پیشینه فعالیتهای خیرخواهانه بخش خصوصی در ایران
در دجله نیکی
فرهنگ، ادبیات و آموزههای دینی در ایران ارائه تعالیم درباره کار نیکو کردن را به جایی رسانده که در تشویق آدمیان به نیکی، گفته شده «تو نیکی میکن و در دجله انداز / که ایزد در بیابانت دهد باز».
فرهنگ، ادبیات و آموزههای دینی در ایران ارائه تعالیم درباره کار نیکو کردن را به جایی رسانده که در تشویق آدمیان به نیکی، گفته شده «تو نیکی میکن و در دجله انداز / که ایزد در بیابانت دهد باز». ایران سرزمینی است که در عین داشتن ثروت بیکران، در طول تاریخ پرفرازو نشیبش به دلایل گوناگون بارها دچار قحطیهای گستردهای شده که جمعیت زیادی را به کام مرگ کشاندهاند. جنگها و تهاجمها، مناسبات زندگی پراکنده ایلی، نظام شاهنشاهی استبدادی و مشکلات زندگی رعیت در نظام ارباب و رعیتی که با بروز هرگونه کمبود منابع بر اثر خشکسالی یا جنگ، بلافاصله به صورت گرسنگی و فقر در زندگی مردم بروز مییافت، همه و همه مردم را بهشدت آسیبپذیر و بسیاری را محتاج کمکهای خیرخواهانه میکرد، بهویژه در دورههایی که هنوز نفت و درآمدهای این ثروت سرشار نصیب کشور نشده بود و حتی شاهان نیز گاه وادار میشدند هنگام تنگدستی برای تامین هزینههای دربارهای پرزرق و برقشان به استقراض از دولتهای خارجی متوسل شوند.
در این میان تاجران به عنوان اصلیترین مظهر بخش خصوصی در گذشتههای اندکی دور این سرزمین، ملجأ امید مردم بینوا در دشواریهای زندگی بودند. دستورات دینی و تعالیم مقامات مذهبی مانند روحانیون و مراجع تقلید، موجب میشد تاجران از گذشتههای دور بخشی از اموالشان را با نیت خیر و با قصد کسب ثواب، یا به شکل مستقیم یا به صورت زکات و صدقه با واسطه روحانیون در اختیار فقیران، ایتام، در راه ماندگان و بیماران قرار دهند. گاه نیز بخشی از اعمال نیکوکارانه شامل تامین هزینههای ساخت اماکن مذهبی، درمانی و آموزشی میشد. اما در گذر زمان و بهویژه در یک قرن اخیر، شکل فعالیتهای خیرخواهانه یا دیگرخواهانه بخش خصوصی دچار تغییراتی شده است. به گفته صاحبنظران میتوان عمده این تغییرات را «تبدیل شدن فعالیتهای خیرخواهانه به مسوولیت اجتماعی» دانست؛ معنای این تغییر این است که فعالیتهای دگرخواهانه که پیشتر نوعی فداکاری محسوب میشد، امروز به نوعی وظیفه بخش خصوصی و بنگاههای اقتصادی است که در جهان مدرن باید خود را در برابر اجتماعی که در آن زندگی میکنند، مسوول بدانند.
وقوع تغییر در فعالیتهای دیگرخواهانه بخش خصوصی منحصر به شیوه نگاه به این فعالیتها نیست؛ نوع این فعالیتها نیز در گذر زمان دچار تغییرات اساسی شده است. رواج استفاده از انرژیهای گاز و برق از طریق در دسترس قرار دادن ابزارها و تکنولوژی نوین که با تسهیل زندگی مردم، فصل تازهای در زندگی ایرانیان گشود، یکی از تغییرات عمدهای بود که در فعالیتهای اجتماعی بخش خصوصی ایجاد شد. حاجمحمدحسین امینالضرب که نخستین رئیس اتاق تجارت تهران بود، در زمینه ورود ماشینآلات به ایران اقداماتی داشت که یکی از مهمترین آنها آوردن کارخانه برق از روسیه به ایران بود که جرقه استفاده مردم ایران از برق برای روشنایی خانهها و خیابانها را روشن کرد. چند سال پس از آن، به کوشش محسن خلیلیعراقی و پدرش گروه صنعتی بوتان با هدف توزیع گاز مایع میان مردم شکل گرفت که با تولید محصولات گازسوز، سیلندر گاز و اجاق گازسوز انرژی دیگری را به خانههای ایرانی بخشید و تحولی در آشپزخانههای ایران پدید آورد که پیش از آن با سوخت سنتی و به صورت مطبخ اداره میشد. البته این اقدامات جنبههای اقتصادی هم داشته، اما ابعاد و آثار اجتماعیشان به قدری گسترده است که میتوان
آنها را نوعی ایفای مسوولیت اجتماعی نیز دانست. علاوه بر این، بنیانگذاران چنین اقداماتی، به کارهای خیر به معنای مرسوم و سنتی آن نیز پرداختهاند.
درباره امینالضرب گفته شده که در دوره قحطی بزرگ تهران در سال 1250 به خرید گندم برای مردم پرداخت. محسن خلیلیعراقی نیز در کنار فعالیتهای نیکوکارانه دیگر، از بنیانگذاران موسسه حمایت از کودکان سرطانی (محک) است. تاسیس بنیادهای خیریه و مراکز پرورش و آموزش کودکان کمبضاعت، درمانگاه، بیمارستان و مدرسه در نقاط مختلف و گاه دورافتاده کشور از دیگر اقداماتی است که بخش خصوصی ایران از سالهای پیش از انقلاب تا امروز با نقشآفرینی در آنها به ایفای مسوولیت اجتماعی و فعالیتهای دیگرخواهانه پرداخته است. اما آیا امروز فعالیتهای خیرخواهانه بخش خصوصی منحصر در پرداخت کمکهزینه به بخشهای درمانی و آموزشی است یا ایفای مسوولیت اجتماعی معنایی گستردهتر دارد و شامل ارائه فکر و نوآوری نیز هست؟ با توجه به اینکه بخش خصوصی تمایلی به دخالت دولت در هیچ کدام از فعالیتهایش ندارد، دولت چگونه میتواند بسترهای لازم را برای ساماندهی فعالیتهای خیرخواهانه مردم و بخش خصوصی فراهم کند؟
دیدگاه تان را بنویسید