پیروز مجتهدزاده معتقد است که ۹۳ و ۹۴ سالهای حساسی برای دیپلماسی ایرانی است
منتظر معجزه از دیدار کامرون و روحانی نباشیم
دلیل اصلی تعطیلی سفارت بریتانیا در ایران به جهت اقدامات افرادی بود که با بالا رفتن از دیوارهای سفارت این کشور پروتکلها و نرمهای حاکم بر جامعه بینالملل را زیر پا گذاشتند.
برخی افراد با خیالپردازیهای خود دنیای دیگری ساختهاند و اصولاً راه تصور و تخیل برای این افراد باز است. این انتقاد پیروز مجتهدزاده به اشخاصی است که در روزهای گذشته با دست گذاشتن بر نوع و فرم نشستن نخستوزیر بریتانیا، پا روی پا انداختن کامرون را نشانه بیاحترامی به مردم ایران عنوان کردهاند. این استاد دانشگاه با بیان این مطلب که این افراد در تلاش هستند با دست گذاشتن بر مباحث بیاهمیت از هر موضوع کوچکی کوهی از مشکلات بسازند، میگوید: چرا بحثهای حاشیهای را وارد جریانات مهم میکنیم و میخواهیم سیاست خارجی کشور را به موضوعات بیاهمیت گره بزنیم؟ ما باید توجه داشته باشیم که این دیدار برخلاف خواست لابی صهیونیستی و اسرائیل صورت گرفته است؛ اسرائیلیها خود را به آب و آتش زدند که این اتفاق نیفتد. حالا ما خود همراستا با آنها به انتقاد از این دیدار تاریخی میپردازیم. او در ادامه با یادآوری دیدگاههای خصمانهای که منجر به تعطیلی سفارت انگلیس در تهران شد، ادامه میدهد: نباید فراموش کنیم که دلیل اصلی تعطیلی این سفارت اقدام افرادی بود که با بالا رفتن از دیوارهای سفارت بریتانیا پروتکل و نرمهای حاکم بر جامعه
بینالملل را زیر پا گذاشتند؛ اگرچه نزدیک دو سال طول کشید تا انگلیسیها دریابند که این اقدام نه یک حرکت دولتی بلکه طرحی از سوی برخی افراد و جریانات خاص بود و ارتباطی به مقامات سیاسی ایران نداشت. مجتهدزاده معتقد است با توجه به اتفاقاتی که طی سالهای گذشته میان ایران و انگلیس رخ داده است ما در عین تاکید بر سازنده بودن دیدار آقای روحانی با آقایان اولاند و کامرون نباید منتظر نتیجه خاصی از آنها باشیم؛ این دیدارها اگر تاثیری بر مذاکرات بگذارد قطعاً خوب است اما در غیر این صورت نباید منتظر معجزه بود.
هفته گذشته دیداری میان رئیسجمهور ایران با یکی از روسای دولتهای اروپایی برگزار شد که در تاریخ 36ساله انقلاب بیسابقه بود. این دیدار میان روحانی و کامرون صورت گرفت و اقدامی در راستای حل و فصل اختلافات دوجانبه برآورد شد. هرچند که گفته میشود سخنرانی چند روز بعد نخستوزیر انگلیس نتایج مثبت این دیدار را کمرنگ کرد.
گمان نمیکنم این دیدار و سخنرانی ارتباطی با هم داشته باشند. به طور کلی در روابط بینالملل نمیتوان ارتباط خاصی میان دیدارها و گفتوگوها و حتی زمانها و مکانهای انجام آنها قائل شد. علاوه بر این باید توجه داشت که دیدارها و ملاقاتهایی که در حاشیه نشستهای سالانه سازمان ملل صورت میگیرد تنها برای نشان دادن حسن نیت دوجانبه و نه به دلیل خاصی است. ما باید تفکیکی میان این دست از دیدارها و سخنرانیها و مباحث دیگر قائل شویم و با یک دید به ارزیابی آنها نپردازیم. بعد هم قاعدتاً میدانید که سازمان ملل متحد و اجلاسهای سالانه آن محل مناسبی برای مذاکرات رسمی میان کشورها نیست. روسای دولتهای شرکتکننده در قالب سخنرانیهای سالانهشان به بیان دیدگاهها و مواضعشان میپردازند و از
این فرصت بینالمللی برای بیان وضعیت سیاسی کشورهایشان استفاده میکنند. سخنرانی اخیر کامرون در مجمع عمومی سازمان ملل نیز در همین راستا قابل ارزیابی است. یعنی نخستوزیر انگلیس در این نطق به بیان مواضع و سیاستهای دولت این کشور پرداخت و این موضوع هم احتیاجی به تایید و تاکید هیچ فرد و دولتی ندارد. بعد هم دیداری که میان آقای روحانی با نخستوزیر انگلیس صورت گرفته بود پیش از این سخنرانی بود و اصلاً ارتباطی به آن نداشت. خوشبختانه روند گفتوگوهای هستهای ایران به سمت و سویی حرکت کرده است که کشورها برای کاهش مشکلاتشان با تهران در حال برنامهریزی هستند. دیدار اخیر روحانی و کامرون هم از این طبیعت پیروی میکند. ما باید بدانیم که دیدارهای حاشیهای سازمان ملل بیشتر جنبه تشریفاتی دارد و برای مذاکره حول هیچ محور خاصی صورت نمیگیرد. البته همین دیدارها فرصت مناسبی برای نشان دادن اهتمام دولتها برای برونرفت از فضای حاکم بر مناسبات دوجانبهشان است و باید با دید کاملاً دوستانه به ارزیابی آنها پرداخت. قطعاً رئیسجمهور و دیپلماتهای ایرانی هم با آشنایی که به مباحث حوزه بینالملل دارند از این دیدار استقبال کردند و قصد ندارند این
ملاقات کوتاه را به موضوعات حساس و تاثیرگذار مناسبات دوجانبه گره بزنند. به عبارت دیگر از این دیدار قصد بهرهبرداری خاصی ندارند و شاید میخواهند به صورت نمادین نشان دهند که روابط دو کشور دیگر به صورت گذشته نیست و دیگر آن درگیریها و اختلافنظرها نه اینکه وجود ندارد اما به شدت گذشته نیست. اما معلوم نیست چرا برخی با ارتباط دادن این دیدار و سخنرانی میخواهند نشان دهند که انگلیسیها بر سر ما کلاه گذاشته یا در سیاستهایشان نسبت به ایران تغییراتی ایجاد کردهاند. به طور حتم آن مطالبی که آقای کامرون در سخنرانی خود به آن اشاره کرد، تاکید مواضع رسمی دولت انگلیس است که در قبال ایران، مسائل هستهای کشور ما و وضعیت صلح خاورمیانه تعیین شده است و برگرفته از سیاستهای یکسان غرب در قبال ایران است. ما میدانیم سالهاست که کشورهای اروپایی و آمریکا در مسائل مختلف به صورت بلوکی عمل میکنند. به این صورت که در موضوع خاصی توافق میکنند که سیاست یکسانی را در پیش گیرند و بر اساس همان هم اظهارنظر کنند. بنابراین ما نمیتوانیم این دو موضوع یعنی دیدار و گفتوگو با آقای روحانی را در تناقض با سخنرانی آقای کامرون بدانیم و با انگ دورویی با
آن برخورد کنیم. چرا به این مساله توجه نداریم که آقای روحانی هم در سخنرانی اخیر خود با بیان مواضع رسمی و بینالمللی ایران همان مباحث گذشته را در رابطه با غرب بیان کرد. رئیسجمهور ایران در حالی به بیان دیدگاههای گذشتهاش میپرداخت که در یکی، دو روز پیش از آن دیدارهایی را با رئیسجمهور فرانسه و نخستوزیر انگلیس برگزار کرده بود و هیچ مقام غربی تلاش نکرد تا ارتباطی میان این گونه مباحث ایجاد کند. بعد هم این حرف و حدیثها فقط در این سوی میدان وجود دارد و در آنسوی جریان این تعریف و تفسیرها به هیچوجه ساری و جاری نیست.
اما مخالفان دولت حتی از طرز نشستن، دست دادن و از نوع نگاه نخستوزیر کامرون هم گلهمند هستند و میگویند وی با بیتوجهی به پروتکلهای موجود به آقای روحانی و در کل مردم ایران بیاحترامی کرده است.
برخی افراد با خیالپردازیهای خود دنیای دیگری را ساختهاند و اصولاً راه تصور و تخیل برای این افراد باز است. آنها اشخاصی هستند که بیشتر وقت و انرژی خود را صرف این گونه امور بیهوده میکنند و در تلاش هستند تا با دست گذاشتن بر مباحث بیاهمیت از هر موضوع کوچکی کوهی از مشکلات بسازند. اگر این افراد میخواهند با طرح این گونه مسائل به انتقاد از رئیسجمهور بپردازند با خودشان است اما نمیتوانند مباحثی را که با مصالح و امنیت ملی کشور درگیر است وارد جناحبندیهای سیاسی خود کنند. دیدار آقای روحانی با آقای کامرون صرفنظر از وقایع پس از آن تاثیر خوبی بر افکار عمومی جهان و گشایش در مناسبات ایران با دیگر کشورها باقی گذاشته است و باید از آن استفاده کرد. اما در رابطه با انتقادهایی که نسبت به حواشی این دیدار مطرح میکنند نیز باید گفت این گونه دیدارها معمولاً تابع پروتکلهایی است که توسط دستگاههای تشریفاتی دو کشور
تعیین شده و مسوولان ملزم به تبعیت از آن هستند. این نیست که رئیسجمهور ایران و نخستوزیر بریتانیا در اسرع وقت تصمیم به این دیدار گرفته باشند و بگویند برویم با هم دیدار کنیم. این اقدامی از پیش تعیینشده است که در تماسهای مقامات ارشد سیاست خارجی کشورها برای تحقق آن برنامهریزی شده است و حتماً با رعایت پروتکلهای دیدار بوده است. شاید در این دیدار آقای روحانی هم ناگاه روی خود را از آقای کامرون برگردانده باشد یا کاری کرده باشد که خوشایند انگلیسیها نیست اما آیا این موضوع دلیلی بر اهانت به انگلیس است؟ چرا بحثهای حاشیهای را وارد این جریان میکنیم و میخواهیم سیاست خارجی کشور را به موضوعات بیاهمیت گره بزنیم؟ ما باید توجه داشته باشیم که این دیدار برخلاف خواست لابی صهیونیستی و اسرائیل صورت گرفته است. اسرائیلیها خود را به آب و آتش زدند که این اتفاق نیفتد. آنها نمیخواستند هیچ دیداری میان آقای روحانی با هیچ یک از رهبران کشورهای اروپایی و آمریکا برگزار شود اما دیدیم که برخلاف خواست آنها علاوه بر آقای کامرون، آقای اولاند هم با رئیسجمهور ایران دیدار کرد و این یک ضربه سهمگین بر سیاست اسرائیلیها بود.
مناسبات ایران و انگلیس را پس از روی کار آمدن آقای روحانی چطور ارزیابی میکنید. اینکه پس از انتصاب کارداران غیرمقیم کشورها، سفارتخانههای ایران و انگلیس بازگشایی شود و روابط به سطح سفرا بازگردد؟
همانطور که در ابتدا گفتم دیدار آقایان روحانی و کامرون خود به تنهایی نویدبخش تغییر فضا و بهبود مناسبات ایران و انگلیس است. این دیدار صرفنظر از موضوعات بیان شده میتواند در مناسبات ما با کلیه کشورهای جهان تاثیرگذار باشد. البته فکر نمیکنم روسای دو دولت در یک چنین دیدار تشریفاتی بخواهند وارد جزییات مناسبات دوجانبه شوند. چرا که معمولاً محل طرح این گونه امور دیدارهای حاشیهای نشست مجمع عمومی سازمان ملل نیست. این مباحث باید از سوی دستاندرکاران امر و توسط دیپلماتها و کارشناسان دستگاههای سیاست خارجی کشورها پیگیری شود. خیال باطلی است که گمان کنیم با یک دیدار محدود و کوتاه اختلافات چندین و چندساله کشورها حل و فصل میشود. این گونه امور نیازمند ساعتها کار کارشناسی، نظاممند و دیپلماتیک است. چرا ما با برداشتهای سطحی خواهان حل و فصل سریع امور هستیم. در حالی که همین دیدارهای تشریفاتی که ما در پی به
قهقرا کشاندن آنها هستیم تاثیر عمدهای بر تغییر دیدگاههای اذهان و افکار عمومی جهان نسبت به ایران دارد. این دیدارها تلاشی در جهت ترمیم روابط از دست رفتهای است که طی هشت سال گذشته با انواع و اقسام ادوات و ابزارآلات سعی بر به انحطاط کشیدن آنها داشتیم. اما اینکه تلاشهایی که منجر به انتصاب کارداران غیرمقیم ایران و انگلیس شد تا چه اندازه بر تعیین سفرای دو کشور تاثیرگذار است نیز بستگی به اقدامات دیپلماتیک در سفارتخانههای ایران و انگلیس دارد. البته نباید فراموش کنیم که دلیل اصلی تعطیلی سفارت بریتانیا در ایران به جهت اقدامات افرادی بود که با بالا رفتن از دیوارهای سفارت این کشور پروتکلها و نرمهای حاکم بر جامعه بینالملل را زیر پا گذاشتند. اگرچه نزدیک دو سال طول کشید تا انگلیسیها دریابند که این اقدام نه یک حرکت دولتی بلکه طرحی از سوی برخی افراد و جریانات خاص بود و ارتباطی به مقامات سیاسی ایران نداشت. در چنین شرایطی بازگشت به نقطه گذشته معمولاً اندکی دشوار است چرا که به جهت سایه افکندن مباحث حوزه هستهای بر کلیات روابط ایران و غرب ما نمیتوانیم در اندک زمان شاهد بهبود مناسبات باشیم. فضای کلی روابط ایران و انگلیس
فضای دوستانهای نیست. اگرچه طرفین در حال مذاکراتی فشرده و قاعدهمند هستند اما این گفتوگوها هنوز به نتیجه قابل قبولی نرسیده و بر همین اساس نیز تغییری اساسی در روابط ایران و غرب به وجود نیامده است.
این تحلیل را داشتید که دیدارهای صورتگرفته نمیتواند متضمن تغییر کلی در روابط ایران و انگلیس باشد و ما همچنان باید منتظر مشخص شدن نتیجه مذاکرات هستهای و تاثیر آن بر گفتوگوهای دوجانبه باشیم.
دیدارهای حاشیهای سازمان ملل فرصت مناسبی برای ملاقاتهای رئیسجمهور ایران با رئیسجمهور فرانسه و نخستوزیر بریتانیا بود اما در گروه 1+5 که متشکل از شش عضو است تنها دو عضو از این گروه محسوب میشوند. جدای از مناسبات تهران با روسیه و چین که همیشه در عمق استراتژیک این کشورها قابل ارزیابی بوده و مشکلی هم در مورد آنها وجود ندارد ما باید توجه داشته باشیم که آقای روحانی دیداری با خانم مرکل صدراعظم آلمان یا اوباما رئیسجمهور آمریکا نداشت. بعد هم اینکه در شرایط فعلی ما نباید انتظار داشته باشیم مذاکرات در حال انجام ایران و 1+5 تاثیر عمدهای بر روابط ما با کشورهای دیگر داشته باشد چرا که تقریباً تمام کشورها منتظر توافق جامعی هستند که قرار است به تنظیم سطح روابط سیاسی و اقتصادی ایران و جهان بپردازد. البته هر کدام از اعضای 1+5 میتوانند در محدوده عملکرد خود به تنظیم روابطشان با تهران رسیدگی کنند هرچند که این یک
قاعده کلی نیست. ما در عین تاکید بر سازنده بودن دیدار آقای روحانی با آقایان اولاند و کامرون نباید منتظر نتیجه خاصی از آنها باشیم. این دیدارها اگر نتیجهای بر مذاکرات بگذارد قطعاً خوب است اما در غیر این صورت نباید منتظر معجزه بود.
بحث حقوق بشر یکی از موضوعات مورد مناقشه ایران و انگلیس است. فکر میکنید پس از حل و فصل موضوعات دیگر انگلیسیها روی این موضوع هم دست بگذارند یا خیر؟
پیگیری هر یک از مباحثی که شما به آنها اشاره کردید مستلزم تماسها و مذاکرات رسمی مقامات دو کشور است. اما در این فضا که حتی سفارتخانههای دو کشور نیز دایر نیست ما نباید انتظار بهبود فضا را داشته باشیم. هر کدام از این مسائل در جای خود قابل ارزیابی و بررسی است. دیدار تشریفاتی آقایان روحانی و کامرون تنها تاکید بر حسن نیت طرفین بود. همین دیدارها و ملاقاتهاست که موجب میشود در زمان سخنرانی رئیسجمهور ایران در مجمع عمومی سازمان ملل هیاتهای شرکتکننده اقدام به ترک سالن نکنند و برای استماع سخنان روحانی در مکان مورد نظر باقی بمانند. اگر دیدارهایی از این دست بتواند روزنهای اندک در تغییر دیدگاههای کشورهای جهان علیه ایران ایجاد کند باید از آن استفاده کرد اما نباید انتظار داشت که این دیدارها منجر به اتفاق خاصی شود و این نیست که اگر آقای روحانی با روسای جمهور کشورهای دیگر دیدار نکرد آنها مایل به حل و فصل مشکلاتشان با ما نیستند. قطعاً برخی از کشورها
مایل هستند که سرانشان با هم دیدار کنند اما شاید در فرصت کوتاه مجمع عمومی این فرصت مهیا نشود. در مورد سوال شما هم قطعاً با حل و فصل شدن ابهامات حاکم بر پرونده هستهای ایران فضا برای طرح موضوعات دیگر هم مهیا میشود. مباحثی چون حقوق بشر که باید در دیدارهای دوجانبه وزرای خارجه ایران و انگلیس و مقامات مربوطه آن پیگیری شود.
اما همین دیدار هم با تحلیلهای بسیاری همراه بود. دیداری که بعد از 36 سال صورت گرفت و به نظر میآید تابویی بود که شکسته شد.
آن تابو به دلیل پیشرفت مذاکرات هستهای شکسته شد. توافقهای موقت و گسترده مذاکرات ژنو و وین روابط ایران با 1+5 و دیگر کشورهای جهان را به مرحلهای رسانده است که کشورها میتوانند در سطحی عالی با یکدیگر دیدار کنند و ضمن ابراز حسن نیت خود در تلاش برای حل و فصل ابهامات پرونده هستهای ایران اهتمام ورزند. تاریخ انقلاب و جمهوری اسلامی ایران که با قهر کامل میان ایران و غرب شروع شد در مسیر 36 ساله خود با پیچیدگیهای فراوانی مواجه بود. حتی در برخی مواقع کدورتها به تهدیدهای جنگی هم کشیده شد. اما حالا که یک سال از روی کار آمدن دولت آقای روحانی گذشته است ما شاهد تغییراتی چشمگیر در مناسبات خود با کشورهای جهان هستیم. همین که این نتیجه حاصل شد که سران ایران و انگلیس با هم دیدار کنند خود یک گام مثبت در سمت و سوی حل شدن اختلافات فیمابین است. هرچند که ما نباید این گونه دیدارهای تشریفاتی را به معنای پایان همه مشکلات بدانیم.
چه پیشنهادی برای تسریع در برونرفت از فضای فعلی مناسبات تهران و لندن دارید؟
ما با غرب در شرایطی هستیم که تمام مباحث پیش رو موکول به حل بحثهای هستهای شده است و گمان میکنم تمامی دیپلماتها یا حتی دیگر مقامات کشورهای دیگر هم تمامی روابطشان با ایران را به دستیابی توافق جامع هستهای موکول کرده باشند.
دورنمای مناسبات تهران و لندن را چطور ارزیابی میکنید؟
ما الان در شرایطی نیستیم که ارزیابی درستی از این گونه امور داشته باشیم اما در هر صورت شاید بتوانیم با اهتمام و تلاش فراوان روابط را به سطح مناسبات ایران و انگلیس پیش از اشغال سفارت بازگردانیم. زمانی که هنوز از دیوارهای سفارت انگلیس بالا نرفته بودند و قرار بر معرفی سفرای ایران و انگلیس در نمایندگیهای تهران و لندن بود. قطعاً اگر به آن فضا بازگردیم میتوانیم بیشتر مشکلات و مباحث پیش رو را در مذاکرات دوجانبه حل و فصل کنیم. اما در هر صورت فکر میکنم در یکی، دو سال آینده وضعیت مذاکرات هستهای و مناسبات ما با بیشتر کشورهای جهان مشخص میشود و ما میتوانیم در فضایی حاکی از تعامل و روابط دوستانه روابطمان را با کشورهای دیگر تنظیم کنیم.
دیدگاه تان را بنویسید