ارزهای بیثبات
رشد خطر رمزارزها برای نظام مالی
با گذشت 12 سال از تولد بیتکوین دولتها هنوز نتوانستهاند با رمزارزها کنار بیایند. بریتانیا فعالیت صرافی بینانس (Binance) در زمینه رمزینهها را ممنوع کرد و ناظران اتحادیه اروپا خواستار شفافیت بیشتر تراکنشها شدند.
گری جنسلر (Gary Gensler) رئیس کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا در سوم آگوست گفت بازار رمزارزها مملو از تقلب، فریبکاری و سوءاستفاده است. وی از کنگره خواست تا اختیارات نظارتی جدیدی به نهاد تحت ریاست او بدهد. بهای بیتکوین، بزرگترین رمزارز جهان، با هر اظهار نظر مقرراتگذاران بالا و پایین میرود.
دولتها وظیفه دارند با تقلب، فرار مالیاتی و پولشویی حاکم بر جهان رمزارزها مبارزه کنند. دخالتهای اخیر پلیس نشان میدهد دولتها در این امر مصممتر شدهاند. اکنون موضوع مهمتری که پیش میآید آن است که آیا رمزارزها تهدیدی برای نظام مالی هستند؟ آزمون استرس رمزارزهای نشریه اکونومیست نشان میدهد اگر بیتکوین سقوط کند دارندگان آن صدها میلیارد دلار ضرر خواهند کرد اما این ضرر باز هم قابل مدیریت خواهد بود. اما خطری دیگر از جانب ارزهای باثبات (stable coins) به چشم میخورد. اینها نوع خاصی از رمزارز هستند که ارزش خود را به پول متعارف پیوند زدهاند.
تعهد به ثبات اغلب به بحران مالی میانجامد. بانکها سپردههایی میپذیرند که به محض تقاضا قابل بازگرداندن و در ظاهر بدون خطر هستند اما پشتوانه آنها داراییهای درازمدت با خطر بالاتر و نقدشوندگی کمتر است. بنابراین بانکها در معرض خطر هجوم قرار دارند. این موضوع درباره ارزهای باثبات نیز صدق میکند. بزرگترین رمزارز از این نوع یعنی تتر (Tether) 62 میلیارد دلار توکن منتشر ساخت و میگوید هر کدام را میتوان به قیمت یک دلار بازخرید کرد. اما طبق اسنادی که تتر برای عموم افشا میکند در ماه مارس از میان داراییهای پشتوانه این رمزارز فقط پنج درصد به شکل پول نقد یا اوراق خزانه بود. تتر میگوید به زودی این ارقام را بهروزرسانی و رمزارز را بهطور کامل با ذخایر پشتیبانی میکند.
بخش بزرگی از داراییها پرخطر و حدود نیمی از آنها اوراق تجاری هستند. رشد ارزهای باثبات از ارزش 14 میلیارددلاری در آگوست 2020 به بیش از 100 میلیارد دلار در زمان حال جایگاه آنها در نظام مالی را بزرگ و مستحکم ساخته است.
بررسی دقیق اسناد تتر نشان میدهد این شرکت 30 میلیارد دلار اوراق تجاری دارد. طبق گزارش جیپیمورگان چیس این شرکت با فاصله اندکی از صندوقهای ونگارد و بلکراک هفتمین سرمایهگذار بزرگ در این طبقه از داراییهاست. تتر با نسبت اهرمی 383 به یک، فقط با 26 /0 درصد ضرر دیگر قادر نخواهد بود به تمام تعهداتش عمل کند. مقرراتگذاران هیچگاه به یک بانک چنین قدرت مانوری نمیدهند.
بسیاری از ارزهای باثبات چیزی درباره ترازنامه خود نمیگویند. افشاگریهای تتر درباره داراییهایش اندک و بسیار کمتر از استانداردهای یک بانک است. در ماه فوریه تتر جریمه 5 /18 میلیوندلاری صادره از جانب دادستان کل جدید نیویورک را پذیرفت. دادستان کل اعلام کرد تتر در سال 2017 درباره پشتوانه دلاری خود به بازار دروغ گفته و انتقال 625 میلیون دلار از داراییهایش به سکوی تجارت آنلاین بیتفینکس (bitfinex) را پنهان کرده بود. تتر میگوید آن منابع بازپرداخت شدند و شرکت خود را کاملاً به شفافیت متعهد میداند.
تعجبی ندارد که آقای جنسلر رمزارزها را غرب وحشی مینامد. برخی سیاستگذاران ارزهای باثبات را به «بانکداری آزاد» تشبیه میکنند؛ زمانی که اسکناس بانکی خصوصی با پشتوانه و ارزش نامعین در قرن 19 در اقتصاد آمریکا به گردش درآمد. مقایسه مفیدتر را میتوان با صندوقهای بازار پول انجام داد. این صندوقها در دهه 1970 و با هدف دور زدن مقررات محدودیت سود سپردههای بانکی خلق شدند. صندوقهای بازار پول که وعده داده بودند ارزش سهام خود را در حد یک دلار حفظ خواهند کرد در بحران مالی سال 2008 از هم فرو پاشیدند. مالیاتدهندگان آمریکایی انبوهی از داراییها را به حراج گذاشتند و بازار اوراق قرضه تجاری سقوط کرد در حالی که اقتصاد واقعی به این اوراق وابسته است. سقوط ارزهای باثبات سرنوشت مشابهی را رقم خواهد زد. مقرراتگذاران باید به سرعت وارد عمل شوند و قواعد شفافیت، نقدینگی و سرمایهای برای ارزهای باثبات، مشابه آنچه در مورد بانکها اعمال میشود وضع کنند. درست همانگونه که انحصار پول نقد فیزیکی در اختیار دولت قرار گرفت و اسکناسهای خصوصی کنار گذاشته شدند. همزمان، این امکان وجود دارد که ارزهای باثبات بخش خصوصی در نهایت سودمند واقع شوند و به عنوان مثال پرداختهای فرامرزی را تسهیل کنند یا امکان برقراری قراردادهای هوشمند خویش-اجرایی (self-executing) را فراهم سازند.
مقرراتگذاران صرفاً باید به فعالیتهایی مجوز دهند که درصدد گریز از قواعد مالی نیستند. اما پیش از هر چیز آنها باید مانع از بستهبندی مجدد مخاطرات شوند. امری که جهان کاملاً با آن آشناست.