تاریخ انتشار:
معین: اصلاحطلبان به وحدت میرسند
ماجرای هتل تارا و عملکرد مسوولان شهری
هفته پیش با گذر از روز بیستم اردیبهشتماه عملاً بحثبارشهای مصنوعی نیز دستکم تا پنج ماه دیگر منتفی شد و در این روزها باید منتظر ماند و دید که تقدیر فلکی چه بر پیشانی ایرانیان در سال جدید نوشته است. طبق گفته مسوولان هواشناسی، عملیات باروری ابرها تا ۲۰ اردیبهشتماه امکانپذیر بود و پس از آن دیگر از این روش نیز کاری برای افزایش میزان بارندگی برنمیآید. به نظر میرسد امسال شهروندان این کهندیار باید پیش از گذشته نگران هدررفت مایه حیات باشند.
هفته پیش با گذر از روز بیستم اردیبهشتماه عملاً بحث بارشهای مصنوعی نیز دستکم تا پنج ماه دیگر منتفی شد و در این روزها باید منتظر ماند و دید که تقدیر فلکی چه بر پیشانی ایرانیان در سال جدید نوشته است. طبق گفته مسوولان هواشناسی، عملیات باروری ابرها تا 20 اردیبهشتماه امکانپذیر بود و پس از آن دیگر از این روش نیز کاری برای افزایش میزان بارندگی برنمیآید. به نظر میرسد امسال شهروندان این کهندیار باید پیش از گذشته نگران هدررفت مایه حیات باشند.
محسن قرائتی از خطیبان همیشگی صداوسیما در سخنرانیهای خود بعضی اوقات آمار جالبی ارائه میدهد. او هفته پیش با اشاره به وجود دو هزار و ۷۰۰ نکته حقوقی در قرآن و همچنین ۳۰۰ آیه در خصوص مدیریت، خبر داد: «متاسفانه یک نفر در کشور که یک دور تفسیر قرآن را داشته باشد، وجود ندارد.» رئیس ستاد اقامه نماز کشور با بیان اینکه دانشگاه و آموزش و پرورش ما فلجپرور است و بیش از هفت میلیون لیسانس و فوقلیسانس بیکار در کشور وجود دارد، تصریح کرد: «متاسفانه کسانی که در مدارس و دانشگاههای کشور به تحصیل میپردازند، هیچ هنری را یاد نمیگیرند.» هرچند که شاید در این آمار تا حدودی اغراق شده باشد، اما از این نکته نمیتوان گذر کرد که واقعاً فارغالتحصیلان دانشگاههای کشور دارای هنر نیستند. هرچند که احتمالاً برخی گیر خواهند داد که مگر دانشگاه محل هنرآموزی است!
در هفته پیش خبری درباره قتل یک سگ جلو چشمان صاحبش در رسانهها پژواک زیادی یافت. به گزارش پایگاه خبری آفتاب، اخیراً یکی از افراد وابسته به یک نهاد حافظ نظم بنا به دلایل نامعلوم به سگ خانوادهای در کوهسار شهران شلیک کرده و موجب مرگ حیوان بیگناه شده است. مالک این سگ عنوان کرده این مامور بعد از کشتن سگ خانواده او را نیز تهدید کرده و گفته است در صورت واکنش آنها را نیز خواهد کشت. گرچه مامور انتظامی بعد از دستگیری اعلام کرده به دلیل ترس سگ را کشته است اما مالک سگ با رد این مساله عنوان کرده با سگ بیمارش در حال پیادهروی بوده که ناگهان این مامور با شلیک گلوله سگ را کشته است. اسحاق آلداوود رئیس انجمن حمایت از حیوانات در این باره تصریح کرد: «به دلیل نبود قوانین حمایتی مشخص در رابطه با حقوق حیوانات، مالک سگ کشتهشده باید به صورت شخصی از فرد خاطی شکایت کند. بنابراین امکان طرح حقوقی شکایت انجمن به عنوان مدعیالعموم ممکن نیست... انجمن حمایت از حیوانات درباره سگهای کشتهشده در شیراز که به دست پیمانکاران به قتل رسیده بودند، شکایتی را تنظیم و طرح کرد. دلیل این امر نداشتن مالک شخصی بود. اما درباره سگ کشتهشده صاحب حیوان
مذکور باید شکایت کند... در قالب قوانین کشور ما احتمالاً فرد خاطی به پرداخت غرامت محکوم خواهد شد. البته اگر در این شکایت عناوینی همچون ایجاد رعب و وحشت به دلیل شلیک با اسلحه نیز طرح شود، شاید بتوان از بعد خسارت روحی و معنوی نیز به جرم رسیدگی کرد... اگرچه مسوولان این نهاد از خانواده مالک این سگ خواسته تا سه روز مهلت بدهند تا خود این ارگان به جرم این فرد رسیدگی کند، با این وجود چنین اقدامی بسیار تاسفبار است.»
هفته پیش مصلای تهران نیز میزبان نمایشگاه کتاب بود. نمایشگاهی که نسبت به سالهای گذشته رونق بیشتری نگرفته بود و مانند سالهای پیش برخی از کتابها با دستور مقامات مسوول از نمایشگاه جمع شدند. با این حال نفس حضور برخی انتشاراتیها که در دولت قبل اجازه فعالیت نداشتند برای بسیاری از دوستداران ادب و هنر مایه خرسندی بود.
از دیگر خبرهای هفته پیش میتوان به وعده محمدباقر قالیباف شهردار تهران برای تبدیل زندان اوین به پارک خبر داد. هرچند این خبر مایه مسرت است، اما انشاءالله سبب نشود که ساکنان این زندان به منطقهای بد آب و هوا بدون امکانات منتقل شوند.
شاعر تهران درگذشت
چهارشنبه هفته پیش روزنامهها پر بود از تیترهایی که با ملات و آجر شعرهای محمدعلی سپانلو ساختهشده بود. چند روزنامه نیز تیتر زدند: «نام همه مردگان یحیی است» یا «سپان هم یحیی شد» با این حال خلاقانهترین تیتر، تیتر روزنامه ایران بود که نوشت: «امان از شهر بیشاعر». این تیتر خوب بود اما یک نکته جالب در آن مستتر بود، متاسفانه شعر از شهیار قنبری بود نه مرحوم سپانلو. این تیترها همه برای خداحافظی با شاعری بود که بیش از همه شاعران همعصرش از تهران سروده بود. محمدعلی سپانلو، شاعر، روزنامهنگار، منتقد ادبی و مترجم پیشکسوت شامگاه دوشنبه 21 اردیبهشتماه در سن 75سالگی درگذشت. او از روز سهشنبه 15 اردیبهشت در پی ناراحتی ریوی و تنفسی در بخش ICU بستری شده بود. «رگبارها»، «پیادهروها»، «سندباد غایب»، «هجوم»، «نبض وطنم را میگیرم»، «خانمزمان»، «تبعید در وطن»، «ساعت امید»، «خیابانها، بیابانها»، «فیروزه در غبار»، «پاییز در بزرگراه»، «ژالیزیانا»، «کاشف از یادرفتهها» و «قایقسواری در تهران» از مجموعه شعرهای این شاعرند.
تکذیب استعفا و تغییر رئیس سازمان میراث فرهنگی
در روزهای گذشته شایعاتی درباره تغییر رئیس سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در سایتهای خبری و رسانهها منتشر میشد، شایعاتی که با انتشار خبر تیتر یک خبرگزاری فارس شدت گرفت اما چندساعتی نگذشته بود که از سوی روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی تکذیب شد. خبرگزاری فارس نوشته بود مسعود سلطانیفر قصد دارد از سازمان برود و خود را برای انتخابات مجلس آماده کند اما روابط عمومی سازمان میراث آب پاکی را روی دست همه ریخت و گفت از این خبرها نیست. موضوعی که معاون سلطانیفر هم از شایعه آن اصلاً خبر ندارد. ظاهراً او هم از خبرنگاران شنیده است. محمدحسن طالبیان، معاون میراث فرهنگی است، او به «اعتماد» میگوید: «من خبر ندارم، در واقع هیچ اطلاعی از رفتن ایشان ندارم. چون ما اطلاع نداریم، پس میتوان آن را شایعه دانست.» فارس به مصاحبه حسامالدین آشنا، مشاور رئیسجمهور با یکی از نشریات اصلاحطلب ارجاع میدهد و میگوید: «برخی از سفرهای استانی برای تیم رئیسجمهور روشن کرد که برخلاف تصور اولیه بعضی از استانداران توانایی کافی برای اداره استان را ندارند لذا تغییرات در دولت اتفاق خواهد افتاد؛ هم در سطح وزرا و
مقامات و هم در سطح استانداران.»
شایعات رفتن سلطانیفر از سازمان میراث، جایگزین را هم با خود به همراه آورده است؛ جایگزینی احمد مسجدجامعی. این شایعه اما از سوی دفتر او تکذیب و اعلام میشود: دکتر هیچ قصدی برای رفتن به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ندارد و هیچ گمانهزنی هم در این باره به وجود نیامده است و همه چیز شایعه است.
نگاهی به حادثه مهاباد
در هفته پیش خبری مبهوتکننده درباره مرگ یک میهماندار هتل در مهاباد موجی بزرگ را در این شهر و رسانههای ایرانی به راه انداخت. موجی که خسارتهای زیادی را به وجود آورد. روزنامه ایران در اینباره نوشت: «...در ماجرای هتل «تارا»ی مهاباد، به نظر میرسد آمادگی عملیاتی مقامات محلی و استانی نیازمند ارزیابی است. در مواقع بحرانی معمولاً استفاده از ظرفیتهای اجتماعی موجود که در کاهش اضطراب عمومی میتوانند موثر باشند، یک راهبرد استراتژیک به نظر میرسد. از این ظرفیت که معتمدان محلی و فعالان اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی است کمتر استفاده شده است. کمتوجهی به این مهم، نشاندهنده آن است که یا مقامات محلی در تصمیمگیری به صورت اقتضایی اختیار عمل ندارند یا اینکه به عللی به ظرفیتهای مردمی پی نبردهاند. این را میتوان به خوبی در دو نوع رفتار متفاوت نشان داد. فرماندار محترم مهاباد به درخواست فعالان مدنی و حتی هشدارهای مدیر هتل برای دخالت مستقیم و مواجهه رودررو با مردمی که به علت اطلاع نداشتن از موضوع به هیجان آمدهاند، کمتوجهی میکند. اعضای شورای شهر حضورشان در این موضوع چندان شفاف نیست و حتی رئیس شورا که در خارج از شهر بوده یا
به خارج شهر رفته است، موضوع را به اعضای دیگر شورا ارجاع میدهد. در حالی که اصل اولیه در وقوع حادثه آن است که مسوولان شهر در هر کجای ایران یا جهان باشند، در اولین فرصت و با سریعترین وسیله خود را به محل حادثه برسانند. این چیزی است که در کشورهای دیگر صورت میگیرد. در عین حال وقتی فرماندار مهاباد به درست یا نادرست نام شرکتی را بر زبان میآورد، زیر فشار آن شرکت، به صورت رسمی از آنها معذرتخواهی میکند ولی در برخورد با معتمدان و مردم شهر از سهلانگاریهای صورتگرفته، معذرتخواهی نمیشود. وقتی که در برخورد با حادثه از ظرفیتهای مدنی عبور میشود، به این معنی است که جریان امور به رفتارهای تودهای کسانی که به هیجان آمدهاند و ویژگیهای جامعهشناختی مشخصی را دارند، سپرده میشود.
در سطح استان، بعد از وقوع آتشسوزی با اعلام بسیار زودهنگام اینکه فرصتهای سرمایهگذاری در این شهر زیر سوال رفت آن هم با قید زمان گذشته فعل که معنای از دست رفتن فرصت را میدهد، به جای آرام و کنترل کردن اوضاع، ابهامهای ذهنی مردم تشدید میشود. آیا برای اطمینان مردم نمیشد گفت که ضمن تلاش برای حمایت از بازسازی هتل -که امری صرفاً خصوصی نیست و از تاسیسات عمومی است- همایش پیشرو در موعد مقرر حتماً برگزار میشود. این امر تا اندازه زیادی میتوانست در مدیریت حادثه موثر باشد.»
علاوه بر آن، منتشر نشدن اطلاعاتی درست از موضوع برای افکار عمومی و در ابهام ماندن آن، زمینه را برای برهم خوردن تعادل روانی بخشی از جامعه که به هیجان درآمده بود، فراهم کرد.
چند میگیری خوشگلم کنی؟
حداقل ما در ایران با این عبارت اصلاً بیگانه نیستیم: «جراحی زیبایی». سالهاست که بسیاری از افراد اعم از زن و مرد و پیر و جوان، خودشان را به امید چهره یا بدنی «زیبا»تر به تیغ جراحان میسپارند. با وجود اینکه این نوع جراحیها ممکن است گاهی بسیار پرهزینه باشند و هرازگاهی هم از گوشه و کنار درباره برخی از مشکلات بهداشتی چنین کاری هشدارهایی میشنویم. این روزها حتی اگر تلویزیونهای فارسیزبان آنسوی آبها را هم نادیده بگیریم، همین مطبوعات و تبلیغات شهری خودمان پر است از آگهیهای عجیب و غریبی که مخاطب را ترغیب میکنند، زیباتر شود. از جراحی برای افزودن «گیرایی چشم» گرفته تا همان معمولیترین این نوع جراحی در بین ما که «عمل زیبایی بینی» است. خبرآنلاین به همین بهانه در گزارشی نرخ انواع جراحیهای زیبایی را بررسی کرده است. بر اساس این گزارش این نوع جراحیها ممکن است از دو میلیون تا ۳۰ میلیون هزینه داشته باشد. اما نکته این است که اگر کسی ۱۴۰ میلیون تومان خرج کند میتواند سر تا پا انسان دیگری شود! هزینهای بسیار کمتر از قیمت یک آپارتمان ساده در تهران. در این گزارش به قیمت برخی از این جراحیها اشاره شده است. بهطور نمونه
لیفت توتال صورت شامل گردن، صورت و پیشانی و دورچشمها ۱۵ تا ۳۰ میلیون تومان، برجسته کردن لب از یک میلیون تا سه میلیون تومان، زیبایی پلک فوقانی سه میلیون تومان، زیبایی پلک پایینی از دو میلیون تا چهار میلیون تومان، زیبایی بینی از 5 میلیون تا ۱۶ میلیون تومان، ترمیم گوش الاغی هر گوش دو میلیون تومان، کوتاه کردن استخوان چانه با تراشیدن از پنج میلیون تا هفت میلیون تومان، لیپوساکشن غبغب دو میلیون تومان، لیپوماتیک (پیکرتراشی) از ۱۰ میلیون تا ۳۰ میلیون تومان و...
در اینباره به نظر میرسد دیگر حرفی برای گفتن نباشد.
دیدگاه تان را بنویسید