درباره مالکیت باشگاه پرسپولیس و موضوع خصوصیسازیاش
داستان یک باشگاه
دهه ۷۰ شمسی برای باشگاه پرسپولیس حسابی خوشیمن بود. حداقل در ابتدای این دهه که چنین به نظر میرسید. خصوصاً آنجا که در همان ماههای اول دهه توانست قهرمان جام در جام باشگاههای آسیا شود؛ معتبرترین جام قارهای باشگاه تا به امروز.
دهه ۷۰ شمسی برای باشگاه پرسپولیس حسابی خوشیمن بود. حداقل در ابتدای این دهه که چنین به نظر میرسید. خصوصاً آنجا که در همان ماههای اول دهه توانست قهرمان جام در جام باشگاههای آسیا شود؛ معتبرترین جام قارهای باشگاه تا به امروز. سرخهای پایتخت در بین سالهای ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۹ که لیگ آزادگان برگزار میشد چهار قهرمانی و دو نایب قهرمانی به دست آوردند تا پرافتخارترین تیم این لیگ لقب بگیرند. در این میان شاید عدهای گمان کنند که دلیل موفقیت باشگاه در این دهه طلایی، ثبات مدیریت و عدم تغییرات پیدرپی در سطح کلان باشگاه باشد. اما قدیمیهای این باشگاه به خوبی میدانند که از اتفاق پرتلاطمترین دوران مدیریت باشگاه در همین دوره سپری شد. دورهای که پرسپولیس مانند گوشت قربانی بین نهادهای دولتی دستبهدست میشد و در برههای هیچکس زیر بار مسوولیت آن نمیرفت و در برههای -پس از موفقیتهای این تیم در اواخر دهه ۷۰- همه خود را صاحب باشگاه میدانستند. در آن سالها دعوای مدیریتی باشگاه پرسپولیس بیشتر از آنکه رسانهای و بین اشخاص باشد، دولتی و حتی فراتر از دولتی بود و پای قوه قضائیه هم به موضوع باز شده بود. روزنامهخوانهای دهه 70
حتماً از آن دوران خاطرات جالبی دارند. زمانی که اخبار دادگاه تعیین مالکیت پرسپولیس داغترین خبر ورزشی بود. داستان مالکیت پرسپولیس از همان روز تا به الان همچنان محل دعواست و با اینکه در اساسنامه فعلی وزارت ورزش (سازمان تربیت بدنی قدیم) مالک واقعی باشگاه است، اما هنوز سوالهایی درباره چگونگی اعطای این مالکیت به سازمان تربیت بدنی وقت وجود دارد. مهمتر آنکه در حال حاضر هم موضوع مالکیت و مدیریت پرسپولیس محل ابهام است. موضوع اصلی اینجاست که اگر این باشگاه دولتی است چرا ردیف بودجه دولتی ندارد. چرا وزارت ورزش نمیخواهد از نظر مالی این باشگاه را تامین کند؟ و مهمتر از آن اینکه چرا کمکهای پراکندهاش به هیات مدیره باشگاه را از طریق حساب فدراسیون به این باشگاه میرساند؟ اشکال کار کجاست که وزارت ورزش -و سازمان تربیت بدنی در سالهای قبل- نمیتوانند به طور مستقیم پرسپولیس را مدیریت کنند. مگر مالک این باشگاه سازمان تربیت بدنی نیست؟ البته جواب تا حدودی روشن است: «در هیچ مادهای از قانون یا اساسنامه وزارت ورزش نیامده است که این نهاد میتواند باشگاهداری کند.» نتیجه این میشود که وزارت ورزش مجبور است برای باشگاهداری پول را به
حساب فدراسیون فوتبال بریزد تا اعتبار مالی از این کانال وارد حسابهای باشگاه پرسپولیس شود.
داستان دعوای سه نهاد دولتی
سال ۱۳۷۹ سال مهمی برای باشگاه پرسپولیس بود. سرانجام بعد از ماهها دعوا بر سر مالکیت باشگاه، دادگاه رای قاطع خود را اعلام کرد: «باشگاه پرسپولیس متعلق به سازمان تربیت بدنی است.» سرخها برای مشخص شدن مالک قانونیشان روزهای سختی را گذراندند. در واقع باشگاه پرسپولیس که زمانی سر نخواستنش دعوا بود در اواخر دهه ۷۰ بدجوری هواخواه پیدا کرده بود. پرسپولیس تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تنها دو مدیرعامل داشت: علی عبده و مصطفی مکری. اما بعد از انقلاب سرنوشت این باشگاه هم تغییر کرد. بنیاد مستضعفان این باشگاه را مصادره کرده و فیروز امینیان اولین مدیرعامل پرسپولیس در دوران تازه بود. او تا سال ۱۳۵۹ عهدهدار مدیریت این باشگاه بود و بعد برای یکسالی صندلی مدیریت را به حیدر بوستانی تحویل داد. در این دوره پرسپولیس به دلیل اختلاف با هیات فوتبال تهران از مسابقات باشگاههای تهران کنارهگیری کرد. در ادامه، تغییر نام باشگاه به «شهید چمران» موجب اعتراضات زیادی شد و سرانجام از شهریور تا آذر سال 1360 اکبر دیانی مدیر باشگاه شد و در ادامه محمدرضا رضاییان مدیریت پرسپولیس را بر
عهده گرفت.
بد نیست بدانید در سالهای 1361 تا 1365 اداره باشگاه به صورت شورا بود که اعضای آن شورا هم توسط سازمان تربیت بدنی انتخاب میشدند. اما در پاییز سال 1365 مالکیت باشگاه به طور رسمی از سازمان تربیت بدنی به بنیاد مستضعفان واگذار شد. اولین مدیر انتصابی بنیاد در دوران جدید هم کسی نبود جز محمدعلی دقتپور که پس از دو ماه فعالیت و به دلیل تغییر نام باشگاه به «آزادی» و اعتراضات فراوان بازیکنان به این نام، جای خود را به عباس وکیل داد.
عباس وکیل از بهمن 65 تا خرداد 67 مدیریت باشگاه را بر عهده داشت. پس از اینکه در پایان فصل در سال 1366 که پرسپولیس سه جام را به دست آورد، تیم دوباره دچار مشکل شد، بنیاد مستضعفان هم بر این اساس عباس وکیل را برکنار کرد و محمدحسین اسلامی به عنوان آخرین مدیر انتخابی بنیاد، مدیریت باشگاه را از سال 1367 تا 1368 برعهده گرفت. در این سال دوباره تیم پرسپولیس به اداره تربیت بدنی تحویل داده شد و این بار عباس انصاریفرد به سمت مدیریت باشگاه انتخاب شد. او که نسبت به مدیران قبلی پرسپولیس فردی فوتبالی محسوب میشد، اقدامات خوبی در باشگاه انجام داد. پرسپولیس در طول مدیریت انصاریفرد توانست به مقامهای خوبی از جمله قهرمانی در مسابقات فوتبال باشگاههای تهران در سال 1369، قهرمانی در مسابقات فوتبال جام حذفی سال 1370، قهرمانی در مسابقات فوتبال جام در جام باشگاههای آسیا در سال 1370، نایب قهرمانی در مسابقات فوتبال باشگاههای تهران سال 1370 و نایب قهرمانی در مسابقات فوتبال جام باشگاههای آسیا در سال 1371 دست پیدا کند. انصاریفرد موفق شد برای اولین بار برای پیراهن باشگاه اسپانسر بگیرد و تبلیغ روی پیراهن تیم در فوتبال ایران را جا
بیندازد. اما طنز ماجرا اینجا بود که افزایش هزینههای تیم موجب شد سازمان تربیت بدنی باشگاه را به یک نهاد دولتی دیگر یعنی وزارت معادن و فلزات وقت واگذار کند. در سال 1372 پس از واگذاری باشگاه به وزارت صنایع، علی محلوجی، معاون وزیر و مهندس امیر عابدینی مالکیت باشگاه را بر عهده گرفتند. آنها موفق شدند رنسانس بزرگی در پرسپولیس انجام دهند و قهرمانیهای پیدرپی در دهه 70 به دست آوردند. اما انگار قرار نبود باشگاه سرخرنگ آرامش به خود ببیند. همین که ترانسفرهای خارجی باشگاه شروع شد و کمی دلار و مارک به حساب باشگاه تزریق شد باز سر خواستن پرسپولیس دعوای بلندبالایی در گرفت. در اواخر دهه 70 سازمان بازرسی کشور وارد مناقشه شد و مدیران وقت باشگاه پرسپولیس را به اختلاس محکوم کرد. در آن زمان حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی وارد معرکه شد و باشگاه را خرید. شرح ماجرا از زبان حجتالاسلام محمدعلی زم، رئیس وقت حوزه هنری جالب است: «سال 70 یا 71 بود که آقای عابدینی به من گفت با آقای محلوجی داریم پرسپولیس را از تربیت بدنی میگیریم و سیاست دولت این است که این تیمها را به وزارتخانهها واگذار کند. به او گفتم اگر میتوانی ربطی بین من و
حوزه و پرسپولیس برقرار کن. او رفت و دیگر نیامد. هفت سال بعد گوشی من زنگ خورد. شماره را نشناختم و جواب ندادم. آقای محمد فروزنده رئیس بنیاد مستضعفان به من زنگ زد و گفت عابدینی پشت خط توست، جوابش را بده. گفتم عابدینی پرسپولیس؟ گفت بله. عابدینی به من زنگ زد. ناراحت بود و گفت من و دیگر مدیرانی که در این سالها به پرسپولیس کمک کردهاند همه محاکمه و ممنوعالخروج شده یا به زندان افتادهایم. من هم به زندان افتادهام و الان مرخصی گرفتهام و میخواهم فوری شما را ببینم. آمد و با ناراحتی بسیار گفت در حق من اجحاف شده است. عابدینی گفت پرسپولیس هفت سال دست آنها بوده و چند میلیارد خرج آن کردهاند و بازرسی کل کشور به عنوان سوءاستفاده از بیتالمال و اختلاس آنها را متهم کرده بود. گفت وضع تیم به هم ریخته و چیزی جز برند پرسپولیس برایش نمانده. گفت سه روز مانده به شروع لیگ و اگر در این سه روز نجنبیم و کاری نکنیم پرسپولیس برای همیشه نابود میشود. گفتم خب من چه کنم؟ گفت تو بیا پرسپولیس را بگیر. گفتم آخر بدون فکر و برنامه که نمیشود. گفت تو فکر و برنامه داری، تو هفت سال پیش این را از من خواسته بودی. از آن طرف آقای فروزنده که رئیس
بنیاد مستضعفان بود گفت به دادشان برس، من هم هر چه بخواهی کمکت میکنم. از عابدینی پرسیدم چقدر وقت داریم؟ گفت هیچ. همین الان باید تصمیم بگیریم. گفتم نه برو تا فردا صبح. من باید از حالا تا فردا صبح با چند نفر مشورت کنم و کار را بررسی کنم. او هم میگفت ما الان به چهارصد میلیون تومان پول احتیاج داریم. من هم مشورت کردم و کار را بررسی کردیم؛ عدهای مخالف بودند و عدهای موافق. استخاره کردم و بسیار خوب آمد.» خلاصه باشگاه پرسپولیس نه با چهارصد میلیون بلکه با ۸۰۰ میلیون تومان به زم واگذار شد اما در اواخر سال 80 باشگاه دوباره به تربیت بدنی تحویل داده شد تا یکبار دیگر ثابت شود دولت هیچگاه عزمی راسخ برای خصوصیسازی این باشگاه نداشته است.
۱۵ دلار ناقابل
اوایل سال ۱۳۷۴ شخصی به نام موسویان از سوی مدیریت وقت باشگاه پرسپولیس عازم آلمان شد تا با استانکو پوکلهپوویچ مذاکره کند؛ سرمربی کروات باشگاه پرسپولیس در اواسط دهه 70 که رنسانس عظیمی در این باشگاه ایجاد کرد. نکته جالب ماجرای سفر موسویان به دیار ژرمنها به موضوع پرداخت ۱۵ دلار پول خرد به استانکو برمیگردد. ظاهراً استانکو پول خرد نداشته و موسویان از جیب خود ۱۵ دلار به استانکو پرداخت میکند تا بتواند هزینه تاکسی خود را بپردازد. چند سال بعد و در بحبوحه دادگاه تعیین مالکیت پرسپولیس، علی محلوجی و امیر عابدینی که چند سالی باشگاه را با هزینه شخصی خود گردانده بودند، به پرداخت ۳۱۴ میلیون تومان محکوم شدند. جالب اینجا بود که همان ۱۵ دلار هم بخشی از این ۳۱۴ میلیون تومان را تشکیل میداد. درواقع دادگاه رای به بازگرداندن تمام کمکهای دولتی به باشگاه پرسپولیس به خزانه عمومی کشور داده بود. دلیل قاضی هم مشخص بود: پرسپولیس از لحاظ اساسنامه یک شرکت خصوصی شناخته میشد و دولت حق نداشت تحت هیچ عنوانی کمک بلاعوض به این تیم کند. در واقع یکی از تفسیرهای رای دادگاه در سال ۱۳۷۹ همین بود که امیر
عابدینی در این سالها بارها تکرار کرده: «در سال 1379 پرسپولیس وارد دعوا شد. دلیل عمده این دعوا هم گزارش 132 صفحهای بازرسی کل کشور بود که در آن عنوان شده بود 314 میلیون تومان از کمکهای دولتی به پرسپولیس داده شده است. شرکت سهامی معادن، فولاد ایران و مس کرمان و همچنین دانشگاه صنعتی هم چهار میلیون تومان به پرسپولیس کمک کرده بود و در آن گزارش عنوان شده بود که چرا پرسپولیس که یک شرکت خصوصی است از بخش دولتی کمک گرفته است. قاضی آن پرونده به من گفت که در حسن نیت محلوجی و عابدینی تردیدی نیست و آنها گفتهاند که ما امانتدار هستیم و هر زمان که نظام جمهوری اسلامی بخواهد این باشگاه را تحویل میدهیم اما این باشگاه در سطح شرکتها به نام شرکت خصوصی ثبت شده است. به همین دلیل هم من محکوم شدهام که تمام آن پولهایی را که از بخش دولتی گرفتیم پس دهیم که این کار را هم انجام دادیم البته من یک شب هم در زندان بودم. این یعنی اینکه ما عملاً مالک بودیم یعنی محلوجی مالک بود و من هم به عنوان مدیر سهم کمی در پرسپولیس داشتم.»
پرسپولیس خصوصی است یا دولتی؟
درست از سال ۱۳۷۹ و بعد از اعلام رای دادگاه تعیین مالکیت باشگاه پرسپولیس، یک سوال هنوز در ذهن هواداران باقی مانده است: «بالاخره باشگاه پرسپولیس خصوصی است یا دولتی؟ اگر دولتی است چرا دولت هزینههایش را نمیدهد یا اگر غیردولتی است چرا وزارت ورزش -و قبلتر سازمان تربیت بدنی- میخواهد این باشگاه را اکنون خصوصی کند؟» این سوال سالهاست که بدون پاسخ مانده. هر مدیری هم که بر مسند ورزش کشور مینشیند سریع دم از خصوصیسازی میزند و بعد دیگر هیچ خبری از عملی شدن این وعده نمیشود. وزارت ورزش در دوران کنونی هم در اوایل روی کار آمدنش خبر از عزم جدی خود برای واگذاری دو باشگاه بزرگ پایتخت به بخش خصوصی داد. حتی امیررضا خادم را به عنوان مسوول عملی کردن این پروژه معرفی کرد. اما این راهکار وزارتنشینان تا به امروز چیزی جز آشوب برای پرسپولیس نداشته. این باشگاه ظرف یک سال گذشته بارها با مشکل مدیریتی روبهرو شده و تا به امروز و در ۱۲ ماه گذشته چهار مدیرعامل داشته است. وعدههای خصوصی شدن باشگاه هم هر روز به تعویق میافتد. زمانی قرار بود در بهار امسال این باشگاه وارد بورس
شود و بعد گفته شد اواخر تابستان این دو باشگاه رنگ جدایی از دولت را میبینند. بعد آخرین روز آبان وعده داده شد و حالا صحبت از واگذاری این دو باشگاه در ماه جاری (دیماه) است. اما آیا واقعاً عزمی برای این واگذاری وجود دارد؟
دیدگاه تان را بنویسید