عطش سرمایه
کدام بازارها سپر بلای عدم قطعیتهای اقتصادیاند؟
در کشور ما به دلیل ماندگاری تورم و حجم بالای نقدینگی بهخصوص در 30 سال گذشته مردم همواره در پی راهکاری برای حفظ ارزش پول خود بودهاند. در هر دورهای در اقتصاد ما کالا یا کالاهایی وجود داشت که این وظیفه را برعهده میگرفت که شاید در دوران بعد کارکرد خود را در این زمینه از دست داده باشد.
در کشور ما به دلیل ماندگاری تورم و حجم بالای نقدینگی بهخصوص در 30 سال گذشته مردم همواره در پی راهکاری برای حفظ ارزش پول خود بودهاند. در هر دورهای در اقتصاد ما کالا یا کالاهایی وجود داشت که این وظیفه را برعهده میگرفت که شاید در دوران بعد کارکرد خود را در این زمینه از دست داده باشد. قطعاً برای نسل امروز جالب است که در ابتدای دهه 80 سیمکارت تلفن همراه به عنوان یک دارایی باارزش تلقی میشد و افراد برای پیشخرید آن در صفهای طولانی انتظار میکشیدند که شاید امروزه شبیه این امر را در صفهای طولانی شبانه مقابل برخی شرکتهای واردکننده خودرو برای پیشخرید خودروهای خارجی دیده باشیم. چهبسا 10 سال بعد نیز پیشخرید خودرو چه داخلی، چه خارجی همانند پیشخرید سیمکارت غیرقابل باور و عجیب باشد. اما به هر حال مردم به دلیل تجربه کردن شرایط سخت و دشوار اقتصادی همواره راهی برای حفظ ارزش پول خود و تبدیل آن به داراییهای سودآور و مدیریت آن خواهند یافت.
در واقع راهکارهای افراد برای مدیریت دارایی خود در شرایط عدم قطعیت اقتصاد بسته به درجه ریسکگریزی آنها متفاوت است. شاید همگان به نوعی این ضربالمثل معروف را که همه تخممرغهای خود را در یک سبد قرار ندهید شنیدهاند و در خرید و نگهداری داراییهای خود آن را رعایت میکنند. در حقیقت سبدهای پیشروی افراد برای سرمایهگذاری شامل ارز، طلا و سکه، زمین و مسکن، سپردهبانکی و بازار سرمایه است که در شرایط فعلی حتی میتوان از بازار خودرو به عنوان گزینهای برای حفظ ارزش پول به آنها اضافه کرد.
همانطور که گفته شد اینکه افراد کدامیک از بازارهای فوق را برای حفظ ارزش سرمایه خود انتخاب میکنند به عوامل بسیاری از جمله میزان ریسکپذیری افراد و همچنین شرایط به وجودآورنده عدم قطعیت در اقتصاد بستگی مستقیم دارد. در شرایط فعلی که تنشهای به وجود آمده ناشی از تحریمها و بیثباتی روابط بینالملل است، شاید اولین گزینه برای حفظ ارزش دارایی برای افراد خرید ارز باشد کمااینکه این اتفاق در نیمه نخست سال باعث دامن زدن به نوسانات و سیر صعودی بازار ارز شد. مردم در شرایط کنونی که انتظار دارند به واسطه تحریمهای بینالمللی امکان دریافت درآمد ارزی حاصل از فروش نفت وجود نداشته باشد و با توجه به تجربه قبلی تحریمها در دوره قبلی پی بردند که نخستین بازاری که در شرایط فعلی با تلاطم مواجه خواهد شد بازار دلار و ارز است، بنابراین بسیاری از افراد برای حفظ ارزش پول خود به این بازار مراجعه کردند. هر چه میزان تنش میان کشور ما با کشور آمریکا بالاتر میرفت و هرچه قیمت دلار در بازار داخلی افزایش مییافت عطش افراد برای خرید ارز و دلار نیز بیشتر میشد به طوری که هرچه دلار قلههای جدیدی را فتح میکرد خریداران دلار نهتنها نگران افت یکباره ارزش آن نمیشدند بلکه خود باعث تشکیل انتظارات برای قیمتی بالاتر از قیمت فعلی میشد و این امر در چند ماه اخیر سبب شد افراد و دارندگان دلار به هیچ عنوان اقدام به عرضه دلار خود در بازار نکنند چراکه انتظار افزایش بیشتر قیمت را نیز دارند. کافی است به روند انتظارات از دیماه گذشته تا به امروز نگاه کنیم، خواهیم دید که چگونه جملات غیرقابل باوری مانند «دلار شش هزارتومانی» به نقطهای رسیده است که در حال حاضر مردم پیشبینی دلار 20 هزارتومانی و 40 هزارتومانی را دور از انتظار نمیدانند!! اما باید توجه داشت که بازار ارز بازاری بسیار حساس به اتفاقات و گمانهزنی سیاسی است و امکان وقوع هر اتفاقی در دنیای سیاست وجود دارد که این امر سبب پیشبینیپذیری آن را کاهش میدهد. به عنوان نمونه پس از امضای قطعنامه 598 شورای امنیت در سال 1367 ارزش دلار از 148 تومان به حدود 50 تومان سقوط کرد و یکباره به یکسوم ارزش خود رسید که البته پس از مدتی دوباره قیمت افزایش یافت اما این شوک منفی قیمتی آثار روانی بسیاری بر دارندگان دلار بهجا نهاد.
به موازات بازار ارز، بازار سکه و طلا نیز به دلیل تاثیرپذیری مستقیم از نرخ دلار در چند ماه اخیر از جذابیت بالایی برای مردم برخوردار بودهاند. البته برندگان اصلی این بازار افرادی بودند که در طرحهای پیشفروش سکه بانک مرکزی شرکت و بعضاً تا 250 درصد سود (البته تا زمان نگارش متن!!) را در عرض حدود شش ماه کسب کردند. حتی شنیدهها حاکی از آن است که افرادی حتی اقدام به فروش مسکن خود و ثبت نام در این طرح کردند که دست بر قضا سود بسیاری نیز نصیبشان شد. به نظر میرسد مردم به تجربه به این باور رسیدهاند که طرحهای مختلف پیشفروش همانند سکه، خودرو و حتی مسکن همواره سودآور بوده است و به نوعی یکی از راههای بدون ریسک و پربازده در کشور ایران برای حفظ داراییهای خود همین طرحهای مختلف پیشفروش است حال میخواهد پیشفروش سکه باشد یا خودرو یا حتی سیمکارت!!
به طور خاص اگر بخواهیم بازار خودرو را مورد بررسی قرار دهیم میبینیم که خودروسازان حتی به رقابت با سیاستگذار پولی و بانکها پرداخته و مستقلاً نرخ سود مشارکت برای طرحهای پیشفروش خود اعلام میکنند که گاهی از نرخ سود مصوب بانک مرکزی بیشتر بوده است. این سود جدای از مابهالتفاوت قیمت خودرو در کارخانه و بازار است که به جیب خریدار میرود. در شرایط فعلی که شرکای خارجی در حال قطع همکاری با خودروسازان داخلی هستند این موج انتظار برای افزایش قیمت خودرو اعم از خودرو داخلی و خارجی در بین مردم شکل گرفته است که فرصت مناسبی را پیشروی خودروسازان برای پیشفروش محصولات نهچندان باکیفیت خود با شرایط نامناسبتری نسبت به یکسال گذشته ارائه دهند. در میان همین متقاضیان افرادی هستند که شاید در شرایط گشایشهای حاصل از برجام و ورود خودروسازان خارجی، به کمپینهای عدم خرید خودرو داخلی پیوسته بودند اما حالا برای حفظ ارزش پول خود دست به دامان طرحهای پیشفروش همین خودروسازان شدهاند.
از هرچه بگذریم بازار زمین و مسکن برای ایرانیان خوشتر است. چراکه از قدیمالایام به عنوان مطمئنترین راه حفظ ارزش دارایی شناخته شده است. این امر شاید به این دلیل باشد که مسکن تنها دارایی است که حکم سرپناه را دارد و از سوی دیگر قابلیت اجاره و کسب درآمد به غیر از افزایش ارزش ذاتی خود را به همراه دارد. همچنین ریسک دزدیده شدن و گم شدن و... را نیز ندارد. از همه مهمتر پیشینه تاریخی نشان میدهد کشور ما به دلیل وابستگی به درآمد نفتی در دوران وفور دلارهای نفتی دچار بیماری هلندی بوده است که در آن دوره کالاهای غیرقابل تجارت با افزایش شدید قیمت روبهرو بوده و زمین و مسکن عامل حفظ ارزش داراییها بوده است. اما مشکل اینجاست که برای ورود به بازار مسکن برای سرمایهگذاری میبایست از یک کف سرمایه اولیه برخوردار بود که خود این امر موجب میشود بخشی از دهکهای درآمدی امکان ورود به این بازار را نداشته باشند با این حال حسن این بازار در این است که ممکن است برای مدتی دچار رکود معاملاتی شود اما افت قیمتی آنچنانی متوجه فعالان این بازار نیست، علاوه بر آنکه افراد برای ورود به این بازار باید دید بلندمدتتری نسبت به بازارهای دیگر داشته باشند چراکه رشد بازار مسکن نسبت به بازارهای دیگر در حال حاضر نیز کمتر بوده و احتمال رشد آن برای رسیدن به سایر بازارها در بلندمدت وجود دارد.
نکته جالب اما درباره تخصصیترین بازار موجود در کشور است. اگر در سایر بازارها چندان نیازی به علم و آگاهی کافی نباشد اما این بازار نیازمند دانش مالی تخصصی است که بر اساس تحلیلهای تکنیکال و بنیادی رصد میشود. جالب اینجاست که اگر اخبار بد اقتصادی و تحریمها در کشورهای دیگر بازار بورس را تحت تاثیر قرار داده و با کاهش ارزش روبهرو میشوند اما در کشور ما خبر تحریمها اثر مثبت بر بازار و برجام و گشایش اثر منفی بر بازار میگذارد که این نیز به دلیل مشکلات ساختاری اقتصاد ماست.
و بالاخره بازار پول و سپرده آخرین بازار سودده حال حاضر کشور است که به نظر نرخ سود آن تناسبی با واقعیت تورمی اقتصاد کشور ندارد و با ادامه روند کنونی در واقع سپردهگذار نرخ سود منفی دریافت میکند چراکه از ارزش سپرده وی کاسته میشود.
با توجه به توضیحات فوق داشتن یک سبد متنوع از داراییهای ذکرشده با در نظر گرفتن درجه ریسکپذیری افراد و میزان سرمایه و دانش مالی آنها میتواند بهترین راه برای مدیریت ارزش داراییها باشد.