تاریخ انتشار:
همراه احمدینژاد به کجا میرود؟
سرنوشت اسفندیار
سخنان رحیممشایی تنها به احتمال بازداشت خلاصه نشد. او نوک تیز انتقادات خود را متوجه اصولگرایان فاقد گفتمان کرد که به گفته او تمام تلاش خود را به کار بستند تا او رد صلاحیت شود. کاندیدای یاران حلقه محمود احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری 92 با قاطعیت اعلام کرد اگر رد صلاحیت نمیشد قطعاً سکاندار قوه مجریه میشد.
همه راهها به اسفندیار ختم میشود
به باور بسیاری از صاحبنظران عرصه سیاست در ایران، اسفندیار 53ساله کسی است که در طول هشت سال گذشته دولت را هدایت و راهبری میکرده است هرچند محمود احمدینژاد در ظاهر ریاست قوه را بر عهده داشت اما در این مدت به استثنای دو سه سال نخست، این اسفندیار رحیممشایی بود که تصمیم میگرفت چه کسی وزیر شود و چه کسی از وزارتخانه خداحافظی کرده و خانهنشین شود بدین ترتیب حلقه مشایی در همه وزارتخانهها گسترش یافت. موج برکناری وزیران مخالف اسفندیار که در سال 1339 در روستای مشا از توابع رامسر چشم به جهان گشوده بود، به گونهای پیش رفت که در چند روز پایانی دولت نهم چهار وزیر مجبور به خداحافظی شدند و فصل مشترک سخنان تمام وزرای معزول این بود که مخالفت ما با اسفندیار کار دستمان داد و از کابینه اخراج شدیم.
حضور اسفندیار در دولت دهم تحول بزرگی را تجربه کرد. در دولت دهم اسفندیار و محمود که هر دو مردان آبانماه بودند بیش از پیش به هم نزدیک شدند و این نزدیکی هر روز عیانتر از گذشته میشد. همین قرابت زیاد موجب شد محمود احمدینژاد در اقدامی دور از انتظار، فردی که در کانون انتقادات اصولگرایان قرار گرفته بود را در واپسین روزهای تیرماه 88 به عنوان معاون اول رئیسجمهور معرفی کند. انتصاب اسفندیار پدر عروس رئیس دولت احمدینژاد موجب دلخوری بسیاری از علما شد به ویژه که او پیش از این از دوستی با ملت اسرائیل سخن گفته بود. پس از رسانهای شدن این خبر برخی از مراجع تقلید شیعه از جمله آیتالله ناصر مکارمشیرازی، حضور مشایی را در پست معاونت اولی نامشروع اعلام کرد. اما این اعتراضها راه به جایی نبرد تا اینکه محمدحسن ابوترابیفرد نایب رئیس اول مجلس از دستور رهبری برای برکناری مشایی خبر داد. در نهایت نامه برکناری مشایی از سوی رهبری روز دوم مردادماه 1388 رسانهای شد و لاجرم حکم معاون اولی او ابطال شد. رحیممشایی که در دوران فرمانداری محمود احمدینژاد در ماکو با او آشنا شده بود از همان ابتدا با او رابطه صمیمانهای برقرار کرد به همین دلیل زمانی که احمدینژاد مجبور شد از معاونت اولی مشایی صرفنظر کند در ادامه دوستی دیرینه او را به ریاست دفتر نهاد ریاستجمهوری منصوب کرد و بدین وسیله به اصولگرایان ثابت کرد که این قرابت همچنان پا برجاست.
هر 20 روز یک سفر خارجی
حضور رحیممشایی که مهندسی الکترونیک خود را در دانشگاه اصفهان به پایان رسانده بود در راس نهاد ریاستجمهوری ادامه داشت تا اینکه از سوی محمود احمدینژاد در 31 مردادماه 89 به عنوان نماینده ویژه رئیسجمهور در امور خاورمیانه منصوب شد. این انتصاب خشم نمایندگان مجلس را برانگیخت و خانه ملت، این انتصاب را اقدامی در راستای بیتاثیر کردن وزارت امور خارجه ارزیابی کرد. این اقدام به عنوان یکی از دغدغههای مهم، رئیسجمهور را در اسفندماه90 به مجلس فرا خواند و تابوی سوال از رئیسجمهور بعد از 32 سال شکسته شد. بعدها نیز که مشایی به ریاست دبیرخانه اجلاس کشورهای جنبش عدم تعهد رسید، سفرهای خارجی اسفندیار رشدی تصاعدی یافت. رشدی که موجب شد نمایندگان مجلس طرح سوال از وزیر امور خارجه را مطرح کنند تا در صحن بهارستان پاسخ دهد که مشایی در این همه سفر خارجی چه نکاتی را مطرح کرده و آیا از وجاهت کافی برای رایزنی برخوردار بوده است یا خیر؟ یا اینکه چرا ایشان باید با پاپ بندیکت شانزدهم و... دیدار کند. احمد توکلی که از همان ابتدا نسبت به سفرهای خارجی مشایی تذکر داده بود بار دیگر این سوال را مطرح کرد که به چه دلیلی مشایی این همه سفر خارجی داشته است به گونهای که در طول دوران مسوولیتاش به عنوان رئیس دبیرخانه جنبش عدم تعهد 96 بار به سفر خارجی رفته است. به گزارش خبرآنلاین، شاهین محمدصادقی عضو هیاترئیسه مجلس بعد از وصول این درخواست، این سوال را مطرح کرد که در جریان مسافرتهای خارجی آقای مشایی چه موضوعاتی مطرح شده و آیا نماینده وزارت خارجه در این سفرها حضور داشته است یا خیر؟
گفتمان بهار
در واپسین ماههای دولت دهم بارها این نظریه مطرح شد که چه کسی قرار است گفتمان احمدینژاد را در انتخابات آتی ریاستجمهوری نمایندگی کند، در میان چندین گزینه مطرح برخی نام اسفندیار رحیممشایی را مطرح میکردند اما از همان ابتدا احتمال تایید صلاحیت او نزدیک به صفر بود. مشایی که در دوران فعالیت خود در وزارت اطلاعات نام مرتضی محبالاولیا را انتخاب کرده بود به عنوان لیدر یاران حلقه محمود احمدینژاد مورد انتقاد گسترده قرار گرفته بود، کار به جایی رسیده بود که بسیاری که در ابتدا تلاش داشتند تا خط فکری او را از محمود احمدینژاد جدا کنند این واقعیت را قبول کردند که احمدینژاد و مشایی دو روح در یک بدن هستند. احمدینژاد نه در گفتار بلکه در عمل نیز حمایت همهجانبه خود از مشایی را نشان داد. در متن حکم ریاستجمهوری برای انتصاب مشایی به عنوان رئیس دبیرخانه جنبش عدم تعهد، او پدر عروس خود را با لحنی مورد خطاب قرار داد که در شأن پیامبران بود و همین مساله بار دیگر هیزمی بر آتش اختلافات اصولگرایان بود.سال پایانی دولت به روزهای آخر خود نزدیک میشد تا اینکه در روز 21 اردیبهشتماه احمدینژاد در اقدامی خارج از عرف، مشایی را برای ثبت نام در انتخابات ریاستجمهوری همراهی کرد و در برابر سیل انتقادات خبرنگاران به این نکته بسنده کرد که من در طول هشت سال گذشته، تنها امروز را مرخصی گرفتم. این همراهی بعد از پایان ثبت نام شکل دیگری به خود گرفت. محمود احمدینژاد دست اسفندیار را بالا برد و در برابر فلش صدها دوربین اعلام کرد احمدینژاد مشایی و مشایی همان احمدینژاد است.
10روز بعد که اسامی تایید صلاحیتشدگان منتشر شد نامی از مشایی در میان اسامی نبود. هرچند از مدتها قبل این شایعه گسترش یافته بود که دولت میخواهد سیدی قرمزی را در صورت رد صلاحیت مشایی توزیع کند اما گذر زمان ثابت کرد که این ادعاها پوچ و توخالی بوده است زیرا هرگز سیدی توزیع نشد. تنها اقدام دولت این بود که دو روز قبل از برگزاری انتخابات در یک رپرتاژآگهی تیتر صفحه یک خود را به «مشایی کیست؟» اختصاص داد و در این گزارش به تبیین اندیشههای بهاری آقای مشایی و دولت دهم پرداخت و مدعی شد هرگز نابود نمیشود.
سخن آخر
هنوز معلوم نیست آینده بستر چه تحولاتی برای مشایی خواهد بود. شکایت نمایندگان از مشایی به وزارت اطلاعات و سازمان بازرسی و انتشار خبر دست داشتن مشایی در پرونده واردات داروهای آلوده، ارتباط با منافقین به ادعای داود احمدینژاد، استفاده از رانت اقتصادی در چابهار و شورای عالی ایرانیان، ارتباطات مشکوک با برخی از مقامات خارجی از جمله رایس و استراو، سفرهای خارجی مشکوک، دست داشتن غیرمستقیم در پرونده مهآفرید... پروندههایی است که احتمالاً بعد از پایان دوره ریاستجمهوری به جریان خواهد افتاد. در صورت رسیدن آن روز باید منتظر ماند و دید آقای خاص برای دفاع از خود و کارنامهاش چه سیاستی در پیش خواهد گرفت. و دفاعیات وی زمینه برائت یار گرمابه و گلستان محمود احمدینژاد را فراهم خواهد کرد یا نه. این پرسشی است که تاریخ به آن پاسخ خواهد داد.
دیدگاه تان را بنویسید