چالش آزادی
لیبرالیسم بعد از کرونا چگونه خواهد بود؟
مطلبی که میخوانید، ترجمه مقالهای با عنوان «آیا ویروس کرونا میتواند به لیبرالیسم جان تازهای دهد یا میتواند آن را غرق کند؟» است که در آوریل 2020، به قلم جودی دمپسی (Judy Dempsey) در «کارنگی یورپ» (carnegieeurope.eu) به چاپ رسیده است. کارنگی یورپ یک موسسه تحقیقاتی در بروکسل بلژیک است. او میگوید پاندمی کرونا، لیبرالیسم را زیر فشار زیادی گذاشته است.
مطلبی که میخوانید، ترجمه مقالهای با عنوان «آیا ویروس کرونا میتواند به لیبرالیسم جان تازهای دهد یا میتواند آن را غرق کند؟» است که در آوریل 2020، به قلم جودی دمپسی (Judy Dempsey) در «کارنگی یورپ» (carnegieeurope.eu) به چاپ رسیده است. کارنگی یورپ یک موسسه تحقیقاتی در بروکسل بلژیک است. او میگوید پاندمی کرونا، لیبرالیسم را زیر فشار زیادی گذاشته است. اما اگر دموکراسیها بهطور رادیکال، اولویتهایشان را در طول این بحران و بعد از آن عوض کنند، بحران کرونا میتواند منجر به جان گرفتن لیبرالیسم شود. همچنین بخشهایی از یک مقاله دیگر با عنوان «ویروس کرونا نئولیبرالیسم را میکشد» که در سایت دانشگاه LSE به قلم کوین فیدراستون (Kevin Featherstone) به چاپ رسیده نیز ترجمه شده است. قابل ذکر است که آنچه میخوانید، فقط ترجمه بخشهایی از دو مقاله در مورد اثر بحران کرونا بر لیبرالیسم است و لزوماً بازتابدهنده اندیشه ما در این مورد نیست.
ویروس کرونا، یک پاندمی است که در حال دور انداختن نظمی است که غرب دموکراتیک بعد از جنگ جهانی دوم به آن دست یافته بود. نظمی که غرب دموکراتیک به آن دست یافت، بر اساس پیشبینیپذیری، انگیزه، شایستگی و جاهطلبی بود. همچنین آن نظم بر اساس اقتصاد بازار بود؛ چیزی که به اهرمی برای تعقیب رشد و رونق تبدیل شده بود. این نظم همچنین بر پایه زیرساختهایی بود که به اقتصاد بازار برای تبدیل شدن به اهرم رشد، کمک میکردند. بحران مالی سال 2008 که جهان را فراگرفت و تقریباً منجر به فروپاشی واحد پولی یورو شد، چرخ اعتماد به نفس غرب را پنچر کرد. غرب خودش را ریکاوری کرد اما بهطور بنیادی، پاسخ دموکراسیها به بحرانها تغییر نکرد. پاسخ غرب به بحران همان چیزی بود که همیشه انجام میداد و مثل قبل سر کار خود بازگشت. بحران مالی سال 2008 نشان داد که در غرب، به جای اینکه پیشدستی برای جلوگیری از بحران شایع باشد، واکنش شایع است و زور واکنش نشان دادن به زور پیشدستی کردن میچربد.
حتی زمانی که جنگ در سوریه حدود یک دهه پیش رخ داد و منجر به مرگ صدها هزار نفر شد و میلیونها نفر را پناهنده کرد (بهطوری که بیش از یک میلیون نفر به خاطر خطمشی سخاوتمندانه آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، به این کشور پناهنده شدند. این خطمشی در زبان انگلیسی به open door policy معروف است) دموکراسیهای غربی، به استثنای چندین مورد، از بحران پناهندگان (refugee crisis) به عنوان فرصتی برای بستن درهایشان به روی مهاجران استفاده کردند. با آغاز جریان مهاجرت پناهندگان سوری به اروپا، مرزهای داخل اتحادیه اروپا بسته شد. رهبران اتحادیه اروپا هنوز هم بر سر اینکه خطمشی درست در مورد پناهندگان چیست با یکدیگر اختلاف نظر دارند. آنها همچنین بر سر اینکه سیاست درست در مورد مهاجرت چیست به نتیجه نرسیدهاند.
احزاب و جنبشهای پوپولیستی، از این بحرانها سوء استفاده کردهاند. آنها از این بحرانها برای ارتقای دستورالعملهایی که مبتنی بر حفاظت از ملیگرایی هستند استفاده کردهاند و همچنین به واسطه آنها، جهانیسازی را به باد انتقاد گرفتهاند. احزاب و جنبشهای پوپولیستی همچنین از رسانههای اجتماعی بدون مرز (borderless) برای جذب مخاطبان بیشتر استفاده کردهاند. در واقع به خاطر بحرانهایی که به وجود آمده و در نتیجه سوءاستفاده تفکرات ضدلیبرالی، لیبرالیسم زیر فشار عظیمی قرار گرفته است. از آنجا که ویروس کرونا، ویروسی است که مرز نمیشناسد، اتحادیه اروپا را از نقطه راحتی خود بیرون آورده است. بهطوری که دولتهای اروپایی در حال بستن مرزهایشان به روی یکدیگر و دیگر کشورها هستند و سفرهایی را که به داخل یا خارج میشوند محدود کردهاند. همچنین به شهروندان دستور داده شده که در خانههایشان بمانند و تمام شرکتها و فروشگاههایی که فعالیتهایشان غیرضروری است بسته شدهاند. همچنین برنامههای سرگرمکننده مختلف (مانند سینماها و کنسرتها) ممنوع شدهاند و برگزاری مسابقات ورزشی نیز متوقف شده است. پاندمی کرونا علاوه بر همه اینها، کمبودها و نقصانهای موجود در سیستمهای سلامت و بهداشت را در سراسر کشورهای اتحادیه اروپا آشکار کرده است. آنها در تولید وسایل و لباسهایی که کادر درمانی برای مقابله با کرونا به آنها نیاز دارند نیز با چالشهای موجود دست و پنجه نرم میکنند. البته اینها تصویر خرد از بحران است. تصویر کلانتر از بحران چیزهای بیشتری را نشان میدهد. اگرچه هنوز خیلی زود است که با هر میزان از قطعیت بگوییم ویروس کرونا چه زمانی و چگونه عقبنشینی خواهد کرد، اما در میان ترس و عدم اطمینان، چیزهایی وجود دارند که نشان میدهند لیبرالیسم چگونه تحت تاثیر بحران کرونا قرار خواهد گرفت. اولین چیز، تقاضا برای واقعیت، شفافیت و وضوح همه چیز است. رهبران آمریکا و چین در یک بازی قرار گرفتهاند که در آن یکدیگر را سرزنش میکنند و مقصر کرونا میدانند. آن هم زمانی که غرب به رهبری و پاسخهای چندجانبه به بحران نیاز دارد. چین هرگونه انتقادی را ممنوع کرده است. ترامپ از یک طرف حرفهایی را میزند و از طرف دیگر به آنها عمل نمیکند و رفتارهایش ناسازگار است. روسیه نیز عمداً اطلاعات دروغ در مورد ویروس پخش میکند. در کنار اینها، ما آلمان را داریم. بله اگرچه دولت آلمان با سرعت پایینی به ویروس واکنش نشان داد و فقط زمانی واقعاً شروع به جدی گرفتن کرونا کرد که این ویروس در اوایل مارس، ایتالیا را به یغما برد، اما از آن زمان به بعد، صدراعظم این کشور، آنگلا مرکل، در ارتباط برقرار کردن با شهروندان کشورش بسیار خوب عمل کرده است. مرکل از سال 2005 سکان کشتی آلمان را در دست دارد و اگرچه اخیراً و به خاطر تصمیم سال گذشتهاش مبنی بر شرکت نکردن در انتخابات سال 2021، در چشم بعضی از تحلیلگران، ازکارافتاده جلوه میکند، اما عملکرد بسیار خوبی در مورد بحران کرونا داشته است. بیانیه مرکل در دفاع از صداقت داشتن با مردم و دفاع از حقیقت و همبستگی، همراه با صحبت در مورد نیاز شدید به محدودیتهای سخت، نشان داده است که مرکل دارای تواناییهایی در رهبری است که سراسر اروپا و همچنین کشورهای آن سوی اقیانوس آرام به آن نیاز دارند. در نتیجه مدیریت بحران کرونا از سوی مرکل، امتیاز او برای برنده شدن در انتخابات 2021 افزایش یافته است (بهرغم اینکه اعلام کرده است برای انتخابات 2021 اقدام نخواهد کرد). در نتیجه مدیریت او، ائتلاف محافظهکار او در رایگیریها در وضعیت بسیار خوبی قرار دارد چراکه مرکل، صداقت و بیان واقعیتهای موجود را با تقاضایش برای صبور بودن و حمایت از مردم، ترکیب کرده است. آنچه مرکل انجام داده است، تا اینجای کار یک بلیت پیروزی بوده است.
در مقابل، حمایت از خطمشیهای ضدمهاجرت و همچنین حمایت از ایدههای جایگزین برای یورو (در آلمان عدهای در مورد اینکه آیا باید باز هم به یورو پایبند باشند یا خیر بهطور جدی به شک افتادهاند) کاهش یافته است. همچنین حمایت از حزب سبز آلمان که تا قبل از شیوع کرونا، بهطور توقفناپذیری در حال افزایش بود، کاهش یافته است (نام حزب مرکل، «اتحادیه دموکرات مسیحی آلمان» است). با شیوع کرونا در آلمان، مجادلاتی که به قطبی شدن آلمان کمک میکرد و طی چند سال گذشته، خصیصه سیاست در آلمان بود، متوقف شده است. آنگلا مرکل همانند اولاف شولز (Olaf Scholz)، وزیر مالیهاش و جنز اشپن (Jens Spahn)، وزیر بهداشت خود، مورد اعتماد مردم است.
دومین چیز در مورد اثرات سیاسی بحران کرونا در اروپا این است که در کشورهای اروپایی دیگر، شهروندان در حال روی آوردن به رهبرانشان جهت اطمینان حاصل کردن از آینده هستند. اما در این شرایط، رهبران پوپولیست که در دستکاری کردن یک بحران بسیار ماهر هستند، به ویژه به این خاطر که چون در قدرت نیستند مجبور هم نیستند مسوولیت چیزی را بر عهده بگیرند، فرصت این را دارند که از بحران کرونا بیشترین بهره را ببرند اما در این کار موفق نبودهاند و در بهرهکشی از این بحران فانی، کورکورانه عمل کردهاند. اما این در مورد ویکتور اوربان (Victor Orban)، نخستوزیر مجارستان صادق نیست. او با شیوع کرونا، وضعیت اضطراری اعلام کرده و پارلمان مجارستان که بهطور کامل تحت سلطه حزب وی است، در 30 مارس لایحهای را تصویب کرد که به موجب آن، نخستوزیر اجازه دارد بدون نیاز به اجازه پارلمان آنطور که میخواهد عمل کند (چیزی که در ادبیات سیاسی به rule by decree مشهور است. اینگونه حکومت به وضعیتی اطلاق میشود که در آن، یک فرد یا گروه، برای تصمیمگیری سریع در شرایط اضطراری، قدرت تصمیمگیری انفرادی را به دست میآورد). به این ترتیب دموکراسی در مجارستان که یکی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا و ناتو است، به حالت تعلیق درآمده است. اگر ویکتور اوربان میتواند به این شکل از پاندمی کرونا برای رسیدن به اهداف سیاسیاش بهرهکشی کند، دلیلی وجود ندارد که رهبران دیگر نیز چنین چیزی را امتحان نکنند. اینکه رهبران دیگر نیز مانند اوربان عمل کنند یا خیر، تا حد زیادی به این بستگی دارد که مرکل و اتحادیه اروپا، چگونه به این چالش پر سر و صدایی که جلوی هنجارهای دموکراتیک قرار گرفته است پاسخ میدهند.
سومین جنبه این بحران از نظر سیاسی، این است که دولتها، فناوری اطلاعات و هوش مصنوعی، لیبرالیسم را با چالش مواجه میکنند. چه در کشورهای دموکراتیک و چه در کشورهای تمامیتخواه (دیکتاتوری)، ویروس کرونا، دولتها را در صندلی راننده قرار داده است. بهطوری که رهبران همه کشورها قدرت قابل توجهی را به دست آوردهاند. در چین و کره جنوبی (به عنوان دو کشور پیشگام) به منظور مقابله با ویروس، مقامات در حال به وجود آوردن سیستمهایی هستند که با استفاده از آنها، افراد مبتلا به کرونا از طریق اپلیکیشنهای مختلف ردیابی شوند. ساعت نمیتواند این تغییرات تکنولوژیک را به عقب برگرداند. ما دیدیم که بعد از حوادث 11 سپتامبر، سطح نظارت و ورود به حریم شخصی افراد بدون اطلاع قبلی چگونه در ایالات متحده و کشورهای اتحادیه اروپا افزایش پیدا کرد. دولتها همیشه میتوانند این اقداماتشان را با استدلالهایی که در مورد امنیت مردم میآورند، توجیه کنند. اما اگر دولتهای دموکراتیک میخواهند اعتماد مردم را از دست ندهند، باید در استفاده از شبکه اطلاعاتشان، تا بیشترین اندازه ممکن، شفاف و پاسخگو باشند. اما مساله در مورد آینده لیبرالیسم فقط به اینجا ختم نمیشود. بحث اینکه دولتها چقدر شایسته هستند و چقدر از خودشان مطمئن هستند نیز وجود دارد. دولتها باید شهروندان و جامعه مدنی را کنار نگذارند و از این طریق است که میتوانند از وفق پیدا کردن لیبرالیسم با شرایط جدید و موفقیت آن در مواجهه با بحران، اطمینان حاصل کنند. «لاک داون» (lock down) کردن لیبرالیسم، پیامدهای ناگواری را برای پاسخگویی و ذیحسابی دولت به جامعه، برای ثبات کشورها و برای غرب خواهد داشت (لاک داون کردن به معنای ممانعت از خروج افراد یا اشیا از یک منطقه خاص است که بسیاری از کشورهای دنیا با شیوع کرونا به آن رو آوردهاند. در اینجا منظور از لاک داون کردن، کنار گذاشتن ایدئولوژی لیبرالیسیم در شرایط بحران است).
قتل نئولیبرالیسم؟
در ادامه بخشهایی از مقاله «آیا ویروس کرونا نئولیبرالیسم را خواهد کشت؟» را میخوانیم که به قلم کوین فیدراستون نوشته شده است. او مینویسد:
پاسخ به بحرانها دو فاز دارد. اولین فاز، پاسخ دولتها به بحران به طرق قابل پیشبینی است. پاسخها با روشی که تا پیش از این رفتار میکردهاند سازگاری دارد. اما بحرانها قدرت بقای طولانیمدتتری دارند و این زمان طولانیمدت، نحوه تفکر ما را در مورد اینکه دولتها باید چه کار کنند، تغییر میدهد. ویروس کرونا بزرگترین شیفت پارادایمی در سیاستگذاری اقتصادی را در اروپا از دهه 1980 به بعد به وجود آورده است. حین اینکه دولتها در اروپا به ابزارهای جدید در سیاستگذاری روی آوردهاند، به نظر میرسد بزرگترین تلفات اقتصادی ویروس کرونا در سراسر اروپا، نئولیبرالیسم باشد. من اخیراً چندین ماه را در ایتالیا زندگی کرده و به تازگی به لندن بازگشتهام و تحت تاثیر این موضوع هستم که چگونه پاسخهای ما به کرونا در سطح ملی، خصیصههای قابل پیشبینیمان را نشان میدهد. غریزه لسه فر
(laissez faire) در بریتانیا، بوریس جانسون را متقاعد کرد که باید فقط به نصیحت کردن مردم جهت اینکه چه کار کنند و چه کار نکنند بسنده کند. این مانند این بود که کاپیتان کشتی تایتانیک به مردم بگوید: «با توجه به اینکه شرایط جدیدی به وجود آمده و در حال غرق شدن هستیم، شاید بخواهید جلیقه نجات به تن کنید.» رسمی نبودن پاسخ بوریس جانسون به بحران کرونا، در انگلیس ابهام به وجود آورد (وزرای مختلف او، پیامهای مختلفی را به مردم میدادند). اما این پاسخ غیررسمی جانسون به بحران، پاسخدهی جامعه مدنی را برانگیخت و باعث شد جامعه مدنی انگلیس جلوتر از خطمشیهای رسمی دولت حرکت کند.
پاسخ بریتانیا به بحران کرونا منحصر به فرد نبود. برای مثال، سوئد نیز یک رویکرد مشابه را اتخاذ کرد. اما در تضاد با بریتانیا و سوئد، دولتهای جنوبی اروپا، رویکرد بسیار متفاوتی را در پیش گرفتند و پاسخشان مبتنی بر قانونگذاری بود. مثلاً ایتالیا مدارس و دانشگاهها را تعطیل کرده و همه فروشگاههای غیرضروری را ملزم به تعطیلی کرد. همچنین اعلام کرد هر کسی که میخواهد وارد خیابانها شود باید ابتدا یک فرم رسمی را از اینترنت دانلود کند و در آن توضیح دهد که چرا میخواهد از خانه خارج شود. جدای از این استراتژیهای مختلف در پاسخدهی به بحران کرونا، دلالتهای اقتصادی این پاندمی بسیار قابل توجه است. پیامدهای انتظاری استراتژیهای مختلف هستند که تفکر ما را درباره اینکه دولتها باید در زمان بحران چه کار کنند شکل میدهند. دولت بوریس جانسون هر روز به مردم قول میدهد که برای آنها پول خرج کند و ترامپ نیز چنین کاری را کرده است. آنها در حال روی آوردن به پوپولیسم هستند. نئولیبرالیسم در دفاعیترین حالت خود قرار دارد. آنگلا مرکل از بزرگترین افزایش در مخارج عمومی در تاریخ آلمان خبر داده است. قاعده «اوردو-لیبرال» (ordo-liberal) در آلمان کنار گذاشته شده است. بحرانها، پاسخهای اضطراری را منجر میشوند. اما میتوانند با خودشان میراثی را برای بلندمدت به جای بگذارند. پاسخ به جنگ جهانی دوم این بود که دولتها بیشتر از قبل، مسوولیت سطح بیکاری، رفاه عمومی و زیرساختهای عمومی را بپذیرند. اثرات کرونا میتواند همین باشد که همه ما اکنون سوسیال دموکرات هستیم.
منابع:
1. https: / /carnegieeurope.eu /2020 /04 /01 /could-coronavirus-revitalize-or-sink-liberal-script-pub-81459
2. https: / /blogs.lse.ac.uk /greeceatlse /2020 /04 /02 /the-corona-virus-kills-off-neo-liberalism /