تاریخ انتشار:
آیا ایرانیان فقیرتر میشوند؟
تغییر مفهوم فقر؟
بیش از دو میلیون و 700 هزار بیکار در کشور داریم. از هر 10 زن ایرانی تنها یک نفر میل به حضور در بازار کار کشور دارد. معادل یکسوم جمعیت فعال در بازار کار کشور نیز در فضای غیررسمی بازار کار کشور، فعالیت میکنند که چندان به پایداری و امنیت شغلی خود امیدوار نیستند. شاید چنین آمارهایی در دهههای پیشین اقتصاد ایران که جمعیت روستانشینی سهم قابل توجهی داشت و معمولاً اعضای خانوار برای کسب درآمد مجبور به مهاجرت نبودند چندان اهمیت نداشت. اما اکنون وضعیت خیلی متفاوت شده است. آمارهای وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نشان میدهد سهچهارم خانوار شهری ایران حداقل یک فرد شاغل دارند که خود اهمیت داشتن شغل را نشان میدهد. آمارهای مرکز آمار هم گویای این است که تنها 30 درصد از جمعیت 79 میلیوننفری ایران حاضر در بازار کار هستند به عبارتی شاید بتوان گفت که امروز دیگر نان سه ایرانی در گرو شغل داشتن یک ایرانی است.
از آمارهای اشتغال که بگذریم، میتوان به وضعیت تحصیلات پرداخت. همزمان با آغاز سال تحصیلی جدید در امسال اعلام شد که سه میلیون کودک از تحصیل بازماندهاند. طبق نتایج آخرین سرشماری در سال 1390 نیز بیش از 11 میلیون ایرانی بیسواد بودند. این در حالی است که مسوولی مانند علی باقرزاده، رئیس سازمان نهضت سوادآموزی کشور همزمان با اعلام این آمار به صراحت گفته بود: «مهمترین مزیتهای سوادآموزی آن است که موجب کاهش فقر، استقلال افراد و افزایش سلامت فرد و جامعه میشود و ظرفیت افراد برای پذیرش مسوولیت را نیز بالا میبرد.» با این حال شاید تا چند دهه پیش برای ایرانیها تحصیل آنقدر اهمیت نداشت اما اکنون دیگر تحصیل میتواند خود یکی از مولفههای فقرزدایی باشد.
تا پیش از این شاید داشتن یک دستگاه خودرو یا یک دستگاه موبایل نیز چندان برای خانوار ایرانی اهمیت نداشت اما اکنون آن طور که آخرین آمار سرشماری در کشور نشان میدهد حدود نیمی از خانوارهای کشور صاحب خودرو هستند. طبق آمار سرشماری سال 1390 حدود 42 درصد از خانوارهای ایرانی دارای خودرو سبک هستند و نکته قابل توجه آنکه این میزان در سال 1385 معادل 33 درصد بود. آیا رشد چنین مولفهای میتواند نشان دهد که کمکم چنین مواردی را هم میتوان در اندازهگیری سطح رفاه ایرانیها سهیم دانست؟
یا آن طور که وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در سال گذشته اعلام کرد، ۷۱ میلیون ایرانی از تلفن همراه استفاده میکنند. تلفن همراه داشتن نیز شاید مانند مولفههای دیگر تا چند سال پیش چندان در وضعیت رفاهی خانوار نقش نداشت اما اکنون دیگر به نظر میرسد دسترسی به چنین وسیله هوشمندی برای خانوار ایرانی اهمیت قابل توجهی پیدا کرده است. از همین 71 میلیون نفر نیز طبق بررسیهای معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی وزارت ارتباطات، نزدیک به 16 میلیون ایرانی از اینترنت موبایل استفاده میکنند. آمار رئیس مرکز فناوری اطلاعات وزارت ارشاد از ضریب نفوذ اینترنت در ایران نیز قابل توجه است. به گفته او، در کشور ایران بیش از 40 میلیون کاربر اینترنتی وجود دارد و ضریب نفوذ اینترنت در کشور 53 درصد است. در واقع در حال حاضر نیمی از ایرانیها به اینترنت دسترسی دارند. آیا حضور چنین پدیدههای جدیدی در زندگی ایرانیان میتواند مفاهیم فقر در کشور را تغییر داده باشد؟ اگر چنین باشد سیاستگذاران نسبت به گذشته چه تغییراتی باید در نگاه خود نسبت به تصمیمهای فقرزدایی در نظر بگیرند؟ آیا توانمندسازی مردم در مقطع فعلی با گذشته تفاوتی کرده است؟ با این تغییرات
دولتهای آینده چگونه میتوانند عمق فقر در کشور را کاهش دهند؟
دیدگاه تان را بنویسید