مهندس عقلانیت
علینقی مشایخی در آموزش تکنوکراتها چه نقشی دارد؟
تا اواخر دهه 70 شمسی حضور نخبگان و استعدادهای برتر مدارس در دو رشته ریاضی-فیزیک و تجربی محسوس بود. مدارس استعدادهای درخشان تنها در این دو حوزه فرصت تحصیل دانشآموزان را فراهم میکردند. به دلایل مختلف اجتماعی، تاریخی و سیاسی استعدادها و دانشآموزان برتر کشور و رتبههای برتر کنکور نیز اغلب به سمت رشتههای دانشگاهی پزشکی و مهندسی جذب میشدند. در طول دهههای گذشته، کشور در حوزههای پزشکی و مهندسی رشد قابل توجهی کسب کرده بود و در مقابل رشتههای علوم انسانی و علوم اجتماعی جایگاه پایینتری هم در اذهان افراد مستعد و هم در فرهنگ آموزش و پرورش کشور داشتند. از سوی دیگر اما، در کشورهای توسعهیافته مدیریت و اقتصاد رشتههای مهم دانشگاهی محسوب میشدند که در بهبود وضعیت جوامع نقش اساسی ایفا میکنند. تربیتشدگان این رشتههای زیربنایی از راه ارتقای اثربخشی و بهرهوری و نیز ایجاد فضای کسبوکار مناسب برای نخبگان رشتههای فنی و مهندسی اثر قابل توجهی بر رشد اقتصادی و توسعه داشتند و از اینرو تلاش و منابع زیادی صرف توسعه و بهبود کیفیت دانشآموختگان این رشتهها، و توسعه آموزش و پژوهش در راستای حل مسائل کلان میشد. پیچیدگی این رشتهها به لحاظ محتوایی نیز میطلبید که افراد مستعد و خلاق جذب این رشتهها شوند.
از اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 اما فضای تحصیلات تکمیلی کشور به تدریج تغییر کرد. دانشآموزان مستعدی که به سمت رشتههای مهندسی دانشگاه شریف روانه شده بودند و بعضاً به واسطه جریان حاکم بر مدارس و رتبههای برتر کنکور وارد این رشتهها شده بودند، فرصت تحصیل در رشتههای مدیریت و اقتصاد ذیل نام دانشگاه شریف را پیدا کردند. از سوی دیگر فضای رشتههای علوم انسانی و اجتماعی که تا پیش از این تنها طیف محدودی از دانشآموزان را جذب کرده و آموزش میدادند، با ورود دانشجویانی با پیشینه مهندسی و مدل ذهنی متفاوت تغییرات جدی پیدا کرد. در طول یک دهه جنس متفاوتی از دانش تحلیلی مدیریت و اقتصاد وارد فضای کسبوکار کشور شد و فضای آکادمیک نیز با بازگشت تحصیلکردگان این رشتهها به کشور، به فضای جهانی رشتههای علوم اجتماعی نزدیکتر شد.
تمامی این تغییرات مثبت که بهرغم فرازونشیبها طی دو دهه فعالیت دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف توسعه و عمق پیدا کرده، ما را به یاد کسی میاندازد که طی چهار دهه فعالیت از زمان حضور در سازمان برنامه و بودجه کشور، تلاش کرد اهمیت مدیریت اصولی را در سطوح مختلف مسوولیت یادآوری کند و بنیانگذار حرکتهای ماندگار در این زمینه شود؛ دکتر علینقی مشایخی.
علینقی مشایخی در سال 1327 در خمین متولد شد. به واسطه علاقه به رشته ریاضی در سال ۱۳۴۲ برای تحصیل در سه سال آخر دبیرستان به تهران آمد و در دبیرستان ادیب مشغول تحصیل شد. در سال ۱۳۴۵ در دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته شد و در خردادماه ۱۳۴۹ از مقطع کارشناسی در رشته مهندسی مکانیک با احراز رتبه اول فارغالتحصیل شد. وی سه سال در دانشگاه به عنوان دستیار آموزشی فعالیت کرد و آزمایشگاه ترمودینامیک و انتقال حرارت دانشکده را با نظر استادان آن دوره راهاندازی کرد. سپس در سال ۱۳۵۲ برای تحصیل در دوره دکترا در رشته مدیریت به دانشگاه امآیتی آمریکا رفت. در این دانشگاه با پروفسور فارستر در حوزه دینامیک سیستمها کار کرد و تفکر و بینش عمیق فارستر در زمینه پویایی سیستمهای
اقتصادی-اجتماعی و ذهن درخشان او در انتخاب و برجستهسازی نکات مهم در هر موضوع یا بحث، به وی کمک کرد که درکی عمیق در این حوزه به دست آورد. مشایخی بهرغم چالشهای پیشرو، موضوع رساله دکترای خود را بر مساله توسعه در ایران متمرکز کرد. موضوعی که طی چهار دهه بعد بهطور پیوسته دغدغه او باقی ماند. رساله او استراتژی توسعه اقتصادی مبتنی بر منابع پایانپذیر با تمرکز بر مورد ایران را بررسی میکرد. تعریف یک مساله دینامیکی واضح و واقعی، ایجاد یک فرضیه پویا و سپس فرموله کردن یک مدل، بر توسعه مهارتهای او و درک او از مدلسازی دینامیک سیستم بسیار موثر بود. پس از اخذ درجه دکترا، به پیشنهاد فارستر به گروه پویایی سیستم در امآیتی پیوست و به عنوان همکار تحقیقاتی شروع به کار کرد. اما پس از چند ماه، زمانی که ایران متلاطم بود و انقلابی را تجربه میکرد، دکتر مشایخی دریافت که ایران پس از انقلاب نیاز بسیار بیشتری به ارتقای تفکر منطقی و آموزش افرادی که پس از آن بتوانند به توسعه کشور کمک کنند خواهد داشت. بنابراین تصمیم به بازگشت به ایران گرفت و در دانشگاه صنعتی اصفهان مشغول کار شد. وی یکی از پایهگذاران رشته مهندسی صنایع در سال ۱۳۵۸ در این دانشگاه بود. دکتر مشایخی با وجود فرصتهای بازگشت به ایالات متحده، در ایران ماند، چراکه فکر میکرد کمک به توسعه تفکر منطقی در بخش دولتی و آموزش نسل جدید تکنوکراتها، به ویژه در مدیریت و تفکر سیستم، برای آینده ایران حیاتی است. به این ترتیب، در سالهای ابتدایی دهه 60 مشاور وزارتخانههای مسکن، صنایع سنگین و نیرو در امور طرح و برنامه شد. در همین زمان به سازمان برنامه و بودجه پیوست که در آنجا ماموریت او تهیه و اجرای سیستم برنامهریزی برای کشور و آموزش کارکنان دولت در زمینه تدوین سیاستها و برنامهها برای بخشها و مناطق مختلف اقتصادی بود. او به همراه یکی از همکارانش نزدیک به پنج هزار نفر را در وزارتخانهها و سازمانهای دولتی مختلف در سراسر کشور سازماندهی کرد تا از طریق برنامههای آموزش ضمن کار، برای تجزیه و تحلیل شرایط اقتصادی و سیاستها، و پیشبرد سیاستها و برنامهها در چارچوب سیاستهای کلان اقتصادی دولت آموزش ببینند. این اولین همکاری مشایخی با سازمان برنامه و بودجه، و اولین قدم برای اقدامات بعدی او برای ایجاد چندین موسسه آموزشی و پژوهشی در ایران بود. وی در سمت مشاور رئیس سازمان برنامه و بودجه در تدوین برنامه اول توسعه جمهوری اسلامی ایران نقش داشت. تا پیش از آن، کشور در بسیاری حوزهها فاقد سیاست و برنامه مدون بود. برنامه اول توسعه که بر اهدافی نظیر تامین نیازهای ضروری، بازسازی و نوسازی ظرفیتهای تولیدی و زیربنایی و مراکز جمعیتی خسارتدیده در طول جنگ تحمیلی در چارچوب اولویتهای برنامه، گسترش کمی و ارتقای کیفی فرهنگ عمومی تعلیم و تربیت و علوم و فنون در جامعه با توجه خاص نسبت به نسل جوان، ایجاد رشد اقتصادی در جهت افزایش تولید سرانه، اشتغال مولد و کاهش وابستگی اقتصادی با تاکید بر خودکفایی محصولات استراتژیک کشاورزی و مهار تورم، تلاش در جهت تامین عدالت اجتماعی، تعیین و اصلاح الگوی مصرف، اصلاح سازمان و مدیریت اجرایی کشور در ابعاد مختلف، و توزیع جغرافیایی جمعیت و فعالیتها متناسب با مزیتهای نسبی هر منطقه تمرکز داشت، چارچوب برنامهریزیهای بلندمدت برای توسعه کشور را شکل داد. هرچند سازمان برنامه و بودجه سالها بعد در دورهای مورد بیتوجهی واقع شد و اثرات مخرب بر برنامهریزی کلان کشور بر جای گذاشت.
اگرچه برنامه نخست با توجه به شرایط جنگ چندان اجرایی نشد، اما برای او و مهمتر از آن برای برخی از مقامات اصلی دولت روشن ساخت که کشور نیازمند آموزش نسل جدیدی از متخصصان برنامهریزی و سیاست است. به این ترتیب، دکتر مشایخی با مشاهده نیاز به تربیت نسل جدیدی از متفکران سیستم و صاحبنظران سیاستگذاری، از فرصت ایجادشده استفاده کرد و دوره کارشناسی ارشد در مهندسی سیستمهای اقتصادی-اجتماعی را برای اولینبار در کشور در سال 1361 در دانشگاه صنعتی اصفهان راهاندازی کرد. فارغالتحصیلان این برنامه در حرفه خود بسیار موفق و موثر بودند. از جمله فارغالتحصیلان آن رئیس دفتر اقتصاد کلان سازمان برنامه و بودجه و اندکی بعد از آن نیز معاون آن سازمان در امور اقتصادی بودند.
با توجه به موفقیت این دوره، پس از انتقال به دانشگاه صنعتی شریف، دکتر مشایخی دوره معادل کارشناسی ارشد مدیریت سیستمها را در دانشکده صنایع طراحی و راهاندازی کرد که بعدها تبدیل به دوره رسمی کارشناسی ارشد مدیریت سیستم و بهرهوری در رشته صنایع شد. به علاوه، از وی خواسته شد تا موسسه جدیدی در تهران ایجاد کند تا آموزههایش را به افراد بیشتری از جمله کارکنان سازمان برنامه و بودجه گسترش دهد. وی مسوول بازگشایی مجدد موسسه عالی آموزش و پژوهش در برنامهریزی و توسعه شد؛ موسسه تحقیقاتی مهمی که بلافاصله پس از انقلاب تعطیل شده بود. به این ترتیب، این موسسه (که بعدها به موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی تبدیل شد) را راهاندازی کرد و از ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۴ به عنوان رئیس موسسه مسوولیت داشت. در حوزه آموزش، این موسسه در همان دوره کارشناسی ارشد مهندسی سیستمهای اقتصادی-اجتماعی اقدام به پذیرش دانشجو کرد. به علاوه، برنامههای آموزشی کوتاهمدت به کارکنان دولت درگیر در تدوین سیاستهای عمومی ارائه کرد. فعالیتهای پژوهشی موسسه نیز بر موضوعات اصلی توسعه کشور مانند استراتژیهای شبکه و سیستمهای راهآهن، صنعت فولاد و توسعه شبکه حملونقل ملی متمرکز بود. از دیگر فعالیتهای موسسه انتشار مجله علمی پژوهشی برنامه و توسعه بود.
مشایخی پس از بازگشت از فرصت مطالعاتی، با علم به تجربه مثبت دانشگاههای بزرگ صنعتی دنیا در آموزش مدیریت، و نیز این مساله که رشتههای مدیریت و اقتصاد به عنوان رشتههای زیربنایی توسعه کشور نیازمند جذب استعدادهای بالا و اذهان پویا و پرسشگر هستند، با وجود مخالفتهایی در رابطه با ایجاد یک برنامه غیرمهندسی در یک دانشگاه صنعتی، در سال ۱۳۷۸ دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف را تاسیس کرد و برخی از فارغالتحصیلان رشته مهندسی سیستمهای اقتصادی-اجتماعی که تحصیلات خود را در مقطع دکترا ادامه داده بودند برای سمت هیات علمی در دانشکده تازهتاسیس جذب شدند. به این شکل، نگاه و رویکردی ورای تفکیک سنتی مدیریت به حوزههای صنعتی و بازرگانی وارد حوزه آموزش مدیریت کشور شد.
با توجه به اعتبار دانشگاه صنعتی شریف در میان دانشآموختگان داخل و نیز در سطح بینالمللی، تاسیس این دانشکده تحصیلات تکمیلی در دل دانشگاه شریف ضمن جذب افراد مستعد و با سابقه تحصیلی خوب، فرصت شناخت دانشجویان و دانشآموختگان این حوزه در سطحی فراتر از کشور را فراهم کرد. به علاوه، از آنجا که بخش قابل توجهی از دانشجویان رشتههای فنی و مهندسی پس از فارغالتحصیلی جذب بنگاههای صنعتی کشور میشدند و در جایگاه مدیران بنگاههای اقتصادی و صنعتی کشور قرار میگرفتند، تاسیس دانشکده موجب شد دانشجویان فنی و مهندسی به عنوان مدیران آینده کشور با مباحث مدیریت و اقتصاد آشنا شوند. این فرصت نهتنها به واسطه جذب دانشجویان، که از طریق ارائه دروس اختیاری به دانشجویان مهندسی نیز فراهم شد. دروسی مانند تحلیل دینامیکهای سیستم که توسط خود دکتر مشایخی ارائه شد و تعداد دانشجویان به بیش از 120 نفر در هر کلاس هم رسید. تلاش دکتر مشایخی در دانشکده مدیریت و اقتصاد به جذب دانشآموختگان جوان دانشگاهی محدود نشد. وی تلاش کرد افراد باتجربه حوزه صنعت را نیز به صورت آکادمیک و علمی با موضوعهای مرتبط با این دو رشته آشنا کند.
از دیگر دستاوردهای دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف پذیرش بسیاری از فارغالتحصیلان آن در دانشگاهها و مراکز معتبر علمی درجه یک جهان برای نخستین بار در کشور در این ابعاد و مقیاس بود که فرصت توسعه علمی این رشتهها در داخل کشور را فراهم کرد. در حالی که فارغالتحصیلان مهندسی و علوم دانشگاه شریف برای دانشگاههای برتر جهان کاملاً شناختهشده بودند، فارغالتحصیلان این دانشگاه در رشتههای مدیریت و اقتصاد جدید و بدون سابقه بودند. اما به تدریج، فارغالتحصیلان دانشکده راه خود را برای رسیدن به دانشگاههای برتر مانند امآیتی، شیکاگو، مدرسه کسبوکار لندن، استنفورد، نورث وسترن، اینسیاد، هاروارد و تورنتو باز کردند. از طریق پذیرش دانشآموختگان، دانشکده با مراکز علمی و معتبر دنیا مرتبط شد و عملکرد مطلوب دانشجویان پذیرششده برای کشور نیز اعتبار و انتقال دانش به همراه داشت. تعدادی از دانشآموختگان پس از فارغالتحصیلی از دانشگاههای برتر جهان به دانشکده بازگشتند و فرصت پرورش نیروهای با کیفیت بالاتر و پیشبرد مباحث علمی در داخل کشور را فراهم کردند. طی دو دهه با جذب استعدادهای مشغول به تحصیل در زمینههای فنی مهندسی در رشتههای حوزه مدیریت و اقتصاد، بهخصوص امبیای، نسلهای دانشجویان تحصیلات تکمیلی در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا در این دانشکده تربیت شدند و به این ترتیب جریانی از دانش مدیریت و اقتصاد از سوی دانشجویانی اغلب با سابقه مهندسی و آشنا به زبان صنعت، وارد کسبوکارهای مختلف در سطح کشور شد.
دکتر مشایخی همچنین بنیانگذار و رئیس کنفرانس بینالمللی مدیریت و همچنین رئیس انجمن ایرانی پویاییشناسی سیستمهاست. وی که نگاه سیستمی به پدیدههای اقتصادی و اجتماعی را در امآیتی آموخته، و در فضای ایران آزموده بود، اطمینان حاصل کرد در تمام برنامهها و موسساتی که طی سالها ایجاد کرد حداقل یک یا دو دوره پویایی سیستم تدریس شود. و به این ترتیب، اکنون در بیش از بیست دانشگاه کشور دورههای پویای سیستم ارائه میشود. وی در دانشکده مدیریت شریف دروس تحلیلی همچون بودجهریزی و کنترل، برنامهریزی استراتژیک، و سازمانهای یادگیرنده را نیز تدریس کرده است. به این ترتیب، وی طی سالها تلاش کرد نگاه سیستمی خود به پدیده رشد و توسعه را، نه فقط در قالب تدریس درسهای مرتبط، که به شکل آموزش نحوه فکر کردن و مواجهه با مسائل به نسلهای جوان دانشآموخته دانشگاه منتقل کند. در این راستا پایهگذار و حامی حرکتهای دانشجویی در ترویج تفکر سیستمی میان دانشآموزان مقاطع پایینتر نیز بوده است که گروه داوطلبانه آسمان نمونهای از آن است که به آموزش تفکر سیستمی در مدارس ابتدایی و راهنمایی با بازی و خواندن داستان، و نیز آموزش معلمان مدارس علاقهمند در زمینه تفکر سیستمی میپردازد. دکتر مشایخی در سال 2017 به پاس سه دهه فعالیتهای مستمر و موفق در زمینه پویاشناسی سیستمها، موفق به کسب جایزه Lifetime Achievement Award از جامعه بینالمللی دینامیک سیستمها شد. جامعه جهانی پویاشناسی سیستمها (system dynamics society) به مناسبت فعالیتهای طولانی و موثر دکتر مشایخی برای ایجاد موسسات و برنامههای آموزشی و آموزش و پژوهش در زمینه پویاشناسی سیستمها طی بیش از سه دهه و تربیت دانشجویان برجسته، جایزه یک عمر تلاش علمی خود را به وی اهدا کرد. وی پنجمین نفری بود که موفق به دریافت این جایزه معتبر شد. پیش از این، یورگن راندرز در سال ۲۰۱۴، جان ریچاردسون در سال ۲۰۱۳، دایانا فیشر در سال ۲۰۱۱ و جفری کویل در سال ۱۹۹۸ توانسته بودند این جایزه را کسب کنند.
دکتر علینقی مشایخی طی چهار دهه فعالیت خستگیناپذیر و مستمر و با وجود فرازونشیبهای پیشرو نقش بسزایی در آموزش، توسعه اقتصادی و ایجاد امید برای پیشرفت و شکوفایی در نسل جوان کشور داشته است. نسلی که وی طی سالها تدریس، با نقد صریح و متمرکز بر مساله به آنها آموزش داد که چگونه پیش از هر چیز ساختارها و نیز نحوه تفکر خود را به چالش بکشند. امید است آنچه او در سه دهه گذشته در ایران انجام داده است، با ارتقای چشمگیر کیفیت رشتههای مدیریت و اقتصاد در کشور، تاثیر قابل توجهی در توسعه و پیشرفت کشور در سالهای پیشرو داشته باشد.