شناسه خبر : 36859 لینک کوتاه

اقتصادهای گذشته

مزیت کار از خانه حتی در قرن 18

اقتصادهای گذشته

سالی براون که در اوایل دهه 1800 در ورمونت متولد شد برنامه زمانی متغیری داشت که برای یک زن شاغل در آن زمان عادی بود. آن‌گونه که در دفترچه خاطراتش آمده است او یک روز به بافتن جوراب مشغول بود، روز دیگر شیر گاو‌ها را می‌دوشید و روز بعد به پشم‌ریسی می‌پرداخت. تمام این کارها در منزل انجام  می‌گرفتند.

تغییر محل کار از ادارات به میزهای آشپزخانه در سال 2020 امری بی‌سابقه به نظر می‌رسد و فقط با استفاده از نرم‌افزارهای اسلک (Slack) و زوم (Zoom) امکان‌پذیر است. اما در واقع این تحول تازگی ندارد. بررسی تاریخ کار در منزل ما را به نمونه‌های مشابهی با وضعیت امروز می‌رساند.

پیدایش سرمایه‌داری در بریتانیا و دیگر نقاط جهان از دهه 1600 تا اواسط قرن 19 عمدتاً نه در کارخانه‌ها بلکه در منازل مردم اتفاق افتاد. کارگران همه چیز از لباس و کفش گرفته تا جعبه کبریت را در آشپزخانه یا اتاق خواب تولید می‌کردند. وقتی آدام اسمیت کتاب ثروت ملل را در سال 1776 به نگارش درآورد کار کردن در منزل امری کاملاً‌ رایج بود. اسمیت به خوبی تقسیم وظایف در صنعت سنجاق‌سازی را توصیف می‌کند اما از کارگاه‌های تاریک و بدنام خبری نیست. او یک کارخانه انسانی کوچک را شرح می‌دهد که شاید 10 نفر در آن بودند که در یک خانه یا در ارتباط با آن کار می‌کردند.

نمی‌توان آمار دقیق افرادی را که در دوره‌های مختلف تاریخی در منزل کار می‌کردند برآورد کرد. حتی در بریتانیا که داده‌های اقتصادی قدمتی طولانی‌تر از هر کشور دیگری دارند داده‌های نیروی کار معتبری تا اواسط دهه 1800 در دسترس نیست. با این حال منابع دیگر نکاتی را دربر دارند. یکی از این نکات به مفهوم کلمه «منزل» بازمی‌گردد. امروزه این لغت تداعی‌گر خانه است اما تا قرن 19 واژه منزل معنای گسترده‌تری داشت و پسوند house مفهوم تولید اقتصادی را نیز دربر می‌گرفت. در کتاب آواز کریسمس، اسکروچ در یک حساب‌خانه (Counting-house)‌ کار می‌کرد. نکات دیگری را می‌توان در معماری ساختمان‌ها یافت. بسیاری از خانه‌های قرن 18 بریتانیا هنوز پنجره‌های بسیار بزرگی در طبقات بالا دارند. پارچه‌بافانی که در آن محیط کار می‌کردند به نور زیادی نیاز داشتند.

حدود سال 1900 بود که مقامات فرانسه در نظرسنجی‌ها و مطالعات علاوه بر نوع کار، از افراد درباره محل کارشان نیز سوال می‌کردند. آنها متوجه شدند که یک‌سوم از نیروی کار تولیدی فرانسه در منازل مشغول به‌کار هستند. پیمایش‌های دانمارک در همان زمان به این نتیجه رسیدند که یک‌دهم از کل نیروی کار به صورت تمام‌وقت در منزل فعالیت دارند. این‌گونه پژوهش‌ها در زمان اوج نظام تولید کارخانه‌محور انجام گرفت و احتمالاً سهم کار در منزل در دهه‌های قبل از آن بسیار بیشتر بوده است. طبق برآوردی که با استفاده از داده‌های رسمی در آمریکا صورت گرفت در اوایل دهه 1800 بیش از 40 درصد از کل نیروی کار در منزل کار می‌کردند. فقط در سال 1914 بود که تعداد کارگران شاغل در ادارات یا کارخانه‌ها از تعداد شاغلان در منزل پیشی گرفت.

پیدایش نیروی کار صنعتی شاغل در منزل دو عامل عمده داشت. رشد تجارت جهانی و افزایش درآمد سرانه از دهه 1600 به بعد باعث شد تقاضا برای کالاهای تولیدی از قبیل مصنوعات پشمی و ساعت بالا برود. علاوه بر این، فناوری‌های جدید بیشتر برای کارهایی در مقیاس خرد مناسب بودند تا کارخانه‌های بزرگ (ماشین‌های ریسندگی که عامل پیدایش انقلاب صنعتی بودند تا دهه 1760 اختراع نشده بودند). بنابراین منازل محل اصلی کار به‌شمار می‌رفتند.

در نتیجه نظامی با عنوان «برون‌سپاری» (Putting-out) پدید آمد. در این نظام کارگران مواد خام و گاهی اوقات تجهیزات را از یک انبار مرکزی دریافت می‌کردند. سپس به خانه بازمی‌گشتند و ظرف چند روز کالاهایی را تولید و به دنبال آن با تحویل اقلام تولیدی دستمزد خود را دریافت می‌کردند. کارگران پیمانکارانی مستقل بودند که دستمزد را نه بر مبنای ساعات کاری بلکه بر اساس تعداد اقلام می‌گرفتند و هیچ تضمینی وجود نداشت که هفته بعد بتوانند همان کار را انجام دهند.

شرح دقیقی از چگونگی کار در منزل در قرن‌های 18 و 19 وجود ندارد. بسیاری از کارگران برون‌سپاری را زنان تشکیل می‌دادند که معمولاً زندگینامه و خاطرات نمی‌نوشتند. همچنین حضور فعال زنان در این بخش باعث می‌شد تا چند نسل تاریخ‌نگاران توجهی به آن نداشته باشند. با این حال برخی ویژگی‌های آن دوران را می‌‌توان در میان آرشیوها پیدا کرد. میانگین ساعات کاری طولانی‌تر بود و برخلاف امروزه که اکثر مردم یک شغل دارند افراد همانند سالی براون از یک کار به کار دیگر می‌رفتند و هرجا که پول بیشتری به‌دست می‌آمد حضور می‌یافتند.

 

انگشتانی خسته و تکیده

برخی تاریخ‌نگاران اقتصادی بیان می‌کنند که در نظام برون‌سپاری کارگران با بی‌رحمی استثمار می‌شدند. کسانی که دستگاه‌ها و مواد خام را در اختیار داشتند قدرت زیاد خود را بر کسانی که استخدام شده بودند اعمال می‌کردند. از آنجا که کارگران در سطح کشور پراکنده بودند نمی‌توانستند علیه کارفرمایان استثمارگر با یکدیگر متحد شوند و دستمزد بیشتری طلب کنند چه رسد به آنکه اتحادیه کارگری تشکیل دهند. جین هامفرین و بن اشنایدر از دانشگاه آکسفورد در مقاله سال 2019 خود می‌نویسند کارفرمایان می‌توانستند به راحتی علیه یک کارگر ریسندگی روستایی متحد شوند و او را در وضعیتی قرار دهند که چاره‌ای جز ترک کار یا پذیرش شرایط آنها نداشته باشد. برخی کارگران واقعاً در تامین معاش مشکل داشتند. شعر توماس هود با عنوان «آواز یک پیراهن» وضعیت یک کارگر زن در منزل را توصیف می‌کند که با فقر دست‌به‌گریبان است.

به همین خاطر است که برخی تاریخ‌نگاران توسعه نظام کارخانه‌ای از اواخر قرن 18 به بعد را مطلوب می‌دانند. کارگران از محیطی که در آن زندگی و تولید اقتصادی با یکدیگر تداخل داشتند به مکانی رفتند که صرفاً در پی تقویت بهره‌وری بود. تعجبی ندارد که بهره‌وری نیروی کار در کارخانه بالاتر بود و نظام کارخانه‌ای به تدریج عملکرد بهتری از نظام برون‌سپاری به نمایش گذاشت و در نهایت جایگزین آن شد. کارگران که به تعداد انبوه در یک کارخانه حاضر می‌شدند توانستند دست به دست هم داده و دستمزدهای بالاتری مطالبه کنند. از دهه 1850 به بعد بود که اتحادیه‌های کارگری شروع به رشد کردند. داده‌های انگلستان حاکی از آن‌اند که دستمزد کارگران کارخانه 10 تا 20 درصد از دستمزد کارگران شاغل در منزل بالاتر بود.

اما آیا این تمام داستان است؟ برخی کارگران شاغل در منزل در برابر تغییر به سمت نظام کارخانه‌ای مقاومت می‌کردند. به‌طور ویژه می‌توان به کسانی اشاره کرد که به لودیت‌ها (Luddites) پیوستند. اینها انجمنی از کارگران نساجی انگلستان در قرن 19 بودند که دستگاه‌های ریسندگی را شکستند چون فکر می‌کردند شغلشان را از دست خواهند داد. دلیل دیگر آن بود که صاحبان کارخانه‌ها حداقل در کوتاه‌مدت چاره‌ای جز پرداخت دستمزدهای بالاتر نداشتند تا بتوانند کارگران شاغل در منزل را به سمت خود جذب کنند. این بدان معنا بود که کار در منزل مزایایی به همراه داشت.

یکی از این مزیت‌ها اقتصادی بود. شاید دستمزد کارگران شاغل در منزل در مقایسه با همتایان شاغل در کارخانه‌ها پایین‌تر بود اما آنها روش‌های دیگری برای کسب درآمد داشتند. کارگران صنعت پشم مقداری معین از مواد خام را دریافت می‌کردند و سپس موظف بودند به همان وزن جوراب بافته‌شده تحویل دهند. اما بخار دادن پشم وزن آن را زیاد می‌کند بنابراین کارگران شاغل در منزل می‌توانستند مقداری از مواد خام را برای خود بردارند.

این تنها مزیت نبود. کارگران مناطق روستایی می‌توانستند خود در جست‌وجوی سوخت و غذا برآیند و بدین ترتیب در‌آمد خود را تقویت کنند. یکی از ناظران در سال 1813 بیان می‌کند که یک زن شاغل در منزل در شهرستان سوری (Surrey) در نزدیکی لندن از راه جمع‌آوری بوته‌ها و تولید جارو هفته‌ای سه شیلینگ به‌دست می‌آورد. از نظر او این امر «تولید فلاکت‌بار و اشتغال ناچیز» بود. اما باید توجه داشت که سه شیلینگ در هفته با میانگین درآمد یک زن در آن زمان فاصله زیادی نداشت. کارگران در منزل کنترل بیشتری بر زمان خود داشتند. تا زمانی که کار طبق استاندارد لازم و به‌موقع انجام می‌گرفت کسی به آنها نمی‌گفت دقیقاً چه موقع و چگونه کار کنند. این در تقابل آشکار با نظام کارخانه‌ای بود که در آن تمام جنبه‌های زندگی از قبل برنامه‌ریزی و کارگران به دقت پایش می‌شدند. کارگران شاغل در منزل می‌توانستند درباره ترکیب کار و اوقات فراغت خود تصمیم بگیرند در حالی که کارگران کارخانه یا باید 12 تا 14 ساعت ذکرشده توسط کارخانه‌دار را رعایت می‌کردند یا کلاً دست از کار می‌کشیدند. میانگین ساعات کاری در قرن 18 کمتر از قرن 19 بود. دیوید لندز تاریخ‌نگار اقتصادی دانشگاه‌ هاروارد می‌گوید کارگران شاغل در منزل عصر یکشنبه را به افراط در نوشیدن می‌گذراندند و سپس بقیه وقت را تعطیل بودند. صبح سه‌شنبه با بی‌میلی به سر کار بازمی‌گشتند و تازه در چهارشنبه گرم می‌شدند. آنها پنجشنبه و جمعه را سخت کار می‌کردند. این افراد زمان بیشتری برای خوابیدن داشتند.

خودمختاری بیشتر برای مادران اهمیتی فوق‌العاده داشت. در جهانی که مردان کار خانه را انجام نمی‌دادند زنان می‌توانستند وظیفه مراقبت از فرزندان را در کنار کسب درآمد برای خانواده متوازن سازند. این کار ساده‌ای نبود. آنها گاهی اوقات به کودکان مخلوطی از شربت و یک ماده مخدر می‌دادند تا کودکان آرام گیرند. اما کار در منزل ترکیبی از کار همراه با درآمد و کار خانواده را فراهم می‌ساخت. امری که در نظام کارخانه‌ای امکان‌پذیر نبود. با افزایش کارخانه‌ها میزان مشارکت زنان در نیروی کار کمتر شد.

ماکس وبر جامعه‌شناس آلمانی در سال 1920 چنین استدلال می‌کرد که جدایی محل کار کارگران از محل زندگی عواقب به شدت بزرگی به همراه دارد. نظام کارخانه‌ای بهره‌وری و کارآمدی بسیار بیشتری از نظام کار در منزل داشت اما کارخانه فضایی بود که امکان کنترل زندگی را از کارگران می‌گرفت و آنها زمانی برای تفریح و سرگرمی نداشتند. بسته به اینکه همه‌گیری کرونا تا چه اندازه دوام آورد بازگشت امروزه کارگران به منازل می‌تواند همان اثرات گذشته را تکرار کند.

منبع : اکونومیست

دراین پرونده بخوانید ...