روندشناسی ترجمه و انتشار کتابهای مهم اقتصادی دنیا در ایران چگونه است؟
ملزومات ارتقای کیفیت
ترجمه متون تخصصی علم اقتصاد در ایران به سالهای دور بازمیگردد. شاید بتوان نخستین کتاب اقتصادی ترجمهشده در ایران را «اکونومیپلتیک(آداب مملکتداری» نوشته «سیسمون دو سیسموندی» دانست، که مترجم آن شخصی به نام «رضا ریشار» بود.
ترجمه متون تخصصی علم اقتصاد در ایران به سالهای دور بازمیگردد. شاید بتوان نخستین کتاب اقتصادی ترجمهشده در ایران را «اکونومیپلتیک (آداب مملکتداری» نوشته «سیسمون دو سیسموندی» دانست، که مترجم آن شخصی به نام «رضا ریشار» بود. علاقهمندان به تاریخ عقاید اقتصادی میدانند که سیسموندی در قرن نوزدهم میلادی اقتصاددان بزرگ و صاحب سبکی بوده و حتی از جمله نخستین منتقدان نسبت به اقتصاد کلاسیک محسوب میشده است. کتابهای بعدی که در سالهای پس از حکومت قاجارها در ایران منتشر شدند نیز بیشتر تحت تاثیر اقتصاددانان از فرنگبرگشته بود؛ به ویژه آنکه پس از وقوع انقلاب اکتبر و تشکیل کشور شوروی، موضع طرفداران اقتصاد دولتی تقویت شد و اقتصاددانان جریان اصلی نیز استقبال زیادی از نظریههای مطرحشده از سوی جان مینارد کینز برای اقتصاد کلان کردند، که در این نظریهها نقش پررنگتری برای دولت در اقتصاد در نظر گرفته شده بود. پس از تثبیت این وقایع در کشورهای غربی و شوروی، آثار این تفکرات در کتابهای ترجمهشده در ایران نیز نمود داشت. چنان که مرحوم منوچهر فرهنگ کتاب مشهور کینز را تحت عنوان «نظریه عمومی اشتغال، بهره و پول» ترجمه کرد و از سوی
دیگر، کتابها و جزوههای زیادی در مدح نظام اقتصادی کمونیستی و تجربه اقتصادی شوروی ترجمه شدند. همگی این آثار، تحت تاثیر فضای چپگرایانه آن روزها با استقبال روبهرو شدند. اوج ترویج تفکرات چپگرایانه اقتصادی در ایران را میتوان به دهههای 50 و 60 هجری شمسی منتسب کرد که در آنها انواع و اقسام روشنفکران با گرایشهای مذهبی و ایدئولوژیک گوناگون، به ترویج سیاستهای چپگرایانه پرداختند. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در اواخر دهه 1980 میلادی، به ناگاه روند آثار ترجمهشده تغییر کرد و با مقداری تعدیل، نگاهها به سمت آثار اقتصاددانانی نظیر پل ساموئلسون و سر جان هیکس معطوف شد. گرچه آثار مهم این اقتصاددانان عمدتاً در دهههای 60 و 70 میلادی منتشر شده بود، ولی در فضای متاثر از تفکرات چپگرایانه دهههای 50 و 60 میلادی در ایران، کمتر به چشم میآمد؛ حتی با وجود آنکه مثلاً دکتر حسین پیرنیا، کتاب معروف پل ساموئلسون را در سال 1344 ترجمه کرده بود و تحت عنوان «اقتصاد» به چاپ رسیده بود.
از میانههای دهه 60 هجری شمسی تا اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 هجری شمسی، نسل جدیدی از فارغالتحصیلان ایرانی اقتصادخوانده در کشورهای آمریکا و انگلیس نیز وارد ایران شدند و به ترجمه آثار جدیدتر اقتصادی پرداختند که کمتر در آنها اثری از عقاید چپگرایانه دیده میشد.
همچنین برخی از شاخههای رشته اقتصاد که کمتر در ایران شناخته شده بودند، مورد توجه عمیقتری قرار گرفتند و آثار مهمی در مورد آنها ترجمه شد که از آن جمله میتوان به ترجمه کتاب اقتصادسنجی اثر دامودار گوجراتی به دست دکتر حمید ابریشمی اشاره کرد. نیاز دانشجویان به منابع ترجمهشده، پس از فراگیر شدن اینترنت و دسترسی آسان به مقالههای تخصصی اقتصاد به زبان اصلی، کمتر شد. همچنین به برکت فراگیر شدن استفاده از واژهنامههای اینترنتی، دانشجویان، استادان و پژوهشگران با مشکل کمتری متون تخصصی را به زبان اصلی مطالعه میکردند. این دو عامل دست به دست هم دادند تا از عطش بازار ترجمه متون تخصصی برای دسترسی به ترجمه کتابهای جدید اقتصادی کاسته شود. بنابراین ترجمه متون تخصصی اقتصاد متناسب با انتشار آنها به زبان اصلی، رشد نکرد.
از اینرو، دهههای 80 و 90 هجری شمسی، چندان دهههای شکوفایی برای صنعت ترجمه متون تخصصی رشته اقتصاد نبودند.
آسیبشناسی روند ترجمه کتب
تا پیش از گسترش اینترنت در ایران و فراگیر شدن و محبوبیت یافتن استفاده از واژهنامههای اینترنتی، بهویژه سرویس Google Translate، معمولاً افرادی به سراغ ترجمه متون خارجی میرفتند که اشراف مناسبی بر آن زبان داشتند. اما چند سالی است که با سهل شدن یافتن معنای واژههای تخصصی از طریق اینترنت، افراد زیادی، به اشتباه، در خود این توانایی را میبینند که کتب خارجی را ترجمه کنند.
همین موضوع باعث شده شاهد انتشار کتابهایی باشیم که از لحاظ جملهبندی و معنای صحیح برخی واژهها، دچار اشکالات فراوان باشند. اکنون بسیاری از فارغالتحصیلان اقتصاد، بدون آنکه از فنون ترجمه آگاه باشند، صرفاً با تکیه بر آموختههای خود در کلاسهای درسی و همچنین اعتماد بیش از حد به واژهنامههای مجازی، اقدام به ترجمه متون خارجی میکنند. بسیاری مواقع، رقابت برای انتشار سریع کتب تخصصی، باعث شده کیفیت متون ترجمهشده در این زمینه بهشدت کاهش یابد. حتی در مواقعی وظیفه ترجمه متون به دانشجویان کمتجربهای سپرده شده که بدون توجه به معنا و مفهوم متون، صرفاً همچون یک ماشین ترجمه، متن را به فارسی برگرداندهاند و هر کجا که متوجه مفهوم متن اصلی نشدهاند نیز برداشت شخصی خود از متن را به فارسی نوشتهاند. این برداشت شخصی، علاوه بر دور کردن ترجمه از متن اصلی، بسیاری جاها از لحاظ علمی دچار اشکال بوده است.
از سوی دیگر بخشی از فارغالتحصیلان دانشگاههای خارجی که به ایران بازمیگردند، به علت عدم شناخت کافی از قواعد دستور زبان فارسی یا فراموشی این قواعد طی سالیان، نمیتوانند ترجمههای خوبی ارائه دهند که برای فارغالتحصیلان داخلی و عامه مردم قابل فهم باشد.
همچنین برخی از مترجمانی که بهطور تخصصی به کار ترجمه میپردازند، بدون شناخت کافی از علم اقتصاد، به ترجمه متون اقتصادی روی میآورند و گاهی از واژهها یا عبارتهایی استفاده میکنند که برای اهل فن کاملاً بیگانه است. این دو پدیده اخیر باعث شده به راحتی بتوان نتیجه گرفت که «یک اقتصاددان خوب، لزوماً نمیتواند مترجم خوبی باشد» و همچنین «یک مترجم خوب، لزوماً نمیتواند متون علمی رشته اقتصاد را درست و قابل فهم ترجمه کند». اکنون بسیاری از استادان اقتصاد جوان ایرانی، با نگاهی به متون یا مقالههای تخصصی رشته اقتصاد، میتوانند به خوبی مفاهیم موجود در آنها را در کلاس درس به دانشجویان انتقال بدهند. ولی اگر از همین استادان بخواهیم همان متون را به طور دقیق ترجمه کنند، نتیجه کارشان چندان مطلوب نخواهد بود. معضلی که گاهی در چنین مواقعی با آن روبهرو میشویم، پناه بردن مترجمان به روش ترجمه و تلخیص است. در این روش، مترجم از یک کتاب طولانی، به سلیقه خود جاهایی را انتخاب میکند و صرفاً همانها را ترجمه میکند. هرکجا هم با مشکل روبهرو شد، با حذف آن قسمت از متن یا بیان آن به زبان خود، از متن اصلی عبور میکند. کتابهایی که به صورت
ترجمه و تلخیص منتشر میشوند، همواره ممکن است با مشکل کمبود اعتماد از سوی خواننده مواجه شوند.
مساله دیگر، کمبود مخاطبان فارسیزبان برای متون تخصصی در دنیاست که باعث میشود انتشار برخی کتابهای بسیار تخصصی به زبان فارسی، برای ناشران زیانده باشد. مثلاً در حوزه اقتصاد پولی، کتابی منتشر شده که امکان استفاده و تدریس آن تنها در دوره دکترای اقتصاد یا برای معدودی از پژوهشگران اقتصادی وجود دارد. این نوع کتابها معمولاً حجم کمی هم ندارند. این باعث میشود انتشار چنین کتابهایی برای ناشران از لحاظ اقتصادی جذابیت نداشته باشد و معدود مخاطبان آنها نیز ترجیح بدهند در صورت لزوم به نسخه زبان اصلی مراجعه کنند. بنابراین یکی از عوامل محدودکننده انتشار کتابهای بسیار تخصصی، کم بودن مخاطبان فارسیزبان برای آن حوزه است. البته گریزی از این مساله نیست. زیرا چه بخواهیم و چه نخواهیم، زبان تخصصی علم اقتصاد، انگلیسی است. بنابراین مخاطبان تخصصی علم اقتصاد، میبایست برای پیشرفت خود، بسیاری از آثار این حوزه را به انگلیسی مطالعه کنند. آنچه متون ترجمهشده به این افراد میتواند بیفزاید، کمک به یادگیری هرچه بهتر برخی مفاهیم و واژگان تخصصی است. مثلاً ممکن است یک دانشجوی اقتصاد، با مطالعه یک ترجمه خوب از یک اثر بهروز علمی به خوبی با
یک مفهوم علمی آشنا شود و با رجوع به متن اصلی آن، با واژگان تخصصیاش نیز آشنا شود. همین امر به او کمک میکند که بتواند در آینده در برخورد با سایر متون تخصصی در آن حوزه، با راحتی بیشتری به مطالعه بپردازد.
راهکارهای پیش رو
اکنون به نظر میرسد وقت آن رسیده که ناشران کتب اقتصادی، اهتمام ویژهای برای ارتقای کیفیت متون ترجمهشده از خود نشان دهند. چنانچه کیفیت آثار ترجمهای ارتقا یابد، اعتماد مخاطبان به این آثار مجدداً بازمیگردد و در این صورت در آیندهای نه چندان دور و با شکوفایی بازار نشر این کتابها، شاهد ارتقای کمی آثار ترجمهای از این دست نیز خواهیم بود. یکی از عوامل مهم برای ارتقای کیفیت کتب ترجمهای رشته اقتصاد، دقت کافی در انتخاب مترجم است. یک مترجم خوب باید فردی باشد که علاوه بر داشتن دانش کافی از علم اقتصاد و زبان خارجی، با زبان فارسی و شیوه نگارش صحیح نیز آشنایی کافی داشته باشد و از قلم شیوا و روانی برخوردار باشد. عامل مهم دیگر برای ارتقای کیفیت کتب ترجمهای، استفاده از ویراستاران خبرهای است که علاوه بر آشنایی با فن ویراستاری، هم دانش کافی در رشته اقتصاد داشته باشند و هم اینکه با متون تخصصی اقتصاد به زبان اصلی بیگانه نباشند. این دو عامل برای نشر یک ترجمه خوب، شروط لازمی هستند که در کنار عوامل دیگری نظیر کیفیت مناسب چاپ و طرح جلد، بازاریابی و تبلیغات صحیح برای کتاب
و...، میتوانند نتیجه خوبی را حاصل کنند.
دیدگاه تان را بنویسید