شناسه خبر : 2875 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

دور دوم

کودتای مصر

مصریان دوست دارند خون‌شان از دیگران رقیق‌تر باشد. در امتداد رود نیل افراد دارای خون غلیظ افرادی خسته‌کننده و فضل‌فروش هستند.

جواد طهماسبی
The Economist
مصریان دوست دارند خون‌شان از دیگران رقیق‌تر باشد. در امتداد رود نیل افراد دارای خون غلیظ افرادی خسته‌کننده و فضل‌فروش هستند. داشتن خون رقیق به معنای حاضرجواب، پررو و بی‌ملاحظه بودن است. در 30 ژوئن و اولین سالگرد انتخاب محمد مرسی به عنوان رئیس‌جمهور میلیون‌ها مصری در مخالفت با او به خیابان‌ها ریختند و مقدمات کودتا را فراهم کردند. برخی از دلایل آنها برای اعتراض، سیاسی و برخی اقتصادی بودند. برخی دیگر نیز صرفاً برای تفریح آمدند. چه تفریحی بهتر و کم‌هزینه‌تر از ریختن به خیابان‌ها در گرمای نیمه تابستان است؟ شاید بزرگ‌ترین مشکل آن بود که خون مرسی - استاد مهندسی و عضو اخوان‌المسلمین -‌ بیش از حد غلیظ بود. سقوط اخوان‌المسلمین از قدرت، این کشور پرنفوذ و پرجمعیت عرب را در وضعیتی خطرناک قرار می‌دهد و پیام‌های زیادی برای جهان مسلمان به همراه دارد. مصر همواره زنگ هشداری برای منطقه بوده است. اکنون که ارتش مرسی را کنار گذاشته است این سوال مطرح می‌شود که آیا کشور به سمت نسخه‌ای از حاکمیت نظامی پیش می‌رود یا اینکه دموکراسی فراگیری حاکم خواهد شد.
اکثر مطبوعات مصر شمار معترضانی را که در 30 ژوئن به خیابان‌ها ریختند حدود 14 میلیون نفر تخمین زدند هر چند که کمترین برآوردها (10 میلیون نفر) باز هم آن را به بزرگ‌ترین اعتراض در تاریخ این کشور تبدیل می‌کند. در اول جولای ارتش اولتیماتومی صادر کرد و از مرسی خواست به تقاضای مردم تن دهد و از قدرت کنار رود. اسلامگرایان مصر و نویسندگان روزنامه‌های غربی بلافاصله از کودتای قریب‌الوقوع خبر دادند. در روزهای بعد اکثر مصریان شاهد اجرای خواسته مردم بودند. همانند سقوط حسنی مبارک در فوریه 2011، ارتش منظم و حرفه‌ای وظیفه کنار گذاشتن دولت را بر عهده گرفت. در سوم جولای مرسی از کار برکنار و به همراه تعدادی از رهبران اخوان‌المسلمین بازداشت شد. بعدازظهر ماشین‌های زره‌پوش ارتش از قرارگاه‌ها بیرون آمدند. شب‌هنگام عبدالفتاح السیسی وزیر دفاع و فرمانده ارتش که توسط مرسی منصوب شده بود در تلویزیون ظاهر شد و از طرح انتقال خبر داد. قانون اساسی موردنظر اخوان‌المسلمین به حالت تعلیق درآمد و کمیته‌ای از قضات ارشد مسوول بازبینی آن شدند. دادگاه عالی قانون انتخاباتی جدیدی را معرفی خواهد کرد تا انتخابات مجلس و ریاست‌جمهوری زودهنگام برگزار شود، هرچند هنوز زمان قطعی آن معلوم نیست. تقریباً تمامی احزاب سیاسی از جمله سلفی‌هایی که قبلاً متحد اخوان‌المسلمین بودند نقشه راه جدید را تایید کردند.
تاکتیک اشغال میدان تحریر که ظرف سه هفته حسنی مبارک را برکنار کرد این بار زمان کمتری لازم داشت. مرسی ظرف سه روز خلع‌قدرت و برکناری او جشن گرفته شد. اما این جشن فراگیر نبود. نیروهای نظامی برای محاصره تحصن‌کنندگان اخوان‌المسلمین در نزدیکی دانشگاه قاهره اعزام شدند. گزارش‌هایی حاکی از تیراندازی در استان مینیا در جنوب قاهره به گوش رسیده است. برخی اسلامگرایان در طلب شهادت به میدان آمدند و در طول چند روز درگیری‌ها 48 نفر کشته شدند که اکثراً از اعضای اخوان‌المسلمین هستند. انتظار می‌رفت که مصری‌ها از دخالت ارتش نگران باشند. دوران حکومت نظامی بین حسنی مبارک و مرسی سرشار از سوءمدیریت، سیاست‌های نپخته و زیر پا گذاشتن حقوق بشر بود. قبل از آن مصر شش دهه تحت کنترل دولت‌های فاسد نظامیانی بود که پشت نقاب رئیس‌جمهور غیرنظامی مخفی شده بودند. برای 450 هزار نیروی نظامی که قبلاً به خودمختاری عادت داشتند ساده نبود تا در مقابل خواسته عمومی بی‌طرف بمانند. آنها نیز برای بیرون کردن اخوان‌المسلمین دلایلی داشتند. ده‌ها هزار افسر بازنشسته شبکه‌ای از افراد دارای حقوق انحصاری را تشکیل داده‌اند که از تجارت خصوصی تا شرکت‌های دولتی نفتی و کانال سوئز را در کنترل دارند. آنها از بی‌لیاقتی دولت مرسی ناراحت بودند. افسران در حال خدمت از اخوان‌المسلمین که مقلد جهادی‌های سوریه و مخالف عربستان و امارات متحده عربی بودند نفرت داشتند. ژنرال السیسی مدتی را به عنوان رابط نظامی در ریاض پایتخت عربستان خدمت کرده بود. اما اگر بخواهیم از فریادهای شادمانی جمعیت هنگام پرواز بالگردهای ارتش بر فراز میدان تحریر قضاوت کنیم به نظر می‌رسد مصری‌ها تردیدها و خاطرات زشت گذشته را دفن کرده و دخالت ارتش را به عنوان حفظ منافع ملی پذیرفته‌اند. با نرخ 94درصدی مقبولیت در نظرسنجی‌های اخیر ارتش نهادی است که بیشترین اعتماد را در کشور جلب کرده است. بسیاری وعده ژنرال‌ها مبنی بر باقی ‌نماندن بر قدرت را باور کرده‌اند و بسیاری دیگر پذیرفته‌اند که آنها بهتر از سیاستمداران می‌توانند انقلاب را در مسیر صحیح قرار دهند. این گروه در آرزوی ثبات هستند. آنها همچنین مفهوم بهتری از مصری بودن می‌خواهند. سال‌ها حکومت خودکامه باعث شد تا هویت ملی مصری‌ها نابود شود و آنها نمی‌دانستند آیا باید خود را اسلامگرا معرفی کنند یا اعضای جامعه‌ای با چند گروه که ارزش‌هایی مشترک دارند. اقلیت‌های سکولار و یک‌دهم جمعیت کشور که مسیحی یا شیعه هستند نمی‌توانستند تحت حکومت اخوان‌المسلمین به آرامش دست یابند. تعداد زیادی از تحصیل‌کردگان و طبقه متوسط جامعه از همان ابتدا به حکومتی که خود را برتر می‌دانست مشکوک بودند. نکته تعجب‌آور آن است که افرادی که در انتخابات سال 2012 به خاطر اعتقادشان به کارآمدی اخوان‌المسلمین از آنان طرفداری کرده بودند به سرعت موضع خود را تغییر دادند.

دوران پس از مرسی
حکومت مرسی هنگامی که میلیون‌ها نفر در 30 ژوئن به خیابان‌های شهرهای مصر آمدند دچار تزلزل شد. راهپیمایی‌ها به خشونت گرایید و دفتر اخوان‌المسلمین به آتش کشیده شد. در فاجعه‌ای که دموکراسی مصر دچار آن شد مرسی بیش از همه مقصر بود. اندازه بزرگ راهپیمایی‌ها نشان می‌داد که مخالفان او فقط چند نفر ناراضی نیستند. به نظر می‌رسید اکثر مردم علیه او قیام کرده‌اند. بی‌کفایتی او یکی از دلایل بود. او برای نجات اقتصاد از سقوط کاری نکرد. ارزش پول مصر و ذخایر ارزی کشور به سرعت پایین آمد. تورم بالا رفت و بیکاری افراد زیر 24 سال به 40 درصد رسید. صندوق بین‌المللی پول درخواست وام کلان مصر را رد کرد. در گرمای تابستان، قطع مکرر برق دیوانه‌کننده بود. صف‌های بنزین طولانی شد و نرخ جرم و جنایت بالا رفت. آمار قتل از زمان انقلاب سه برابر شد. شکست اخوان‌المسلمین در گنجاندن دیدگاه‌های متنوع در دولت اول از همه احمقانه‌تر بود. حکمرانی در مصر به خاطر قطبی بودن جامعه کار بسیار دشواری است. مصری‌های سکولار و تحصیل‌کرده خواهان آن هستند که کشور را به سمت جهان نوین و برون‌نگر بکشانند. اما دیدگاه‌ محافظه‌گرایانه اسلام را به عنوان تنها پاسخ مناسب برای قرن‌ها بی‌عدالتی، نابرابری و فساد می‌بیند. علاوه بر این یک‌دهم جمعیت مصر مسیحیان و اقلیت شیعیان هستند که توسط دولت اسلامگرا مورد بی‌توجهی قرار گرفته بودند. به‌جای تلاش برای ساختن نهادهای مستقلی مانند دادگاه، رسانه‌ها، خدمات شهری، ارتش و پلیسی که بتواند قدرت دولت را در دموکراسی‌های بالغ تحت نظر داشته باشد مرسی آنها را تضعیف کرد. او قوانین را در سنایی تصویب می‌کرد که توسط 10 درصد رای‌دهندگان انتخاب شده بود. تصمیمات او اغلب اشتباه بودند. او اعضای اخوان‌المسلمین را در پست‌های کلیدی منصوب کرد و این نگرانی را به وجود آورد که قصد دارد کشور را کاملاً اسلامی کند. او در هنگام حمله اوباش به اقلیت‌های مذهبی ساکت ماند و اجازه داد خارجیانی که برای گروه‌های حقوق بشری کار می‌کردند به بهانه‌های واهی مورد حمله و بازجویی قرار گیرند. بنابراین قابل درک است که اکثریت مصری‌ها بخواهند از شر مرسی رها شوند اما نحوه موفقیت آنها می‌تواند برای مصر و منطقه فاجعه باشد. پیام سقوط مرسی برای دموکراسی‌های متزلزل می‌تواند وحشتناک باشد. آنها ممکن است حکومت‌‌ها را نه با رای بلکه با زور از کار برکنار کنند. ممکن است برای گروه‌های مخالف در کل جهان عرب این انگیزه ایجاد شود که مطالبات خود را در خیابان و نه از طریق مجلس پیگیری کنند. به این ترتیب فرصت آرامش و شکوفایی در منطقه از بین می‌رود. این وضعیت پیامی هم برای اسلامگرایان دارد. آنها از رویدادهای مصر به این نتیجه می‌رسند که اگر در انتخابات برنده شوند گروه‌های مخالف آنها از روش‌های غیردموکراتیک براندازی استفاده خواهند کرد. بنابراین اگر آنها به قدرت برسند احتمالاً تلاش می‌کنند تا به هر وسیله پایه‌های قدرت خود را مستحکم سازند. مهار کردن مخالفان می‌تواند یکی از این ابزارها باشد.

چگونگی کاهش خطرات
اگر ارتش برنامه‌ای زمانی برای انتخابات معرفی کند و به آن وفادار بماند مصر فرصتی دوباره خواهد داشت. ارتش مصر در جریان انقلاب نقش مهمی داشت. هنوز بسیاری از مردم به ارتش اعتماد دارند و در زمان بحران به آن روی می‌آورند. اگر ژنرال‌ها بخواهند این اعتماد را حفظ کنند باید در سریع‌ترین زمان کشور را به مسیر دموکراسی بازگردانند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها