بازاندیشی در نقش منطقهای
ایران چگونه قدرت خود را به رخ میکشد؟
جنگ غزه در ظاهر برای حکومت اسلامی ایران خوب بوده است. اول، متحد این کشور یعنی گروه حماس در حمله 7 اکتبر به اسرائیل ثابت کرد که از آنچه اکثر ناظران فکر میکردند اثرگذارتر است. از آن زمان به بعد دیگر اعضای محور مقاومت میزان نفوذ ایران را به رخ کشیدند و به اهداف آمریکایی و اسرائیلی در عراق، لبنان، سوریه و یمن حمله کردند. حوثیها که گروه نیابتی ایران در یمن بهشمار میروند به نفتکشها در دریای سرخ هجوم بردند و موشکهایی با برد 800 کیلومتر شلیک کردند. این کار تجارت در کانال سوئز را به خطر میاندازد، در حالی که ایران بر یک آبراه مهم دیگر در خلیجفارس هم تسلط دارد. یک دیپلمات سابق سازمان ملل در تهران میگوید، «آنها نشان دادند که جهان برای برقراری ثبات در خاورمیانه به ایران نیاز دارد». سیاستمداران جمهوریخواه در واشنگتن اقدامات ایران را دلیلی بر بیکفایتی ژئوپولیتیک جو بایدن میدانند. قدرتنمایی ایران یک سال پس از آن اتفاق میافتد که حکومت کنترل شهروندان را دوباره در دست گرفت. اعتراضات گسترده اواخر سال 2022 که به خاطر مرگ یک خانم بازداشتی با حجاب نامناسب جرقه خورد به نظر میرسید تهدیدی برای حکومت باشد. اما در نهایت اعتراضات خاموش شد. انزوای دیپلماتیک و اقتصادی ایران هم رو به کاهش گذاشته است. این کشور عرضهکننده مهم تسلیحات به روسیه است و صادرات نفت آن به ویژه به چین در حال افزایش است. با حمایت چین، در ماه مارس روابط دیپلماتیک بین ایران و عربستان از سر گرفته شد. در ماه آگوست از ایران دعوت شد تا به بریکس، گروه اقتصادهای بزرگ نوظهور، بپیوندد. در ماه سپتامبر نیز آمریکا پذیرفت در ازای مبادله زندانیها، شش میلیارد دلار از داراییهای ایران را آزاد کند.
اما به نظر میرسد ایران اعتمادبهنفس کمتری دارد. این کشور حملات گروههای نیابتیاش را کاهش داد، در ظاهر از حماس حمایت میکند اما آنقدر پیش نمیرود که آمریکا و اسرائیل را برای تلافی تحریک کند. نیروی دریایی آمریکا هماکنون در نزدیکی مرزهای ایران حضور دارد. این احتیاطورزی میتواند تا حدی هم ناشی از مشکلات اقتصادی و افزایش نارضایتی در میان شهروندان عادی باشد. مقامات ایران هنوز بر فرمول خود برای حل مناقشه اسرائیل-فلسطین پافشاری میکنند: یک همهپرسی که با مشارکت ساکنان اصلی فلسطین (به جز یهودیها) برگزار میشود و احتمالاً اسرائیل را از نقشه جهان حذف میکند. اما حکومت ایران در هفتههای اخیر نشانههایی از اعتدال بروز دادهاند. بیانیه صاحبنظران دینی که در اواسط اکتبر انتشار یافت کشتن غیرنظامیان توسط حماس و اسرائیل را محکوم میکند. کمال خرازی، مشاور سیاست خارجی رهبر میگوید، «البته به رسمیت شناختن اسرائیل موضوعی است که به خود فلسطینیها مربوط میشود. ما قصد نداریم با دیگران مخالفت کنیم». ایران در اجلاس عمومی سازمان ملل در 27 اکتبر به راهحل دودولتی رای داد. این راهحل مستلزم به رسمیت شناختن اسرائیل است و ایران با این اقدام از سیاست قدیمی خود فاصله گرفت.
شاید ایران دستور حمله 7 اکتبر را صادر نکرده باشد اما سپاه به حماس کمک کرد توان و قابلیتهای لازم برای آن حمله را به دست آورد. حملات پهپادی حماس علیه مواضع دفاعی اسرائیل نشانهای از پشتیبانی لجستیکی سپاه هستند. یک تحلیلگر ریسک سیاسی ایران میگوید، «این کار یک دولت است». پرسش کنونی مشارکت ایران نیست، بلکه آن است که چرا ایران با جدیت از تنشها دوری میکند. برخی ناظران سکوت ایران را کاملاً تاکتیکی و با هدف دفع حملات میدانند. امکان دیگر آن است که کشور در حال یک تحول راهبردی باشد. آقای خامنهای در شش ماه قبل از حمله 7 اکتبر دستور داد تولید اورانیوم 60درصدی تا دوسوم کاهش یابد، کسی مزاحم کشتیرانی آمریکا در تنگه هرمز نشود و حملات نیروهای نیابتی به اهداف آمریکایی کمتر شوند. در مقابل، آمریکا هم تجارت نفت ایران را که مشمول تحریمهاست نادیده میگیرد. صادرات نفت ایران چهار برابر شد و از 300 هزار بشکه در روز در سال 2022 به 2 /1 میلیون بشکه در روز در زمان حال افزایش یافت. وقتی ایران نیروهای نیابتیاش را پس از حمله حماس آرام کرد آقای بایدن بدون سروصدا به آنها پاداش و به عراق اجازه داد 10 میلیارد دلار بدهی مربوط به صورتحساب انرژی ایران را پرداخت کند. تمام این رویدادها به اقتصاد کمک میکند. درآمدهای نفتی و غیرنفتی ایران در بالاترین سطح خود پس از خروج دونالد ترامپ از برجام در سال 2018 هستند. تنها فروش نفت به چین از 200 هزار بشکه در روز در سال 2020 به بیش از 2 /1 میلیون بشکه در روز در ماههای اخیر رسیده است. درآمدهای نفتی از 5 /25 میلیارد دلار در سال 2021 به 6 /42 میلیارد دلار در سال 2022 افزایش یافت و در بودجه سال 2024 ایران پیشبینی میشود که این درآمد به 71 میلیارد دلار برسد. لازم است اتفاقات بیشتری روی دهد تا شهروندان ایران مزایای آن را احساس کنند. صادرات نفتی ایران اوج گرفتهاند اما تحریمهای آمریکا هنوز مانع ورود درآمدها به ایران میشود. اما حتی اگر تمام درآمدها به داخل برسند باز هم ایران کسری بودجه دارد. این کشور باید روزانه 5 /1 میلیون بشکه با بهای 85 دلار صادر کند تا بودجهاش متوازن شود. اما هماکنون بهای نفت کمتر از آن است و ایران هم مجبور است به خریداران تخفیف دهد. در داخل نیز اقتصادی دولایه شکل گرفته است. آقازادهها (فرزندان طبقه حاکم) با لامبورگینی در شمال تهران جولان میدهند و برای خرید و خوشگذرانی به لندن یا دوبی میروند. از آنجا که دریافت ویزای آمریکا دشوار شده است بسیاری به کانادا مهاجرت میکنند. تعداد ایرانیان در تورنتو آنقدر زیاد است که به شوخی نام آن را تهرانتو گذاشتهاند. زندگی برای اکثر مردم سخت شده، تورم شتاب گرفته و از رشد دستمزدها پیشی گرفته است. بهای غذا هر سال 40 درصد رشد میکند. گوشت بیش از دو برابر گران شده است. طبق آمارهای رسمی، ظرف یک دهه نرخ فقر از 19 به 30 درصد افزایش یافته است. بیش از 26 میلیون نفر معادل 30 درصد جمعیت با درآمدی کمتر از روزی هفت دلار (خط فقر رسمی) زندگی میکنند. ایران جذابیتهای زیادی برای سرمایهگذاران خارجی دارد اما تحریمهای آمریکا، حمایتگرایی و بیکفایتی مدیران همه را دور میکند. چین چندین تفاهمنامه با ایران به امضا رسانده اما برای اجرای آنها منتظر رفع تحریمهاست. سرمایهگذاری عربستان نیز به توقف حمایت ایران از گروههای نیابتی مشروط شده است.
روسیه آخرین امید آنهاست. مقامات ایران میگویند که روسیه در ازای دریافت سلاحهای ایرانی، بهویژه پهپاد، در میدانهای نفتی و پروژه ریلی شمال-جنوب تا اقیانوس هند سرمایهگذاری میکند. اما تا امروز تنها پروژه بزرگ مشترک این دو کشور شکستن تحریمهای غرب با استفاده از واسطههایی در دوبی بوده است.