شناسه خبر : 6671 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

آینده جامعه ایران در سال ۱۳۹۵

آغازی پُر امید در پایان فصل انتظار

برای ایجاد تغییر در آینده و اصلاح آن، تنها چاره تامل بر وضعیت موجود و بر آن پایه، حدس زدن درباره مسائل و رخدادهای پیش روست.

فاطمه شیرزادی/روزنامه‌نگار

پیش‌بینی آینده جامعه جز با تامل در وضعیتی که در زمان‌های گذشته و حال در آن به سر برده و می‌بریم ممکن نیست و البته با همین روش نیز حتی دقیق‌ترین پیش‌بینی‌ها محکوم به در بر داشتن احتمال خطا هستند، اما به هر روی برای ایجاد تغییر در آینده و اصلاح آن، تنها چاره تامل بر وضعیت موجود و بر آن پایه، حدس زدن درباره مسائل و رخدادهای پیش روست. اگر بخواهیم چشم‌اندازی از وضعیت آینده جامعه ایران در سال 1395 داشته باشیم، ناچاراً باید این پیش‌بینی را بر پایه آنچه در سال 1394 بر جامعه ما رفته، بنا نهیم. مروری بر رخدادهای سال 1394 بیش از هر چیز دستیابی ایران به توافق هسته‌ای با قدرت‌های جهانی را در ذهن برجسته می‌کند؛ رخدادی که اگرچه مستقیماً در دایره اتفاق‌های اجتماعی هیچ جایی ندارد و امری است مختص حوزه دیپلماسی، اما کسی نمی‌تواند آثار آن را بر جامعه و آینده آن انکار کند. دولتی که از آغاز با شعار «تدبیر و امید» به میدان سیاسی ایران پا گذاشت، سرانجام توانست در عرصه دیپلماسی تدبیری بیندیشد تا تحریم‌های بین‌المللی اقتصادی علیه ایران با دستیابی به توافق هسته‌ای در تیرماه سال 1394 به پایان برسد. طی کردن فاصله میان آغاز مذاکرات تا به نتیجه رسیدن آن و سپس فاصله میان دستیابی به توافق هسته‌ای و اجرایی شدن آن همان‌طور که در عرصه اقتصاد با نوعی چشم‌انتظاری و بیم و امید همراه بود، در عرصه جامعه هم با نوعی بیم و امید انجام شد؛ امیدی که حاصل انتظار برای به پایان رسیدن دوران تحریم بود و بیمی که از فرانرسیدن پساتحریم جامعه را فرا گرفته بود، بستر چندان امنی برای اطمینان از نتیجه فراهم نمی‌کرد. اما با اجرایی شدن برجام در روز 26 دی‌ماه 94 نیز انتظار جامعه به پایان نرسید؛ ایرانیان ماه‌های بعدی سال 1394 را هم با انتظار برای ظهور نشانه‌ها و آثار قوی‌تری از رفع تحریم‌ها در زندگی روزمره و وضعیت رفاهی و معیشتی خود به سر بردند، البته دستیابی به توافق هسته‌ای و تغییر نگاه کشورهای جهان به ایران به عنوان کشوری که توانسته مذاکراتی دشوار را با قدرت‌های جهانی به نتیجه برساند، خود توانست امید را در جامعه ایران افزایش دهد. هرچند قدرتمند شدن این احساس امید نیازمند پیش‌نیازهای بسیار است. چه مدت طول می‌کشد تا آثار اقتصادی رفع تحریم‌ها به آثار اجتماعی گره بخورد؟ اساساً افزایش امید ایرانیان به آینده مستلزم فراهم شدن چه بسترها و چه پیش‌نیازهایی است؟ آیا می‌توان گفت در سال 1395 امید به آینده در ایرانیان بیشتر می‌شود؟ وحید شالچی، جامعه‌شناس و عضو هیات ‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی، معتقد است برای پیش‌بینی وضعیت سال آینده کشور در زمینه امید، باید به سه عامل مهم «وضعیت اقتصادی، اوضاع سیاسی و سرانجام ارزیابی نخبگان جامعه از این دو» توجه کرد. او بر این اساس می‌نویسد: «پیش‌بینی وضعیت آینده اگرچه وسوسه‌ای است که ما را رها نمی‌کند اما کمتر می‌تواند علمی باشد. کارشناسان تنها می‌توانند با توجه به روندهای موجود تخمین‌هایی از آینده داشته باشند. اگر بخواهیم تخمینی از وضعیت امید به آینده در سال ۱۳۹۵ داشته باشیم به نظر می‌رسد باید با توجه به وضعیت سه عامل تاثیرگذار اصلی و قابل تغییر در کشور تحلیل کرد. خوشبختانه در هر سه زمینه یعنی وضعیت اقتصادی، سیاسی و همچنین تفسیر نخبگان از وضعیت روندها، وضعیتی مثبت را می‌توان احتمال داد.»

طفل گم‌شده شادی
آیا میزان پویایی و نشاط، انگیزه و میل به مشارکت اجتماعی و میزان سرمایه اجتماعی در سال 1395 از سال‌هایی که ایران تحت فشار تحریم‌های بین‌المللی بود، بیشتر می‌شود؟ بارها گفته شده که «شادی» عنصر کمرنگ زندگی ایرانیان است. محمدرضا شفیعی‌کدکنی سروده: «طفلی به نام شادی دیری است گم شده است» و دست به دست شدن این شعر در فضای مجازی در سال‌های اخیر در مقاطع مختلف، نشان از گم ماندن این طفل در میان احساسات و افکار ایرانیان است. شاید بتوان گفت در دهه‌های اخیر درگیر بودن در بزنگاه‌های مختلفی مانند التهاب‌های سیاسی و انقلاب و سپس هشت سال جنگ تحمیلی و پس از آن مشغولیت برای بازسازی و احیای زیرساخت‌های کشوری که از جنگ جان به در برده، امانی برای شادی باقی نگذاشته بود و پس از آن هم تحریم‌های جهانی اقتصادی فشار را بر معیشت مردم ایران دو چندان کرد، به طوری که طفل شادی که هنوز یافت نشده بود، به راه‌های دور از دسترس ایرانیان رانده شد. اما حال که شیشه عمر تحریم‌های اقتصادی شکسته شده و اقتصاد کشور در حال بازسازی است، آیا فرصتی برای شادی مردم نیز فراهم می‌شود؟ آیا از اساس عوامل ذکرشده در میزان شادمانی مردم ایران اثری داشته است یا شادی حاصل طرز تفکری است که از دیرباز در منظومه فکری ایرانیان غایب مانده است؟ آیا شادی ایرانیان در گرو بازسازی اقتصاد کشور است یا عوامل دیگری در آن دخیل هستند؟ اساساً تعریف ما از مفهوم «شادی» تعریف درستی است؟ علیرضا شیری، روانشناس با اشاره به اینکه «احساس شادی با واقعیت شادی فرق دارد»، می‌نویسد: «واقعیت این است که شادی به معنی رایج یعنی همیشه خندان بودن عملاً یک وهم بیش نیست زیرا زندگی بالا و پایین‌هایی دارد که رویه‌ای همیشه شاد را عملاً شدنی نمی‌کند.» با در نظر گرفتن همه عوامل و بالا و پایین شدن‌ها، آیا می‌توان گفت سال 1395 سال شادتری برای جامعه ایران خواهد بود و ایرانی‌ها سالی شاد در پیش دارند؟

سال شکست افسردگی به دست امید
وضعیت سلامت روان انسان‌ها جز با استفاده از تست‌های دقیق روانپزشکی یا روانشناسی ممکن نیست، اما نگاهی به آمار آسیب‌های اجتماعی و ناهنجاری‌ها به عنوان نمودهای وجود فشارهای مختلف روحی و روانی بر جامعه، می‌تواند گواهی از میزان احتمالی سلامت روان جامعه باشد. بررسی میزان و سن ارتکاب جرائم مختلف، مصرف مواد مخدر و کجروی‌های اجتماعی، میزان و رشد طلاق، وضعیت اعتماد به دولت و سرمایه اجتماعی، امنیت فردی و امنیت روحی و روانی، میزان انگیزه، شادی، امید و نحوه مواجهه با تنش‌ها و تعارض‌های زندگی می‌توانند وضعیت سلامت روحی و روانی را در جامعه نشان دهد. به طور کلی ایرانیان در سال 1395 درباره سایر جلوه‌های سلامت روحی و روانی جامعه، چه وضعیتی خواهند داشت؟ آیا می‌توان امید داشت که با اجرایی شدن برجام و بهبود نسبی سطح رفاه مردم، وضعیت روحی و روانی ایرانیان نیز در سال 1395 تغییرات مثبتی داشته باشد؟ هادی معتمدی، روانپزشک در این باره می‌نویسد: «افزایش نشاط و امید در جامعه می‌تواند در کنترل یکی از مهم‌ترین اختلالات روانپزشکی یعنی افسردگی تاثیر بسیار مثبتی داشته باشد زیرا در میان شاخص‌های افسردگی hopelessness (ناامیدی) مهم‌ترین شاخص در مورد بهبودی تلقی می‌شود که حتی می‌تواند مهم‌تر از افکار خودکشی تلقی شود. بدیهی است که افزایش امید به آینده، امید به وضعیت بهتر و کاهش فشار روحی و روانی ناشی از مسائل اجتماعی می‌تواند دارای تاثیرات شگرف در بهبود فرد باشد. بنده به عنوان یک روانپزشک که مستقیم با مردم در تماس هستم طلیعه این امید را می‌بینم و سال 13۹۵ را سالی بهتر و پرامیدتر برای ملت عزیز ایران پیش‌بینی می‌کنم.»

دولت برای حوزه اجتماعی تدبیری بیندیشد
در سال 1394 شاهد اعلام آماری درباره کاهش سن جرم از 36 سال به 30 سال از سوی رئیس سازمان زندان‌های کشور بودیم. البته این موضوع نتیجه مسائلی نبوده که تنها طی یک سال ایجاد شده باشند و طبیعتاً نمی‌توان انتظار داشت این قبیل مسائل ظرف یک سال ریشه‌کن شوند یا به‌سرعت کاهش یابند. با این همه آیا ممکن است با ارتقای وضعیت روحی و روانی افراد جامعه، شاهد کاهش آمار جرائم و آسیب‌های اجتماعی یا دست کم افزایش نیافتن این آمار باشیم؟ آیا دولت در سال 1395 کیفیت خدمات اجتماعی خود را ارتقا می‌دهد؟ سیدحسن موسوی‌چلک، مددکار اجتماعی، چندان به این موضوع خوش‌بین نیست: «اگر برای پیش‌بینی وضعیت کیفیت خدمات اجتماعی دولتی در سال 1395، معیار چشم‌انداز خود را برنامه ششم توسعه قرار دهیم، نمی‌توان چندان امیدوار بود که در آینده کیفیت این خدمات افزایش یابد. در برنامه ششم توسعه رد پایی از حوزه اجتماعی وجود ندارد. این برنامه شبیه برنامه پنجم توسعه است و حتی شاید در بخش اجتماعی از آن برنامه هم ضعیف‌تر باشد. با این برنامه‌ها وضعیت خدمات اجتماعی نه‌تنها از آنچه امروز هست بهتر نمی‌شود، بلکه بدتر هم خواهد شد؛ چون اساساً ما برنامه‌ای برای بخش اجتماعی نداریم. اگر تدبیری اندیشیده نشود، با توسعه بدون برنامه حوزه‌های دیگر نیز عوارض اجتماعی افزایش خواهد یافت.»

اگر امید در نطفه خفه شود
مشاهده آسیب‌های اجتماعی و جرائم در سطح جامعه به احساس امنیت شهروندان آسیب وارد می‌کند. امنیت و مهم‌تر از آن احساس امنیت از اصلی‌ترین مولفه‌هایی است که برای تحقق توسعه همه‌جانبه ضروری است. گفته می‌شود حتی حذف تهدیدها، ایجاد آرامش و برقراری امنیت در یک جامعه لزوماً به احساس امنیت در میان شهروندان منجر نمی‌شود و تحقق احساس امنیت پیچیده‌تر از برقراری امنیت است. احساس امنیت در ارتباطی تنگاتنگ با احساس تعلق افراد به جامعه و پیوندهای اجتماعی قرار دارد. آیا می‌توان امیدوار بود در سال 1395 احساس امنیت شهروندان ایرانی بیشتر شود؟ بهرام بیات، جامعه‌شناس و دانشیار دانشگاه عالی دفاع ملی در این باره می‌نویسد: «شرایط عمومی کشور در ارزیابی مردم را می‌توان به مفهوم درماندگی خودآموخته جمعی تعبیر کرد چرا که به نظر می‌رسد طی سال‌های گذشته شرایط داخلی و ساختار نظام بین‌الملل در تعامل با هم شرایطی را رقم زدند که ذهنیت روانشناختی جمعی جامعه را به این ارزیابی رسانید که «کاری از دست ما ساخته نیست» و این ارزیابی به‌تدریج لباس واقعیت به خود پوشید. نتیجه و همچنین بستر درماندگی خودآموخته با احساس امنیت بسیار عجین شده و تاثیر و تاثر این دو بر همدیگر شرایط قبل از توافق را بسیار ناامیدکننده جلوه‌گر کرده بود. با شروع دور جدید مذاکرات هسته‌ای که خود می‌تواند تحت تاثیر ساختار جدید هندسه در حال شکل‌گیری قدرت جهانی باشد، فضایی فراهم شد که بارقه‌های امید در فضای روانی‌-جمعی جامعه ایجاد شد. با به نتیجه رسیدن مذاکرات سخت و نفسگیر این بارقه امید به بستر حرکتی تبدیل شده است که می‌تواند با ارتقای احساس امنیت جمعی جامعه را از شرایط درماندگی خودآموخته جمعی رها سازد و این خود زمینه جهش حرکتی باانگیزه خواهد بود، ولی بنا به هر دلیلی اگر این بارقه امید مجدداً در نطفه خفه شود نتایج زیان‌آور و مصیبت‌بار آن تمام عرصه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه را به‌شدت تحت تاثیر قرار خواهد داد.»

در را به روی میهمان‌های بیشتر می‌گشاییم؟
درباره جاذبه‌های متنوع توریستی ایران بارها داد سخن سر داده شده است؛ جاذبه‌های گردشگری کشوری که چهارفصل است، کویر، کوهستان، جنگل و دریا دارد، آثار تاریخی و هنری و صنایع دستی‌اش از شهرتی جهانی برخوردار است و مردمانش به استقبال از خارجی‌ها با روی گشاده و سفره‌های گشوده شهره‌اند، اما چرا طی سالیان دراز بهره کشور ما از این صنعت پردرآمد اندک بوده است؟ یکی از علت‌های اصلی این موضوع تبلیغات منفی علیه وضعیت داخلی و امنیت ایران بوده که در کشورهای جهان صورت گرفته است. با به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته‌ای ایران در سال 1394 این امید قوت گرفت که تصور و تصویر نادرستی که از چهره ایران به گردشگران جهان ارائه شده، اصلاح شود. از سوی دیگر با توجه به روند نزولی قیمت نفت و اینکه کاهش درآمدهای ایران از فروش طلای سیاه، ضرورت سرمایه‌گذاری در زمینه گردشگری دوچندان شده است، آینده صنعت گردشگری کشور چه تغییری خواهد داشت؟ آیا می‌توان امیدوار بود که ایران در سال 1395 به سوی قطب گردشگری شدن پیش برود؟ اردشیر اروجی، کارشناس برنامه‌ریزی گردشگری و میراث فرهنگی معتقد است: «چشم‌انداز گردشگری ایران در سال 1395 رو به بهبود است به شرط آنکه سازمان متولی گردشگری از این فرصت‌های پیش‌آمده به‌خوبی بهره‌برداری کند و با تهیه یک برنامه جامع راهبردی گردشگری، در برنامه‌های کوتاه‌مدت پنج‌ساله و برنامه‌های اجرایی یک‌ساله به صورت هماهنگ و منسجم اقدام به رفع موانع کند.»

بیکاری به بحران می‌انجامد؟
در حال حاضر حدس و گمان‌های گوناگونی از آمارهای بیکاری وجود دارد، اما بر اساس آخرین آمار مرکز آمار ایران که مربوط به پاییز سال 1394 است، بیش از دو میلیون و 646 هزار نفر در کشور بیکار هستند و نرخ بیکاری کل، 7 /10 درصد است. البته مساله بیکاری در کشور ما زمانی به بحرانی شدن نزدیک می‌شود که به نرخ بیکاری جوانان توجه شود. بر اساس این آخرین آمار، نرخ بیکاری در قشر جوانان 15 تا 24 سال 4 /25 درصد محاسبه شده است. تعداد جوانان 15 تا 24 سال بیکار به 726 هزار نفر می‌رسد. مرکز آمار ایران تعداد کل جوانان بیکار 15 تا 29 سال را بیشتر از این میزان و معادل یک میلیون و 568 هزار نفر اعلام کرده است. در واقع بیش از 59 درصد جمعیت بیکاران کشور جوانان 15 تا 29 سال هستند. آیا می‌توان امیدوار بود در سال 1395 با توجه به اجرای برجام و لغو تحریم‌های بین‌المللی علیه اقتصاد ایران، اشتغال‌زایی به عنوان یکی از دستاوردهای بهبود وضعیت اقتصادی کشور به کاهش نرخ بیکاری بینجامد یا بحران بیکاری تشدید می‌شود و به بحران‌های اجتماعی می‌انجامد؟ زهرا کریمی، عضو هیات‌علمی دانشگاه مازندران، چندان به حل مساله بیکاری در آینده نزدیک خوش‌بین نیست: «با توجه به مولفه‌های موجود، انتظار نمی‌رود که در نیمه اول سال 1395 تغییری جدی در بازار کار داشته باشیم. چرا که حتی اگر بنگاه‌ها به آینده خوش‌بین شوند و ظرفیت‌های خود را افزایش دهند، در وهله اول با اضافه‌کاری و استفاده از نیروی کار موجود فعالیت می‌کنند. به همین دلیل اثر افزایش تولید بلافاصله در بازار کار کشور بروز نخواهد کرد. به علاوه، صاحبان سرمایه در ماه‌های آتی در بخش‌های مولد سرمایه‌گذاری نخواهند کرد، چرا که به نظر می‌رسد همه در شرایط صبر و انتظار باقی مانده‌اند.»

نه آب و نه آبادانی
نرخ بیکاری در نقاط شهری نیز 6 /3 درصد بیشتر از نقاط روستایی کشور است. بر اساس آخرین آمارهای مرکز آمار ایران که مربوط به پاییز سال 1394 است، از جمعیت دو میلیون و 646 هزارنفری بیکار در کل کشور دو میلیون و 92 هزار نفر در نقاط شهری سکونت دارند. در واقع این آمارها گویای آن است که بیش از 79 درصد بیکاران کشور در نقاط شهری زندگی می‌کنند. این در حالی است که به نظر می‌رسد میل به مهاجرت از روستا به شهر نیز همچنان رو به افزایش است و ممکن است بیکاری مهاجران روستاها به شهر نرخ بیکاری شهری را افزایش دهد. بحران آب و خشکسالی‌های پی در پی نیز نگرانی از مهاجرت بیشتر روستاییان و تخلیه روستاهای موجود از سکنه را افزایش می‌دهد. البته مرتضی افقه، عضو هیات‌علمی دانشگاه شهید چمران اهواز معتقد است به دلیل اینکه طی بیش از پنج دهه اخیر، روند مهاجرت از روستا به شهرها ادامه داشته و امروز تنها کمتر از ۳۰ درصد مردم کشور در روستاها باقی مانده‌اند، در حال حاضر «ظرفیت تخلیه روستا و مهاجرت روستاییان به شهرها به حداقل رسیده و بعید است بازتاب اثری که پدیده خشکسالی بر تشدید مهاجرت از روستا به شهرها دارد از انعکاس مشکلات کمبود آب در شهرهای کشور به‌خصوص شهرهای بزرگ بیشتر باشد».

امواج ادامه‌دار کوچ
نگرانی از مهاجرت برای جامعه ایران منحصر به مهاجرت از روستاها به شهرها یا از شهرها به کلانشهرها نیست. آنچه شاید بیش از این نوع مهاجرت‌ها به آینده توسعه کشور صدمه وارد می‌کند مهاجرت نخبگان و نیروهای متخصص به خارج از مرزهای ایران باشد. سعید خاوری‌نژاد، نویسنده کتاب «اقتصاد سیاسی مهاجرت نخبگان ایران»، با اشاره به موج‌های سه‌گانه مهاجرت نخبگان در ایران، در سه مقطع «از سال ۱۳۳۰ تا سال 1357»، در «زمان بسته شدن دانشگاه‌ها و سپس آغاز جنگ با عراق» و موجی که پس از پایان جنگ آغاز شد و در دهه ۷۰ گسترش یافت و در دهه‌های ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰ نیز ادامه یافت، درباره مهاجرت نخبگان در دهه ۱۳۸۰ می‌نویسد: «برخلاف گذشته، بخش اعظم مهاجرت، دیگر نه معلول شرایط داخلی برآمده از بی‌ثباتی سیاسی یا کمبود امکانات، بلکه به بایسته‌ای برای متخصصانی تبدیل می‌شود که بسیاری از آنها شرایط فعالیت در داخل را نیز داشته‌اند. به عبارت دیگر به نظر می‌رسد مهاجرت به جزیی لازم از تکامل حیات علمی-معیشتی نخبگان ایرانی بدل شده است و بسیاری از نخبگان حتی به‌رغم وجود امکانات، دیگر رغبتی به ماندن ندارند.» به تعبیر کارشناسان یکی از عوامل اصلی مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور پایین بودن احساس تعلق در این مهاجران است. آیا در سال 1395 با افزایش مشارکت اجتماعی، ارتقای سطح اعتماد، احساس امنیت شهروندان و البته بهبود شرایط اقتصادی کشور، احساس تعلق نخبگان نیز افزایش می‌یابد و شتاب روند مهاجرت نخبگان و نیروهای ماهر ایرانی به عنوان اصلی‌ترین سرمایه‌هایی که کشور برای طی کردن مسیر توسعه به آنها نیاز دارد، به خارج از کشور کمتر شود؟ خاوری‌نژاد در این باره معتقد است: «حتی به فرض رخ دادن معجزه‌ای که منجر به بازگشت نخبگان ایرانی شود، و به فرض اینکه هیچ یک از این متخصصان هیچ‌گونه اعتراض و نقدی نسبت به کیفیت نظام سیاسی-اجتماعی و مدیریتی داخلی نداشته باشند، باید پرسید که به‌راستی کجای ساختار اقتصادی و بازار کار کشور قادر به پذیرش، حمایت، و فراهم کردن بستر شغلی و رفاهی مناسب با توانایی ایشان خواهد بود؟ بر این اساس پیش‌بینی می‌شود که به‌رغم وجود نیت داخلی خیر برای بهبود وضع نخبگان ایرانی، سال ۱۳۹۵ نیز همچون سال‌های گذشته شاهد خروج مستمر ایشان از کشور باشیم.»

چه سرنوشتی در انتظار امید است؟
سال 1394 سال انتظارهای طولانی بود؛ انتظار برای به نتیجه رسیدن مذاکرات، انتظار برای توافق بر سر برجام، انتظار برای اجرایی شدن رسمی برجام و در ماه‌های پایانی سال، انتظار برای انتخابات و تغییرات مثبت در مجلس. درباره سال 1395 اما با وجود بهره‌گیری از نظرات و تحلیل‌های کارشناسان، جامعه‌شناسان و روانشناسان، همه آنچه امروز ما می‌دانیم، در دایره تنگ گمانه‌زنی‌ها و اگر و مگرها محدود می‌ماند و البته در پهنه افق امید گسترده می‌شود.

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها