تاریخ انتشار:
آرزوهای بزرگ هیلاری
با شروع رسمی دور دوم ریاستجمهوری باراک اوباما، دوره تصدی هیلاری کلینتون بر وزارت امور خارجه نیز پایان یافته تلقی میشود.
در دوران ریاستجمهوری جرج بوش، دستگاه دیپلماسی آمریکا به دلیل سیطره نگاه یکجانبهگرایانه و جنگطلبانه جمهوریخواهان دوران سختی را پشت سر گذاشت. ثمره این نگاه در تنظیم و پیشبرد سیاست خارجی چیزی جز تضعیف نفوذ وزارت خارجه در ساختار سیاسی آمریکا و کاهش قدرت مانور آن در صحنه دیپلماسی جهانی نبود. شکست دیپلماتیک آمریکا در جلب موافقت شورای امنیت سازمان ملل برای حمله به عراق و مخالفت اکثر کشورهای جهان با آن و همچنین بیاعتمادی افکار عمومی بینالمللی نسبت به انگیزهها و نیات رهبران کاخ سفید از بارزترین نشانههای ضعف دیپلماسی ایالات متحده در دوره زمامداری جمهوریخواهان به شمار میرود. اما با ورود اوباما به کاخ سفید، تجدیدنظرهایی در سیاست خارجی آمریکا انجام گرفت که مهمترین وجه آن اتخاذ رویکرد چندجانبهگرایی برای ترمیم روابط ایالات متحده با کشورها و مجامع بینالمللی و بازسازی اعتبار مخدوش شده آن کشور در ذهنیت عمومی جهانیان بود. اوباما وظیفه اجرایی این سیاست را به هیلاری کلینتون سپرد که از یک سو به خاطر سابقه نمایندگی مجلس سنا و حضور در کاخ سفید (در دوران ریاستجمهوری همسرش) دارای ارتباطات زیادی با محافل و سیاستمداران بینالمللی بود و میتوانست ناآشنایی و کمتجربگی اوباما در حوزه سیاست خارجی را جبران کند. از سوی دیگر شکافی که در میان هواداران حزب دموکرات در پی رقابت درونحزبی اوباما و کلینتون برای شرکت در انتخابات ریاستجمهوری (سال ۲۰۰۸) ایجاد شده بود با حضور او در کابینه از میان میرفت. در عین حال مواضع هیلاری کلینتون اشتراکات زیادی با نظرات جمهوریخواهان نیز داشته و دارد. این همسوییها (مانند حمایت از حمله نظامی دولت بوش به عراق در سال ۲۰۰۳) میتوانست در پارهای از موارد زمینه تعامل و همکاری بیشتر دو حزب عمده آمریکا بر سر مسائل حساس سیاست خارجی و امنیت ملی را فراهم کند. با این وصف و بهرغم تمام این مزیتها توقف همکاری کلینتون-اوباما در این مقطع زمانی در ارتباط با دو عامل قابل بررسی است: عامل اول به تغییر در روندها، اولویتها و رویکردهای دولت باراک اوباما بازمیگردد و عامل دوم ناظر به تقویت احتمال کاندیداتوری هیلاری کلینتون در انتخابات آینده ریاستجمهوری است. «هیلاری دیان رودهام» در سال ۱۹۴۷ و در خانوادهای اروپاییتبار در شهر شیکاگو آمریکا به دنیا آمد. او تحصیلات دانشگاهی را در سال ۱۹۶۵ در رشته علوم سیاسی کالج ولسلی شروع کرد و با دریافت مدرک دکترای حقوق از دانشگاه ییل در سال ۱۹۷۳ به پایان رساند. در همان سال با بیل کلینتون که او هم در دانشگاه ییل حقوق میخواند آشنا شد. آنها دو سال بعد با هم ازدواج کردند. هیلاری کلینتون در سال ۱۹۷۴ در کمیته حقوقی کاخ سفید مشغول به کار شد که درباره ریاستجمهوری نیکسون و ماجرای واترگیت تحقیق میکرد. مدتی بعد به آرکانزاس رفت و علاوه بر وکالت و فعالیتهای عامالمنفعه به تدریس حقوق در دانشگاه پرداخت. او در سال ۱۹۷۷ یک موسسه غیرانتفاعی به نام مرکز حمایت از کودک و خانواده در آرکانزاس تاسیس کرد که هدف از آن تشویق سیاستگذاری عمومی برای صیانت از حقوق کودکان و خانوادهها بود. یک سال بعد به عنوان اولین رئیس زن انجمن خدمات حقوقی و قضایی انتخاب شد. هدف این انجمن تضمین عدالت همگانی از طریق ارائه خدمات حقوقی و قضایی به شهروندانی است که به آن خدمات دسترسی ندارند. این فعالیتها هیلاری کلینتون را به یکی از وکلای پرنفوذ و تاثیرگذار ایالات متحده مبدل کرد. در سال ۱۹۸۰ بیل کلینتون به وزارت دادگستری ایالت آرکانزاس رسید و کمی بعد با پیروزی در انتخابات ایالتی فرماندار همان ایالت شد. از آن به بعد فعالیتهای هیلاری کلینتون علاوه بر جنبههای حقوقی و اجتماعی، رنگ و لعاب سیاسی هم به خود گرفت. این موضوع به خصوص در طول ریاستجمهوری بیل کلینتون و حاشیههایی که داشت، ملموستر بود. گمان میرفت ماجرای رسوایی اخلاقی بیل کلینتون بر آینده سیاسی او و همسرش تاثیر بگذارد اما چنین نشد. هیلاری کلینتون در سال ۲۰۰۰ یکی از کرسیهای ایالت نیویورک در مجلس سنا را به خود اختصاص داد. هشت سال بعد او از باراک اوباما در رقابتهای درونحزبی شکست خورد و از حضور در دور نهایی انتخابات ریاستجمهوری بازماند اما بر اساس یک توافق درونحزبی وزارت امور خارجه به او سپرده شد. هیلاری کلینتون در این دوره رکورد ماموریت خارجی را با سفر به بیش از ۱۱۰ کشور جهان برای خود ثبت کرده و در تحقق راهبرد سیاسی دولت متبوع خود نیز سیاهه بلندبالایی ارائه کرده است. به همین دلیل کنارهگیری او از دولت بیشتر از آنکه برآمده از تصمیمی اداری باشد نشاندهنده مصلحتسنجی سیاسی است. در واقع این احتمال وجود دارد که اوباما در دوره دوم ریاستجمهوری خود به یکسری چانهزنیها، مذاکرات و مصالحههای بینالمللی تن دهد که انتساب آنها به خانم کلینتون بر سبد آرای او تاثیر منفی برجای بگذارد. مثلاً اگر در مورد ایران توافق و مصالحهای صورت گیرد لابیهای طرفدار اسرائیل در آمریکا که رابطه خوبی هم با کلینتون دارند به این مساله واکنش منفی نشان خواهند داد.
موسسه گالوپ مدعی است هیلاری کلینتون محبوبترین زن آمریکا در سال ۲۰۱۲ بوده است. نتایج برخی نظرسنجیهای مشابه هم او را از بختهای اصلی حزب دموکرات برای پیروزی در انتخابات آینده ریاستجمهوری میداند. حساسیت رسانههای آمریکا نسبت به وضع سلامتی او بیارتباط با این موضوع نیست. در هر حال خانم کلینتون فقط چند ماه فرصت دارد تا درباره شرکت در رقابتهای مقدماتی انتخابات تصمیمگیری کند. درغیراینصورت فرصت تبلیغات و کمپینهای انتخاباتی و شانس جمعآوری کمکهای مالی بیشتر را به رقیبان واگذار خواهد کرد.
دیدگاه تان را بنویسید