جدال داخلی و اتحادیه اروپا
سردی با ترکیه
ممکن است زمانی تانکها به خیابانهای استانبول و آنکارا آورده شوند. در سال گذشته ترکیه شاهد سرکوب اعتراضات، بحران فساد، حذف نیروهای پلیس و قوه قضائیه، صحبتهای بیمارگونه در مورد توطئههای خارجی و ستون پنجم، کندی رشد اقتصادی و تلاش بیشتر برای اسلامی کردن جامعه بوده است.
ممکن است زمانی تانکها به خیابانهای استانبول و آنکارا آورده شوند. در سال گذشته ترکیه شاهد سرکوب اعتراضات، بحران فساد، حذف نیروهای پلیس و قوه قضائیه، صحبتهای بیمارگونه در مورد توطئههای خارجی و ستون پنجم، کندی رشد اقتصادی و تلاش بیشتر برای اسلامی کردن جامعه بوده است. با وجود چنین آشفتگی، تعجبی ندارد که سربازان ترکیه و ارتش وسوسه شوند تا سیاستمداران شکستخورده را - همانند کاری که چهار بار در گذشته انجام داده بودند- کنار بگذارند. محدود کردن افسران ارتش در پادگانها یا در برخی موارد، زندانی کردن آنها نشانهای از پیشرفت دموکراسی بود. اما پس از سالها رشد قدرتمند اقتصادی و اصلاحات سیاسی، ترکیه به سمت عقب خیز برداشته است. نخستوزیر کشور، رجب طیب اردوغان، تمایلات خودکامانه نشان میدهد. این در حالی است که حزب اسلامگرای عدالت و توسعه از نوامبر سال 2002 بر مسند قدرت بوده است.
آقای اردوغان ادعا میکند که موج دستگیریهای 17 دسامبر به دنبال تحقیقات ضدفسادی که انگشت اتهام را به سمت فرزندان سه وزیر کابینه گرفته بود بیشتر از یک کودتای نظامی به دموکراسی آسیب زده است. در واقع او به ژنرالهایی اشاره میکند که خودش پشت میلههای زندان فرستاد. اما دشمن امروز او متحد سابقش فتحالله گولن روحانی پرنفوذ ترکیه است که در تبعیدی خودخواسته در پنسیلوانیا زندگی میکند و به نظر میرسد مریدانش پلیس و قوه قضائیه را در اختیار دارند. به همین دلیل است که آقای اردوغان صدها پلیس و دادستان را برکنار کرد و تلاش دارد کنترل بیشتری بر قوه قضائیه داشته باشد. اما در جستوجوی راهی برای حذف دشمن درونی، آقای اردوغان شانس ترکیه برای پیوستن به اتحادیه اروپا را به خطر انداخته است. دیدار او در 21 ژانویه از بروکسل- که اولین سفر پس از سه سال بود- به منظور تسریع گفتوگوهای عضویت در اتحادیه اروپا صورت گرفت. این گفتوگوها در اکتبر 2005 آغاز و سپس متوقف شد، آنگاه در ماههای اخیر اندکی جان گرفت. اما دیدار او فقط میتواند به عنوان موفقیتی قلمداد شود که جلوی رویارویی مردم با نخستوزیر بداخلاق را میگیرد. مقامات ارشد دولتی به
طور تلویحی هشدار میدهند که ترکیه در معرض آزمون شکست یا پیروزی قرار دارد. اگر تغییراتی که آقای اردوغان در نظام قضایی ایجاد میکند به طور جدی به استقلال آن ضربه بزند، ممکن است اتحادیه اروپا گفتوگوها را به حالت تعلیق درآورد. معیارهای معروف کپنهاگ متقاضیان عضویت در اتحادیه را ملزم میکند تا «نهادهایی باثبات داشته باشند که تضمینکننده دموکراسی، حاکمیت قانون، حقوق بشر و احترام و حمایت از اقلیتها هستند». شاید آقای اردوغان قانون جدید خود را اصلاح کند یا از آن کنار بکشد، شاید هم عبدالله گل رئیسجمهور کشور آن را رد کند. اما در هر صورت مشاوران عقیده دارند دولت باید قبل از هرگونه تغییر در نظام قضایی دیدگاههای اتحادیه اروپا را مورد توجه قرار دهد. جاهطلبی ترکیه در پیوستن به اروپا به سال 1959 بازمیگردد. روند گفتوگوهای عضویت کند بوده است، بخشی به آن دلیل که اشغال شمال قبرس توسط ترکیه در سال 1974 مناقشاتی را ایجاد کرد. اروپا هشت فصل از 35 فصل مذاکرات را متوقف کرد چون ترکیه نپذیرفت بنادر و فرودگاههایش را بر روی قبرس جنوبی باز کند. قبرس نیز جلو شش فصل دیگر را گرفت و فرانسه تحت ریاستجمهوری نیکلا سارکوزی چهار مورد
دیگر را مسدود کرد. روابط نظامی بین اتحادیه اروپا و ناتو نیز عاملی دیگر بود. تا همین اواخر اردوغان با افتخار اعلام میکرد اروپا به ترکیه نیاز دارد. اقتصاد پویا و نقش ژئواستراتژیک ترکیه باعث میشود اروپا محتاج ترکیه باشد. اردوغان سیاست «نبود مشکل» را با همسایگان خود در خاورمیانه در پیش گرفت. هنگامی که در سال 2010 بهار عربی آغاز شد ترکیه به عنوان الگوی اسلامی دموکرات و میانهرو معرفی شد. اما سرکوب شدید معترضان طرح ساخت و ساز در پارک گزی استانبول در ماه ژوئن گذشته چهره محبوب او را لکهدار کرد. سیاست عثمانی نوین او هنگامی شکست خورد که جنگ داخلی در سوریه شدت گرفت و ارتش مصر متحد اسلامی او، محمد مرسی رئیسجمهور منتخب را برکنار کرد. روابط ترکیه با آمریکا نیز آشفته شده بود که دلیل عمده آن طرح خرید موشکهای دفاعی از چین و اختلافنظر در مورد اسرائیل بود. با افزایش مشکلات آقای اردوغان، ناراحتی او از اروپا رنگ باخت. اکنون به نفع ترکیه است که رئیسجمهور فرانسه - اولاند- ترس کمتری از ترکیه دارد. در ماه می گذشته ترکیه قرارداد احداث یک نیروگاه هستهای را با کنسرسیومی شامل شرکت فرانسوی آروا به امضا رساند. اولاند در اواخر
ماه جاری از ترکیه بازدید میکند. بنابراین حتی با وجود رفتار سلطانگونه اردوغان، تلاشهای پاییز گذشته ترکیه برای عضویت در اتحادیه رو به پیشرفت بوده است. در ماه اکتبر، اتحادیه اروپا فصل جدیدی را در مورد سیاست منطقهای گشود. در ماه دسامبر ترکیه پذیرفت که مهاجران غیرقانونی به اروپا را به کشور بازگرداند هر چند این کار خلاف وعده دولت برای مذاکره پیرامون عدم نیاز به ویزا برای سفر اتباع ترکیه به اروپا بود. از دیدگاه یک اندیشکده آلمانی، اکنون ترکیه نیاز دارد تا سیاست «عدم وجود مشکل» را با غرب در پیش گیرد. اما بحرانهای اخیر این کار را دشوار میسازد. دوستان ترکیه دیگر نمیتوانند از اردوغان حمایت کنند. از طرف دیگر دولت بریتانیا که زمانی قهرمان ترکیه بود نسبت به گسترش اتحادیه اروپا و حرکت آزادانه نیروی کار بدبین است.
لقمه بزرگتر از دهان
پذیرش ترکیه یکی از بزرگترین سوالات بدون پاسخ در اتحادیه اروپا را مطرح میکند: مرزهای اروپا کجاست؟ میتوان به آسانی پذیرفت که کشورهای کوچک بالکان روزی به اتحادیه بپیوندند اما ترکیه و اوکراین برای این کار خیلی بزرگاند. از دیدگاه صاحبنظران بروکسل، عدم وجود مسیر عضویت ترکیه در اتحادیه باعث میشود اتحادیه نتواند بر این کشور تاثیرگذار باشد. اما در مجموع نمیتوان گفت اروپا ترکیه را از دست داده است. اروپا نمیتواند به جنگ شدید بین برادرانی که سازمانهای دولتی را اشغال کردهاند و نخستوزیری که حس میکند مالک دولت است خاتمه دهد. شاید اروپا بتواند با باز کردن فصل 23 در مورد قوه قضائیه و حقوق پایه و فصل 24 در مورد عدالت، آزادی و امنیت به بهبود اوضاع کمک کند. این کار پاداشی برای اردوغان نیست بلکه فشار را بر او تشدید میکند. البته مردم لجباز قبرس یونانی باید سر عقل بیایند. اگر آنها نتوانند درک کنند که منافع آنها از طریق ترکیهای دموکراتیک و اروپایی بهتر تامین میشود چرا باید آقای اردوغان برایشان شخصیتی متفاوت باشد؟
دیدگاه تان را بنویسید