آیا جنبش معرفی اقتصاد ایران به هدف خود میرسد؟
روی موج هشتگ
محسن جلالپور این روزها به قول خودش، آتشی در نیستان فعالان اقتصادی انداخته است؛ کسانی که دغدغه اقتصاد ایران را دارند یک به یک به جنبش گستردهای میپیوندند تا با هشتگ، اقتصاد ایران و فرصتهای سرمایهگذاری در آن را به دنیا معرفی کنند.
محسن جلالپور این روزها به قول خودش، آتشی در نیستان فعالان اقتصادی انداخته است؛ کسانی که دغدغه اقتصاد ایران را دارند یک به یک به جنبش گستردهای میپیوندند تا با هشتگ، اقتصاد ایران و فرصتهای سرمایهگذاری در آن را به دنیا معرفی کنند. موج از آنجا به راه افتاد که رئیس اتاق بازرگانی، صنایع و معادن ایران که همراه وزیر امور خارجه به اروپا سفر کرده بود در یک پست تلگرامی خود از خلأ اطلاعات و منابع انگلیسی در مورد اقتصاد ایران گفت و از همه دلسوزان کشور خواست با هر ابزاری که در اختیار دارند، به معرفی دوباره اقتصاد کشور به سرمایهگذاران خارجی و تشویق آنها به حضور در بازار ایران اقدام کنند. جلالپور که قابلیتهای فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در نشر اطلاعات و تاثیر بر افکارعمومی را به خوبی دریافته و حضوری فعال در این حوزه دارد، هدف خود را راهاندازی جنبشی فراگیر میداند؛ جنبشی که در آن با هشتگهایی نظیر:
#IRANECONOMY #IRANMARKET
#IRANINVESTMENTOPPORTUNITIES،
#INVESTMENTINIRAN
مقررات تاسیس شرکت، حساب بانکی، قوانین حاکم بر حساب سرمایه، تملک زمین و مسکن، اجازه کار، ویزا، بیمه، مقررات کار و... در کشور، به دنیا معرفی شود.
این که کنشگرایی هشتگی چگونه میتواند نگاه دنیا را به اقتصاد ایران تغییر دهد، جای بحث و بررسی دارد. این دو خط متقاطع (#) که زمانی نشانه پوند بود، چه سبب تغییرات اجتماعی شود، چه افراد همفکر را گرد هم جمع کند و چه باعث شود با صدای بلند بخندیم! حالا به بخشی جداییناپذیر از زندگی آنلاین ما تبدیل شده است. هشتگها به تسخیر دنیای مجازی قانع نیستند، به برچسبهایی تبدیل میشوند و پشت شیشه ماشینها مینشینند تا به رانندگان یادآوری کنند که #بین_ خطوط برانند یا از شهروندان بخواهند تا #آشغال _نریزند.
اینها اما، مثالهای سادهای هستند از هشتگهایی که در یک جنبش به کار میروند تا افکار عمومی را نسبت به موضوعی حساس کنند و به تغییرات اجتماعی یا فرهنگی بینجامند. هشتگها دستاوردهای بزرگتری هم داشتهاند؛ تسخیر والاستریت، دختران ما را بازگردانید، زندگی سیاهپوستان اهمیت دارد از جمله جنبشهایی هستند که به یاری هشتگ جهان را تکان دادهاند. ایران هم از این انقلابهای کوچک هشتگی بیبهره نمانده است. جنبش ضدتحریم که به مدد گروه رسانهای دنیای اقتصاد شکل گرفت و با حمایت چهرههای سرشناس سیاست و اقتصاد کشور همراه شد توانست در مجازستان موجی ایجاد کند و واکنش رسانهها و سیاستمداران غربی را هم برانگیزد. تنها جنبشهای سیاسی نبودهاند که سوار بر موج هشتگ در شبکههای اجتماعی، افکار عمومی را قلقلک دادهاند. جنبشهایی نظیر ایران را باید دید #mustseeiran برای معرفی جاذبههای گردشگری ایران، یا کمپین #بین_ خط برای اصلاح فرهنگ رانندگی از نمونههای موفق جنبشهای اجتماعی به شمار میروند.
با این همه، این که جنبشهای فضای مجازی میتواند تغییرات اساسی در نگرش یا رفتار افراد ایجاد کند یا خیر، یا قادر است به کنشهای واقعی منجر شود یا نه، منشأ بحث و گفتوگوهای بسیار است. از مخالفان سرسخت جنبشهای مجازی باشیم یا مدافع آن فرقی نمیکند؛ نقش این کمپینها در اطلاعرسانی گسترده و افزایش آگاهی عمومی را نمیتوان نادیده گرفت. از سوی دیگر هرقدر افکار عمومی نسبت به پدیدهای حساستر شود احتمال آن که مسوولان و تصمیمسازان نیز به اهمیت و حساسیت موضوع پی ببرند، بیشتر خواهد شد. هشتگها مثل بمبهای کوچک دستسازی هستند که موج انفجارشان، هر قدر اندک، خواب آسوده بخشهای منفعل جامعه را میآشوبد. هرقدر تعداد آن بیشتر شود، میتوان امید داشت که صدای انفجارش به گوش جهان برسد. این همان آتشی است که جلالپور در نیستان انداخته است تا شاید در پرتو نورافشانیاش، اقتصاد ایران برای جهان چهره واضحتری پیدا کند.
دیدگاه تان را بنویسید