تاریخ انتشار:
ایران در هفتهای که گذشت
حمله کیهان به خاتمی و دفاع بهار
عسگراولادی: یادم نیست به چه کسی رای دادم!
محمود احمدینژاد و یاران حلقه وی این روزها ایام سختی را سپری میکنند.
محمود احمدینژاد و یاران حلقه وی این روزها ایام سختی را سپری میکنند. رسانههای اصولگرا نیز این روزها با این رئیسجمهور اصولگرا بسیار نامهربان هستند. سفرهای استانی رئیس دولت دهم که تا یکی، دو سال پیش توسط رسانههای اصولگرا پرشور و تاریخی توصیف میشد، حال از سوی آنان کمرونق و سرد ارزیابی میشود. بنا بر اخبار ائمه جمعه شهرهای مهم اصفهان و تبریز به سبب حضور اسفندیار رحیممشایی در سخنرانی عمومی احمدینژاد در شهرهای خود حضور نیافتهاند. از آن عجیبتر برخلاف سالهای گذشته این رسانهها خبرهای منفی و حاشیههای نامناسب سفر را نیز با تیترهای بزرگ پوشش میدهند. به طور نمونه در سفر احمدینژاد به تبریز رویداد غیرمنتظرهای رخ داد که در کمتر از چند دقیقه به تیتر نخست بسیاری از رسانهها بدل شد. تابناک درباره این ماجرا خبر داد:... سفر محمود احمدینژاد ریاست جمهوری ایران به تبریز با حاشیههایی همراه شد؛ به طور نمونه برخی از سایتهای خبری از درگیری برخی استقبالکنندگان با احمدینژاد در تبریز خبر دادند... مراسم استقبال از چهارمین سفر استانی رئیسجمهور به تبریز، که با حضور برخی از حامیان احمدینژاد در میدان ساعت و
باغشمال آغاز شده بود، با ورود وی، یکباره جوی متشنج پیدا کرد. در این میان، برخی از سپردهگذارانی که در صندوق قرضالحسنه نصر تبریز سرمایهگذاری کرده بودند با در دست داشتن پلاکاردهایی با شعار مالباختگان صندوق قرضالحسنه نصر تبریز جلوی خودرو احمدینژاد سدی کشیده و اعتراض خود را اعلام کردند. در این میان، یکی از مالباختگان خود را به خودرو رئیسجمهور نزدیک میکند و خواسته نزدیک ۶۰ هزار نفر از سرمایهگذاران این صندوق را که پس از تعطیلی صندوق بلاتکلیف ماندهاند، با رئیسجمهور در میان میگذارد؛ اما در بین جمعیت، حرکت وی و تلاش این شهروند تبریزی برای رساندن سخن خود به رئیسجمهور، به درگیری تعبیر میشود...
در همین ایام اظهارات داود احمدینژاد برادر رئیسجمهور در نشست «گذر از فتنه و انحراف در انتخابات ۹۲» نیز به صورت گستردهای در رسانههای اصولگرا پوشش یافت. جهاننیوز از رسانههای اصولگرا به نقل از وی نوشت: «...ارتباطی با رئیسجمهور ندارم. احمدینژاد در سه نامهای که تاکنون برای بنده نوشته، مرا بیدین خوانده و این امر حجت را برایم تمام کرده است... با جانبداری از احمدینژاد دنیا و آخرت خود را فنا نمیکنم و ولایت را به او ترجیح میدهم... جریان انحرافی به دنبال ورود به انتخابات نیست و اگر اینگونه بود قبل از فرا رسیدن انتخابات کشور را رها نمیکردند و اقتصاد را به نابودی نمیکشاندند.» در این میان اما مهمترین خبر درباره احمدینژاد، شایعهای درباره در اختیار داشتن نواری مهم توسط احمدینژاد است. ایران ارگان دولت در این باره نوشت: ...سایت خبری متعلق به فواد ص. از مهرههای رسانهای نزدیک به خاندان هاشمی و مرتبط با برخی محافل خاص، طی گزارشی تحت عنوان «نوار هشتمیلیونی» رسماً مدعی شد در انتخابات سال ۸۸ تقلب گسترده صورت گرفته و رئیسجمهور درصدد است در صورت رد صلاحیت گزینه مورد علاقه خود در انتخابات، یک فایل صوتی که ابعاد این تقلب را افشا میکند، منتشر کند! این دروغپردازی عجیب و البته توطئهآمیز در حالی از سوی این سایت خبری صورت میگیرد که نفر اصلی ادارهکننده آن یعنی «فواد ص.» ضمن ارتباط وثیق با خانواده هاشمیرفسنجانی، با برخی محافل خاص نیز در ارتباط و مورد حمایت ویژه آنهاست و طی یک سال گذشته نیز خبرها و گزارشهای متعدد ضدامنیت ملی و البته دروغ را در رسانه متبوع خود منتشر کرده و جالب آنکه هیچگاه غیر از فیلترینگ، این سایت با هیچ برخورد حقوقی و قضایی دیگری مواجه نشده است! سرانجام دفتر رئیسجمهور وارد میدان شد و اصل خبر را تکذیب کرد. در متن تکذیبیه دفتر رئیسجمهوری آمده است: در پی انتشار مطلبی غیرواقعی و دروغین با موضوع نوار هشتمیلیونی رئیسجمهوری توسط یکی از سایتهای خبری که گرایشات خاص سیاسی آن بر همگان آشکار است، صراحتاً تاکید میشود که اصل موضوع مطرحشده در آن و آنچه به رئیس محترم جمهوری نسبت داده شده است کاملاً بیاساس و کذب محض است.
پاسخ تند یک روزنامه اصلاحطلب به کیهان
در ماههای گذشته حمله به رئیسجمهور سابق ایران به یکی از پارامترهای ثابت روزانه روزنامه کیهان تبدیل شده است. با این حال سرمقاله حسین شریعتمداری در هفته گذشته علیه خاتمی به شدت تندتر و صریحتر از مطالب گذشته این روزنامه بود. شریعتمداری در یادداشت غیرمعمول و دور از اسلوب حرفهای و حقوقی خود با عنوان «...آب هم از آب تکان نمیخورد!» نوشت: «...این روزها برخی از کسانی که به گونهای آشکار و به گواهی صدها سند غیرقابل انکار در جریان فتنه ۸۸ نقش ستون پنجم مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس را بر عهده داشتهاند و مفسد فیالارض گویاترین واژه برای نشان دادن وطنفروشی و خیانت آنان است، به ظاهر- تاکید میشود که به ظاهر- برای کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری پیش رو خیز برداشتهاند و با سازی که به وضوح از آن سوی مرزها کوک شده است، ترانه بازگشت به مسوولیتهای کلیدی نظام را زمزمه میکنند. که باید پرسید در کجای دنیا و بر اساس کدام نظام حقوقی در جهان، به ستون پنجم شناختهشده دشمن اجازه نفس کشیدن میدهند!؟ نامزد شدن برای پستهای کلیدی که جای خود دارد! آیا سران و عوامل فتنه آمریکایی-اسرائیلی ۸۸ میتوانند فقط یک نمونه -تاکید میشود فقط یک نمونه- از اقدامات پلشت خویش را آدرس بدهند که با توصیه مستقیم مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس صورت نگرفته باشد!؟ آیا، ادعای تقلب در انتخابات، با هدف مشخص حمله به جمهوریت نظام و به توصیه جرج سوروس صهیونیست مطرح نشده بود!؟...» این یادداشت با واکنش روزنامه اصلاحطلب بهار مواجه شد. این روزنامه در سرمقاله خود با عنوان «بازی نخنما» نوشت: ...روزنامه محترم کیهان در سرمقاله روز دوشنبه خود بنا بر شیوه مالوف و اقتضای طبیعتش، بار دیگر کیفرخواست بلندبالایی علیه اصلاحطلبان صادر کرد. متنی البته سرشار از عبارات و اتهاماتی تکراری و البته پوسیده و نخنماشده که ظاهراً قرار است هر از چندگاهی که نام و یاد اصلاحطلبان خوابشان را پریشان میکند تجدید چاپ شود. البته شرط انصاف نیست اگر اعتراف نکنیم سرمقاله اخیر نسبت به نوشتههای قبل دو نکته جدید داشت. نخست آنکه برخلاف دفعات پیش که صرفاً در نقش محتسب و مدعیالعموم ظاهر میشدند، شهر را شلوغ دیده و کل پروژه را یکجا کنترات کرده و اینبار در جایگاه رفیع قضاوت هم نشسته و حکم بر مفسد فیالارض بودن چهرههای شاخص اصلاحطلب دادهاند. البته قاضینمای محترمی که اینجا بر کرسی قضاوت خیمه زده شرط عدل و ادب را که لازمه کار قضاست به کناری گذاشته و با ادبیاتی آکنده از خشم و کین، انشای حکم کرده است!. نکته دوم اینکه در نوشته مذکور ظاهراً کل فرآیند بررسی صلاحیتها را هم یک پروژه دیدهاند که میتوانند آن را هم بدون تشریفات لازم و با ترک مناقصه برنده شوند! چون از جایگاه شورای محترم نگهبان با قاطعیت تمام و پیشاپیش خبر از ردصلاحیت نامزد احتمالی اصلاحطلبان دادهاند!... اصلاحطلبان هرچه باشند و هرکه باشند آن زمان که شما دست در گردن نورسیدگان قدرت برای هم کرشمه میآمدید آنقدر بینش و بصیرت داشتند که این روزها را پیشبینی کنند و بگویند چه در انتظار این کشور است.
چهارمین دادگاه کهریزک
در هفته گذشته دادگاه کهریزک برای چهارمین بار پس از گذشت ۵۰ روز از جلسه قبلی خود برگزار شد اما باز هم «غیرعلنی»، در چنین شرایطی بر اساس دستور قاضی دادگاه شاکیان از گفتن جزییات جلسه دادگاه منع شدند. پیش از جلسه در حالی که خانوادههای روحالامینی، کامرانی و جوادیفر از در عمومی وارد دادگاه شدند، سعید مرتضوی با تیم مفصل همراهان و محافظان به محوطه پارکینگ اختصاصی تشریفات مجتمع کیفری استان وارد شد... در پایان این جلسه یک زن میانسال که از صبح در مقابل دادگاه منتظر ایستاده بود تا یک جمله را به دادستان سابق بگوید در جمع خبرنگاران گفت: دخترم را در آمریکا کشتند. برای پیگیری پروندهاش چند بار به دادسرا رفتم. اینقدر به آنجا رفت و آمد داشتم که یک روز مرتضوی مرا به سخره گرفت و گفت: امروز کارت ورود زدهای؟ امروز اینجا آمدم تا وقتی از دادگاه میآید به او بگویم کارت ورود و خروجت را زدهای؟ این مادر هنگام خروج مرتضوی از محوطه دادگاه خود را به ماشین دادستان سابق رساند و با صدای بلند گفت: بالاخره تو هم کارت زدی؟
یادم نیست به چه کسی رای دادم!
پاسخ حبیبالله عسگراولادی دبیر کل جبهه پیروان خط امام و رهبری در یک برنامه تلویزیونی درباره مسائل مربوط به انتخابات نهم ریاستجمهوری موجب شد وی به یکی از سوژههای اصلی طنزهای این روزهای گذشته بدل شود. وی در این برنامه گفت: «... سال ۸۴ ما در دور اول آقای لاریجانی را قبول داشتیم و به ایشان رای دادیم اما در دور دوم کارها جور دیگری شد و نظر ما در موتلفه بین آقای هاشمیرفسنجانی و آقای احمدینژاد این بود که ما هر دو را صالح بشماریم و هر کس به هر کدام رسید، رای بدهد. خودم به خاطر ندارم که به هاشمیرفسنجانی رای دادم یا به آقای احمدینژاد!» ایران در مطلب طنز خود در این باره نوشت: «...لطفاً میزان دارایی و ثروت خود را دقیقاً اعلام کنید؟ والله دقیقاً یادم نمیاد. فکر نکنم بیشتر از چند میلیارد باشه و مبلغ ناچیزیه!... شما یادتون میاد عروسی پسرتون کجا برگزار و چقدر خرجش شد؟ اصلاً یادم نمیاد که پسر دارم یا نه! ولی در یک عروسی باشکوه تو بهترین تالار نیاوران شرکت کردم که بعداً تو سایتها خوندم که عروسی پسرم بود. عجب عروسی باشکوه و پرزرق و برقی بود! شما میدونید احمدینژاد تو جلسه خصوصی به مشایی چی گفت؟ آره؛ خودم با همین دو گوشم (از فاصله ۱۰ کیلومتری دفتر کارم تا پاستور) شنیدم که مشایی یواش به احمدینژاد گفت باید کودتا کنیم... سال ۸۴ دقیقاً به کی رای دادید؟ والله یادم میاد تا سر صندوق رفتم و رای دادم ولی بعد از اعلام نتایج کلاً یادم رفت به کی رای دادم!»
در همین ایام اظهارات داود احمدینژاد برادر رئیسجمهور در نشست «گذر از فتنه و انحراف در انتخابات ۹۲» نیز به صورت گستردهای در رسانههای اصولگرا پوشش یافت. جهاننیوز از رسانههای اصولگرا به نقل از وی نوشت: «...ارتباطی با رئیسجمهور ندارم. احمدینژاد در سه نامهای که تاکنون برای بنده نوشته، مرا بیدین خوانده و این امر حجت را برایم تمام کرده است... با جانبداری از احمدینژاد دنیا و آخرت خود را فنا نمیکنم و ولایت را به او ترجیح میدهم... جریان انحرافی به دنبال ورود به انتخابات نیست و اگر اینگونه بود قبل از فرا رسیدن انتخابات کشور را رها نمیکردند و اقتصاد را به نابودی نمیکشاندند.» در این میان اما مهمترین خبر درباره احمدینژاد، شایعهای درباره در اختیار داشتن نواری مهم توسط احمدینژاد است. ایران ارگان دولت در این باره نوشت: ...سایت خبری متعلق به فواد ص. از مهرههای رسانهای نزدیک به خاندان هاشمی و مرتبط با برخی محافل خاص، طی گزارشی تحت عنوان «نوار هشتمیلیونی» رسماً مدعی شد در انتخابات سال ۸۸ تقلب گسترده صورت گرفته و رئیسجمهور درصدد است در صورت رد صلاحیت گزینه مورد علاقه خود در انتخابات، یک فایل صوتی که ابعاد این تقلب را افشا میکند، منتشر کند! این دروغپردازی عجیب و البته توطئهآمیز در حالی از سوی این سایت خبری صورت میگیرد که نفر اصلی ادارهکننده آن یعنی «فواد ص.» ضمن ارتباط وثیق با خانواده هاشمیرفسنجانی، با برخی محافل خاص نیز در ارتباط و مورد حمایت ویژه آنهاست و طی یک سال گذشته نیز خبرها و گزارشهای متعدد ضدامنیت ملی و البته دروغ را در رسانه متبوع خود منتشر کرده و جالب آنکه هیچگاه غیر از فیلترینگ، این سایت با هیچ برخورد حقوقی و قضایی دیگری مواجه نشده است! سرانجام دفتر رئیسجمهور وارد میدان شد و اصل خبر را تکذیب کرد. در متن تکذیبیه دفتر رئیسجمهوری آمده است: در پی انتشار مطلبی غیرواقعی و دروغین با موضوع نوار هشتمیلیونی رئیسجمهوری توسط یکی از سایتهای خبری که گرایشات خاص سیاسی آن بر همگان آشکار است، صراحتاً تاکید میشود که اصل موضوع مطرحشده در آن و آنچه به رئیس محترم جمهوری نسبت داده شده است کاملاً بیاساس و کذب محض است.
پاسخ تند یک روزنامه اصلاحطلب به کیهان
در ماههای گذشته حمله به رئیسجمهور سابق ایران به یکی از پارامترهای ثابت روزانه روزنامه کیهان تبدیل شده است. با این حال سرمقاله حسین شریعتمداری در هفته گذشته علیه خاتمی به شدت تندتر و صریحتر از مطالب گذشته این روزنامه بود. شریعتمداری در یادداشت غیرمعمول و دور از اسلوب حرفهای و حقوقی خود با عنوان «...آب هم از آب تکان نمیخورد!» نوشت: «...این روزها برخی از کسانی که به گونهای آشکار و به گواهی صدها سند غیرقابل انکار در جریان فتنه ۸۸ نقش ستون پنجم مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس را بر عهده داشتهاند و مفسد فیالارض گویاترین واژه برای نشان دادن وطنفروشی و خیانت آنان است، به ظاهر- تاکید میشود که به ظاهر- برای کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری پیش رو خیز برداشتهاند و با سازی که به وضوح از آن سوی مرزها کوک شده است، ترانه بازگشت به مسوولیتهای کلیدی نظام را زمزمه میکنند. که باید پرسید در کجای دنیا و بر اساس کدام نظام حقوقی در جهان، به ستون پنجم شناختهشده دشمن اجازه نفس کشیدن میدهند!؟ نامزد شدن برای پستهای کلیدی که جای خود دارد! آیا سران و عوامل فتنه آمریکایی-اسرائیلی ۸۸ میتوانند فقط یک نمونه -تاکید میشود فقط یک نمونه- از اقدامات پلشت خویش را آدرس بدهند که با توصیه مستقیم مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس صورت نگرفته باشد!؟ آیا، ادعای تقلب در انتخابات، با هدف مشخص حمله به جمهوریت نظام و به توصیه جرج سوروس صهیونیست مطرح نشده بود!؟...» این یادداشت با واکنش روزنامه اصلاحطلب بهار مواجه شد. این روزنامه در سرمقاله خود با عنوان «بازی نخنما» نوشت: ...روزنامه محترم کیهان در سرمقاله روز دوشنبه خود بنا بر شیوه مالوف و اقتضای طبیعتش، بار دیگر کیفرخواست بلندبالایی علیه اصلاحطلبان صادر کرد. متنی البته سرشار از عبارات و اتهاماتی تکراری و البته پوسیده و نخنماشده که ظاهراً قرار است هر از چندگاهی که نام و یاد اصلاحطلبان خوابشان را پریشان میکند تجدید چاپ شود. البته شرط انصاف نیست اگر اعتراف نکنیم سرمقاله اخیر نسبت به نوشتههای قبل دو نکته جدید داشت. نخست آنکه برخلاف دفعات پیش که صرفاً در نقش محتسب و مدعیالعموم ظاهر میشدند، شهر را شلوغ دیده و کل پروژه را یکجا کنترات کرده و اینبار در جایگاه رفیع قضاوت هم نشسته و حکم بر مفسد فیالارض بودن چهرههای شاخص اصلاحطلب دادهاند. البته قاضینمای محترمی که اینجا بر کرسی قضاوت خیمه زده شرط عدل و ادب را که لازمه کار قضاست به کناری گذاشته و با ادبیاتی آکنده از خشم و کین، انشای حکم کرده است!. نکته دوم اینکه در نوشته مذکور ظاهراً کل فرآیند بررسی صلاحیتها را هم یک پروژه دیدهاند که میتوانند آن را هم بدون تشریفات لازم و با ترک مناقصه برنده شوند! چون از جایگاه شورای محترم نگهبان با قاطعیت تمام و پیشاپیش خبر از ردصلاحیت نامزد احتمالی اصلاحطلبان دادهاند!... اصلاحطلبان هرچه باشند و هرکه باشند آن زمان که شما دست در گردن نورسیدگان قدرت برای هم کرشمه میآمدید آنقدر بینش و بصیرت داشتند که این روزها را پیشبینی کنند و بگویند چه در انتظار این کشور است.
چهارمین دادگاه کهریزک
در هفته گذشته دادگاه کهریزک برای چهارمین بار پس از گذشت ۵۰ روز از جلسه قبلی خود برگزار شد اما باز هم «غیرعلنی»، در چنین شرایطی بر اساس دستور قاضی دادگاه شاکیان از گفتن جزییات جلسه دادگاه منع شدند. پیش از جلسه در حالی که خانوادههای روحالامینی، کامرانی و جوادیفر از در عمومی وارد دادگاه شدند، سعید مرتضوی با تیم مفصل همراهان و محافظان به محوطه پارکینگ اختصاصی تشریفات مجتمع کیفری استان وارد شد... در پایان این جلسه یک زن میانسال که از صبح در مقابل دادگاه منتظر ایستاده بود تا یک جمله را به دادستان سابق بگوید در جمع خبرنگاران گفت: دخترم را در آمریکا کشتند. برای پیگیری پروندهاش چند بار به دادسرا رفتم. اینقدر به آنجا رفت و آمد داشتم که یک روز مرتضوی مرا به سخره گرفت و گفت: امروز کارت ورود زدهای؟ امروز اینجا آمدم تا وقتی از دادگاه میآید به او بگویم کارت ورود و خروجت را زدهای؟ این مادر هنگام خروج مرتضوی از محوطه دادگاه خود را به ماشین دادستان سابق رساند و با صدای بلند گفت: بالاخره تو هم کارت زدی؟
یادم نیست به چه کسی رای دادم!
پاسخ حبیبالله عسگراولادی دبیر کل جبهه پیروان خط امام و رهبری در یک برنامه تلویزیونی درباره مسائل مربوط به انتخابات نهم ریاستجمهوری موجب شد وی به یکی از سوژههای اصلی طنزهای این روزهای گذشته بدل شود. وی در این برنامه گفت: «... سال ۸۴ ما در دور اول آقای لاریجانی را قبول داشتیم و به ایشان رای دادیم اما در دور دوم کارها جور دیگری شد و نظر ما در موتلفه بین آقای هاشمیرفسنجانی و آقای احمدینژاد این بود که ما هر دو را صالح بشماریم و هر کس به هر کدام رسید، رای بدهد. خودم به خاطر ندارم که به هاشمیرفسنجانی رای دادم یا به آقای احمدینژاد!» ایران در مطلب طنز خود در این باره نوشت: «...لطفاً میزان دارایی و ثروت خود را دقیقاً اعلام کنید؟ والله دقیقاً یادم نمیاد. فکر نکنم بیشتر از چند میلیارد باشه و مبلغ ناچیزیه!... شما یادتون میاد عروسی پسرتون کجا برگزار و چقدر خرجش شد؟ اصلاً یادم نمیاد که پسر دارم یا نه! ولی در یک عروسی باشکوه تو بهترین تالار نیاوران شرکت کردم که بعداً تو سایتها خوندم که عروسی پسرم بود. عجب عروسی باشکوه و پرزرق و برقی بود! شما میدونید احمدینژاد تو جلسه خصوصی به مشایی چی گفت؟ آره؛ خودم با همین دو گوشم (از فاصله ۱۰ کیلومتری دفتر کارم تا پاستور) شنیدم که مشایی یواش به احمدینژاد گفت باید کودتا کنیم... سال ۸۴ دقیقاً به کی رای دادید؟ والله یادم میاد تا سر صندوق رفتم و رای دادم ولی بعد از اعلام نتایج کلاً یادم رفت به کی رای دادم!»
دیدگاه تان را بنویسید