تاریخ انتشار:
رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس از شرایط نفوذ اقتصادی در دوران تحریم و پساتحریم میگوید
تحریم؛ کانال نفوذ
اصول اقتصاد مقاومتی کاملاً مشخص است. بر اساس اصول اقتصادی سرمایهگذاریهای خارجی یک اصل برونزاست. در ابتدای امر باید بدانیم در چه سطحی، با چه هدفی و در چه حدی میخواهیم با یک شرکت خارجی تعامل کنیم.
همانطور که مستحضر هستید مقام معظم رهبری در هفتههای گذشته مطالبی درباره خطرات احتمالی نفوذ غرب به ایران، بعد از اجرای برجام بیان کردند. آیا میتوان بحث نفوذ اقتصادی را نیز در همین چارچوب دانست و از اساس چه تعریفی از نفوذ اقتصادی دارید؟
معمولاً یکی از دلایلی که نفوذ اقتصادی کمتر از مابقی ابعاد نفوذ مورد توجه قرار میگیرد اثرگذاری آن در دوره و بازه زمانی طولانیتر است، علاوه بر اینکه نفوذ سیاسی در بازه زمانی کوتاهتری نمود پیدا میکند. اما هیچ کدام از این دلایل به این معنی نیست که اهمیت نفوذ اقتصادی از ابعاد دیگر نفوذ کمتر است اما متاسفانه کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
از اساس شما چه تعریفی از بحث نفوذ اقتصادی دارید؟ این مقوله از نظر بسیاری خطری است که در دوران پساتوافق به وجود آمده اما عدهای دیگر نفوذ اقتصادی را ماحصل تحریم نیز میدانند.
نفوذ اقتصادی حضور اقتصادی نیروهای خارجی یا اعمال سیاستهای اقتصادی و تحمیل این سیاستها به کشور است. ممکن است در دوران پسابرجام این دغدغه و نگرانی از حضور غیرمنطقی و مضر اقتصادی دیگر کشورها باشد اما نباید از یاد برد که شرایط تحریم ما را مجبور به پذیرش چه شرایطی در قبال چین و هند کرد. نفوذ اقتصادی تحت تاثیر شرایط تحریم نیز به وجود میآید. علاوه بر اینکه در شرایط تحریم چارهای برای مبادلات نمیماند جز اینکه بهطور مثال به شرایطی که هند و چین به وجود آورده بودند رضایت میدادیم در حالی که در دوران پساتوافق -که البته نگرانی و دغدغه نفوذ اقتصادی نیز هست- میتوان مسائل را مدیریت کرد، یعنی دست ما باز است.
در سالهای اخیر کدام موارد را میتوان مصداقی از نفوذ اقتصادی بیگانگان به ایران دانست؟
برای پاسخ به این سوال باید تعریف دقیقی از بحث نفوذ داشته باشیم. نفوذ در سطح بازار مصرف در اوایل انقلاب کاهش یافته بود و برنامه و سیاست کلی نظام نیز این بوده و هست که از مصرفگرایی فاصله گرفته شود. اما دیدیم در دو دولت گذشته تا چه حد واردات کالاهای لوکس قوت گرفت. چه نامی جز نفوذ اقتصادی میتوان بر روی این پدیده در دولتهای قبل گذاشت؟
امروز جریانی که از نظر سیاسی نیز با برجام مخالف است مطرح میکند ورود شرکتهای اروپایی به ایران و حضور آنها در اقتصاد زمینهساز نفوذ اقتصادی است. شما چقدر این موضوع را منطبق بر واقعیت میدانید.
واقعیت این است که حضور شرکتهای اروپایی و از اساس خارجی همواره تیغ دولبه است. حضور این شرکتها در وهله اول میتواند در شرایط فعلی کشور ما رونق اقتصادی را به همراه داشته باشد و هم با مدیریت رقابت اقتصادی را لحاظ کرد و در یک بازه زمانی موجبات افزایش کیفی کار شرکتهای داخلی را داشت تا بتوان از این طریق بهرهوری داخلی را نیز افزایش داد. در مقابل تهدیدهایی نیز بدون شک در این پروسه وجود دارد. در یک نمونه ساده نکته مثبت حضور یک شرکت خارجی میتواند این باشد که زمانی این شرکتها در سطوح کالاهای تکنولوژی در کشور حضور دارند، واردات این کالاها ممکن است منافعی نیز برای کشور داشته باشد اما متاسفانه در مقابل این شرکتها برای صادرات کالاهای مصرفی خود نیز وارد ایران میشوند.
نفوذی که حول محور آن صحبت میکنیم فقط در شرایط خاص سیاسی مثل تحریم یا پس از توافق مطرح است؟ یعنی ما قوانین متقن و کافی برای رویارویی با مقوله نفوذ داریم؟
ببینید این موضوع نسبی است. قوانین در حالت کلی در مورد کلیات صحبت میکنند. همانطور که اشاره کردم بحث نفوذ اقتصادی در هر دو شرایطی که شما بر آن تاکید دارید میتواند مطرح باشد. اما فارغ از شرایط سیاسی، زمانی که اقتصاد کشوری قوی باشد دست دولت و عرصه اقتصادی در خصوص مراودات باز است و از موضع بالا صحبت میکنند بنابراین نفوذ چندانی صورت نمیگیرد. ولی وقتی اقتصادی ضعفهای زیادی داشته باشد نفوذ در قالب تعامل اتفاق میافتد. تصور کنید شرکتی که وارد ایران میشود اگر اشتیاق آنها برای ورود بیش از نیاز ما باشد این شرکتها نمیتوانند در ایران مالکیت زمین را داشته باشند. اما زمانی که از موضع ضعف برخورد کنیم چهبسا مجبوریم امتیازهایی نیز بدهیم.
و در دوره تحریم در این خصوص امتیازهای زیادی به کشورهایی که در این زمینه رابط و ناقل بودند میدادیم، درست است؟
به هر حال امتیازهای قابل توجهی داده شد. زمان میبرد تا اثرات نفوذ اقتصادی سالهای تحریم در دو دولت قبل، برطرف شود.
زمانی که زیر سایه تحریم اقتصاد رسمی بدل به اقتصاد غیررسمی و زیرزمینی میشود زمینه نفوذ اقتصادی و سیاسی فرهنگی برای هر بیگانه دشمنی مهیا خواهد بود.
اصول اقتصاد مقاومتی میتواند در این بین نقش مثبت داشته باشد؟
اصول اقتصاد مقاومتی کاملاً مشخص است. بر اساس اصول اقتصادی سرمایهگذاریهای خارجی یک اصل برونزاست. در ابتدای امر باید بدانیم در چه سطحی، با چه هدفی و در چه حدی میخواهیم با یک شرکت خارجی تعامل کنیم. خب این مساله قوانین خودش را میخواهد، نه اینکه به اسم خصوصیسازی شرکتی را با چند میلیارد بالا کشیده و از بین ببرند. از اینرو نحوه تعاملات، واگذاریها، قوانین و دیپلماسی خیلی مهم است یعنی اگر اصول اقتصاد مقاومتی رعایت شود این ارتباطات ایرادی ندارد. مساله مهم این است که اصول اقتصاد مقاومتی چون به بحث داخل توجه ویژه دارد و تقویت اقتصاد از داخل را اولویت قرار میدهد از حضور شرکتها و نهادهای اقتصادی خارجی نیز در جهت تقویت داخل استفاده میکند. یعنی تهدید را محدود و فرصت را رشد و پرورش میدهد.
چقدر در حال حاضر این امکان را داریم که در دوران پسابرجام از موضع قدرت صحبت کنیم. علاوه بر این در حال حاضر به نظر شما بزرگترین منفذ اقتصاد ایران که راه را برای نفوذ اقتصادی باز میکند در چیست؟
بههرحال ما هرچقدر ایمنی اقتصادمان را بالا ببریم در مقابل هجمه و نفوذ دشمن مقاومتر خواهیم بود. من تصور میکنم برخلاف تصور کلی قدرت مدیریت ما در خصوص نفوذ اقتصادی در دوران پسابرجام بیشتر است و بهتر میتوانیم دغدغه رهبر انقلاب را در این خصوص پیگیری کنیم. توجه کنید در شرایط تحریم شما با گزینههای حداقلی روبهرو هستید. همانگونه که اشاره کردید در نهایت مجبور میشدیم با شرایط مثلاً چین و هند کنار بیاییم اما در شرایط فعلی نه. ما انتخاب میکنیم چه شرکتهایی در چه شرایطی و در چه حدی فعالیت داشته باشند. در این شرایط ما مانع نفوذ میشویم.
از چه طرقی؟
در هر بحث بهطور مجزا تعریف میشود. بهطور مثال نباید هیجانزده شد و هیچگونه امتیاز انحصاری در قراردادها و همکاریهای بینالمللی در اختیار یک کشور قرار گیرد یا کالاهای مهم و استراتژیک و صنعتی نباید منحصراً در اختیار کشورهای سلطهگر بویژه آمریکا قرار گیرد چرا که تجربه ثابت کرده این کشور با قطع یکطرفه قرارداد و عدم ایفای تعهدات خود کشور مقابل را با آسیبهای جدی روبهرو ساخته است. باید ببینیم کشور در کدامیک از رشتهها و کالاها دچار ضعف بوده و با اصلاح آنها مانع نفوذ کشورهای سلطهگر شویم. به عنوان نمونه در حوزه نفت و گاز باید قراردادها بهگونهای تنظیم شود که انحصار و نفوذ و سلطه به وجود نیاید. ما با کشورهای مختلف بهویژه اروپا مشکل نداریم اما باید در انعقاد قراردادها هدفهای اصلی شرکا را مورد ارزیابی قرار دهیم سپس به تنظیم قراردادها بپردازیم. در کنار این موضوع بخش خصوصی بهویژه اتاقهای بازرگانی، نهادها و تشکلهای اقتصادی باید در پساتحریم ناخواسته هیجانزده نشده و ابعاد مختلف نفوذ را درک کنند.
نفوذ اقتصادی که در دوران تحریم رخ داد از چه کانالهایی بود؟
ببینید سه دسته تحریم علیه ما اعمال شده است. در بازه زمانی از ابتدای انقلاب که در سالهای اخیر این تحریمها شدت بسیار زیادی به خود گرفت، تحریمهای آمریکا شامل منع واردات و صادرات به ایران، منع سرمایهگذاری در ایران و منع فروش تسلیحات و لوازم مربوط به آن و مواردی مربوط به کشتیرانی بود. دسته دوم تحریمهای سازمان ملل بود که البته محدودتر هستند و فراگیری تحریمهای آمریکا را ندارد. این تحریمها در دولت گذشته به تصویب شورای امنیت رسیدند و بهطور مشخص به برنامه هستهای و سلاحهای کشتارجمعی مربوط میشوند و بازرگانی یا بخش غیرنظامی را دربر نمیگیرند و مربوط به مسائل اعتباری و بیمه نمیشوند.
بر اساس این تحریمها فروش تسلیحات نظامی، از جمله موارد مربوط به ساخت موشکهای بالستیک غیرقانونی است و اموال برخی افراد ایرانی را مسدود و سفرشان را منع میکند. دسته سوم که بیشتر همانند تحریمهای دسته اول تحریمهای اروپا هستند که آنها نیز در دوران احمدینژاد تصویب شدند و در سطح تحریمهای آمریکا نیز هستند شامل ممنوعیت خرید نفت ایران، مسدود کردن اموال بانک مرکزی، محدودیت برای بانکهای ایرانی و محدودیت در انتقال کالا به ایران هستند. توجه کنید که تنها یک مورد موضوع منع خرید نفت است تا چه اندازه برخی کشورها فرصت جولان پیدا کردند و سرمایههای ما در نزد آنها قرار گرفت. چارهای نبود. من نمیگویم این نفوذ زیاد بود اما مسالهای بود که به هر حال وجود داشت. یا در مواردی که مربوط به مباحث بانکی بود تا چه حد زمینه نفوذ اقتصادی وجود داشت.
بسیاری معتقد هستند نفوذ اقتصادی در دوران تحریم نیز به شدت رخ داده اما دغدغه جدی در مورد آن نیست. بهطور مثال کارشناسان از نفوذ اقتصادی چین و هند در دوران تحریم به عنوان خاطرهای تلخ و تجربهای بد سخن میگویند.
مراودات نفتی ایران و هند در دوران تحریم، نکات بسیار مهمی را دربر دارد. واقعیت موضوع این است که هند و چین در دوران تحریم سود بسیاری از مراودات نفتی خود با ایران به هم زدند و در قبال نفت وارداتی از ایران طی مدت بیش از یک سال در دوره تحریم، انواع و اقسام کالاهای خود را به ایران صادر کردند و بر حجم صادرات خود افزودند. هند از جمله کشورهایی است که از آغاز تحریم، کاهش صادرات را در دستور کار قرار داد، ولی پس از مدتی با صدور بیمه نفتکش از سوی ایران به روند واردات نفت ادامه داد. در این شرایط ایران بهای زیادی را نیز پرداخت کرد و حداقل آنکه سود سرشاری را نصیب هند کرد تا جایی که یکبار وزیر نفت هند در نامهای به نخستوزیر این کشور پرده از راز سود سرشار مراوده نفتی با ایران برداشت. فکر میکنم یک روز باید به حساب هندیها رسید. (خنده)
هند از یک سو با واردات نفت از ایران، چرخ پالایشگاهها و اقتصاد خود را میچرخاند و از سوی دیگر با صادرات کالاهای خود بدون هیچ دردسری به ایران از خروج ارز از اقتصادش جلوگیری میکرد و این یک سود دوطرفه برای هند بود. با روی کار آمدن دولت روحانی و انتخاب آقای زنگنه و به دنبال آن حصول توافق هستهای، معادلات این نفوذ اقتصادی در مورد هند به هم خورد و هند در حال حاضر درگیر بحث بازگشت پولهای ایران است. این موضوعی است که آقای زنگنه نیز به آن اشاره داشته و تاکید کرده است که بخشی از بدهیهای ایران باید به صورت یورو پرداخت شود که بخش دیگر بدهی هم به روپیه است. البته در حال حاضر اختلافنظرهایی بین طرفین در خصوص میزان این بدهیها وجود دارد. این موضوع در مورد میزان بدهی چین به ایران نیز صدق میکند. متاسفانه چون مراودات در زمان تحریم انجامشده و شفافیت لازم را نداشته امروز کار برای وصول و مطالبه آنها سخت است. این نکته مهمی است که نفوذ اقتصادی در دوران تحریم چه مشکلاتی را به دنبال دارد.
هند از یک سو با واردات نفت از ایران، چرخ پالایشگاهها و اقتصاد خود را میچرخاند و از سوی دیگر با صادرات کالاهای خود بدون هیچ دردسری به ایران از خروج ارز از اقتصادش جلوگیری میکرد و این یک سود دوطرفه برای هند بود. با روی کار آمدن دولت روحانی و انتخاب آقای زنگنه و به دنبال آن حصول توافق هستهای، معادلات این نفوذ اقتصادی در مورد هند به هم خورد و هند در حال حاضر درگیر بحث بازگشت پولهای ایران است. این موضوعی است که آقای زنگنه نیز به آن اشاره داشته و تاکید کرده است که بخشی از بدهیهای ایران باید به صورت یورو پرداخت شود که بخش دیگر بدهی هم به روپیه است. البته در حال حاضر اختلافنظرهایی بین طرفین در خصوص میزان این بدهیها وجود دارد. این موضوع در مورد میزان بدهی چین به ایران نیز صدق میکند. متاسفانه چون مراودات در زمان تحریم انجامشده و شفافیت لازم را نداشته امروز کار برای وصول و مطالبه آنها سخت است. این نکته مهمی است که نفوذ اقتصادی در دوران تحریم چه مشکلاتی را به دنبال دارد.
دو شاخص انحصارگرایی و عدمشفافیت مالی همواره در مورد مبارزه با نفوذ اقتصادی مطرح میشوند. روابط این دو شاخص در شرایط تحریم و پساتحریم چطور میتواند نفوذ اقتصادی را تنظیم کند؟
تازه این موارد نتایج مستقیم بوده است و اگر بخواهیم نتایج غیرمستقیم تحریم را نیز محاسبه کنیم که خودش را در جهش نرخ ارز، اثرگذاری روی افزایش نرخ تورم، دامن زدن به بیکاری و پایین آمدن نرخ اشتغال، حرکت صنایع به سمت تولید کمتر و نیمهتعطیلی و تعطیلی و رکود سنگین نشان داده است، که همه این موارد باز در چرخههای دیگری اثر خود را بر شکستن بازار آزاد و توسعه انحصارطلبی و کاهش شفافیت اقتصادی میگذاشت.
واقعیت غیرقابل انکار این است که اگرچه ملت ایران تحمل خوبی در برابر تحریمها از خود نشان دادند و این تحریمها ظالمانه بود اما نمیتوان چشم بر اثرات آنها بست. در همه کشورها و در تمامی سطوح اقتصاد در دوران تحریم شفافیت جای خود را به پردهپوشی هرچه بیشتر میدهد و برای ما نیز این اتفاق افتاد، پروندههای زنجانی و اختلاسهای نزدیکان دولت سابق نتیجه این فضا نیز هست. زمانی که زیر سایه تحریم اقتصاد رسمی بدل به اقتصاد غیررسمی و زیرزمینی میشود زمینه نفوذ اقتصادی و سیاسی فرهنگی برای هر بیگانه دشمنی مهیا خواهد بود.
علاوه بر اینکه زمانی که شما درگیر رکود اقتصادی هستید به ناچار تن به حضور خارجیهایی میدهید که شاید شرایط آنها برایتان جالب نیست اما بد را به بدتر ترجیح میدهید. تحریمها در مجموع نقش عمدهای در عمیق شدن و تشدید رکود اقتصادی در کشور داشتهاند. این اثر کلی احتمالاً مهمترین اثر منفی تحریم بوده است. گرچه در ایجاد این رکود سوءمدیریت اقتصادی و سیاسی سالهای گذشته بیتاثیر نبود اما تحریمهایی که بعد از هر قطعنامه و بخشنامه سختتر شد، باعث ایجاد رشد منفی و فرو رفتن اقتصاد در رکودی فراگیر شد که در حال حاضر بهرغم ثبت رشد مثبت اثرات آن کاملاً مشهود و ملموس است. از این موضوع به مشکل بزرگتر نیز میرسیم. اقتصاد ما دولتی است که فرصت نفوذ اقتصادی فراهم میشود. در هر شرایطی اگر اقتصاد تا این حد دولتی نباشد نه تحت فشار قرار میگیرد و نه میتواند مورد تاراج باشد. من نمیگویم بخش خصوصی در این شرایط صد در صد مصون است. قطعاً کاهش درآمد نفتی دولت بر بخش خصوصی هم اثر داشته است. بخش خصوصی هم از کاهش کیفیت خدمات دولتی ضربه خورده است. اصلیترین آن هم اجرا نشدن تعهدات از سوی دولت بوده است. پیمانکاران بخش خصوصی پروژههایی را از
دولت تحویل گرفته و انجام دادند اما هنوز نتوانستهاند بابت کارهایی که انجام دادهاند پولی بگیرند.
به هر حال به دلیل دولتی بودن اقتصاد و حضور پررنگ دولت در تمامی عرصهها، ناگزیر فساد اداری هم شکل گرفته است. اما تحریم فرصتی ایجاد کرد تا رانتها و فسادهایی شکل بگیرد که ابعادش بسیار بزرگتر از قبل بود. امید داریم با رفع تحریمها زمینههای این نفوذ به دلیل افزایش شفافیت و رفع انحصار برچیده شود.
شما خطر نفوذ اقتصادی را در دو شرایط اقتصادی تحریم و بعد از توافق مورد توجه دارید. چه راهکارهایی برای ممانعت از این نفوذ باید در پیش گرفته شود؟
از اساس رفع تحریمها بهطور غیرمستقیم میتواند فرصتی برای بستن منافذ نفوذ باشد. رفع تحریم میتواند انحصار را شکسته و این به خودی خود شفافیت را بالا برده، در نتیجه امکان نفوذ اقتصادی که به ضرر ما تمام شود، کاهش مییابد. واقعیت این است که عدم شفافیت اقتصادی که اصل بلامنازع شرایط تحریم است بهخودیخود به شدت اقتصاد را فاسد میکند. ظهور و بروز امثال زنجانیها ماحصل همین شرایط است؛ انحصار و شرایط عدمشفافیت. در شرایط تحریم به خاطر کاهش صدور نفت و نامشخص بودن وضعیت تحریمها پیشبینی روند شاخصهای اقتصادی مشکل بود. تداوم تحریمهای اقتصادی و نامشخص بودن آن، کاهش منابع دولت در سالهای اخیر، درحالیکه مخارج دولت در یک دهه گذشته به خاطر افزایش قیمت نفت به شدت بالا رفته بود، انحراف از اهداف اصلی هدفمندسازی یارانهها، حجم عظیم طرحهای نیمهتمام استانی که اتمام آنها خارج از توان دولت بوده و هست و حجم بالای بدهی دولت و شرکتهای دولتی از جمله چالشهای پیش روی اقتصاد بود که شفافیت اقتصادی را تحت تاثیر قرار میداد و در این شرایط اقتصادی که تا این حد نامطمئن بود شبیخون و حمله اقتصادی هم محتمل بود چه رسد به نفوذ.
دیدگاه تان را بنویسید