌توان گفت که آمارها در ایران جامع نیستند، به موقع منتشر نمی‌شوند، یعنی بهنگام نیستند، پشت انتشار آمارها، منافع اقتصادی و سیاسی وجود دارد، آمارها دستاویز سیاستمداران هستند، آمارها جامع نیستند، آمارها به دلیل تاخیر در انتشار، قابل ارزیابی و محک زدن نیستند، آمارها دقیق نیستند (مثل آمار تولید بانک مرکزی و مرکز آمار ایران که موید این مساله است)، و نهایتاً آمارها مشکل تناسب (‌relevancy‌) دارند. طبیعی است که اگر بخواهیم این مسائل را حل کنیم راهی طولانی در پیش داریم.
اما در هر حال امیدوارم حرکت بانک مرکزی، شروعی بسیار قدرتمند برای ادامه این راه سنگین و پرمخاطره باشد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها