امنیت بربادرفته
بررسی تاثیر تنشهای بینالمللی بر احساس امنیت جامعه در گفتوگو با حامد بخشی
طی 20 سال گذشته وضعیت امنیت در ایران به میزان قابل توجهی افول کرده است، برخی از صاحبنظران بیش از هر چیز دیگر کاهش تنشهای بینالمللی را در بازگشت امنیت به جامعه موثر میدانند. حامد بخشی، جامعهشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی در این گفتوگو از تفاوت امنیت و احساس امنیت سخن میگوید. گرچه در نهایت احساس امنیت تا حدود زیادی از وجود امنیت سرچشمه میگیرد اما صرفاً امنیت زیاد به احساس امنیت منتج نمیشود و برعکس. همچنین در دو تعریف جداگانه میتوان به تبیین امنیت پرداخت که در این گفتوگو ما بیشتر با امنیت ایجابی طرف هستیم. واژه امنیت موضوعی است که مخصوصاً طی سالهای اخیر در بعد اقتصادی و اجتماعی بسیار محل بحث و مورد توجه مردم و صاحبنظران بوده است. این موضوع در شبکههای اجتماعی گاه حتی دستمایه طنز میشود و مردم و برخی از سلبریتیهای سیاسی جدی یا شوخی نبود آن را یادآور میشوند. در این میان اگرچه ایران در مقایسه با برخی از کشورهای همسایه از جمله افغانستان و پاکستان از سطح امنیت بیشتری برخوردار است اما آنچه معمولاً مورد توجه است آن سطح از امنیت است که به رفاه منجر خواهد شد. برخی آغاز ناامنیهای جدی مخصوصاً در بعد اقتصادی را مربوط به 20 سال گذشته میدانند. در سال 1390 و زمانی که سرمایه مردم با افزایش دو تا سهبرابری قیمت دلار به یکباره نصف شد آنها با ناامنی اقتصادی در ابعادی گستردهتر از قبل مواجه شدند. ناامنیای که تنها در 20 سال چنان رشد کرد که زندگی بسیاری از افراد جامعه را دستخوش تغییرات اساسی کرد. این وضعیت کجرویهای اقتصادی در دو سطح یقهسفیدان و سرقتها و زورگیریهای خرد را منجر شد. اما امنیت ازدسترفته در سطوح مختلف چطور به جامعه بازخواهد گشت؟ به نظر میرسد بیش از هر چیز دیگر ما نیاز به برخوردی مسالمتآمیزتر در روابط بینالملل خود داریم. در دنیایی که روزبهروز ارتباطات و اتصالات بیشتری در سطوح مختلف خرد، میانه و کلان به وجود میآید، شرط لازم برای اینکه بتوانیم امنیت را ایجاد کنیم این است که به همزیستی تا حدی مسالمتآمیز و کاهش دشمنیها در سطح بینالمللی برسیم.
♦♦♦
چه تعاریف و سطوحی برای امنیت مطرح است؟
وقتی صحبت از امنیت است، صاحبنظران ملزومات آن را به دو گونه تعریف میکنند. در تعریف ایجابی، امنیت به معنی فراهم کردن شرایط و محیطی است که فرد در آن احساس آرامش، عدم استرس و اضطراب داشته باشد، علاوه بر این تعریف دیگری در خصوص امنیت هست که به تعریف سلبی معروف است. در تعریف سلبی امنیت، منظور بیشتر برطرف کردن تهدیدها از افراد است. به این معنی که تهدیدهایی را که متوجه بقا و کیفیت بقای یک فرد است، حذف کنیم. این دو تعریف دو رویکرد متفاوت در خصوص امنیت را مطرح میکند که اینروزها بیشتر تعریف ایجابی امنیت ترجیح داده میشود. بر اساس این رویکردها ما امنیت را در ایران به دستههای سیاسی، نظامی، اخلاقی، اقتصادی و... تقسیم میکنیم. همچنین از این حیث که امنیت را در چه سطحی مورد توجه قرار میدهیم نیز میتوان امنیت را به سطح عمومی که کل جامعه را دربرمیگیرد و امنیت خصوصی که زندگی خصوصی فرد را شامل میشود تقسیم کرد.
وقتی صحبت از امنیت اجتماعی است، منظور برطرف کردن تهدیداتی است که یک فرد در روابط اجتماعی خود با دیگران ممکن است با آن مواجه شود. در یک نظر خطرات مختلفی را که یک فرد ممکن است در مسیر ارتباطات با دیگران با آن مواجه شود ذیل امنیت اجتماعی قلمداد میکنند. بحث امنیت اجتماعی از حیث دیگر تفاوت و تمایزی است که بین امنیت عینی و امنیت ذهنی قائل میشوند. امنیت و احساس امنیت موضوع بسیار مهمی است و نظرسنجیهایی که توسط مراکز مختلف منتشر میشود نیز غالباً ناظر بر احساس امنیت یا همان امنیت ذهنی است. بین احساس امنیت و امنیت تفاوت وجود دارد و مسالهای که غالباً اندازهگیری میشود احساس امنیت است که البته شاخص بسیار مهمی است چرا که آدمها در احساساتشان زندگی میکنند و این احساس امنیت است که کیفیت زندگی شما را مشخص میکند.
اما احساس امنیت که شاخص اصلی کیفیت زندگی است تا حدود زیادی متاثر از امنیت عینی است. قاعدتاً وقتی در محیطی دزدی و زورگیری زیاد است و آدمها این موارد را به گوش یکدیگر میرسانند، احساس امنیت به خطر میافتد. اما امنیت عینی زمانی امنیت ذهنی را به دنبال خواهد داشت که مورد ادراک فرد قرار بگیرد و به همین دلیل احساس امنیت با امنیت واقعی کاملاً مطابق نیست. گاهی ممکن است امنیت عینی به خطر بیفتد اما تا به گوش افراد برسد زمان ببرد یا برعکس شاید امنیت واقعی خوب باشد اما در نتیجه بازخوردی که برای مثال رسانهها ایجاد کردهاند افراد احساس امنیت پایینی داشته باشند.
گاهی نیز احساس ناامنی از امنیت زیاد نشات میگیرد! برای مثال زمانی که افراد سوار هواپیما میشوند بسیار بیشتر از زمانی که به یک سفر جادهای میروند احساس خطر دارند، این در حالی است که خطر واقعی در هواپیما بسیار کم است، در کشورهای پیشرفته احتمال سانحه هوایی یک در دو میلیون پرواز و در کشور ما یک در 300 هزار پرواز است. این در حالی است که نرخ تصادفات جادهای ما بسیار بالاست. این موارد به دلیل احساس ناامنی غریزی به مواردی مانند پرواز است.
وجود احساس امنیت و همچنین امنیت واقعی برای جوامع چقدر مهم است؟
امنیت در رده دوم نیازها در هرم مازلو است. در این راستا صاحبنظران علوم سیاسی اساساً فلسفه تشکیل حکومت را نیاز به امنیت مطرح میکنند. برای مثال توماس هابز نظریه معروفی در حوزه سیاست دارد که میگوید آدمها به این دلیل یک حکومت خونخوار یا جابر را میپذیرند که برای آنها امنیت حاصل کند. به این معنی که افراد راضی شدند بخشی از اختیارات خود را به اژدهاگونهای بسپارند و او در عوض به آنها امنیت دهد. بر اساس این نظریه بنا نیست حاکمان افراد خوبی باشند، تنها وجود یک خصلت برای آنها کافی است و آن ایجاد امنیت است.
افول امنیت اقتصادی در ایران بهطور جدی از چه زمانی آغاز شد و چطور زندگی افراد را تحت تاثیر قرار داد؟
ما در سالهای اخیر رفاه را بهطور جدی از دست دادیم. در 20 سال اخیر و بهطور مشخص از سال 88 آسیبهای جدی در حوزه امنیت را تجربه کردیم و امنیت و احساس امنیت اقتصادی ما بهطور مستمر به مخاطره افتاده است. امروزه مردم با احساس ناامنی اقتصادی زندگی میکنند که این احساس ناامنی اقتصادی سهم زیادی در مجموع احساس ناامنی آنها ایفا میکند و موجب مسائلی از جمله استرس مداوم میشود. از اینرو امنیت اقتصادی یک جنبه بسیار مهم از امنیت است. زمانی که آدمها احساس میکنند داشتهها و وضعیت معیشتی آنها در معرض خطر است، آن هم نه به خاطر رفتارهای خودشان بلکه به خاطر عوامل، در احساس ناامنی جدی به سر میبرند.
همه ما بارها شاهد بودیم در یک نوسان ناگهانی قیمت ارز، افراد نیمی از داشتههای خود را از دست دادند. برای مثال در سال 1390 که قیمت ارز به یکباره چند برابر شد، افرادی که غالباً از بیم سرقت پسانداز خود را به بانکها سپرده بودند با آبرفتن ناگهانی و شدید ارزش پول خود مواجه شدند، این امر باعث میشود احساس ناامنی بهطور دائمی با افراد جامعه باشد و افراد احساس میکنند نهتنها دارایی آنها ممکن است مورد تاختوتاز قرار گیرد بلکه حتی وضعیت معیشتی آنها نیز ممکن است مورد صدمات جدی قرار بگیرد. برای مثال بسیاری از اجارهنشینان با این احساس ناامنی دائمی زندگی میکنند که آیا میتوانند سال بعد در همین وضعیت همچنان زندگی کنند یا باید به جای دیگری کوچ کنند. در بسیاری از موارد و با نوسانات اقتصادی و کم شدن قدرت خرید، افراد ناچار به کوچهای اجباری از یک منطقه شهری به منطقه پایینتری شدند که آن منطقه را در شأن خود نمیدانستند، در این چرخه افراد غالباً رفتهرفته از منطقه بالا به متوسط، از منطقه متوسط به منطقه پایین و برخی از ساکنان مناطق پایینشهر به حاشیه شهر کوچ کردند.
مشکلات معیشتی و اقتصادی افراد چطور به کاهش امنیت منجر میشود؟
جنبه دیگر تاثیر مسائل اقتصادی در کاهش امنیت همان اثری است که اقتصاد بر سایر حوزهها حتی امنیت جانی و مالی افراد به معنای احساس خطر از مورد دستبرد دیگران واقع شدن ایجاد کرده است. در جامعهای که وضعیت اقتصادی آشفتهای را تجربه میکند انتظار داریم میزان کجرویهای مالی بیشتر شود. این کجرویهای مالی در یک سطح مربوط به یقهسفیدان است و شامل کلاهبرداری، اختلاس و... میشود و در سطح دیگر در قالب رفتارهایی مانند دزدی، جیببری یا حتی زورگیری و نظایر اینها بروز میکند که در نوع دوم احساس ناامنی قابل توجهی به همراه خواهد داشت. در جامعه میبینیم که با بدتر شدن وضعیت اقتصادی و ریزش بخش قابل توجهی از طبقه متوسط به طبقه پایین یا طبقه پایین به طبقه حاشیهنشین و بیچیز، نسبت افرادی که احساس میکنند برای اینکه بتوانند گذران زندگی در سطح مورد انتظار خود را داشته باشند باید به کجرویهای اینچنینی روی بیاورند، بالا میرود. این وضعیت اقتصادی در کاهش امنیت مالی و جانی افراد و بالطبع کاهش احساس امنیت مرتبط با آن تاثیر قابل توجهی میگذارد.
در حال حاضر وضعیت اجتماعی ما به گونهای است که مسائل اقتصادی تاثیر جدی در امنیت دارند و تاثیرات آنها قابل انکار نیست اما اینگونه نیست که صرفاً با مسائل اقتصادی بتوان امنیت و احساس امنیت را بهطور کامل تامین کرد. مسائل و امور اجتماعی مانند احساس همبستگی اجتماعی و فرهنگی و بحث جامعهپذیری فرهنگی و همچنین میزان رضایت از زندگی تاثیرات جدی بر رفتارهای کجروانه افراد میگذارد.
افزایش ناامنی در ایران بیش از هر چیز مرهون چه علتی است؟
به نظر میرسد عواملی که بهطور جدی در حال حاضر امنیت ما را نشانه میروند ریشه در مسائل بینالمللی دارند. تا ما مسائل بینالمللی را حلوفصل نکنیم و نتوانیم به قاعده همزیستی تا حدی مسالمتآمیز در دنیای کنونی برسیم همواره امنیت اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... ما مورد دستبرد و هجمه است و احساس امنیت دست نخواهد داد. در دنیایی که روزبهروز ارتباطات و اتصالات بیشتری را در سطوح مختلف خرد، میانه و کلان تجربه میکند شرط لازم برای اینکه بتوانیم امنیت را ایجاد کنیم این است که به همزیستی تا حدی مسالمتآمیز در سطح بینالمللی برسیم، البته نه به این معنا که رقابتها و حتی دشمنیها را حذف کنیم بلکه سطح این دشمنیها و تنشها باید به حد قابل کنترلی برسد و در نهایت رقابتهای عرصه بینالمللی وارد عرصه مسائل اجتماعی و زندگی افراد نشود.
در این باره حکایتی قابل توجه و تاریخی از سلطان محمود غزنوی وجود دارد، در تاریخ نقل است که یکی از شهرهای تحت حاکمیت غزنویان در نبود سلطان محمود مورد حمله یکی از همسایگان قرار گرفت، مردم شهر در برابر تسلیم مقاومت کردند اما در نهایت شهر به غارت رفت. زمانی که سلطان محمود برگشت و شهر را پس گرفت مردم شهر را بابت مقاومت ملامت کرد و گفت شما نباید وارد امور سلطانان میشدید تا امور اجتماعی، اقتصادی و معیشتی جامعه تحت تاثیر این تاختوتازها قرار نگیرد. به عبارتی سلطان محمود میگوید ما در سطح روابط بینالملل و سیاست خارجی ممکن است با هم دشمنی داشته باشیم ولی این دشمنی قرار نیست به سطح معیشت مردم وارد شود و آن را به مخاطره بیندازد.
ما در گام اول باید روابط بینالملل را در سطحی نگه داریم که مخاصمات و رقابتهای ما وارد معیشت مردم نشود و به حدی نرسد که مورد تحریمهای بینالمللی و کشوری قرار بگیریم. البته این مساله نیز به زیرکی حاکمان بستگی دارد چرا که در دنیای رقابت کنونی بسیاری از رقیبان دوست دارند کشوری را که با آن دشمنی جدی دارند، به عرصه مخاصمات وارد کرده و از آن سودجویی کنند. همانطور که دیدیم ماجراجویی روسیه و خامی پوتین باعث شد به دام تلهای که غرب برای وی افکنده بود بیفتد. اینکه یک شهر از اوکراین را بگیرد یا نه بهانهای بود تا غرب بتواند اجماع جهانی در سطوح ملتها را علیه این کشور ایجاد کند و به تحریمی منجر شود که در حال حاضر مردم و اقتصاد آن کشور را دچار صدمه کرده و روسیه را از عرصه رقابتهای بینالمللی حذف کرده است.
پس سطح اول بازیابی امنیت در بهبود روابط بینالملل است که ریشه جدی در سطوح دیگر امنیتی برای ما دارد. تا این مساله حل نشود هم گشایشهای اقتصادی صرفاً کوتاهمدت خواهند بود و دوباره ما را به ورطه ناامنیهای مختلف اقتصادی میبرد. پس از مساله روابط بینالملل عامل اقتصادی و اجتماعی مطرح میشود. ما مدتهاست به واسطه عوامل سیاسی و تا حدی فرهنگی انسجام و بهداشت اجتماعی را از دست دادهایم. در نهایت نیز آیندهای که در انتظار جامعه ایران است به شدت متکی و مرتبط با عواملی است که به آن اشاره شد. اگر سیاستورزان و حاکمان در فضای اجتماعی و حاکمیتی ایران به سمت مسیر کاهش تنشها و منازعات بینالمللی حرکت کنند میتوان امید داشت که وضعیت اقتصادی و مناسبات داخلی کشور هم تحت کنترل قرار گیرد و در پرتو آن جامعه بتواند وضعیت اقتصادی خود را مطلوب کند.