تاریخ انتشار:
آیا ایران کشور فقیری است؟
چهره خاکستری
نمیتوان عددی را تعیین و بر مبنای آن خطی کشید تا افرادی را که زیرخط قرار میگیرند فقیر خواند و افرادی را که در بالا جای میگیرند غیرفقیر دانست. علاوه بر آنکه معیارهای فقر و زندگی سالم در یک جامعه با جامعه دیگر فرق دارد، مساله این است که دیگر مساله فقر تنها به موضوعات اقتصادی صرف بازنمیگردد و برای ترسیم چهره واقعی فقر در یک کشور باید معیارهای غیراقتصادی را هم در نظر گرفت. اما حتی اگر قرار باشد فقر را تنها به جنبه مادی آن هم تقلیل دهیم، باز هم نمیتوان عدد مشخصی برای آن در نظر گرفت. این مشکل در ایران و در غیاب گزارشهای رسمی شدت مییابد. شاید گزارشهایی پراکنده عدد فرضی از فقر به دست بدهد اما قطعاً این رقم از شهری به شهر دیگر متفاوت خواهد بود.
اما آیا هیچ معیاری برای سنجش وضعیت فقر در ایران نیست؟ مقیاس جهانی وجود دارد که درآمد روزانه 9 /1 دلار را معیار فقر میداند. بر اساس این معیار ایران کشوری با درآمد متوسط به بالاست چون به گفته مهدی باسخا، اقتصاددان و پژوهشگر حوزه فقر در ایران کمتر از 1 /0 درصد (08 /0 درصد) افراد فقیر محسوب میشوند. در حالی که متوسط جهانی این نسبت، بالای 10 درصد است. سنجش وضعیت ایران با دیگر معیاری که درآمد روزانه 1 /3دلاری را معیار فقر میداند هم در ترسیم چهره جهانی فقر در ایران خللی ایجاد نمیکند و این معیار هم همچنان ایران را کشوری دارای درآمد متوسط به بالا میداند چون تنها 66 /0 درصد جمعیت ایران زیر این خط درآمدی قرار میگیرند. بنابراین با توجه به ویژگیهای خاص اقتصاد ایران در مقیاس جهانی یک جامعه فقیر محسوب نمیشود. اما بحث توزیع نسبی و منطقهای فقر در ایران متفاوت خواهد بود. اما گزارشهای جهانی نهتنها معتقد است ایران جامعه فقیری نیست، بلکه گزارش 2015 بانک جهانی نشان میدهد چهره فقر در ایران کمرنگتر هم شده است. بانک جهانی در گزارش سال گذشته خود معیار فقر را درآمد 5 /5دلاری روزانه میداند. بر اساس این گزارش در سال
2009 حدود 15 درصد ایرانیها زیرخط فقر بودهاند و این میزان در سال 2013 به 9 درصد کاهش یافته است. یعنی میزان فقر کاهش یافته است. بر این اساس احتمالاً فقر در ایران در حال کاهش است. دولتها در ادوار گذشته سیاستهای حمایتی و پرداختهای انتقالی بسیاری داشتهاند. سیاستهایی که هدف آنها کاهش شکاف طبقاتی و برخورداری طبقات محروم از خدمات اجتماعی بیشتر بوده است. اما نکتهای که در ادامه این پرونده به آن اشاره شده این است که اگرچه پرداختهایی مانند یارانهها درآمد طبقات پایین را افزایش داده اما تبعات ناشی از این پرداختها بر کسی پوشیده نیست. حذف یارانه بخشهای تولید به نفع یارانه نقدی، به کار گرفتن منابع بانکی در بخشهایی مانند مسکن مهر و افزایش هزینههای تولید به دلیل اجرای قانون هدفمندی یارانهها که بر تولید و حیات واحدهای تولیدی خرد اثر منفی گذاشت. بر این اساس اگرچه شاید پرداختهای انتقالی و یارانههای نقدی درآمد خانوارها را افزایش داده اما قدرت اشتغالزایی را از اقتصاد کشور گرفته است. بر کسی پوشیده نیست که اشتغال یکی از مهمترین ریشههای مبارزه با فقر است و نبود اشتغال قابلیت ایجاد فقر را در کشور افزایش داده. مهدی
باسخا در گفتوگوی این پرونده به همین موضوع اشاره کرده و هشدار داده رکود قابلیت فقر در جامعه را تقویت میکند. یعنی اگرچه بر اساس معیارهای جهانی ایران کشوری با درآمد متوسط به بالا توصیف میشود و حتی برخی از گزارشها بر کمرنگ شدن فقر در ایران تاکید میکنند، اما گویا رکود و نبود اشتغال بر چهره فقر در ایران سایه افکنده و چهره فقر در ایران در معرض تهدید است.
دیدگاه تان را بنویسید