تاریخ انتشار:
آیا پایان مدیریت نماد آموزش عالی در دوران احمدینژاد فرا رسیده است؟
شایعه ۱۶۰میلیاردی درباره احمدینژاد
اسلامی کردن دانشگاه توسط ریاست فعلی در این خلاصه شده است که در ورودی دختران و پسران از یکدیگر جدا و کلاسهای درسی تفکیک جنسیتی شوند.
هرچند از سه هفته پیش احمدینژاد و کابینه او به تاریخ پیوستند، اما به نظر نمیرسد بتوان در آیندهای نزدیک روزنامهای را بدون درج خبری از او یا یاران حلقهاش یافت. در هفته پیش محمود احمدینژاد باز به خبر یک رسانهها بدل شد. خبری که بدون شک ضربالمثل «خیاط هم در کوزه افتاد» را به ذهن متبادر میکرد. رئیس کابینه سابق که علاقه خاصی به افشاگری درباره تبادلات مالی رقبا داشت- هرچند که تا آخرین روز زمامداری خبر مستند و دندانگیری را نیز افشا نکرد- این بار خود در معرض افشاگری بزرگی قرار گرفت. بنا بر گزارشهای روزنامه جمهوری اسلامی در ساعات پایانی فعالیت دولت دهم جابهجاییهای مالی مشکوکی در حسابهای ریاستجمهوری صورت گرفته است که در صورت اثبات و پیگیری میتواند دردسرهای زیادی را برای رئیس کابینهای که به قول خود پاکترین کابینه طول تاریخ ایران بود، به وجود آورد. اعتماد در گزارشی در این باره نوشت: «ساختمان لادن در حوالی میدان ونک تهران از فردای مراسم تنفیذ رئیسجمهور جدید به دفتر کار جدید او تبدیل شد... از فردای روز تنفیذ، تردد احمدینژاد و دولتمردان او به ساختمان لادن آغاز شد و این تردد و حضور گاهی با برخی حواشی نیز
همراه بوده که از مهمترین آن میتوان به برگزاری جلساتی در این دفتر با حضور هیات دولت سابق احمدینژاد اشاره کرد که به لحاظ زمانی مقارن با تشکیل جلسات هیات دولت فعلی به ریاست روحانی است... همچنین از نهاد ریاستجمهوری خبر میرسد مبلغ 160 میلیارد ریال در آخرین روز دولت گذشته از حساب ریاستجمهوری برداشت شده است.» علیاکبر جوانفکر از معدود چهرههایی که هنوز حاضر به دفاع از رئیس دولت دهم است در این زمینه به اعتماد گفت:
«... اصلاً مگر میشود چنین چیزی اتفاق بیفتد؟ میشود از خزانه دولت مبلغی کسر شود و بعد معلوم نباشد این پول به کجا رفته است؟... مگر نهاد ریاستجمهوری بیدر و پیکر بوده است؟ قطعاً یک قاعده و حساب و کتابی داشته است که نمیتوانسته چنین پولی بدون قاعده و ضابطه از حساب نهاد کسر شود.» در همین حال سایت اصولگرای انتخاب دو روز پس از انتشار خبر روزنامه جمهوری اسلامی، مدعی شد به اطلاعات جدیدی در این زمینه دست یافته است. این سایت در خبر خود اعلام کرد: «... ظاهراً این مبلغ، به عنوان کمک مناطق آزاد به دانشگاهها به حساب دانشگاه احمدینژاد ریخته شده است!... از قرار معلوم در روز مراسم تحلیف حسن روحانی در مجلس، یعنی 13 مرداد 1392، یک فقره چک به مبلغ 160میلیارد ریال از ذیحسابی نهاد ریاستجمهوری به حساب کوتاهمدت بانک ملت به شماره 4701686495 به نام دانشگاه غیردولتی، غیرانتفاعی جامع بینالمللی ایرانیان-یعنی همان حسابی که شماره آن برای اطلاع عمومی منتشر شد- واریز شده است.» انشاءالله که این خبر صحیح نبوده و رئیس دولت دهم در اولین فرصت پاسخ مناسبی به این شایعات بدهد، اگر هم خدای نکرده این خبر سندیت داشته باشد، باید منتظر ماند و دید دستگاههای نظارتی و قضایی با اینگونه ناراستیها چگونه برخورد خواهند کرد.
آیا پایان مدیریت نماد آموزش عالی در دوران احمدینژاد فرا رسیده است؟
در میان روسای دانشگاههای دوران احمدینژاد، صدرالدین شریعتی جایگاه ویژهای دارد. بدون شک با ترسیم تصویر این روحانی قدرتمند میتوان همه خواستهای دولتهای اصولگرای نهم و دهم در آموزش عالی را مشاهده کرد. او را میتوان رئیس دانشگاه مطلوب احمدینژاد و بسیاری از اصولگرایان به ویژه در جبهه پایداری دانست. همین امر هم سبب شد که با استقرار دولت حسن روحانی افکار عمومی، دانشگاهیان و رسانهها مترصد باشند که رئیسجمهور جدید و کابینه او با مظهر آموزش عالی در دوران احمدینژاد چه برخوردی خواهند کرد. در دو ماه اخیر اخبار زیادی درباره این دانشگاه و رئیس آن به سرخط اخبار کشور بدل شده است، از استخدام فلهای و ناگهانی اعضای هیات علمی تا مصاحبه جذاب جناب شریعتی با خبرگزاری فارس. در هفته گذشته نیز از این موسسه آموزش عالی اخبار قابل تامل دیگری به گوش رسید. «مهر» در خبری از اجرای تفکیک جنسیتی در این دانشگاه خبر داد. صدرالدین شریعتی در گفتوگو با این خبرگزاری تاکید کرد: «... از سال تحصیلی جدید کلاسهای درسی دانشجویان پسر و دختر مقطع کارشناسی دانشگاه علامه به صورت کامل جداسازی میشود... کلاسهای درسی دوره کارشناسی ارشد هم به طور کامل جدا برگزار میشود... دانشجویان دختر فوقالعاده از این طرح استقبال کرده و رضایت دارند و میگویند با اجرای طرح به راحتی میتوانیم سوالهای خود را در کلاس مطرح کنیم و پرسش و پاسخ داشته باشیم.» در همین حال بسیاری از تشکلها و فعالان دانشگاهی کشور پس از انتخابات 24 خرداد به انحای مختلف نارضایتی خود را از مدیریت شریعتی اعلام کردهاند. در هفته گذشته جمعی از دانشجویان دانشگاه علامه با راهاندازی کمپینی خواهان برکناری شریعتی شدند. به گزارش سایت جماران در نامه تهیهشده توسط این کمپین که رونوشتهایی از آن برای رئیسجمهور و سرپرست وزارت علوم ارسال شده، آمده است:
«... اسلامی کردن دانشگاه توسط ریاست فعلی در این خلاصه شده است که در ورودی دختران و پسران از یکدیگر جدا و کلاسهای درسی تفکیک جنسیتی شوند. در این هیاهو کسی نیست که سوال کند در دانشگاهی که عمده جمعیت آن را دختران تشکیل میدهند، سیاست تفکیک جنسیتی چه نتیجهای جز نابسامانی وضعیت آموزشی به خاطر کمبود کلاسها، استادان و در نهایت افت محسوس سرانه آموزشی در دانشگاه داشته است؟... اشاره به این موضوع جالب است که بر اساس آخرین ردهبندی دانشگاههای برتر ایران از سوی وزارت علوم، دانشگاه علامه از بین ۱۰۰ دانشگاه بررسیشده، جزو ۵۰ دانشگاه برتر کشور نیز نبوده و در جایگاه پنجاه و نهمین دانشگاه کشور قرار گرفته است. پیش از ورود آقای شریعتی، دانشگاه علامه جزو ۲۰ دانشگاه برتر کشور و به گواه اهل علم، بهترین دانشگاه علوم انسانی به خصوص در رشتههای اقتصاد، جامعهشناسی، ارتباطات، حقوق و روانشناسی بود. حال این ردهبندی پاسخ روشنی است برای آنان که دو سال پیاپی به صورت مجزا برای ریاست دانشگاه علامه در وزارت علوم جشن تقدیر گرفتند و او را بهترین رئیس دانشگاهِ دانشگاههای کشور خطاب کردند.»
روایت احمدینژاد از عزل متکی
«قانون» در هفته گذشته متن کامل یکی از سخنرانیهای رئیس دولت سابق را رسانهای کرد. او در بخشی از این سخنرانی به ماجرای عزل منوچهر متکی در سنگال پرداخت. روایت احمدینژاد از این ماجرا کاملاً با ادعاهای منوچهر متکی مغایرت دارد. محمود احمدینژاد در این گفتار به صورت صریح متکی را وزیری تحمیلی معرفی کرده و او را وزیر خود نمیداند. رئیس دولت دهم چنین روایت میکند که: «آقای متـکی در دوره اول کاندیدای من نبـود، در دولت دهم که اصلاً وزیـر من نبـود. من در دور دوم دولـت با ایشـان دیگر کاری نداشتـم و تمام کـارهای بینالمللی به عهـده خودم بود. گذشت تا در اولین سفر دولت دهـم به نیـویورک، سه، چهـارتا دیپلمـات را که بنـده مخـالف اعزام اینها به کشورهای غربی بودم، ایشان به غرب اعزام کرد و آنها هم رفتند و پناهنده شدند. بعد از سفر نیویورک، در جلسهای قضیه بررسی شد و بنا شد ایشان عوض شوند. به هر حال از روزی که تصمیم گرفتیم که ایشان وزیر نباشد، ایشان مداوماً در سفر بود حتی در دولت هم که حضور پیدا میکرد سریعاً ناپدیـد میشد تا اینکـه بعد از سه ماه بـالاخره در سـاعت ۵ بعـد از ظهر و بعد ساعت ۱۰ شب با ایشان وقت تنظیـم شد و به ایشان گفتیم شما دیگـر در دولت وزیر نیستید ولی من دوست دارم شما به عنوان معاون رئیسجمهور و رئیس سـازمان انـرژی اتمی فعالیت کنیـد. گفت من امشب میخواهم به سنـگال بروم و اصرار کرد که من میروم. گفتم شما از نظر من وزیر نیستی. ولی با این حال با هواپیمـای اختصاصی رفت و گفت دوشنبه ظهر برمیگردم. من هم همانجا حکـم عزل ایشـان را صادر کـردم و نوشتم که دوشنبه عصر اعلام شود. دوشنبه در سفر استانی بودم، یک دفعه عصر گفتم شـاید از سفر برنگشته باشد؛ با دفتر تماس گرفتم که فعلاً حکم را اعلام نکنند. گفتنـد پنج دقیقـه قبل اعلام کردیم. گفتم برداریـد تا مطمئن شویم که برگشتـه است. گفتند دیگر دیر شـده چون در رسانهها منتشر شده است. بعد که از سفر برگشتند، از مدیرکل تشریفات وزارت خارجه پرسیدم چرا دیر آمدید؟ گفت: دوشنبه ظهر جلسات رسمی تمام شد و بنا بود برگردیم ولی ایشان به من گفت یک قرار شام بگذار و سفر را تمـدید کن. گفـت حتی اگر میتوانید یک سفر دیگـر هم برای من همـاهنگ کن تا من از اینجا مستقیم به ایـران نروم. ضمناً زمانی هم که ایشان حکـم عزلـش اعلام شد، در هیچ جلسه رسمی نبوده است... بعداً معاونان ایشان به ما گفتند ما تعجب میکردیم چـون ایشان از همان سه ماه قبل به ما گفته بود هر جا که میتوانید برای من سفر هماهنگ کنید. فقط سفر باشد هر جا بود مشکلی نیست! این معاونان میگفتند ما نمیدانستیم چه اتفـاقی افتاده ولی ایشان اصـرار به سفر خـارجی داشتند. مـاموریتها را بـاید من به وزیر میدادم اما ایشان بدون هماهنگی با من همه جا میرفت و این سفرها نه نتیجهای و نه گزارشی داشت.» باید منتظر ماند و دید منوچهر متکی چه پاسخی به ادعاهای مطرحشده خواهد داد.
کیهان: مشاور ویژه روحانی بیسواد است
روزنامه کیهان در هفته گذشته در مطلبی به محمود سریعالقلم از استادان بنام علوم انسانی کشور نشان بیسوادی اعطا کرد. دانشمندان کیهان در ستون گفتوشنود خود نوشتند: «گفتم: شخصی به نام محمود سریعالقلم در مصاحبه با یک ماهنامه وابسته به جبهه اصلاحات گفته است باید همه خوشحال باشیم که بالاخره بعد از یک و نیم قرن افراط و تفریط، ما ایرانیان به کانونی تحت عنوان اعتدالگرایی رسیدهایم!...گفت: آقای روحانی که خودش را فرزند انقلاب میداند، چرا این آدم بیسواد و دمدستی را، آن هم به عنوان مشاور ویژه خود انتخاب کرده است!؟» سایت عصر ایران در پاسخ به این اقدام کیهان در گزارشی ضمن معرفی ابعاد مختلف علمی و تحقیقاتی این استاد دانشگاه شهید بهشتی درباره مشی روزنامه کیهان نیز خاطرنشان کرد:... شاید گفته شود که این، راه و رسم دیرینه کیهان است که به افراد توهین میکند و لذا نیازی به واکنش در برابر توهین اخیر نیست... در پاسخ چنین میتوان گفت هر چند که باید از باب «نهی از منکر»، منکری به نام توهین را همواره نهی کرد اما در این مورد خاص، آنچه رخ داده، ورود به ساحت علم و عالمان است و نمیتوان با سکوت، اجازه داد افراد به بهانههای سیاسی، «استادان واقعی» دانشگاه را مورد بیاحترامی قرار دهند. بر تعبیر «استادان واقعی» دانشگاه تاکید میکنیم از این جهت که برخی به ویژه در سالهای اخیر، افراد فاقد صلاحیت را بر دانشگاهها تحمیل کردهاند و بدین ترتیب مرتکب «جنایت علیه علم» شدهاند.
«... اصلاً مگر میشود چنین چیزی اتفاق بیفتد؟ میشود از خزانه دولت مبلغی کسر شود و بعد معلوم نباشد این پول به کجا رفته است؟... مگر نهاد ریاستجمهوری بیدر و پیکر بوده است؟ قطعاً یک قاعده و حساب و کتابی داشته است که نمیتوانسته چنین پولی بدون قاعده و ضابطه از حساب نهاد کسر شود.» در همین حال سایت اصولگرای انتخاب دو روز پس از انتشار خبر روزنامه جمهوری اسلامی، مدعی شد به اطلاعات جدیدی در این زمینه دست یافته است. این سایت در خبر خود اعلام کرد: «... ظاهراً این مبلغ، به عنوان کمک مناطق آزاد به دانشگاهها به حساب دانشگاه احمدینژاد ریخته شده است!... از قرار معلوم در روز مراسم تحلیف حسن روحانی در مجلس، یعنی 13 مرداد 1392، یک فقره چک به مبلغ 160میلیارد ریال از ذیحسابی نهاد ریاستجمهوری به حساب کوتاهمدت بانک ملت به شماره 4701686495 به نام دانشگاه غیردولتی، غیرانتفاعی جامع بینالمللی ایرانیان-یعنی همان حسابی که شماره آن برای اطلاع عمومی منتشر شد- واریز شده است.» انشاءالله که این خبر صحیح نبوده و رئیس دولت دهم در اولین فرصت پاسخ مناسبی به این شایعات بدهد، اگر هم خدای نکرده این خبر سندیت داشته باشد، باید منتظر ماند و دید دستگاههای نظارتی و قضایی با اینگونه ناراستیها چگونه برخورد خواهند کرد.
آیا پایان مدیریت نماد آموزش عالی در دوران احمدینژاد فرا رسیده است؟
در میان روسای دانشگاههای دوران احمدینژاد، صدرالدین شریعتی جایگاه ویژهای دارد. بدون شک با ترسیم تصویر این روحانی قدرتمند میتوان همه خواستهای دولتهای اصولگرای نهم و دهم در آموزش عالی را مشاهده کرد. او را میتوان رئیس دانشگاه مطلوب احمدینژاد و بسیاری از اصولگرایان به ویژه در جبهه پایداری دانست. همین امر هم سبب شد که با استقرار دولت حسن روحانی افکار عمومی، دانشگاهیان و رسانهها مترصد باشند که رئیسجمهور جدید و کابینه او با مظهر آموزش عالی در دوران احمدینژاد چه برخوردی خواهند کرد. در دو ماه اخیر اخبار زیادی درباره این دانشگاه و رئیس آن به سرخط اخبار کشور بدل شده است، از استخدام فلهای و ناگهانی اعضای هیات علمی تا مصاحبه جذاب جناب شریعتی با خبرگزاری فارس. در هفته گذشته نیز از این موسسه آموزش عالی اخبار قابل تامل دیگری به گوش رسید. «مهر» در خبری از اجرای تفکیک جنسیتی در این دانشگاه خبر داد. صدرالدین شریعتی در گفتوگو با این خبرگزاری تاکید کرد: «... از سال تحصیلی جدید کلاسهای درسی دانشجویان پسر و دختر مقطع کارشناسی دانشگاه علامه به صورت کامل جداسازی میشود... کلاسهای درسی دوره کارشناسی ارشد هم به طور کامل جدا برگزار میشود... دانشجویان دختر فوقالعاده از این طرح استقبال کرده و رضایت دارند و میگویند با اجرای طرح به راحتی میتوانیم سوالهای خود را در کلاس مطرح کنیم و پرسش و پاسخ داشته باشیم.» در همین حال بسیاری از تشکلها و فعالان دانشگاهی کشور پس از انتخابات 24 خرداد به انحای مختلف نارضایتی خود را از مدیریت شریعتی اعلام کردهاند. در هفته گذشته جمعی از دانشجویان دانشگاه علامه با راهاندازی کمپینی خواهان برکناری شریعتی شدند. به گزارش سایت جماران در نامه تهیهشده توسط این کمپین که رونوشتهایی از آن برای رئیسجمهور و سرپرست وزارت علوم ارسال شده، آمده است:
«... اسلامی کردن دانشگاه توسط ریاست فعلی در این خلاصه شده است که در ورودی دختران و پسران از یکدیگر جدا و کلاسهای درسی تفکیک جنسیتی شوند. در این هیاهو کسی نیست که سوال کند در دانشگاهی که عمده جمعیت آن را دختران تشکیل میدهند، سیاست تفکیک جنسیتی چه نتیجهای جز نابسامانی وضعیت آموزشی به خاطر کمبود کلاسها، استادان و در نهایت افت محسوس سرانه آموزشی در دانشگاه داشته است؟... اشاره به این موضوع جالب است که بر اساس آخرین ردهبندی دانشگاههای برتر ایران از سوی وزارت علوم، دانشگاه علامه از بین ۱۰۰ دانشگاه بررسیشده، جزو ۵۰ دانشگاه برتر کشور نیز نبوده و در جایگاه پنجاه و نهمین دانشگاه کشور قرار گرفته است. پیش از ورود آقای شریعتی، دانشگاه علامه جزو ۲۰ دانشگاه برتر کشور و به گواه اهل علم، بهترین دانشگاه علوم انسانی به خصوص در رشتههای اقتصاد، جامعهشناسی، ارتباطات، حقوق و روانشناسی بود. حال این ردهبندی پاسخ روشنی است برای آنان که دو سال پیاپی به صورت مجزا برای ریاست دانشگاه علامه در وزارت علوم جشن تقدیر گرفتند و او را بهترین رئیس دانشگاهِ دانشگاههای کشور خطاب کردند.»
روایت احمدینژاد از عزل متکی
«قانون» در هفته گذشته متن کامل یکی از سخنرانیهای رئیس دولت سابق را رسانهای کرد. او در بخشی از این سخنرانی به ماجرای عزل منوچهر متکی در سنگال پرداخت. روایت احمدینژاد از این ماجرا کاملاً با ادعاهای منوچهر متکی مغایرت دارد. محمود احمدینژاد در این گفتار به صورت صریح متکی را وزیری تحمیلی معرفی کرده و او را وزیر خود نمیداند. رئیس دولت دهم چنین روایت میکند که: «آقای متـکی در دوره اول کاندیدای من نبـود، در دولت دهم که اصلاً وزیـر من نبـود. من در دور دوم دولـت با ایشـان دیگر کاری نداشتـم و تمام کـارهای بینالمللی به عهـده خودم بود. گذشت تا در اولین سفر دولت دهـم به نیـویورک، سه، چهـارتا دیپلمـات را که بنـده مخـالف اعزام اینها به کشورهای غربی بودم، ایشان به غرب اعزام کرد و آنها هم رفتند و پناهنده شدند. بعد از سفر نیویورک، در جلسهای قضیه بررسی شد و بنا شد ایشان عوض شوند. به هر حال از روزی که تصمیم گرفتیم که ایشان وزیر نباشد، ایشان مداوماً در سفر بود حتی در دولت هم که حضور پیدا میکرد سریعاً ناپدیـد میشد تا اینکـه بعد از سه ماه بـالاخره در سـاعت ۵ بعـد از ظهر و بعد ساعت ۱۰ شب با ایشان وقت تنظیـم شد و به ایشان گفتیم شما دیگـر در دولت وزیر نیستید ولی من دوست دارم شما به عنوان معاون رئیسجمهور و رئیس سـازمان انـرژی اتمی فعالیت کنیـد. گفت من امشب میخواهم به سنـگال بروم و اصرار کرد که من میروم. گفتم شما از نظر من وزیر نیستی. ولی با این حال با هواپیمـای اختصاصی رفت و گفت دوشنبه ظهر برمیگردم. من هم همانجا حکـم عزل ایشـان را صادر کـردم و نوشتم که دوشنبه عصر اعلام شود. دوشنبه در سفر استانی بودم، یک دفعه عصر گفتم شـاید از سفر برنگشته باشد؛ با دفتر تماس گرفتم که فعلاً حکم را اعلام نکنند. گفتنـد پنج دقیقـه قبل اعلام کردیم. گفتم برداریـد تا مطمئن شویم که برگشتـه است. گفتند دیگر دیر شـده چون در رسانهها منتشر شده است. بعد که از سفر برگشتند، از مدیرکل تشریفات وزارت خارجه پرسیدم چرا دیر آمدید؟ گفت: دوشنبه ظهر جلسات رسمی تمام شد و بنا بود برگردیم ولی ایشان به من گفت یک قرار شام بگذار و سفر را تمـدید کن. گفـت حتی اگر میتوانید یک سفر دیگـر هم برای من همـاهنگ کن تا من از اینجا مستقیم به ایـران نروم. ضمناً زمانی هم که ایشان حکـم عزلـش اعلام شد، در هیچ جلسه رسمی نبوده است... بعداً معاونان ایشان به ما گفتند ما تعجب میکردیم چـون ایشان از همان سه ماه قبل به ما گفته بود هر جا که میتوانید برای من سفر هماهنگ کنید. فقط سفر باشد هر جا بود مشکلی نیست! این معاونان میگفتند ما نمیدانستیم چه اتفـاقی افتاده ولی ایشان اصـرار به سفر خـارجی داشتند. مـاموریتها را بـاید من به وزیر میدادم اما ایشان بدون هماهنگی با من همه جا میرفت و این سفرها نه نتیجهای و نه گزارشی داشت.» باید منتظر ماند و دید منوچهر متکی چه پاسخی به ادعاهای مطرحشده خواهد داد.
کیهان: مشاور ویژه روحانی بیسواد است
روزنامه کیهان در هفته گذشته در مطلبی به محمود سریعالقلم از استادان بنام علوم انسانی کشور نشان بیسوادی اعطا کرد. دانشمندان کیهان در ستون گفتوشنود خود نوشتند: «گفتم: شخصی به نام محمود سریعالقلم در مصاحبه با یک ماهنامه وابسته به جبهه اصلاحات گفته است باید همه خوشحال باشیم که بالاخره بعد از یک و نیم قرن افراط و تفریط، ما ایرانیان به کانونی تحت عنوان اعتدالگرایی رسیدهایم!...گفت: آقای روحانی که خودش را فرزند انقلاب میداند، چرا این آدم بیسواد و دمدستی را، آن هم به عنوان مشاور ویژه خود انتخاب کرده است!؟» سایت عصر ایران در پاسخ به این اقدام کیهان در گزارشی ضمن معرفی ابعاد مختلف علمی و تحقیقاتی این استاد دانشگاه شهید بهشتی درباره مشی روزنامه کیهان نیز خاطرنشان کرد:... شاید گفته شود که این، راه و رسم دیرینه کیهان است که به افراد توهین میکند و لذا نیازی به واکنش در برابر توهین اخیر نیست... در پاسخ چنین میتوان گفت هر چند که باید از باب «نهی از منکر»، منکری به نام توهین را همواره نهی کرد اما در این مورد خاص، آنچه رخ داده، ورود به ساحت علم و عالمان است و نمیتوان با سکوت، اجازه داد افراد به بهانههای سیاسی، «استادان واقعی» دانشگاه را مورد بیاحترامی قرار دهند. بر تعبیر «استادان واقعی» دانشگاه تاکید میکنیم از این جهت که برخی به ویژه در سالهای اخیر، افراد فاقد صلاحیت را بر دانشگاهها تحمیل کردهاند و بدین ترتیب مرتکب «جنایت علیه علم» شدهاند.
دیدگاه تان را بنویسید