تاریخ انتشار:
آیا دانشجوی دوم هم میرود؟
سقوط تنگه احد بهشت
سرانجام روز موعود فرا رسید و سردار محمدباقر قالیباف در رقابتی نفسگیر بر رقیب قدرتمند خود - محسن هاشمی - پیروز شد و اجارهنامه بهشت را برای سومین بار تمدید کرد.
دولتمردان ایرانی و فیسبوک
خدا را شکر که پس از سالها معلوم شد که فیسبوک، توئیتر و... سایتهای صهیونیستی و استکباری نیستند. اصولاً توضیح این معنی که شبکههای اجتماعی نه بر پایه اندیشه صاحبان آنان که بر پایه اشتراکگذاری دادهها توسط کاربران موجودیت مییابد یکی از موضوعاتی بود که تا همین چند روز پیش در ذهن بسیاری از رسانهها و شخصیتهای اصولگرا نمیرفت که نمیرفت. همین روزنامه کیهان عزیز بارها از لفظ سایت صهیونیستی «بالاترین»، «فیسبوک» و... در اخبار ویژه خود استفاده کرده و هر مطلب درجشده در آن را به اتاق فکر اسرائیل، آمریکا و براندازان ضدنظام نسبت میداد. وقتی هم که میگفتیم عزیزان دلانگیز کافی است تا در این قبیل سایتها عضو شوید و هرچه دل تنگتان میخواهد را به اشتراک بگذارید، باز حرف خود را تکرار میکردند. حالا بحمدالله بعضی از اعضای کابینه جناب روحانی به اهمیت شبکههای اجتماعی وقوف یافتهاند و به تدریج برخی از وزرا در حال ایجاد اکانت یا پیج برای خود هستند. تب این ماجرا تا آنجا بالا گرفته است که وزیر امورخارجه جدید به وسیله توئیتر با دختر رئیس سابق مجلس آمریکا گفتوگو میکند و حتی اعلام میکند نفیکننده هولوکاست از سیستم مدیریتی کشور رفته است یا در فیسبوک گزارش سفر به عراق را منتشر میکند. وزیر نفت نیز در پیج خود از مردم برای حل مشکلات نظر میخواهد. نفس این تغییر مطمئناً خوب و مبارک است، به ویژه اگر در دسترسی سایر شهروندان به این امکانات نیز تسهیل شود. اما این پدیده با یک تهدید بسیار مهم نیز مواجه است. پیج اعضای کابینه در فیسبوک به این جهت برای سایر کاربران جذاب است که آنان تصور میکنند بلاواسطه با چهرههای مشهور در ارتباط هستند، اگر پس از مدتی عزیزان کابینه از عطش کشف جدید سیراب شدند و قرار شد این پیجها هم به صورت بخشی از روابط عمومی خشک و سنتی ادارات بدل شوند، بهتر است از همین ابتدا وارد این فضا نشوند. اگر به خاطر داشته باشید محمود احمدینژاد در ابتدای حضور در پاستور با تبلیغات زیاد وبلاگی را راهاندازی کرد. وبلاگی که میتوانست راهی برای ارتباط بیواسطه با مردم باشد، با این حال اما در طول این هشت سال بیش از یکی دو مطلب روی آن بارگذاری نشد و عملاً به فراموشی سپرده شد. شاید به سبب کثرت اشتغالات انتظار اداره کردن پیج شخصی وزرا توسط خودشان کمی غیرمنطقی باشد، اما میتوان این انتظار را داشت که هرکدام از اعضای کابینه ساعتی در روز را به بررسی پیج خود اختصاص دهند و استاتوسهای اصلی پیج را نه مدیر روابط عمومی که شخص وزیر روی سایت بگذارد. اگر این اتفاق رخ دهد میتوان گفت که دگرگونی بزرگی در نوع تعامل مدیران ارشد کشور و شهروندان به وجود آمده است. تعاملی که بدون شک ثمرات مبارک زیادی برای کشور به همراه خواهد داشت.
آیا دانشجوی دوم هم میرود
عصر روزی که قالیباف در بهشت ماند، فارس از خروج یکی از کرسیهای بسیار مهم از کف اصولگرایان خبر داد. این خبرگزاری فاش کرد با امضای صورتجلسهای توسط سیدحسن خمینی، اکبر هاشمیرفسنجانی، جعفر توفیقی و چند نفر دیگر از اعضای هیات امنای دانشگاه آزاد، فرهاد دانشجو از این سمت عزل و حمید میرزاده به عنوان سرپرست منصوب شده است. این خبر پس از ساعاتی از سوی جعفر توفیقی تکذیب و از سوی فرهاد دانشجو تایید شد. انتشار این خبر از سوی خبرگزاری همسو با دانشجو میتواند، پیامهای ویژهای در خود مستتر داشته باشد. روزی که حسن روحانی در انتخابات به پیروزی رسید، بسیاری از تحلیلگران به شوخی تاریخ با جریان اصولگرای منتقد هاشمی خندیدند، آنها شش سال تلاش کردند که مدیریت این دانشگاه را از سیطره هاشمی خارج کنند و با سپردن اکثریت ترکیب هیات امنا، به دولتی که در اختیار احمدینژاد بود، ریاست این دانشگاه را از زیر سایه هاشمی بیرون بیاورند. حال پس از دو سال میدیدند که عقل منفصل هاشمی به ریاستجمهوری رسیده است و از نخستین نتایج حضورش بازگرداندن ریاست دانشگاه آزاد دوباره به زیر سایه هاشمی بوده است. همه میدانستند که ریاست دانشجو بر دانشگاه آزاد تداوم چندانی نخواهد داشت، اما عزل وی به این سرعت نیز کمتر مورد پیشبینی ناظران امور بود. به نظر میرسد انتشار این گونه خبرها نوعی فرار به جلوی رئیس فعلی دانشگاه آزاد برای افزایش طول مدیریت خود باشد، به هر حال بخشی از جریان اصولگرا هنوز مدافع فرهاد دانشجو است و شاید با برخی مذاکرات مانع از عزل وی شود. انتشار این گونه خبرها این لابیها را فعالتر خواهد کرد، در حالی که خبر ناگهانی عزل دانشجو عملاً آنان را در مقابل کار انجامشده قرار خواهد داد. به نظر میرسد دانشجو نخستین حرکت خود در شطرنج بقا را آغاز کرده باشد، باید دید طرف مقابل در آینده با چه حرکتی به قصد مات کردن وی وارد بازی میشود.
خزعبلاتی برای بدنامی ایرانیان
در هفته گذشته رسانههای غربی مدعی شدند که یکی از مدیران سابق ایران دختر اوباما را به تجاوز تهدید کرده است. این خبر در کمتر از چند ساعت در اکثر رسانههای معتبر دنیا بازتاب یافت. از قرار معلوم فرزند یکی از مقامات ایرانی که در عنفوان جوانی در دولت دوم احمدینژاد به ناگاه فرماندار یکی از ثروتمندترین جزایر ایران شده و به سبب بیتجربگی به سرعت نیز عزل شده است در وبلاگش به تحلیل شرایط منطقه پرداخته و مینویسد: «خدا کنه اوباما خریت کنه و به سوریه حمله کنه که در این صورت این اتفاقات رخ خواهد داد. ۱- انتشار تمام نقاط ضعف تمام منافع آمریکا در تمام دنیا برای تمام مردم دنیا + آموزش ساده عملیات. ۲- ظرف ۲۱ ساعت یک نفر از خانواده تمامی وزرای آمریکا + سفرای آمریکا + فرماندهان نظامی آمریکا در سراسر جهان ربوده خواهد شد. ۳- در ۱۸ ساعت بعدی فیلم قطع عضو آنان در معرض دید همگان گذاشته خواهد شد + ارسال دستی فیلم. ۴- باید به اوباما یادآوری کرد که اگر تو حرومزادهای، در خاک آمریکا و دیگر نقاط جهان هم هستند حرومزادههایی که به راحتی میتوانند به ساشا تجاوز کنن. فقط کافی است با آنان دوست شد و ارتباط برقرار کرد که شده. ۵- اوباما به سوریه حمله کن تا برای همیشه از صفحه روزگار محو بشین و افکار عمومی جهان حق بده که باید بهتون حمله و تجاوز میشد. لطفاً حمله کن.»
این قبیل چرندیات شاید برای ما جدی نباشد، اما برای تحلیلگران خارجی به عنوان یک تهدید مطرح میشود، به ویژه وقتی از زبان یک مدیر سابق ایران بر زبان جاری شده باشد. آنان تصور میکنند بخشدار ثروتمندترین جزیره ایران باید چهره اجرایی و سیاسی مهمی باشد، در نتیجه اظهارات وی باید مورد توجه ویژه قرار گیرد. آنان در مخیلهشان نیز نمیگنجد که در این سرزمین ممکن است چنین شغل مهمی تنها به سبب آشنایی با مقامات ارشد، به هرکسی واگذار شود... تاکید میکنم به هرکسی... خدا آخر و عاقبت همه ما را به خیر کند.
دیدگاه تان را بنویسید