تاریخ انتشار:
بررسی پیشنیازهای اشتغالزایی در مناطق روستایی
معایب نگاه تکابزاری به اشتغالزایی
بازار کار همانند بازار کالا از خریداران و فروشندگانی تشکیل شده که تقاضا و عرضه برای نیروی کار را شکل میدهند. در این بازار تقاضا برای نیروی کار از سوی کارفرمایان صورت میگیرد و با توجه به نیاز آنان به نیروی کار و سطح دستمزد، میزان تقاضای کار شکل میگیرد.
میزان و اندازه اشتغال در بازاری به نام بازار کار شکل میگیرد. بازار کار همانند بازار کالا از خریداران و فروشندگانی تشکیل شده که تقاضا و عرضه برای نیروی کار را شکل میدهند. در این بازار تقاضا برای نیروی کار از سوی کارفرمایان صورت میگیرد و با توجه به نیاز آنان به نیروی کار و سطح دستمزد، میزان تقاضای کار شکل میگیرد. عرضه نیروی کار نیز از سمت افراد جویای کار که حاضر به کار در سطح دستمزدهای فعلی هستند تعیین میشود. جویندگان کار بر حسب نیازهای اعلامشده کارفرمایان به نیروی کار شغل مورد نظر خود را انتخاب میکنند. بر اساس برآیند فعل و انفعالات عرضه و تقاضای نیروی کار، میزان اشتغال تعیین میشود، یعنی افرادی از جویندگان کار با کارفرمایان به توافق رسیده و مشغول به کار میشوند. این فرآیند نشان میدهد میزان اشتغال حاصل عرضه و تقاضای نیروی کار است. به عبارتی هم طرف عرضه و هم تقاضا بر میزان اشتغال تاثیرگذار است. گفته میشود تقاضا برای نیروی کار تقاضای مشتقه است یعنی از بازارهای دیگر اقتصادی نشات میگیرد. هنگامی تقاضا برای نیروی کار شکل میگیرد که در آغاز سرمایهگذار تمایل پیدا کند در فعالیتی اقتصادی سرمایهگذاری کند.
مرحله بعد تامین مالی این طرح سرمایهگذاری است که در صورت فراهم شدن بستر مناسب برای تامین مالی، سرمایهگذار برای اجرای طرح سرمایهگذاری خود اقدام میکند. بر حسب نوع فعالیت، زمان بهرهبرداری طرحهای سرمایهگذاری متفاوت است و اگر در خلال دوره زمان شروع اجرای طرح تا پایان دوره اتمام طرح و رسیدن به بهرهبرداری اتفاقی نیفتد طرح سرمایهگذاری به مرحله تولید میرسد. حال کارفرما که فرآیند تولید را رهبری و هدایت میکند بر اساس برنامه تولید، میزان نیروی کار مورد نیاز با ویژگیهای تخصصی و مهارتی خود را اعلام میکند. این مرحله، شروع تقاضا برای نیروی کار است. اگر دقتی در این فرآیند از زمان سرمایهگذاری تا زمان تقاضا برای نیروی کار صورت گیرد عوامل گوناگونی از بازارهای دیگر اقتصادی در این فرآیند سهم و نقش دارند که بر اساس ساختار اقتصادی هر کشور نقش و سهم برخی عوامل بیشتر و برخی کمرنگتر است. بازار پول و سرمایه، تولید، بازار کالا، بازار خارجی، سیاستهای دولت، بازار ارز، بورس، تکنولوژی و فناوری، فضای ریسک، زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی، فضای کسب و کار و بسیاری عوامل دیگر در تقاضای نیروی کار یعنی کارفرمایانی که نیروی کار را
استخدام میکنند، موثر است. نقش و سهم عوامل برشمردهشده بر حسب فعالیتهای اقتصادی (کشاورزی، صنعت و خدمات) و میزان تاثیرگذاری آن بر اشتغال میتواند متفاوت باشد. در بخش کشاورزی علاوه بر این، عوامل دیگری همچون منابع پایه تولید ، اقلیم و جغرافیا و تغییرات آب و هوایی نیز بر تقاضا برای نیروی کار موثر است. اگر قرار است اشتغالزایی شود، نگرش سیستمی و توجه به همه عوامل موثر بر تقاضا و عرضه نیروی کار ضروری است و نمیتوان با توجه به گستردگی و پیچیدگی عوامل مختلف تاثیرگذار بر اشتغال، یک وزارتخانه را مسوول اشتغالزایی دانست. توسعه اشتغال برآیند فعالیتهای همه وزارتخانهها و سازمانهای دولت، بخش خصوصی و بخش غیردولتی است. نگاه تکابزاری به ایجاد شغل بدون توجه به ابعاد دیگر اشتغال پایدار، تحرکی در بازار کار به وجود نخواهد آورد. بدون شناخت قابلیتها و توانمندیهای اقتصادی، زیرساختی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، توسعه اشتغال بر حسب هر بخش اقتصادی و هر فعالیتی و در هر منطقه، امکان برنامهریزی و مدیریت بهینه و پایدار اشتغال به وجود نخواهد آمد. یکی از ابزارهای کارآمد برای این موضوع آمایش سرزمین است. اینکه مشخص شود در هر منطقه چه
توانمندیهایی برای توسعه اشتغال بالقوه یا بالفعل وجود دارد تا بتوان با برنامهریزی صحیح و با نگرشی جامع به موضوع نگریست. نگاه شعاری و بیتوجهی به الزامات توسعه اشتغال و فرصتهای شغلی در هر منطقه و بر حسب هر فعالیت، حاصل آن شرایط کنونی کشور است که بیکاری یکی از مشکلات اساسی جامعه شهری و روستایی است. در مناطق روستایی کشور ما بسیاری از زیرساختهای فیزیکی توسعه مانند جاده، برق، مخابرات، مرکز بهداشت، مراکز آموزشی و از این قبیل احداث شده اما به دلیل عدم توجه به رویکرد سیستمی همهجانبه به صورت جزیرهای و انتزاعی بدون توجه به رسیدن به اهداف مشخص توسعه پایدار روستایی بهوجود آمده است. از جاده و برقی که ایجاد شده برای متنوعکردن سبد درآمدی خانوار روستایی و ایجاد فرصتهای شغلی استفاده بهینه نشده است. در حقیقت جاده ایجاد شده برای اینکه جادهای باشد نه برای این منظور که در ادامه مسیر ایجاد جاده، مکانیسمهای مدیریت بازار محصولات کشاورزی و روستایی را تقویت کند و جاده هم جابهجایی روستاییان به مناطق دیگر را تسهیل کرده و هم شرایط انتقال و فروش و عرضه محصولات داخل روستا را به مناطق دیگر تسهیل کند. چون نگاه سیستمی نبوده است بعد از ساخت جاده امکانات، نهادها و تشکلهای مرتبط با مدیریت بازار محصولات روستایی و کشاورزی در فرآیند زنجیره عرضه محصولات شکل نگرفته است و نتوانسته تنوع درآمدی و فرصتهای شغلی جدید را برای روستاییان فراهم آورد. این نگاه جزیرهای و تکابزاری برای دستیابی به توسعه پایدار در مناطق روستایی آفت مهم رویکرد برنامهریزی و مدیریت اشتغال و تولید در مناطق روستایی کشور است. برآیند آن را میتوان از آمار و اطلاعات جستوجو کرد. بر اساس آمار مرکز آمار ایران نرخ بیکاری مناطق روستایی در سال 1385 حدود 1 /7 درصد بوده که در سال 1394 با یک درصد افزایش به 1 /8 درصد رسیده است. نرخ بیکاری برای سنین 15 تا 24 ساله در سال 1385 حدود 14 درصد بوده که به رقم 20 درصد در سال 1394 رسیده و برای سنین 15 تا 29ساله نرخ بیکاری در سال 1385 برابر با 13 درصد بوده که به رقم 6 /17 درصد در سال 1394 رسیده است. یعنی در سنینی که میتوان از خلاقیت و ابتکار و توان فکری نیروی
جوانان استفاده کرد، به دلیل نبود نگاه سیستمی به موضوع تولید و اشتغال در مناطق روستایی بسیاری از جوانان که عموماً تحصیلکرده هم هستند، بیکار هستند. از سوی دیگر آمار توزیع اشتغال در مناطق روستایی نشان میدهد حدود 50 درصد اشتغال مربوط به بخش کشاورزی بوده و بعد از آن بخش صنعت و خدمات رتبه دوم و سوم توزیع اشتغال را دارند. طی دوره 1385 تا 1394 بهطور میانگین درصد تغییرات سهم اشتغال بخش کشاورزی حدود 2 /1 درصد، نزولی بوده یعنی از سهم بخش کشاورزی در مناطق روستایی کاسته شده و در مقابل حدود 2 /1 درصد به سهم اشتغال صنعت و دو درصد به سهم اشتغال خدمات اضافه شده است. اگرچه هنوز بخش کشاورزی و فعالیتهای مرتبط با آن در راستای اقتصاد سبز و مشاغل سبز میتواند فرصتهای توسعه اشتغال را به همراه داشته باشد اما در کنار آن بخش صنعت به خصوص صنایع فرآوری و بستهبندی و خدمات مرتبط با تولید مدیریت بازار محصولات کشاورزی و تولیدات روستایی، حفاظت، احیا و مدیریت منابع طبیعی، حفاظت و مدیریت منابع پایه (آب و خاک) و واگذاری خدمات عمومی دولتی به مردم، میتوانند فرصتهای شغلی را برای روستاییان و خصوصاً جوانان روستایی فراهم آورد. برای دستیابی
به این هدف ضروری است با مطالعه و شناخت واقعی قابلیتها و پتانسیلهای هر منطقه و هر فعالیت، الزامات توسعه فرصتهای شغلی احصا شده و در نهایت با یک برنامه منسجم و هماهنگ که همه عوامل موثر بر توسعه فرصتهای شغلی در هر روستا در آن دیده شده، تدوین، اجرا و مدیریت شود.
دیدگاه تان را بنویسید