همه مخالفان سینمای فاخر؛ از بهمن فرمانآرا تا پرویز پرستویی
فیلمهای پرخرج کماعتبار
فیلمهای فاخر در سالهای اخیر همانطور که احمدرضا درویش در مصاحبهای گفته به موضوعی هجو تبدیل شده است. به خاطر همین است که حتی رضا عطاران هم در فیلم جدیدش رد کارپت به فیلمهای فاخر طعنه میزند و حتی در تشریح این طعنه در مصاحبهای با فیلم نگار میگوید: شخصیت اصلی فیلم رد کارپت که قرار است در ملک سلیمان ۲ بازی کند ریشش را کوتاه نمیکند چون از نظر او فیلم فاخر فیلمی است که بازیگرها در آن ریش دارند.
فیلمهای فاخر در سالهای اخیر همانطور که احمدرضا درویش در مصاحبهای گفته به موضوعی هجو تبدیل شده است. به خاطر همین است که حتی رضا عطاران هم در فیلم جدیدش رد کارپت به فیلمهای فاخر طعنه میزند و حتی در تشریح این طعنه در مصاحبهای با فیلم نگار میگوید: شخصیت اصلی فیلم رد کارپت که قرار است در ملک سلیمان 2 بازی کند ریشش را کوتاه نمیکند چون از نظر او فیلم فاخر فیلمی است که بازیگرها در آن ریش دارند.
در سالهای اخیر ساخت فیلمهای فاخر با انتقادات فراوانی مواجه شده است. از پرویز پرستویی تا فرمانآرا منتقد سرسخت ساخت فیلم فاخر بودهاند.
فقط خواص خودشان بهره میبرند
ابوالحسن داوودی کارگردان سینما از جمله منتقدان فیلم فاخر است. او معتقد است: در هالیوود بیشترین میزان تولیدات اصولاً از ابتدا سفارشی است. در نظام استودیویی 90 درصد آثار سینمایی سفارشی هستند، کاری که قبلاً منفعت ساخت و شرایط تولیدش در نظر گرفته شده، فیلمنامهاش مورد ارزیابی قرار گرفته و در نهایت به کارگردان توصیه شده است. اما آن چیزی که در سینمای ما اتفاق میافتد و مورد بحث است مشکل سینمای سفارشی نیست، مشکل ذهنیت معیوبی است که به نام سینمای سفارشی دولتی، سفرهای را پهن کرده بودند تا خواص خودشان از آن بهره ببرند.
خشت اول کج
غلامرضا موسوی تهیهکننده سینما نیز میگوید: یک مقطعی مسوولان سینمایی برای اینکه بتوانند بودجه بیشتری برای سینمای ایران بگیرند بحث فیلم فاخر را پیش کشیدند، در حقیقت روی موج انتقاد نمایندگان مجلس (نسبت به تولیدات سینمایی) سوار شدند و سعی کردند بودجهای به اسم فیلم فاخر را بگیرند. اما افرادی که این طرح را در دست داشتند به شاخصههای مهم سینمای مطلوب و تعهدهای خود، برای گرفتن این سهم دولتی وفا نکردند و سیستم استفاده از چنین بودجهای به گمانم بنیادش با دروغ گذاشته شد یعنی با روراستی نرفتند به نمایندههای مجلس بگویند که سینما اگر بخواهد رشد کند نیاز به پول بیشتر و امکانات بیشتری دارد بلکه آمدند موضوع فیلم فاخر را بهانه قرار دادند برای گرفتن بودجه. بنابراین خشت چنین بنایی را از ابتدا کج گذاشتند به دلیل اینکه زیربنایش مبتنی بر دروغ بود، مدیران بعدی که آمدند نفهمیدند از این بودجه میتوانند چه استفادههایی بکنند. یعنی یاد نگرفته بودند این بودجه را چگونه صرف کنند. این بودجه در زمان خودش میتوانست حامی 20 الی 25 فیلم باشد و قاعدتاً از میان 25 فیلمی که باید با این فیلم تولید
میشد، سه الی شش فیلم استاندارد تولید میشد. از روزی هم که شروع کردند به تولید فیلم فاخر، تولید این آثار را به تهیهکنندگان رانتی واگذار کردند. اگر فیلمهای به اصطلاح فاخر تولیدشده را مرور کنید درخواهید یافت تهیهکنندگان حرفهای سینمای ایران پشت این فیلمها نبودند. تهیهکنندگان فیلمهای فاخر اغلب تهیهکنندگان تلویزیون بودند، یا رابطه فامیلی با مدیران داشتند، یا رفیق گرمابه و گلستان مدیران بودند، بدینصورت تهیهکنندگی این مجموعه آثار بعداً تبدیل شد به یک نوع رانتجویی. بنده با کارگردانان این مجموعه آثار مشکلی ندارم بلکه معتقدم تهیهکنندگی فیلمهای فاخر رانتی بود که به آنها اعطا میشد و مشخص نبود این طیف تهیهکنندگان بر اساس کدام گذشته سینمایی این پولهای کلان را گرفتند و این سفارشهای عقیم را ساختند. من خاطرم هست با آقای مهندس جعفریجلوه به عنوان معاونت وقت، در مقام مسوول صنف تهیهکنندگان، گفتوگویی کردم. به ایشان گفتم مبالغی را که صرف فیلم فاخر میشود میان بیست و چند فیلم تقسیم کنید، قطعاً از میان این تعداد، قول میدهم پنج الی شش فیلم استاندارد بیرون میآید، چند تا هم متوسط. اینکه این میزان بودجه را صرف
چنین ماجراجویی میکنید، خطاست. ایشان هم گفتند ما میخواهیم تجربه کنیم اسپشیال افکت را. گفتم مبلغی را جداگانه هزینه کنید تا عوامل فنی سینمای ایران در کشور دیگری علوم پایه این کار را بیاموزند، به بهانه این فیلم لازم نیست این پول هزینه شود.
وقتی پرفروشترین فیلم فاخر هم نمیتواند بودجه خود را برگرداند
در سالهای اخیر فیلمهای فاخر در بهترین حالت بودجهای را که صرف تولیدشان شده بود، بازنگرداندند. از مجموعه این تولیدات فیلمی را هم که ادعا میکنند فروخته است (با هیاهوی تبلیغات تلویزیونی) نتوانست یکسوم بودجه صرفشدهاش را بازگرداند. در این مجموعههای فاخر، فیلم مورد اشاره یکسوم هزینههای تولیدشدهاش را نتوانست بازگرداند و شاید هزینه فروش فیلم کلاً صرف تبلیغات وسیع فیلم شد. به اعتقاد غلامرضا موسوی اگر بنیان چنین حرکتی بر اساس دروغ نبود، این اتفاق نمیافتاد. بعد هم این جریان به روندی بیمارگونه بدل نمیشد و بیماری مذکور به دروغ ریشهدار فاخرگونه دامن نمیزد. جریان بیمار مورد اشاره این بود که مدیران وقت، تهیهکنندگی این پروژهها را به کسانی که رفیق گرمابه و گلستانشان بودند، واگذار میکردند.
فیلمهایی که به لعنت خدا هم نمیارزد
موسوی در ادامه اظهارات خود حرفهای جالبی دارد. او میگوید: شما به این دسته فیلمها نگاه کنید فارغ از اینکه فیلمهای خوبی هستند یا نیستند -که واقعاً فیلم نیستند- اکثر تولیدات ظاهراً فاخر به لعنت خدا هم نمیارزند، نه دنیا را دارند نه آخرت را. فقط بوی رانت میدهد! بنابراین سفارشدهنده هم باید عاقل باشد.
پروژه میلیاردی به یک بازیگر تازهکار
جالب است بدانید ابوالحسن داوودی در میزگردی که چندی پیش در بانیفیلم برگزار شد به روایت جالبی از واگذاری بدون ضابطه پروژهها به برخی افراد اشاره کرده است. او در این میزگرد گفته بود: به خانم هنروری که یک پلان لانگشات در فیلم من بازی کرده و جز شرکت در یک فیلم 90 دقیقهای دیده نشده، سابقه کار دیگری ندارد، چه برسد به سابقه تهیهکنندگی سینما... فقط سفارششده دوستان است!. به همین خانم یک میلیارد و اندی دادهاند که فیلم کودک بسازد. در حالی که اکثر قریب به اتفاق تهیهکنندگان و کارگردانهای فیلمهای کودک ما بیکار بودند، شما لطفاً بپرسید این فیلم الان کجاست؟
ابوالحسن داوودی: فیلمهایی مثل چمران باید ساخته شود
با همه انتقاداتی که به سینمای فاخر وارد است ابوالحسن داوودی میگوید: سینمای فاخر جزو ضرورتهای فرهنگی در حوزه سینما به شمار میآید. فیلمی مثل چمران حتماً باید ساخته شود، اما سوال من این است که در این سالها چند فیلم مثل چمران ساخته شده است؟ بنده میخواستم فیلم زادبوم را در آن زمان بسازم، موضوع زادبوم درباره بازگشت همه متخصصان است که از میهن کوچ کردهاند. آرزو داشتم فیلمی بسازم در مورد بازگشت مغزها و نیروهای متخصص سالم. این افراد سرمایههای ملی ما هستند. مجموعهشان به اندازه صدها چاه نفت ارزش دارند و سرمایههای انسانی این مملکت به شمار میروند. گفتم فیلمی بسازم که زمینه بازگشت آنها را فراهم کنم آیا چنین هدف و نیتی فاخر به شمار نمیرود؟ قرارداد پروژه ما را در فارابی به اشتباه زده بودند فاخر، اول خیلی تعجب کردم و البته خوشحال شدم. اما، بعد که رفتم پای قرارداد دیدم قرارداد را باطل کردهاند و گفتند اشتباه شده پروژه شما فاخر نیست!. گفتم چرا؟ با چه تعریفی فاخر نیست؟ گفتند موضوعش ربطی به پروژه فاخر ندارد!... گفتم موضوع ملی
بازگشت همه متخصصان به وطن، موضوع فاخر نیست؟، پس چه موضوعی فاخر است؟
تولیدات فاخر آقایان در فارابی خاک خورده
از سوی دیگر مرتضی شایسته تهیهکننده سینما نیز میگوید: فیلم فاخر باید فیلمنامه مقبولی داشته باشد، دوماً، تهیهکننده صاحبنام پشت فیلم باشد، سوماً کارگردان صاحبنامی، هدایتفیلم را بر عهده داشته باشد که 98 درصد تولیدات فارابی از این نگرش حرفهای پیروی نمیکند. اما مساله مهمتری وجود دارد، این فیلم را برای کدام مدیوم ساختند. اغلب میگفتند این فیلمها را برای سینما میسازیم. ما بحثی داشتیم در رادیو گفتوگو، من گفتم این فیلمها برای سینما ساخته نشده است. یکدفعه مجری گفت آقای شمقدری پشت خط هستند، آقای شمقدری هم روی خط آمد و گفت میتواند برای سینما ساخته نشود... اگر این فیلمها فاخر است و برای نمایش در سینما ساخته نشده است، پس برای نمایش در کجا ساخته شده است؟ فیلم فاخر با این حساب چه معنی میدهد؟ یکی از مولفههای فیلمهای فاخر این است که باید مخاطب داشته باشد. متاسفانه خروجیهای کنونی مخاطب هم ندارند. الان از 40تا فیلم فارابی 38 فیلم پخشکننده ندارد. کسی حاضر نیست پخش این فیلمها را بر عهده بگیرد. تولیدات فاخر آقایان مانده در بنیاد فارابی
خاک میخورد!
دفاع یک تهیهکننده از پروژه فاخرش
فیلم استرداد با بازی حمید فرخنژاد از فیلمهای فاخری بوده که در سالهای اخیر با انتقاداتی مواجه شده است. این فیلم که به عنوان بهترین فیلم جشنواره در زمان خودش انتخاب شد اگر چه فیلم نسبتاً قابل دفاعی بود ولی بودند افرادی که نسبت به هزینههای صرف شده برای این فیلم، اعتراض داشتند.
اما محسن علیاکبری تهیهکننده این فیلم در گفتوگویی با بانیفیلم در دفاع از این فیلم گفته است: کارگردانی که ما برای ساخت استرداد انتخاب کردیم نزدیک هشت فیلم بیگ پروداکشن دستیار و برنامهریز بوده است و سابقه همکاری با بزرگانی همچون مسعود جعفریجوزانی و شهریار بحرانی را در کارنامه دارد که هر دوی این عزیزان به تواناییهای او اعتقاد دارند. گزینههایی که بنده به عنوان تهیهکننده حرفهای انتخاب میکنم، قطعاً پشتوانه اصلی کارگردان به شمار میرود. ما در مسکو بودیم، در سرمای منفی 30 درجه، دور میزی نشسته بودیم، به عوامل تولید گفتم اطراف این میز 53تا سیمرغ نشسته است. این اتفاق همزمان بود با جشنواره فیلم فجر. یعنی از حسن زاهدی صدابردار که هفت سیمرغ بلورین دریافت کرده است تا ایرج رامینفر و محمود کلاری هر کدام با شش سیمرغ.
علیاکبری درباره هزینههایی که صرف ساخت این فیلم شده، میگوید: 11 میلیارد و 200 میلیون را به صورت رسمی شنیدم. صحبت هشت میلیارد هم بود. آقا پنج میلیارد بیشتر برای این فیلم هزینه نکردیم.
فرمانآرا: شمقدری با فیلم فاخر به دنبال ساخت مجموعه مسکونی بود
بهمن فرمانآرا کارگردان مطرح سینمای ایران نیز در سالهای اخیر از منتقدان فیلم فاخر بوده است. او زمانی در بخشهایی از یادداشتی که در روزنامه اعتماد خطاب به وزیر ارشاد دولت احمدینژاد نوشته بود آورده بود: آقای حسینی خوب است که شما نگاهی به عملکرد معاونت سینمایی از بدو انتصاب آقای شمقدری بیندازید و ببینید در این مدت نه چندان کوتاه ایشان و زیرمجموعهشان چه تاجی بر سر سینمای ایران زدهاند که حالا به سازمان مستقل سینمایی کشور هم نیازمند هستند. ابتدا از کتاب اصول فیلمسازی ایشان بود که همه راهها را نشانهگذاری فرموده بودند و تعریفشان از سینمای فاخر، فیلم پرخرج بود یعنی فیلم فاخر فیلمی است که بتوان از وسط بودجهاش یک مجموعه مسکونی نیز ساخت و کاری به درآمد آن فیلم هم اصلاً نداشت.
هر چه پرخرجتر فاخرتر
ناصر صفاریان منتقد سینما نیز معتقد است: حمایت بنیاد فارابی، به دلیل تلقی نادرستی که متاسفانه -اغلب- وجود داشته، به جای آنکه موجب پیشرفت اینگونه فیلمسازی شود، باعث رکود و حتی پسرفت آن شده. تصور مدیریت فارابی و معاونت سینمایی به گونهای بوده که فیلم هر چه پرخرجتر باشد فاخرتر است.
بر اساس این نگاه، سینمای فاخر، هر چه به سینمای هالیوودی نزدیکتر باشد و عظیمتر جلوه کند، فاخرتر است. مثلاً فیلم «طلا و مس» در رقابت با «ملک سلیمان» مفتخر به دریافت عنوان فاخر نمیشود، چون روایت سادهای دارد و از الگوهای هالیوودی تماشاگرپسند استفاده نمیشود.
هر چه فیل بیشتر، فخر بیشتر
به اعتقاد ناصر صفاریان، در این وضعیت هر چه تعداد فیلها بیشتر باشد، فیلم فخر بیشتری در خود دارد. حتی اگر با نمونهای مثل «ملک سلیمان» روبهرو باشیم که انجام امور فنی و جلوههای ویژهاش هیچ ربطی به سینمای ایران نداشته باشد و متخصصان خارجی با رقم هنگفتی آن را انجام داده باشند.
از نظر این منتقد سینما، مشکل اصلی هم اینجاست که همه حواس متولیان متوجه همین موارد است و امور اساسی مانند نگارش درست و اجرای درست و انتخاب درست عوامل در این هیاهو گم شده است. نتیجهاش هم میشود «ملک سلیمان» که از پس درگیر کردن تماشاگر برنمیآید و کسی هم به این فکر نمیکند که تماشاگر، همین بخش را در نمونههای خارجی اصل دیده و چیز تازهای برایش ندارد.
درویش: فیلم فاخر به فیلمسازی هجو تبدیل شده است
احمدرضا درویش کارگردان مطرح سینما از دیگر فیلمسازانی است که نظر جالبی درباره فیلمهای فاخر دارد. او که در سالهای اخیر فیلم رستاخیز را ساخته است در سال 1389 در گفتوگویی با خبرگزاری سینمای ایران گفته بود: نام فیلم فاخر روی آثاری گذاشته شده که ویژگیهای اصلی آن را ندارد. کارگردان فیلم سینمایی دوئل در همان مصاحبه گفته بود: فیلمهای فاخر این روزها به سمت دیگری میرود. فیلمهای دیگری به نام فاخر ساخته میشوند در صورتی که ویژگیهای آن را ندارند. درویش که فیلمهایی از جمله «کیمیا»، «متولد ماه مهر»، «آذرخش» و «سرزمین خورشید» را کارگردانی کرده است گفته بود: من از همان ابتدا روند ثابتی در فیلمسازی داشتم و همان را ادامه دادم. کاری هم به دوره جدید ندارم. ساختن فیلمهای فاخر فرهنگ کار و فضای سینمایی خاص خود را میطلبد.
او در ادامه افزوده بود: فضای سوءتفاهمی به وجود آمده که در افکار عمومی اثر فاخر را به کارهای غیرارزشی تبدیل کرده است. فیلم فاخر این روزها به فیلمسازی هجو تبدیل شده است.
فاخر شدن یک فیلم با اجبار میسر نمیشود
ابراهیم حاتمیکیا هم در سالهای اخیر نظر جالبی درباره فیلمهای فاخر داشته است. او چند سال پیش در اظهارنظری در این باره گفته بود: فاخر شدن یک اثر سینمایی با اجبار میسر نمیشود، ما نسل انتخابگر بودیم؛ دعا کنید عمر من وقف این انتخاب شود. اما باید بگویم که هنرمند و اهل هنر اگر به اجبار بیفتد برای آنچه باید بگوید، آن اثر، اثر خوب و فاخری نخواهد شد.
پرستویی: فیلمهایی به اسم فاخر ساختند که دوزار هم نمیارزند
پرویز پرستویی هم از دیگر منتقدان فیلمهای فاخر بوده است. او که در دوران وزارت ارشاد دولت قبل بسیار تلاش کرد که ناصر تقوایی فیلم بسازد سال گذشته در گفتوگویی با روزنامه بهار، به کارشکنیهای مسوولان وقت در این زمینه اشاره کرد و با انتقاد شدید از فیلمهای فاخر گفت: من هنوز که هنوز است از آقای میرعلایی (مدیرعامل سابق بنیاد سینمایی فارابی) دلچرکین هستم و هیچوقت هم دلم ازش صاف نخواهد شد. من سه ماه تمام دوندگی کردم تا آقای تقوایی بیاید فیلمش را بسازد و آقای میرعلایی مرتب در باغ سبز را به ما نشان دادند ولی بعدها کارهایی به اسم فیلم فاخر ساختند که به نظر من دوزار هم ارزش ندارد، ولی آقای ناصر تقوایی گوشهنشین خانه است. البته خدا را شکر آقای تقوایی هیچوقت گوشهنشین نخواهد شد. چون همچنان در حال نوشتن است و حضور دارد و همچنان ناصر تقوایی است. مهم این است که دروغ گفتند و چهار سال فقط خواستند رفقایشان فیلم بسازند. الان تازه دارد پتههایشان روی آب ریخته میشود که چه پولهای میلیاردی را به هم دادهاند. من الان نمیخواهم دولتی
را که رفته است تخطئه کنم. آنها هم میخواستند تلاش کنند ولی کننده نبودند اگر بودند این وضعیت را نداشتیم.
دولت چه نظری درباره فیلمهای فاخر دارد؟اما دولت چه نظری درباره فیلمهای فاخر دارد. حسین نوشآبادی معاون پارلمانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در تازهترین گفتوگوی خود با خانه ملت گفته است: برای ترغیب مردم به حضور در سینما و دعوت آنها به دیدن فیلم باید فیلمهای فاخری نیز تولید کنیم که لازمه آن عدم وجود دغدغه مالی برای سینماگران است.معاون پارلمانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با تاکید بر اینکه برای رسیدن به تمامی این اهداف نیاز به یک سیاست، راهبرد و سند جدید در زمینه توسعه سینمای کشور داریم، افزوده است: هر طرح و سندی که بخواهد در حوزه سینما نوشته شود باید دربرگیرنده مطالبه و نیازهای امروز و کنونی جامعه باشد و از طرفی باید حاوی موضوعاتی باشد که به تدریج مشکلات موجود در این صنعت را برطرف کند، ضمن اینکه ضروری است فعالان حوزه سینما در تهیه این سند حضور داشته باشند.
سینمای فاخر یک سینمای مندرآوردی است
پرویز نوری منتقد سینما نیز میگوید: ناچاریم مجدداً تکرار کنیم که «سینمای فاخر» اصولاً یعنی چه؟ در سینما- تا آنجا که میدانیم- دو نوع فیلم بیشتر نداریم. یکی فیلم خوب و یکی هم فیلم بد. فیلم خوب عوامل آشنای خودش را دارد. یعنی موضوعی سنجیده و فکر شده با پرداخت مناسب فیلمسازی مسلط که هم اندیشه و فکر متعالی را به تماشاگرش بدهد و هم در عین حال او را سرگرم سازد. این از فیلم خوب. لطفاً آثار صرفاً هنری و جشنوارهای و روشنفکرانه کممشتری را از این نوع جدا سازید، فیلم بد هم نیازی به توضیح و تعریف ندارد و در حقیقت فیلمی است که فاقد آن عناصر باشد. یعنی سطحی و پیش پا افتاده، هم از لحاظ محتوا و هم از جهت تکنیک [و باز لطفاً فیلمهای مبتذل پرمشتری را به این نوع اضافه کنید.] بنابراین «سینمای فاخر» به نوعی سینمایی مندرآوردی است. عنوانی که بلافاصله آدم را به یاد موضوعهای تاریخی پرهزینه با آدمهای فاخر و دکور و پوشش و وسایل گرانقیمت میاندازد بیآنکه الزاماً فیلم قابل تعمق و باارزشی باشد، اما تصور میکنیم این وسط اصولاً کشف «سینمای فاخر»، مصرف دیگری به
غیر از ارتقای سینمای ما یا ایجاد جریان یک نوع سینمای متعالی دارد و این همان مسالهای است که به گمان ما موجب خلق این سینمای نوظهور شده است..
دیدگاه تان را بنویسید