موجسواری سوداگری
مرتضی ایمانیراد از اثر احتمالی بازگشت تحریمها بر بازارهای مالی میگوید
مرتضی ایمانیراد میگوید: برآوردهای ما نشان میدهد اگر تحریمها با درجه بالاتری هم اعمال شود نرخ رشد اقتصادی از سه درصد پایین نخواهد آمد ولی بحث در مورد کالاهای سوداگرانه، مسالهای کاملاً متفاوت است و ممکن است در صورتی که به نحو احسن با شرایط به وجودآمده برخورد نشود آثار نامطلوبی بر اقتصاد و تمایلات بازار (market sentiment) که نقش بسیار مهمی در انتخاب مردم دارد، داشته باشد.
سایه فتحی: بازارهای مالی در نیمه دوم سال جاری چهره متفاوتی از خود نشان دادند و دستخوش نوسانات شدند. از یک طرف بازارها بر اثر سیاستهای اقتصادی و سرکوب نرخ ارز تا حدودی ملتهب شدند و از طرف دیگر تحت تاثیر ریسکهای سیاسی با بالا رفتن انتظارات قرار گرفتند. اگرچه در روزهای پایانی سال شاهدیم تا حدودی از تبوتاب بازارها به ویژه بازار ارز کاسته شده اما بیم آن میرود در سال آینده با تشدید ریسکهای سیستماتیک و احتمال خروج رئیسجمهور آمریکا از برجام و بازگشت تحریمها بازهم این بازارها ملتهب شوند. به این بهانه سناریوهای اثرگذاری بازگشت احتمال تحریمها بر بازارهای مالی را بررسی کردیم و اینکه سیاستگذار در مورد عدمتعادلهای احتمالی در بازارها با بازگشت تحریمها چه تدابیری اتخاذ کند. به این بهانه با مرتضی ایمانیراد به گفتوگو پرداختیم.
♦♦♦
برجام این روزها بیش از پیش در معرض تهدید ترامپ و آمریکا قرار دارد. موضع اروپاییها نیز قطعی نیست. هر آن ممکن است که برجام از جانب یک یا چند طرف ملغی شود. ارزیابی شما از وضعیت بازارهای مالی در چنین شرایطی چیست؟
این بحثی را که شما مطرح میکنید به نظرم درست است، این روزها بازارهای مالی و غیرمالی در اقتصاد ایران تحت تاثیر تهدیدهای ترامپ و مجموعه دولت آمریکا قرار دارد ولی در مورد این مساله که مطرح کردید که موضوع اروپاییها قطعی نیست به نظرم اینطور نیست. درست است که اروپاییها تمایل نسبت به ایران نشان میدهند ولی اینکه در نهایت چه موضعی خواهند گرفت بستگی به این دارد که هر کدام از کشورهای اروپایی چه میزان مبادله تجاری با ایران دارند و چه میزان مبادله تجاری با آمریکا دارند. وقتی وارد ریز این مسائل شویم در نهایت روشن میشود که موضع اروپاییها در مقابل تهدیدهای ترامپ همسویی با آمریکا خواهد بود زیرا منافع اروپا در رودررویی با آمریکا نیست. البته در این میان ایدئولوژی سیاسی خاصی در اروپا حاکم است که پرچمدار آن ماکرون رئیسجمهور فرانسه است این ایدئولوژی سیاسی خود میتواند به عنوان یک مانع برای همراستایی اروپا و آمریکا قرار گیرد. اینکه در نهایت اروپا به کدام سمت حرکت میکند بستگی به این دو نیرو دارد. بنابراین اگر بخواهیم از وضعیت بازارها در چنین شرایطی گفتوگو کنیم ابتدا باید مفروضات خود را شفاف بیان کنیم. بحثها و پیشبینیهای من در این چارچوبها و مفروضات است. اول اینکه ترامپ از برجام خارج میشود یا اگر در برجام بماند به صورت صوری میماند. ولی با کمک تحریمهای دیگر تلاش میکنند فشار خود را بر ایران بیشتر کند. دوم ترامپ و دولت آمریکا به دنبال این نیست که خود را به طور جدی با دولت جمهوری اسلامی ایران درگیر کند. آنها به دنبال این هستند که قدرت مانور جمهوری اسلامی ایران را در منطقه محدود کنند و سوم فرض این هست که اروپاییها اگر در نهایت به سمت آمریکا نروند به سمت ایران هم نخواهند آمد بنابراین اگر این شرایط را در نظر بگیریم به تدریج میتوان در مورد بازارها صحبت کرد. اولین نکتهای را که در رابطه با بازارهای مورد اشاره شما میتوان مطرح کرد این است که در صورت ادامه یا افزایش فشارهای سیاسی ترامپ، این بازارها دچار التهاب خواهند شد. منظورم از التهاب این است که نوسان این بازارها زیاد خواهد شد. در این میان طلا و دلار دارای بیشترین تنش یا التهاب خواهند شد و در عوض مسکن کمترین تغییرات را تجربه خواهد کرد. بورس هم به طور طبیعی واکنش منفی نشان خواهد داد.
به نظر شما بیشترین فعالیتهای سوداگرانه در کدام بازارها اتفاق خواهد افتاد؟ در واقع کدام بازارها در معرض تهدید هجوم نقدینگی قرار دارند؟ تکانههای کدام بازار شدیدتر خواهد بود؟
به نظرم دو بازار بیشترین فعالیت سوداگرانه را تجربه خواهند کرد، یکی بازار ارز است و دیگری بازار طلا و سکه. دلایل خاصی برای این مساله وجود دارد. یکی از مهمترین دلایلش سرعت نقدشوندگی و قابلیت ذخیرهسازی این دو کالاست. از آن مهمتر این دو کالا در سطح بینالمللی قابلیت نقدشوندگی بالایی دارند و مهمتر از همه با سرعت بیشتری به پول نقد تبدیل میشود در حالی که در مورد سهام و بازار مسکن این مساله صادق نیست. گذشته فعالیتهای سوداگرانه در اقتصاد ایران نشان میدهد که این دو کانال حساسیت بیشتری به تحولات سیاسی دارند. اینکه کدامیک از این دو کالا همراه با نوسان بیشتری خواهند شد به نظرم بازار طلا و سکه بیشتر دستخوش نوسان میشود. دلیلش این است که طلا جدا از اینکه شدت تغییرات دلار را در قیمت خود لحاظ میکند بلکه تحت تاثیر تغییرات قیمت اونس طلا در سطح بینالمللی هم هست. در سطح بینالملل پیشبینی میشود که قیمت طلا رو به افزایش باشد و دلیل عمده این افزایش برمیگردد به تحولات سیاسی و التهابات سیاسی در سال ۲۰۱۸ در جهان. چون ترامپ بهتنهایی کافی است تا جهان را به اغتشاش بکشاند و رویارویی ترامپ با چین و قدرت رو به افزایش آن موجب خواهد شد که نوسانات سیاسی در سطح اقتصاد جهانی افزایش پیدا کنند و به دنبال آن قیمت طلا بالا برود. بنابراین در صورتی که ما با تحریمهای رو به افزایش آمریکا مواجه باشیم باید در نظر داشته باشیم که بیشترین تحولات یعنی جمع تحولات بینالمللی و داخلی به شکل کلاسیک خودش را در قیمت طلا نشان میدهد ولی وقتی در مورد ارز بررسی میکنیم بخش کمی از تحولات بینالمللی بر قیمت ارز در بازار ایران اثر میگذارد و بیشتر متغیرهای داخلی است که تعیینکننده قیمت ارز است. بنابراین به نظر میرسد که قیمت طلا در سال ۱۳۹۷ در صورتی که همراه با افزایش تحریمهای آمریکا بر ایران باشد رو به التهاب و نوسان بالاتر و روند فزاینده خواهد بود و به همین دلیل ممکن است در سال ۱۳۹۷ بازار طلای آتی نتواند کارکرد عادی خودش را داشته باشد.
بهطور خاص اگر به بازار ارز اشاره داشته باشیم، با توجه به اینکه این بازار اخیراً ملتهب شده در روزهای اخیر تحت تاثیر بسته سیاستی بانک مرکزی تا حدودی تب نوسانات در آن فروکش کرده اما آیا با چنین اقدامات اضطراری دولت میتواند بازار ارز را با توجه به تشدید ریسکهای سیستماتیک مدیریت کند؟
اینکه بازار ارز در چنین شرایطی چگونه خواهد شد بحث بسیار مفصلی است که در این گفتوگوی مختصر نمیگنجد. قبل از اینکه سال ۱۳۹۶ شروع شود برآوردی که ما از نرخ دلار در پایان سال ۱۳۹۶ داشتیم شامل دو عدد میشد، یکی قیمت اقتصادی و واقعی ارز بود که آن را ۴۵۰۰ تومان برآورد کرده بودیم و دوم تحرکات سوداگرانه در بازار ارز که قیمت ارز را از ۴۵۰۰ تومان به سمت بالا حرکت میداد و همین اتفاق هم افتاد. اگر بانک مرکزی به تدریج اجازه میداد که قیمت دلار همپای تورم حرکت کند ما با چنین نوسانات سوداگرانهای مواجه نمیشدیم. نکتهای که وجود دارد این است که شاخص تورم خردهفروشی خودش به دلایل متعددی سرکوب شده است و ما وقتی نرخ دلار را به طور مستمر زیر شاخص تورم خردهفروشی نگه میداریم نشان میدهد که قیمت دلار در معرض سرکوب است. از اینها که بگذریم حجم وحشتناکی از نقدینگی در حسابهای پسانداز وجود دارد که هر لحظه، در صورتی که احساس کنند که در بازار ارز بازدهی بالاتری میتوانند به دست بیاورند، موجی از نقدینگی به سمت بازار ارز حرکت خواهد کرد. بنابراین کار کردن با بازار ارز در سال ۱۳۹۷ و همراه با افزایش تحریمهای دولت آمریکا بر ایران بسیار مشکل خواهد بود. و اگر آمریکا از برجام خارج شود بازار ارز بسیار حساس خواهد بود و سیاستگذاری اشتباه در این بازار میتواند اقتصاد را از تعادل خارج کند. از پیشنهادهایی که میتوان در این زمینه مطرح کرد این است که به جای اینکه یکباره با سیاستهای ناگهانی به دنبال شوکدرمانی باشیم یک سیاست را به تدریج و در طول زمان به کار بگیریم و این سیاست هم چیزی نیست جز بالا بردن نرخ دلار همراه با تورم و افزایش آن به میزانی که نرخ تورم سرکوبشده را نیز در خود نشان دهد. ما با محاسباتی که در موسسه بامداد انجام دادهایم قیمت اقتصادی ارز را بدون تحریمهای اقتصادی و بدون افزایش یکباره نقدینگی و بدون رها شدن نقدینگی از حسابهای پسانداز به سمت بازار ارز ۵۶۰۰ تومان برآورد کردهایم که این به نظر ما نرخ ارزی است که بانک مرکزی میتواند از سال ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۷ به تدریج بالا ببرد. در صورتی که این اقدام انجام شود و اصرار به نگه داشتن نرخ ارز در محدودههای زیر پنج هزار تومان باشیم در سال ۱۳۹۷ به احتمال بسیار زیاد با یک پرش قیمتی در قیمت دلار مواجه خواهیم بود. البته همانطور که گفته شد فرضمان بر این است که شدت تحریمها در سال ۱۳۹۷ بیشتر شود در مقابل اگر مشکلات تحریمها را نداشته باشیم و به دلایل متعددی فشار تحریمها کاهش پیدا کنند طبیعی است که نرخ دلار بالاتر از مبلغ اشارهشده قرار نخواهد گرفت ولی درصورتی که ما تحریمهای شدیدتری را تجربه کنیم به طور طبیعی بازار تمایل بسیار زیادی خواهد داشت که این قیمت را پشت سر بگذارد و از همین رو التهابات در بازار ارز بیشتر خواهد شد. خاطرمان باشد که هنوز نقدینگی بسیار زیادی در اقتصاد ایران به شکل غیرفعال وجود دارد و اگر این نقدینگی حرکت کند به سادگی میتواند قیمت دلار را به رقمهای بالاتر حرکت دهد. بنابراین این سوال که اگر مشکلی در سال ۱۳۹۷ در بازار ارز پیش بیاید بانک مرکزی چه باید بکند سوال صحیحی نیست. سوال درست این است که از همین الان بانک مرکزی چه باید بکند. به نظر میرسد هیچ چارهای در اقتصاد ایران وجود ندارد که ارزش دلار همپای تورم و همپای تحولات بینالمللی حرکت کند و باید به راحتی این حکم کلی را بپذیریم که اقتصاد ایران در برابر اقتصاد جهانی به دلیل عدم پیشرفتهای تکنولوژی و به دلیل تورم مستمر ارزش پول داخلی به میزان قابل توجهی کاهش پیدا کرده است و باید اجازه دهیم که بخشی از این کاهش ارزش خودش را در قیمت دلار نشان دهد. عدم قبول این واقعیت، سیاستگذار را به سمت حفظ قیمت دلار هدایت میکند که این سیاست در ۳۹ سال گذشته خودش را به خوبی نشان داده است که در یک زمان معین منجر به پرشهای قیمت ارز و در نتیجه افزایش فعالیت سوداگرانه در بازار ارز خواهد شد.
در این شرایط با بازگشت تحریمها، ظرفیت رشد و رکود بازارها بر اساس برآورد شما چگونه است؟
برای پاسخ دادن به این سوال لازم است که اقتصاد ایران را از نظر نوع کالاها تقسیمبندی کنیم و اساس تقسیمبندی خود را برمبنای واکنش کالاها به مسائلی از قبیل تحریم بگذاریم. در این صورت ما با دو نوع کالا یا دو بازار مواجه خواهیم بود، یکی بازار کالاهای واقعی (real goods) و دیگری بازار کالاهای سوداگرانه (speculative goods). اگر طبقهبندی خود را به این دو محدود کنیم میتوان با اطمینان گفت که نرخ رشد اقتصادی، یعنی نرخ رشد کالاهای واقعی در سال ۱۳۹۷ خیلی زیاد تحت تاثیر تحریمها قرار نخواهد گرفت و برآوردی که ما از نرخ رشد اقتصادی در سال ۱۳۹۷ داریم 9 /3 درصد است که بخشی از آثار تحریمها را در این نرخ رشد ما دیدهایم. بنابراین اقتصاد ایران در هر شرایطی در سال ۱۳۹۷ با رشد مثبت مواجه خواهد بود ولی در مورد کالاهای سوداگرانه یا بهتر است بگوییم کالاهای سرمایهگذاری، مساله متفاوت است. اول اینکه کالاهای سوداگرانه یا کالاهای سرمایهگذاری واکنش التهابی به مساله تحریمها نشان میدهند هرچند که التهاب از این بازار به بازار کالاهای واقعی هم منتقل میشود ولی این انتقال هم با تاخیر مواجه است و هم دایره اثرگذاری کمی دارد. در حوزه کالاهای سرمایهگذاری همانطور که قبلاً هم گفتهام التهاب نسبتاً بالایی را تجربه خواهیم کرد که البته همانند موارد مشابه سالهای قبل این التهابها به شکل یک شوک وارد بازار خواهد شد و بازارها را به میزان معینی بالا یا پایین خواهد برد. بعد از آن بازارها در یک سطح متفاوتتری به زندگی طبیعی خود ادامه خواهند داد و قیمتها بر اساس متغیرهایی غیر از مساله سیاسی و مساله تحریمها تغییر خواهد کرد. برآوردهای ما نشان میدهد اگر تحریمها با درجه بالاتری هم اعمال شود نرخ رشد اقتصادی از سه درصد پایین نخواهد آمد ولی بحث در مورد کالاهای سوداگرانه، مسالهای کاملاً متفاوت است و ممکن است در صورتی که به نحو احسن با شرایط به وجودآمده برخورد نشود آثار نامطلوبی بر اقتصاد و تمایلات بازار (market sentiment) که نقش بسیار مهمی در انتخاب مردم دارد، داشته باشد.
چگونه میتوان در مورد عدمتعادلهای احتمالی در بازارها با بازگشت تحریمها از هماکنون تدابیری اندیشید؟ دولت باید در مدیریت بازارها چه تمهیداتی بیندیشد؟
به نظرم مشکلی که در سطوح شناختی در حوزه سیاستگذاری کشور وجود دارد این است که نوسان بد است. مثلاً اگر بازار سهام به دلایلی سقوط کند همه به دنبال این هستند که بازار را به وضعیت سابق خود برگردانند. بنابراین وقتی بازار سهام پایین میآید بد است، وقتی دلار بالا میرود بد است و وقتی طلا بالا میرود باز هم بد است. اینها پیشفرضهای ذهنی سیاستگذاری در نظام جمهوری اسلامی ایران است. نقطه مقابل آن، این است که ما قبول کنیم که هر اتفاق نامتعارف و غیرقابل پیشبینی در اقتصاد میافتد به طور طبیعی بازارها باید واکنش نشان دهند این در ماهیت بازارهای سرمایهگذاری است. بنابراین این استنباط که پایین آمدن شاخص بورس را بد تلقی کنیم و بالا رفتن آن را خوب تلقی کنیم این استنباط کاملاً اشتباه است. ماهیت این بازار در نوسانش است. گاهی نوسانش محدود است و گاهی گسترده. بنابراین وقتی تحریمها در ایران بر اقتصاد فشار وارد میکند طبیعی است که بازار طلا، بازار سهام و بازار ارز از خود التهاب نشان میدهند و بخشی از این التهاب را ما باید به عنوان رفتار طبیعی بازار بپذیریم. عدم پذیرش این رفتارها متاسفانه کشیده میشود به برخوردهای فیزیکی و کنترل فیزیکی بازارها. به نظر من برای مواجه شدن با شرایطی که شما تصویر کردید دو نکته اساسی را باید در نظر داشت. اول قبول اینکه بخشی از مشکلات ناشی از تحریم بر بازارهای اقتصادی ایران اجتنابناپذیر است این را باید پذیرفت ولی وقتی ما تحریم را نعمت تلقی میکنیم طبیعی است که آثار سوء تحریم را نمیپذیریم و نمیخواهیم بپذیریم. معمولاً در جلسات رواندرمانی شروع درمان از زمانی آغاز میشود که بیمار بپذیرد که بیمار است، به جز این درمانگران نمیتوانند با بیمار کار کنند. به همین ترتیب اگر مشکلات به وجودآمده ناشی از تحریمهای اقتصادی را نپذیریم نمیتوانیم آن را حل کنیم. نکته دوم تجربه تاریخی نشان داده است که چون این عواقب را نمیپذیریم نهایتاً در دقیقه ۹۰ متوسل به شوکدرمانی میشویم. مثلاً نرخ دلار را برای مدتی طولانی پایین نگه میداریم و با یک شوک یکباره نرخ دلار افزایش پیدا میکند و آنوقت دنبال شوکدرمانی هستیم. راهحل مساله این است که اجازه بدهیم نرخ ارز با متغیرهای مشخصی که در علم اقتصاد کاملاً روشن است حرکت کنند و اگر همراه با تشدید تحریمها به مشکل جدیدتری برخوردیم در همان زمان سیاستهای مناسب تدوین و اجرا شود.
سرمایهگذاران چگونه میتوانند از هماکنون منابع خود را در برابر چنین ریسکی پوشش بدهند؟
سوالی را که شما مطرح میکنید بحث بسیار مفصلی است که نمیتوان به آن در این گفتوگوی کوتاه پرداخت. من مجبورم فهرستوار بخشی از سیاستهایی را که سرمایهگذاران، مدیران و کارآفرینان میتوانند انتخاب کنند پیشنهاد کنم. اول منطقی است که سرمایهگذاران تمامی منابع خودشان را با یک ارز نگهداری نکنند؛ فرقی نمیکند که این تحریمها افزایش پیدا کند یا نه. در همین شرایط فعلی هم ما برای سال آینده پیشنهاد میکنیم که سرمایهگذاران پولهای موجود خودشان را با ارزهای مختلف نگه دارند و پیشنهاد من در سطح جهانی استفاده از ین ژاپن و یورو و پوند برای پوشش دادن برخی از ریسکهایشان است. دوم نگهداری موجودی کالا در حد توان نقدینگی خود. سوم استفاده از سیستمهای پوشش ریسک که در ایران ضعیف است ولی میتوان از برخی از این سیستمها در بازارهای ارز بینالمللی استفاده کرد. چهارم دوری کردن از برنامهریزی به هر شکلی به هر صورتی و روی آوردن به هوشمندی استراتژیک و هوشیار بودن به تمام اتفاقاتی که در لحظه در حال رخ دادن است و پنجم استفاده از داشبوردهای الکترونیکی برای مانیتور کردن بهنگام سیستم اطلاعاتی داخلی و محیطی (ملی و بینالمللی) برای پیشبینی کردن احتمالی التهابات بازار.