تاریخ انتشار:
آیا با کاهش نرخ سود سپرده، رقابت منفی میان بانکها تشدید میشود؟
خوب، بد، زشت
به تازگی بانکها بار دیگر گرد هم آمدند و به گونهای «خودجوش» طرح کاهش مجدد نرخ بهره را کلید زدند. طبق این توافق که مورد حمایت بانک مرکزی و تصویب شورای پول و اعتبار نیز قرار گرفت، نرخ سود برای سپردههای یکساله از اول تیرماه از 18 به 15 درصد کاهش یافت. طی دو سال گذشته این چهارمین باری است که نرخ سود بانکی با کاهش مواجه میشود که البته با توجه به تکرقمی شدن تورم، این کاهش از نگاه تحلیلگران، طبیعی به نظر میرسد. این تغییرات جدید البته در حالی اعمال شده که بانکها در نشست یادشده، همچنان میلی به کاهش نرخ سود تسهیلات نشان ندادهاند. نرخی که تنها چند روز بعد از سوی شورای پول و اعتبار، تا سقف 18 درصد تعیین شد. سوال اما این است، در شرایطی که نرخ سود بازار بین بانکی با کاهش قابل توجهی همراه شده و جذب سپرده به عنوان تنها روش تجهیز منابع میان بانکها مرسوم است، آیا تمامی بانکها به توافق کاهش نرخ سود سپرده تمکین خواهند کرد؟ تا پیش از این مشاهدات و بررسیها حاکی از آن بوده که برخی بانکها و موسسات اعتباری، با هدف حفظ منابع جاری، ربودن مشتریان سایرین و جذب سپردههای جدید، سودهایی بیش از موارد توافقشده و قانونی ارائه
کردهاند. کارشناسان بر این باورند، اکنون که نرخ سود سپرده یکساله با کاهش سهدرصدی مواجه شده و نیز دست بانکها برای پرداخت سود کوتاهمدت از 10 تا 14 درصد باز است، فرصت رقابت تخریبی برای «بانکهای بد» بیش از پیش فراهم شده است؛ بانکهایی که در قالب سندسازی، با پرداخت سودهای گزاف به سپردهگذاران تحت عناوین مختلف از جمله کلیدواژه «صندوقهای سرمایهگذاری»، قواعد را دور زدهاند. چیزی مشابه ترفندی که چارلز پانزی شهروند ایتالیایی در سال 1920 استفاده میکرد که بعدها به «بازی پانزی» مشهور شد. او که خود را سرمایهگذار معرفی کرده بود، با پیشنهاد سودهای وسوسهانگیز، پولهای مردم را جمعآوری میکرد و بدون هیچگونه سرمایهگذاری، از اصل همان پول، سود آنها را میپرداخت. به این ترتیب با اغوای هرچه بیشتر دیگران، پولهای بیشتری در اختیار پانزی قرار میگرفت که قسمت عمده آن پس از پرداخت سود صاحبان پول، به جیب این کلاهبردار حرفهای سرازیر میشد. سرمایهگذاران جدید در این ترفند، معمولاً با ارائه عایدیهایی که دیگر سرمایهگذاریها نمیتوانند تضمین کنند، اغوا میشوند. اکنون اما در نظام بانکی کشور انگیزههای وقوع بازی پانزی مساعد
به نظر میرسد؛ چنان که مطالبات غیرجاری بانکها که در قالب تسهیلات اعطاشده بودند در انجماد به سر میبرد و از سویی بانک برای بقا و پرداخت سود سپردهگذاران قدیمی خود نیازمند منابعی است که در شرایط فعلی تنها از طریق جذب سپرده حاصل میشود. بدین ترتیب بانکهای بد یا بهتر بگوییم در شرف ورشکستگی، در یک رقابت ناسالم و با تن دادن به پرداخت سودهای نامتعارف و اغواکننده، به جمعآوری سپرده میپردازند. در مقابل «بانکهای خوب» که تنها نظارهگر خروج سپردهها از صندوقهایشان هستند، ناگزیر به تن دادن به چنین شرایطی میشوند که آنها را نیز تا آستانه ورشکستگی پیش میبرد. شاید یک تفاوت کلیدی چارلز پانزی و بانکهای بد در این میان، ماهیت آنهاست؛ پانزی با مرگ خود به سلسله فزاینده عریض و طویل بدهیها خاتمه داد، اما بانکها و موسسات اعتباری مرگ مشابه ندارند و شاید این گردش ناسالم تا زمان نامعلومی دوام یابد که در این صورت میتواند با پیدایش رکود شدید تورمی، صدمات جبران ناپذیری به نظام بانکی و اقتصاد کشور وارد سازد؛ چراکه این بدهیها، تعهداتی هستند که پیشتر مابهازای حقیقی داشتهاند و ناگزیر روزی باید بازپرداخت شوند؛ در این میان بانک
مرکزی میتواند با طراحی یک سازوکار اثربخش نظارتی، به کنترل فعالیت بانکها بپردازد. همچنین تدوین مجموعهای از قوانین روشن در مورد چگونگی ورشکستگی بانکها و موسسات اعتباری و نیز هدایت شرایطی که سودهای بانکی خودبهخود در جهت تعادل حرکت کنند، اولویتهای دیگری هستند که میتواند در دستور کار سیاستگذار بازار پول و اعتبار کشور قرار گیرد.
دیدگاه تان را بنویسید