تاریخ انتشار:
آیا ایرانیها، مردمانی سهلانگارند؟
سهلانگاران غفلتزده
اگر تب نگرانی از وضعیت پنج مرزبان ربودهشده ایرانی به دلیل آزادی چهار نفر از آنان فروکش کرده است، اما این رویداد و تصویری که اسارت این پنج سرباز را با دستهایی بسته و در حالت نشسته به نمایش میگذاشت هنوز باید در یادها مانده باشد. البته سوژه نگارش این گزارش، اسارت این مرزبانان نیست
اگر تب نگرانی از وضعیت پنج مرزبان ربودهشده ایرانی به دلیل آزادی چهار نفر از آنان فروکش کرده است، اما این رویداد و تصویری که اسارت این پنج سرباز را با دستهایی بسته و در حالت نشسته به نمایش میگذاشت هنوز باید در یادها مانده باشد. البته سوژه نگارش این گزارش، اسارت این مرزبانان نیست. این گزارش و البته پرونده پیش رو، قرار است به موضوع «سهلانگاری» بپردازد؛ یعنی آنچه که اسباب گروگانگیری این سربازان را فراهم کرد. اواسط بهمنماه، چند روزی از انتشار خبر مفقود شدن پنج مرزبان ایرانی در سیستان و بلوچستان و در مرز پاکستان سپری شده بود که گروهک «جیش العدل» فیلمی کوتاه از لحظات ربودن این مرزبانان روی صفحه توئیتر خود قرار داد و اینگونه فرضیه ربوده شدن این مرزبانان به اثبات رسید. این فیلم اما در عین حال که واقعه «اسارت» این سربازان را مخابره میکرد، پیام دیگری هم داشت. این فیلم نشان میداد در زمان ورود گروگانگیران به چادر مرزبانان، آنان در خواب بودهاند. شاید بتوان چنین نتیجه گرفت که این گروهک تروریستی از سهلانگاری و غفلت این مرزبانان بهره گرفته و آنان را به اسارت بردند. این رویداد، یکی از هزاران حادثهای است که با
منشاء «سهلانگاری» در ایران رخ میدهد. رویدادهایی بزرگ و کوچک که گاه رسانهای میشود و اغلب در خفا میماند و فراموش میشود. در واقع شاید بتوان بسیاری از رویدادهای تدریجی و ناگهانی ناخوشایندی را که در کشور رخ میدهد به «سهلانگاری» نسبت داد؛ در این صورت میتوان دایره وسیعی ترسیم کرد که این حوادث ناخوشایند سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی ورزشی را که ناشی از رفتارهای سهلانگارانه است در خود جای میدهد؛ اینکه ایرانیها در هشت سال گذشته، به رغم درآمدهای سرشار نفتی، اشتغال جدیدی ایجاد نکردند و درنهایت به رشد منفی اقتصادی رسیدند، یا از نقشآفرینی در بازارهای جهانی بازماندهاند، «غفلت» یا «سهلانگاری» محسوب نمیشود؟ یا آلوده شدن هوا، خشک شدن رودها، تالابها که عنوان تخریب محیطزیست را بر پیشانی دارد، ناشی از کنشهای سهلانگارانه ما ایرانیها نیست؟ ریشه رشد ابتلا به سرطان، سقوط هواپیما یا تصادف در جادهها چیست؟ البته رخدادهای دیگری را هم میتوان در این دایره قرار داد که ممکن است در زمان وقوع، آثار روانی بزرگی را به همراه داشته باشد. اما این آثار روانی و حتی فضاسازی رسانهای نیز نمیتواند نقطه پایانی بر این
نوع سهلانگاریها باشد. در روزهای آغازین خردادماه بود که دیواری بتنی در مقابل یکی از فروشگاههای لوازم آرایشی در تبریز سقوط کرد و مرگ دلخراش دختری 17ساله و مجروح شدن پدر او رقم خورد. اگرچه ممکن است سهلانگاری حادثهدیدگان نیز در وقوع این واقعه نقش داشته باشد، اما آیا این حادثه موجب شده است که شهرداری تبریز این دیوارهای بتنی را که برای ممانعت از کسب مغازهداران برپا کرده است، جمعآوری کند؟
غمانگیزتر اما این است که ضرر و زیانهای ناشی از این حوادث نیز که با ریشه سهلانگاری بارور میشود، باز هم به دلیل سهلانگاری مورد چشمپوشی واقع میشود. البته حتی اگر محاسبه این خسارتها با سنجههای کمی صورت گیرد و با زبان اعداد و ارقام نیز تبیین شود، تغییری در رفتار سهلانگاران ایجاد نمیکند. برای مثال آمارهای رسمی نشان میدهد مرگومیر ناشی از حوادث کار در ایران به 1800 نفر در سال میرسد. اما تدابیر پیشگیرانه توسط کارگران، کارفرمایان و البته دولت کند پیش میرود و حتی به نظر میرسد برای کاهش این تعداد مرگومیر که یکی از عوامل عمده وقوع آن، سهلانگاری است، تدبیری اندیشیده نمیشود.
روانشناسان، «سهلانگاری» را به عنوان «تاخیر غیرمنطقی در انجام یک امر هدفمند» تعریف میکنند. در این صورت میتوان از این تعریف، تعاریف مترادف دیگری نظیر «کار امروز را به فردا انداختن» یا «تاخیر در شروع یک فعل تا دقیقه 90» را نیز از آن استخراج کرد. صاحبنظران حوزه روانشناسی، هنگامی که میخواهند زیانهای سهلانگاری را در حوزه فردی بیان کنند، «از دست رفتن بهترین سرمایه انسان یعنی زمان» را مورد اشاره قرار میدهند و همچنین روی از دست رفتن «کارایی تحصیلی و شغلی» دست میگذارند. حال اگر این زیانها را به حوزه عمومی و سطح کلان تسری دهیم، آثار رفتارهای سهلانگارانهای که ما ایرانیها در لباس یک شهروند یا در کسوت یک مقام مسوول مرتکب میشویم، آشکار خواهد شد. اما بهطورکلی این پرسش جای بسی تامل و بحث دارد که آیا ایرانیها نسبت به مردم سایر نقاط جهان سهلانگارترند؟
دیدگاه تان را بنویسید