تاریخ انتشار:
درباره دستور روحانی برای تاسیس مدارس به زبان مادری برای اقلیتها
فرصتی برای همدلی
سفر حسن روحانی رئیسجمهوری به آذربایجانغربی در روزهای میانی خردادماه امسال در کنار اخبار معمول مختص این قبیل سفرها برای بخشهایی از شهروندان این کهندیار خبری مهم و جذاب نیز به همراه داشت. رئیسجمهوری در این سفر و هنگام ملاقات با مردم مهاباد وعده تاسیس مدارس به زبان مادری برای اقلیتها را داد. او در جمع مردم این شهر با تاکید بر احترام به تنوع قومی و زبان مادری اقوام مختلف در ایران از جمله کردهای ایرانی تصریح کرد: «قرار است مراکزی در کردستان، آذربایجان شرقی، غربی، اردبیل و... تاسیس شود که مردم بتوانند زبان مادری خود را به خوبی بیاموزند.» روحانی همچنین خبر داد در این راستا با وزارت آموزش و پرورش مذاکراتی صورت گرفته است تا اصل 15 قانون اساسی در کشور اجرا شود.
طبق اصل 15 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران، فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد. ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.» محتوای این اصل شاید برای بسیاری از مخاطبان جهانی بدیهی به نظر برسد، اما در برخی مناطق که دارای تنوع فرهنگی، زبانی و قومی هستند، پذیرش و اجرای آن مستلزم بررسی بسیاری از جوانب سیاسی، اجتماعی و امنیتی است. شاید عدم اجرای بخش پایانی این اصل قانوناساسی در بیش از سه دهه گذشته در چارچوب همین دلنگرانیها قابل ارزیابی باشد.
چه بخواهیم و چه نخواهیم ایران در طول تاریخ کشوری با قومیتها، مذاهب، زبانها و گویشهای متفاوت بوده است که در اکثر این دورانها زبان فارسی ازعوامل اصلی پیوند بخشها با یکدیگر بوده است. در یک سده اخیر نیز کموبیش هر شهروند ایرانی در هر نقطه ایران از مرز بازرگان گرفته تا بندر گواتر و از سرخس گرفته تا خرمشهر فارغ از مذهب، قومیت و... با بهرهگیری از زبان فارسی به سادگی توانسته است با سایر ساکنان این کهندیار رابطه برقرار کند و همین ارتباط به نوعی به چسب اصلی موزاییک هویتی در این سرزمین بدل شده است. با این نگاه میتوان عدم تمایل برخی مدیران کشور را به گسترش گویشها و زبانهای محلی درک کرد. آنان با دلواپسی نسبت به آسیب دیدن زبان فارسی به عنوان مقوم بقای هویتی بهنام ایران تلاشی برای اجرای این بند از قانون اساسی کشور از خود نشان ندادند. در مقابل این تحلیل بسیاری بزرگان این کشور تنوع فرهنگی، قومیتی و زبانی در ایران را نه یک تهدید بلکه فرصتی برای غنای بیشتر فرهنگ این مرز پرگهر ارزیابی کرده و با توجه به حق اولیه هر انسان برای تکلم به زبان مادری، خواهان اجرای بدون تنازل قانون اساسی در این باره شدهاند. آنان تاکید
دارند که بهادادن به زبان مادری، منافاتی با گسترش زبان رسمی-فارسی- ندارد. امروز هم اگر در برخی نقاط دورافتاده امکان بهرهگیری از زبان فارسی کمتر است نه به سبب آموزش زبان مادری که به دلیل ضعف آموزش زبان فارسی در این مناطق است. با نگاهی به وضعیت ایران امروز و تاثیر گسترده رسانههای جمعی، شبکههای اجتماعی و... در اقصی نقاط کشور به نظر میرسد که نگرانیها درباره تضعیف زبان رسمی در صورت تدریس زبان مادری تا حدود زیادی مرتفع شده باشد. همچنین در این فضا رسیدن شهروندان به حقوق مصرح خود در قانون اساسی نهتنها بنیادهای وحدت ملی را سست نخواهد کرد، بلکه میتواند یکی از پارامترهای نارضایتی برخی شهروندان را که اتفاقاً ممکن است حربهای مناسب برای دشمنان این کهندیار باشد از معادلات سیاسی، اجتماعی و... این مناطق حذف کند. به این ترتیب میتوان گفت در صورت اجرای وعده حسن روحانی یکی از تهدیدهای آتی کشور به فرصتی برای همدلی بیشتر شهروندان این کهندیار تبدیل خواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید