شناسه خبر : 13584 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

بانوی آهنین به تاریخ پیوست

انتشار خبر درگذشت مارگارت تاچر نخست‌وزیر پیشین بریتانیا در سال‌های ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۰ واکنش رهبران و سیاستمداران جهان را برانگیخت.

پدرام سهرابلو
انتشار خبر درگذشت مارگارت تاچر نخست‌وزیر پیشین بریتانیا در سال‌های ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۰ واکنش رهبران و سیاستمداران جهان را برانگیخت. دیوید کامرون نخست‌وزیر بریتانیا که سفر خود به اسپانیا را برای شرکت در مراسم درگذشت همتای سابق خود ناتمام گذاشت و به لندن بازگشت در اطلاعیه‌ای از تاچر به عنوان «ناجی کشور» نام برد و کاخ سفید نیز او را یکی از متحدان آمریکا و از قهرمانان بزرگ مبارزه برای آزادی خطاب کرد. رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر اسرائیل و آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی هم از کسانی بودند که به خبر درگذشت خانم تاچر واکنش نشان دادند. در مقابل سیاست جانبدارانه بریتانیا از عراق در جنگ با ایران در زمان نخست‌وزیری تاچر بر داوری افکار عمومی ایرانیان درباره او بی‌تاثیر نبوده و نیست. مارگارت تاچر که هفته گذشته در سن ۸۷‌سالگی و بر اثر سکته مغزی از دنیا رفت، مدت‌ها بود که به خاطر بیماری زوال حافظه در مجامع عمومی حاضر نمی‌شد و نفوذی بر سیاست لندن نداشت. با این وجود بسیاری او را به دلیل نحوه حکومت‌داری و میراث سیاسی‌ای که از خود به جا گذاشته از رهبران پرنفوذ بریتانیا در صد سال اخیر می‌دانند که همچون وینستون چرچیل نخست‌وزیر محافظه‌کار سال‌های دهه ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ علاوه بر مدیریت قوی در داخل نقش موثری در هدایت تحولات جهانی نیز ایفا کرده است. در واقع به همان نسبت که ترغیب ایالات متحده به مقابله با نازی‌ها و متحدان‌شان را که مسیر جنگ جهانی دوم را عوض کرد مرهون تحرکات و تدابیر چرچیل می‌دانند، تسریع در روند فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق را نیز حاصل اتحاد و همگرایی کم‌سابقه لندن-‌واشنگتن در زمان رهبری تاچر و ریگان قلمداد می‌کنند. مارگارت تاچر همانند سلف خود وینستون چرچیل برخاسته از سنت ریشه‌دار محافظه‌کاری بریتانیا بود. بریتانیایی‌ها را می‌توان از وفاداران اندیشه محافظه‌کاری در معنای سیاسی آن به شمار آورد. هرچند مشخص کردن بستر تاریخی تکامل و تکوین اندیشه محافظه‌کاری بسیار آسان‌تر از تبیین عقاید محافظه‌کاران است و دلیل آن هم به این واقعیت ساده باز‌می‌گردد که محافظه‌کاری در ابتدا به عنوان یک واکنش سیاسی در برابر تغییرات پردامنه و عمیق مطرح شد و در مرحله بعد به صورت مجموعه‌ای مدون از اندیشه‌ها درآمد ولی اگر محافظه‌کاری سیاسی را مسامحتاً به معنای تلاش برای حفظ انسجام و موجودیت ساختارها در برابر تغییرات رادیکال و پرشتاب در نظر بگیریم index:1|width:300|height:|align:left آنگاه می‌توانیم تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی بریتانیا در دو قرن گذشته را در ذیل این مفهوم مورد توجه قرار دهیم و دلایل تفاوت در رویکرد و رفتار سیاسی دو رهبر برجسته حزب محافظه‌کار بریتانیا را (تاچر و چرچیل) درک کنیم. به تعبیر دیگر این دو رهبر در شرایط خاصی که با ویژگی‌های شخصیتی آنها منطبق بود به صدارت رسیدند. وینستون چرچیل شخصیتی انعطاف‌پذیر بود که سکان هدایت کشور را در طول جنگ و سال‌های اول دهه ۵۰ بر عهده گرفت. در این سال‌ها «سیاست اجماع» به معنای هماهنگی در مورد اهداف قابل حصول به جای نزاع و کشمکش بر سر ارزش‌ها و اهداف آرمانی در دستور کار احزاب و دولت‌های اروپایی به ویژه دو حزب عمده بریتانیا بود. در حالی که در پایان دهه ۷۰ و همزمان با آغاز مسوولیت نخست‌وزیری مارگارت تاچر مشکلات فزاینده اقتصادی سودمندی و کارایی سیاست اجماع را با تردید مواجه کرده و نیاز به یک رهبر قاطع و مصمم را بیش از گذشته نمایان ساخته بود. یعنی همان ویژگی‌هایی که در خانم تاچر دیده می‌شد. «مارگارت هیلدا رابرتز» در سال ۱۹۲۵ در گرانتهام از توابع لینکلشایر به دنیا آمد. او دومین دختر آلفرد و بئاتریس بود که دو مغازه خواربار‌فروشی داشتند. پدر او از پیروان فعال آیین متدیست بود که از زیر‌مجموعه‌های کلیسای پروتستان به شمار می‌آمد. آلفرد رابرتز به امور سیاسی هم می‌پرداخت و در شورای شهر گرانتهام نیز عضویت داشت. او همچنین اولین و موثرترین آموزگار سیاسی دخترش بود. مارگارت تاچر بعدها اثرپذیری خود از پدرش را این‌گونه توصیف کرده است: «من تقریباً همه چیز را مدیون پدرم هستم. آنچه من به آن باور دارم همان اصولی است که او در دوران کودکی به من آموخته بود.» مارگارت دوران کودکی و نوجوانی را در زادگاهش گذراند و بعد از پایان دوره متوسطه برای تحصیل در رشته شیمی وارد دانشکده سامرویل دانشگاه آکسفورد شد و توانست ریاست انجمن محافظه‌کاران دانشگاه را به دست گیرد. بعد از پایان تحصیلات دانشگاهی در یک شرکت تولیدی محصولات پلاستیکی مشغول کار شد و همزمان فعالیت سیاسی خود را نیز پی گرفت. اما تلاش او برای پیروزی در انتخابات و ورود به مجلس عوام تا سال ۱۹۵۹ بی‌نتیجه ماند. در این فاصله او با یک بازرگان سرشناس انگلیسی به نام «دنیس تاچر» ازدواج کرد، در رشته حقوق ادامه تحصیل داد و به درجه وکالت ارشد رسید. فرزندان دوقلوی او دو سال بعد از ازدواجش در سال ۱۹۵۳ به دنیا آمدند. مارگارت تاچر در انتخابات سال ۱۹۵۹ از حوزه انتخابی «فینچلی» وارد پارلمان شد. از آن زمان تا سال ۱۹۷۰ که تصدی وزارت آموزش و پرورش در دولت محافظه‌کار «ادوارد هیث» را بر عهده گرفت بیشتر به عنوان چهره‌ای پارلمانی فعالیت می‌کرد. با سقوط دولت ادوارد هیث، مارگارت تاچر وزارت محیط زیست دولت سایه را عهده‌دار شد تا آنکه در سال ۱۹۷۹ ابتدا ریاست حزب محافظه‌کار را از آن خود کرد و اندکی بعد با پیروزی در انتخابات سراسری به عنوان اولین و تنها نخست‌وزیر زن تاریخ بریتانیا به ساختمان شماره ۱۰ خیابان داونینگ رفت. مشی و هویت سیاسی‌اش عمدتاً در ضدیت و مخالفت با کمونیسم و اندیشه‌های چپگرایانه شکل و معنا پیدا می‌کرد تا بدانجا که یکی از نشریات شوروی در اواسط دهه ۷۰ او را به کنایه «بانوی آهنین» لقب داد. لقبی که برای تاچر و هوادارانش خوشایند و بامسما بود. وی در تمام دوران مسوولیت خود کوشید تا از طریق تقویت بخش خصوصی و کاهش تصدی دولت وضعیت نابسامان و رو به گسست اقتصاد کشور را بهبود بخشد. مارگارت تاچر در این رابطه گفته بود: «به نظر من برای دوره طولانی بسیاری از مردم عادت کرده‌اند چنین فکر کنند که گویا دولت مسوول حل مشکلات آنهاست [در حالی که] این وظیفه ماست که امور خودمان را حل و فصل کنیم.» تعهد و سرسختی او نسبت به تحقق این هدف واکنش‌ها و احساسات متضادی به همراه داشت. مخالفانش او را سیاستمداری می‌دانستند که مناسبات بازار آزاد (لسه‌فر) را بر هر اصل و ارزش اجتماعی دیگری برتری می‌دهد و سختی‌ها و مشقات زیادی را بر افراد آسیب‌پذیر و نابرخوردار وارد می‌کند اما در مقابل هوادارانش او را رهبری قاطع و راسخ می‌شناختند که به خاطر احیای منزلت بین‌المللی بریتانیا، بازسازی اقتصاد کشور و تلاش خستگی‌ناپذیری که در جهت تقویت بخش خصوصی و کاهش قدرت دولت و اتحادیه‌های کارگری انجام داده شایسته قدردانی است. مارگارت تاچر در سال‌های ۱۹۸۳ و ۱۹۸۷ نیز به نخست‌وزیری رسید اما در سال ۱۹۹۰ بر اثر یک اختلاف درون‌حزبی با دلخوری از مقام خود کناره‌گیری کرد. او چند سال بعد لقب اشرافی بارونس گرفت و به عضویت مادام‌العمر مجلس اعیان درآمد اما از سال ۲۰۰۱ به این سو از حجم فعالیت‌های سیاسی و عمومی خود کاست. با این حال سنت حکمرانی او که «تاچریسم» نام گرفته اثرات تعیین‌کننده‌ای بر مولفه‌ها و ارکان سیاست احزاب عمده بریتانیا بر جا گذاشته است.

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها