ممکن کردن غیرممکن
سفارتخانههای ایران و عربستان چه زمانی بازگشایی میشوند؟
تحرکاتی اخیراً در حال انجام است که در برقراری مجدد روابط ایران و عربستان بسیار تاثیرگذار بوده و امکان تغییر معادلات منطقه را امکانپذیر ساخته است. دیدارهایی که انجام میشود، اینبار بسیار جدی است. نیویورکتایمز هم در این رابطه گزارشی را منتشر کرده بود که ظاهراً این ملاقاتها در بغداد میان مقامات امنیتی ایران و سعودی انجام میشود. سفر آقای ظریف به دوحه و مسقط و بغداد هم تاکید بر همین موضوع بود. معتقدم که در این بازه زمانی سعودیها ناچارند تن به مذاکره با ایران بدهند. ابتدا به جهت اینکه دیگر از حمایتهای مقامات کاخ سفید برخوردار نیستند و بعد هم مشاهده میکنند که سیاستمداران آمریکایی بیشتر در جهت خواست و اهداف ایرانیها حرکت میکنند تا رقبای منطقهایشان. ما اقتدارمان را بارها به سعودیها نشان دادهایم. آنچه در وین انجام شد نیز تاییدی بر این ادعاست. اینکه آمریکاییها در طول سه هفته گذشته بارها درخواست حضور در مذاکرات را مطرح کردند، اما با پاسخ منفی ایران مواجه شدند، خود گویای آن است که ما در جایگاه درستی قرار گرفتهایم. سفر شنبه گذشته آقای عراقچی که ظاهراً با پیام مهمی به تهران بازگشته بود نیز در همین راستا قابل تفسیر است. اینکه با حرکت روند مذاکرات وین در جهت خواست ایران، حالا زمان آن رسیده است تا تعیین تکلیف شود.
در سالهای اخیر، سعودیها علاوه بر اقتدار منطقهای ایران با واقعیت دیگری نیز مواجه شدهاند. یمنیها و تحولی که در صنعت موشکی آنها به وجود آمده است یا هواپیماهای بدون سرنشینی که توانستند در خاک سعودی به سمت اهداف مورد نظر پرواز کنند. شرایط در کل منطقه به نفع محور مقاومت است و این امری است که زوایای آن بیش از پیش بر مقامات ریاض مشخص شده است و چارهای جز گفتوگو با ایران ندارند. همین حالا در فلسطین، اسرائیلیهایی که با کارت دعوت سعودیها به منطقه خلیجفارس دعوت شدند، با مشکلات عدیدهای مواجه هستند. سوریه در 26 ماه می انتخابات ریاستجمهوریاش را برگزار میکند و رئیسجمهور به مدت هفت سال دیگر تثبیت میشود.
حشدالشعبی نقشههای آمریکا را خنثی میکند و در افغانستان هم شاهد عقبنشینی نیروهای ایالات متحده از خاک این کشور هستیم. شرایط به شکل قابل توجهی به نفع ایران و همپیمانان و به ضرر سعودیها و همپیمانانشان در حال پیشروی است. سعودیها هم دریافتهاند که بهترین راهکار در شرایط فعلی کنار آمدن با ایران است. سعودیها نسبت به قطر کینه بسیار زیادی داشتند اما آن را کنار گذاشتند و مجدداً در پی برقراری رابطه با دوحه برآمدند. اکنون به نظر میرسد پرونده بعدی ریاض، بازگشت به رابطه با تهران باشد. صحبتهای محمد بنسلمان نیز گواه این ادعاست به ویژه در آن بخش که به بهبود روابط با ایران اشاره میکند. بر همین اساس هم محتمل است که سازوکار گشایش سفارتخانههای دو کشور با سرعت بسیار زیادی دنبال شود چراکه پس از قضایای سفارت عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد، ایران در همان ابتدا از مقامات سعودی عذرخواهی کرد و پذیرفت که این اقدامات غیراصولی و غیردیپلماتیک توسط تعدادی که عملکردشان به هیچ وجه مورد تایید مقامات نظام نیست، انجام شده است. اما آنها نپذیرفتند و در یک اشتباه تحلیلی نظام را مقصر دانستند. حالا نوبت گام متقابل سعودیهاست تا نسبت به گشایش نمایندگی سیاسی خود در تهران اقدام کنند. محمد بنسلمان در همان گفتوگوی خود اذعان کرد که ما میتوانیم روابط خوبی با تهران داشته باشیم. از عبارات درخور توجهی هم در این گفتوگو برای توصیف رابطه با ایران استفاده کرد. حالا هم سه پایتخت دوحه و بغداد و مسقط در تلاش هستند تا این روابط مجدداً از سر گرفته شود، بنابراین همه شرایط برای بازگشت به پشت میز مذاکرات مهیاست. البته سفر آقای ظریف هم تاثیر بسیار زیادی بر این امر داشت و بر اساس اخباری که من از پایتختهای کشورهای عراق، قطر، عمان و کویت دارم، این سفر به تحولات جدیدی در منطقه منجر خواهد شد.
در حاشیه همین سفر اقداماتی هم انجام گرفته و ملاقاتهایی در سطوح مختلف انجام شده که همچنان هم ادامه دارد. معتقدم دومین ملاقات میان مقامات ایرانی و سعودی هم انجام شده است هرچند هنوز بهطور رسمی آن را تایید نکردهاند. یعنی همان خبر اول که گفتند دیدار دوم، دو هفته بعد انجام میشود، در زمان تعیینشده انجام شده است.
سعودیها میدانند که ما همسایهای نیستیم که بخواهیم با دشمنانمان از در خدعه و نیرنگ وارد شویم. تجربه جنگ هشتساله با عراق از جمله موارد قابل اتکا در این زمینه است. ما حتی زمانی که کرزی به ریاستجمهوری افغانستان رسید، برای او تجربه بسیار خوبی از همکاری با ایران به یادگار گذاشتیم. حتی خروج او از قدرت نیز توسط آمریکاییهایی صورت گرفت که خود او را بر سر کار آورده بودند. در قضیه آذربایجان و ارمنستان نیز موضع ایران کاملاً هوشمندانه و در عین حال بر عدم جانبداری از طرفین این ماجرا بود. سیاست حرکت به سوی تهران البته پیش از ریاض، از سوی مقامات واشنگتن و دولت دموکرات بایدن درک شد. سفر هفته گذشته هیات سیاسی و نظامی آمریکا به منطقه و کشورهای عربستان، مصر، اردن و امارات نیز در همین راستا انجام گرفت. این سفر برای تذکر مجدد موضوع تمایل آمریکا برای نزدیکی به ایران بود. هرچند که به اعتقاد بنده سعودیها در این مورد هم با طی مسیری اشتباه منتظر دستورات مقامات آمریکایی هستند.
این در حالی است که تهران بارها اعلام کرده است برای حلوفصل مشکلات منطقه آماده مذاکره با ریاض است. عربستان در طول 43 سال گذشته در بیشتر سالها در جنگ و جدال با ایران بوده است. هر کاری میتوانست انجام داد تا این انقلاب و نظام را به زیر کشد. صدام را در جنگ با ایران تشویق کرد. از ترامپ خواست تحریمهای ایران را افزایش دهد. علیه توافق هستهای ما اقدام کرد. صهیونیستها را به منطقه آورد. اما در نهایت دریافت که این روند و اقدامات نتیجهای جز هدر دادن پول و منابع مالیاش نداشته است.
سعودی که بنسلمان در راس آن قرار دارد باید برای سال 2030 از جهت تجاری و سیاحتی در جایگاه نخست منطقه قرار داشته باشد اما در شرایط فعلی و با تنشهایی که در منطقه وجود دارد این کار امکانپذیر نیست. سعودیها فکر میکردند با حمله به یمن و تسلط بر ثروت طبیعی این کشور و استفاده از مردم آن برای فعالیت در پروژههای عمرانی عربستان میتوانند روند دستیابی به اهدافشان را تسریع کنند اما در عمل اینطور نشد و در یمن گرفتار شدند. اگر تفاهمی بین ریاض و تهران صورت بگیرد، سود آن، احتمالاً آرامش برای منطقه و پایان دادن به درگیریهای خونین مذهبی و طایفهای است که در سالهای اخیر به اوج خود رسیده، همچنین ایجاد راهحل برای بسیاری از پروندههای منطقهای که دو طرف در جهتهای مخالف آن قرار دارند. ایران روابطی استراتژیک با برخی کشورهای منطقه مانند عراق و سوریه و لبنان دارد که نمیتواند آنها را از دست بدهد. عربستان باید بپذیرد که این روابط در جهت دشمنی با این کشور نیست و حتی میتواند در جهت تقویت جایگاه عربستان هم باشد. ادبیات سیاسی جاری میان دو کشور باید تغییر کند، باید بنشینند به عنوان دو همسایه و دو کشور بزرگ مسلمان بحثها و مسائل را از طریق گفتوگو حلوفصل کنند که به نظر میرسد در حال حاضر اینچنین است.