تاریخ انتشار:
چرا قابلیت زندگی در شهرها بهشدت رو به کاهش است؟
وداع تدریجی
قابلیت زندگی در شهرها روزبهروز رو به کاهش است. دیگر شاید با کمتر شاخصی بتوان گفت که شهرهای کشور جایی برای زندگی هستند. در کلانشهرها که اوضاع بدتر از این است و به نظر هم نمیرسد که به این راحتیها بتوان حد و اندازه این شاخص را بالا برد.
قابلیت زندگی در شهرها روزبهروز رو به کاهش است. دیگر شاید با کمتر شاخصی بتوان گفت که شهرهای کشور جایی برای زندگی هستند. در کلانشهرها که اوضاع بدتر از این است و به نظر هم نمیرسد که به این راحتیها بتوان حد و اندازه این شاخص را بالا برد. حال کاهش قابلیت زندگی در شهرها، برای دولتمردان مسالهساز شده است. تازه، تابآوری شهرها هم که جای خود دارد. همین چند وقت پیش بود که عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی دلنگرانیهای خود را به عنوان یک وزیر عمرانی، در مورد تابآوری شهرها بیان کرد و به صراحت گفت 30 درصد از شهرهای کشور در برابر حوادث طبیعی ناپایدارند. حال هم که نوبت به افت محسوس شاخص قابلیت زندگی در شهرها رسیده است. او اکنون میگوید کاهش قابلیت زندگی در کلانشهرها، نکته مهمی است که امروز ایران را درگیر کرده است. سخنان این عضو کابینه یازدهم اینطور تعبیر میشود که امروز از 56 میلیون نفر جمعیتی که در شهرها مستقر هستند، 19 میلیون نفر آنها در بدمسکنی مطلق به سر میبرند و حاشیهنشین هستند؛ یعنی شاخص قابلیت زندگی در آنها، در حداقل خود به چشم میخورد. اما این تمام داستان نیست؛ آنگونه که آمارها نشان میدهد میانگین سرعت
در شهرها به 25 کیلومتر در ساعت و در ساعات اوج ترافیک به هفت کیلومتر در ساعت رسیده است که این خود عمق فاجعه آلودگی و کاهش قابلیت زندگی شهری را نشان میدهد. به همه اینها باید مشکلات ناشی از عدم همبستگی اجتماعی را هم اضافه کرد. اما عباس آخوندی میگوید برای حل این معضل، باید به مفهوم «ایرانشهر» بازگشت. مفهومی که اجازه نمیداد به راحتی همه تهران، مشهد، اصفهان و شهرهای بزرگ را بفروشیم و به تدریج آثار زندگی تمدن ایرانشهری را به مزاحمان توسعه تبدیل کنیم. حال باید این واقعیت تلخ را پذیرفت که اگر کلانشهرها بر مدار توسعه پایدار حرکت نکنند، دیگر نمیتوانند به شهری مناسب برای زندگی باکیفیت شهروندانشان تبدیل شوند. به خصوص اینکه این روزها، تراکمفروشی و ساختوسازهای بیرویه در نقاط نامناسب و در یک کلام، فروختن شهرها خود به معضلی بزرگ تبدیل شده که درآمدهایش نهتنها به حال شهر مفید نیست؛ بلکه در میانمدت و درازمدت یا شاید هم حتی کوتاهمدت، هزینههای بسیار بالایی را بر شهر تحمیل میکند. در این میان البته توسعه بسیاری از کلانشهرهای کشور هم تنها به صورت طولی صورت میگیرد که مردم را از نظر دسترسی دچار مشکل میکند؛ به خصوص در
شهرهایی که به علت اشتغال شناور و چندشغلی بودن ساکنان آن، تعداد سفرهای روزانه بسیار بالاست؛ یعنی همه از هر نقطه شهر به هر نقطه دیگر آن میروند؛ بنابراین باید فکری برای این معضل کرد و در یک کلام، با یک مدیریت آگاهانه، برنامهریزی درازمدت، پرهیز از روزمرگی، عدمدخالت سیاست در اداره امور شهرها و ارزش نهادن بر امکانات شهری، میتوان این شهرها را به محلی با قابلیت زندگی مطلوب بدل کرد.
دیدگاه تان را بنویسید