تاریخ انتشار:
عبدالله گل برنده پنهان تحولات ترکیه
از تحریر تا تقسیم؛ سقوط فرمانروا یا شکاف در حزب حاکم؟
در زمستان سال ۱۳۸۹ مردم مصر پس از خروشی چند روزه علیه حسنی مبارک رئیسجمهور وقت، او را ساقط کردند و دومین حلقه از سلسله تحولات جهان عرب را رقم زدند که از تونس آغاز شد و در اندک زمانی سایر کشورهای منطقه را نیز درنوردید.
در زمستان سال ۱۳۸۹ مردم مصر پس از خروشی چند روزه علیه حسنی مبارک رئیسجمهور وقت، او را ساقط کردند و دومین حلقه از سلسله تحولات جهان عرب را رقم زدند که از تونس آغاز شد و در اندک زمانی سایر کشورهای منطقه را نیز درنوردید. در عین حال رویدادهای مصر مهر پایانی بر اعتراضات نسبتاً مسالمتآمیز عربی نیز بود چرا که بعد از آن غالب اعتراضات و تحولات عمده در کشورهای منطقه شکل و محتوای خونباری به خود گرفت تا جایی که در لیبی، بحرین، سوریه و یمن چنان عفریت خشونت و فرشته مرگ دامن گستراند که بسیاری از تحلیلگران، بهار عربی را خزانزده و زمستانی دیدند و دل از امید بهبود اوضاع- لااقل در کوتاهمدت- خالی کردند. هر چند این ناامیدی تا حدودی به تحولات درونی و سیر حوادث در تونس و مصر هم مرتبط بود ولی «میدان تحریر قاهره» به عنوان نمادی از مقاومت در برابر استبداد، وابستگی و خودکامگی سر برافراشت و در دفتر تاریخ به ثبت رسید. 30 ماه بعد از آن رویدادها، اعتراضاتی مشابه این بار در ترکیه، در میدان تقسیم استانبول شکل گرفته که ظاهراً طلیعهدار رشته اعتراضات ضددولتی در شهرهای مختلف این کشور نیز بوده و در مواردی پلیس و نیروهای دولتی را در
برابر معترضان قرار داده است. این اعتراضات ابتدا در قالب مخالفت با ساخت یک مرکز تجاری در استانبول شروع شد اما به سرعت ابعاد سیاسی کمسابقهای به خود گرفت. تظاهراتکنندگان دولت را به استبداد رای و مخالفت با بنیادهای سکولار جمهوری ترکیه متهم میکنند. هر چند برخی این تجمعات را شبیه حوادث میدان تحریر و لذا آغازگر بهار ترکی میدانند اما این اعتراضات تفاوتهایی با تحولات جهان عرب دارد که احتمالاً نتایج متفاوتی را نیز به دنبال خواهد داشت. در این میان دو مورد از تفاوتها واجد اهمیت تحلیلی است؛ اول اینکه نظام سیاسی ترکیه بهرغم رژیمهای عربی متحولشده یا در آستانه تحول، رویهها و ساز و کارهای دموکراتیک را در جابهجایی قدرت به رسمیت میشناسد. حزب حاکم عدالت و توسعه که در حال حاضر آماج انتقاد و اعتراض قرار گرفته با پیروزی در چندین انتخابات سراسری که از استانداردهای قابل قبولی نیز برخوردار بوده دولت را در اختیار گرفته و علیالظاهر بر اساس موازین قانونی طی طریق میکند. با این وجود به نظر میرسد پیروزی این حزب با اکثریت ۵۳درصدی در انتخابات سال ۲۰۱۱ اعتماد به نفس و قدرت مانور بیسابقهای به رهبران حزب بخشیده و دیدگاههای
احزاب مخالف را در تدوین سیاستهای جاری عملاً به حاشیه رانده است. اختلاف نظر دولت و احزاب مخالف ترکیه در خصوص رویکرد آنکارا به تحولات سوریه یکی از نمونههای مناقشهبرانگیز در سیاست داخلی این کشور به شمار میرود. مورد دوم هم به این واقعیت بازمیگردد که برخلاف کشورهای عربی اعتراضات و انتقادات نه شخص اول مملکت (رئیسجمهوری) بلکه نخستوزیر را نشانه گرفته است. تحولات عربی عمدتاً مخالفت با هیات حاکمه به خصوص حمله به راس هرم قدرت را در کانون علایق و خواستههای خود قرار میداد ولی در ترکیه عبدالله گل رئیسجمهوری تا حدودی از آتش خشم عمومی مصون مانده و پیکان انتقادات عمدتاً رجب طیب اردوغان را هدف قرار داده است. ممکن است پارلمانی بودن نظام سیاسی و تمرکز اقتدار و اختیارات اجرایی در دست نخستوزیر یکی از علل اصلی توجه اعتراضات عمومی به رجب طیب اردوغان باشد ولی در کنار آن خصوصیات شخصیتی او و رقابت آشکار و پنهان میان نخستوزیر و عبدالله گل رئیسجمهور نیز غیرقابل انکار است.
«عبدالله گل» متولد ۱۹۵۰ در شهر قیصریه واقع در ناحیه آناتولی مرکزی است. شهر قیصریه در دوره سلجوقیان یکی از قطبهای فرهنگ اسلامی بود و پس از آن هم در حفظ سنن شرقی و اسلامی پیشتاز شد. خانواده «گل» سابقه دیرپایی در شهر قیصریه دارند. احمد حمدیگل پدر عبدالله کارمند کارخانه هواپیماسازی آن شهر بود و عبدالله گل نیز دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در آن شهر گذراند. او سپس برای تحصیل در رشته اقتصاد وارد دانشگاه استانبول شد و همزمان به اتحادیه ملی دانشجویان ترک که یک تشکل اسلامی و ملیگرا بود، پیوست. کمی بعد از آن «گل» برای گذراندن دورههای علمی بالاتر به بریتانیا رفت. در دوران تحصیل در بریتانیا به فدراسیون جوامع اسلامی دانشجویان ملحق شد و مدتی در کمیته اجرایی آن فعالیت کرد ولی سرانجام به ترکیه بازگشت و در سال ۱۹۸۳ از دانشگاه استانبول درجه دکترای اقتصاد گرفت. او در همان سال برای کار در بانک توسعه اسلامی عازم جده عربستان شد. عبدالله گل فعالیت سیاسی حرفهای خود را در اوایل دهه ۹۰ با حزب اسلامگرای رفاه به رهبری نجمالدین اربکان آغاز کرد و به عنوان نامزد این حزب از زادگاه خود وارد پارلمان ترکیه شد. بعدها با
انحلال حزب رفاه به حزب اسلامگرای فضیلت پیوست ولی این حزب نیز تحت فشار هواداران لائیسیته دوام نیاورد و به محاق رفت. از اینرو در سال ۲۰۰۱ بخشی از اسلامگرایان جوان که اردوغان و گل در راس آنها قرار داشتند حزب «عدالت و توسعه» را برای سازماندهی به فعالیتها و پیگیری اهداف سیاسی خود پایهریزی کردند. این حزب در سال ۲۰۰۲ پیروزی چشمگیری در انتخابات پارلمانی به دست آورد و عبدالله گل در غیاب اردوغان رهبر حزب که از شرکت در انتخابات محروم مانده بود به نخستوزیری رسید. چند ماه بعد موانع قانونی حضور رجب طیب اردوغان در پارلمان نیز برطرف شد و نخستوزیری به او انتقال یافت. عبدالله گل در کابینه جدید سمت وزارت خارجه را بر عهده گرفت تا آنکه در سال ۲۰۰۷ توسط پارلمان و بعد از مباحثات زیاد به عنوان اولین رئیسجمهور اسلامگرای ترکیه وارد کاخ چانکایا شد. بهرغم آنکه عبدالله گل و رجب طیب اردوغان از متحدان سیاسی بسیار نزدیک و از رهبران حزب حاکم عدالت و توسعه به شمار میروند اما نشانههایی از اختلاف و رقابت میان این دو مقام بلندپایه ترک نیز به چشم میخورد. احتمالاً مهمترین محور اختلافات به تهیه پیشنویس قانون اساسی جدید مربوط میشود.
چنان که از شواهد برمیآید نخستوزیر ترکیه مایل است قانون اساسی جدید تمهیدکننده نظام سیاسی ریاستی باشد تا رجب طیب اردوغان بتواند تمام قدرت سیاسی را پس از رسیدن به مقام ریاستجمهوری در اختیار بگیرد. این در حالی است که نهتنها دو حزب بزرگ اپوزیسیون (حزب جمهوریخواه خلق و حزب حرکت ملی) مخالف این تغییرات هستند بلکه عبدالله گل رئیسجمهوری نیز ضمن ابراز نگرانی در این خصوص میگوید «من بر این باورم که تغییر ساختار سیاسی و حرکت به سوی سیستم ریاستی، کشور ما را با مشکلات بزرگی رو به رو خواهد کرد.» به نظر میرسد عبدالله گل از احتمال افزایش اختیارات اردوغان با توجه به شناختی که از منش و عملکرد او دارد، بیمناک است. در این میان نتایج برخی نظرسنجیها حاکی از آن است که کسر بیشتری از شهروندان ترکیه مایل به تداوم ریاستجمهوری آقای گل هستند. همه این نظرسنجیها قبل از وقوع اعتراضات اخیر به عمل آمده لذا بعید نیست که موقعیت آقای اردوغان نسبت به رقیب پرقدرتش تضعیف شده باشد به خصوص آنکه رئیسجمهوری به صورت تلویحی از اقدامات خشن نیروهای دولتی در برخورد با مخالفان نیز انتقاد کرده است. به رغم آنکه یکی از تحلیلگران ترک میگوید «انتظار
نمیرود که این اعتراضات اثری فوری بر سیاستهای رجب طیب اردوغان بگذارد» اما شاید تداوم اعتراضات یا نحوه برخورد با مخالفان خطوط افتراق رهبران حزب حاکم را در افق سیاسی ترکیه پررنگتر کند و به افتراق یا انشعاب در حزب عدالت و توسعه بینجامد.
دیدگاه تان را بنویسید