تاریخ انتشار:
۱۵ هزارکارتنخواب در تهران
آقای شهردار، پناهگاهی که حتی بر حسب وعدهها ۱۰ هزار نفر را هم در خود جای دهد و ششماهه نیز ساخته شود، درمان این درد نیست. هزینههایی که صرف اجرای چنین پروژههایی میشود، میشود که صرف پروژههای کارآفرینی شود. کارآفرینی که شود، درآمد در راه است، درآمد که باشد هر کسی میداند سقفی میخواهد و لباسی و نانی و اگر ۱۵ هزار کارتنخواب وارد جرگه کار و تولید شوند ۱۵ هزار نیرو به چرخش چرخ اقتصاد کمک میکنند.
یادم نمیآید چه وقت بود مقابل آینهای ایستادم. شاید قدمی نزدیکتر، دستی میان موهایم کشیدم. لباسم را مرتب کردم. قدمی عقبتر، خودم را برانداز کردم. یادم نمیآید. یحتمل روزی روزگاری آینه برای من هم معنا داشت.
موهایش در هم ژولیده. سرش را میان شانههایش فرو برده. نگاهش اگر هم به صورتت خیره باشد تو را نمیبیند. چیزهای مهمتری برای جستوجو دارد. لقمه نانی، جای خوابی، گوشهای برای نشستن. بوی دود میدهد. پوستش سفید بوده یا گندمگون؟ تیره، یا رنگپریده؟ امروز خاکستری است. بوی دود میدهد. پوستش آب را فراموش کرده. زن باشد یا مرد فرقی نمیکند. او محکوم آواره آوارگیست. چهاردیواری در اطراف، سقفی بالای سر و دری که کلیدی در قفلش میچرخد شاید آرزوی عدهای از همانهایی باشد که شبها میبینمشان خوابیدهاند روی نیمکتی، کنار دیواری، گوشه پارکی. و بسیارند که خانه را نیز همچون آینه فراموش کردهاند. اگر این آواره آوارگی زن باشد روزگار تلختر است. یکی از همان زنها میگوید مدام راه میروم. اگر جایی بنشینم خفتم میکنند. راست میگوید تاریکی شب ترسها را زیاد میکند. آرامش شب، سکوت خیابانها، چراغهای گاه روشن و گاه خاموش خانهها دل زنی بیپناه را میشوراند. زنانی که سن کارتنخوابیشان باز بر اساس آمارهای مسوولان به 17، 18 سال رسیده است. آسیبدیدگان آسیبهای اجتماعی اگرچه از چشمها دور نیستند اما سخن آمار و ارقامشان که به میان میآید
دل زخمیترت میکنند. همین چند روز پیش بود که شهردار اعلام کرد پایتخت ایران حدود ۱۵ هزار کارتنخواب دارد. 15 هزار کارتنخواب که به گفته «محمدباقر قالیباف» اکثرشان عزتنفس بالایی دارند. برخی مترجمند و چندین کتاب ترجمه کردهاند. از چند سال پیش گرمخانههایی ساخته شد برای همین آوارگان خیابان که دردی را هم دوا نکرد و اکنون شهرداری میثاقش را با مردم تجدید میکند که پناهگاهی برای جمعآوری این افراد تهیه خواهد کرد؛ اما اینکه به کار بردن واژه «جمعآوری» برای قشری که جزو شهروندان این شهر هستند صحیح است یا نه، جای بحث دارد. قالیباف مدعی است تا به امروز نیز شهرداری بر سر قولش بوده است. شاید تجلی این وعده همان چند گرمخانه ناکارآمد است. دولتیها به دلیل گرفتاریهای فراوان وقتی برای رسیدگی به جرائم خرد ندارند. شهردار تهران میگوید: «کارتنخوابی در زمره جرائم خرد است.»
آقای شهردار، پناهگاهی که حتی بر حسب وعدهها ۱۰ هزار نفر را هم در خود جای دهد و ششماهه نیز ساخته شود، درمان این درد نیست. هزینههایی که صرف اجرای چنین پروژههایی میشود، میشود که صرف پروژههای کارآفرینی شود. کارآفرینی که شود، درآمد در راه است، درآمد که باشد هر کسی میداند سقفی میخواهد و لباسی و نانی و اگر 15 هزار کارتنخواب وارد جرگه کار و تولید شوند 15 هزار نیرو به چرخش چرخ اقتصاد کمک میکنند. اینها همانهایی هستند که یک کارتن، تمام دارایی آنهاست. آقای شهردار پناهگاه آینه را به یاد آوارگان خیابانها نمیآورد.
دیدگاه تان را بنویسید