نیمه پر لیوان
آیا فشار خارجی میتواند نیرومحرکه اصلاحات باشد؟
مرتضی مرادی: همه دولتها تحت تاثیر فشارهای داخلی و خارجی قرار دارند و این فشارها روی سیاستگذاریهایشان تاثیر دارد. این فشارها که در فرآیند سیاستگذاری داخلی جایگاه ویژهای دارند، رهبران و سیاستگذاران کشورها را وادار میکنند که میان تقاضا و منافع بازیگران اقتصادی، هم در محیط داخلی و هم در محیط بینالمللی به فکر ایجاد یک توازن باشند که در نتیجه ایجاد این توازن بهترین نتایج برای اقتصاد رقم بخورد. در طول زمان، عواملی همچون پیشرفت در تکنولوژی، بینالمللی شدن بازارها و توسعه اقتصادی کشورهایی که به تجارت آزاد روی آوردهاند، تاثیر نسبی فشارهای خارجی روی فرآیند سیاستگذاری را افزایش داده است.
فشارهای خارجی، میتوانند فرصتی برای اصلاحات داخلی باشند. مواردی از اصلاحات اقتصادی در دنیا وجود دارد که یکی از اصلیترین پیشرانههای این اصلاحات، تحریمها، تهدیدها و فشارهای کشورهای خارجی و سازمانهای بینالمللی بوده است. به طوری که این فشارها وضعیت اقتصادی یک کشور را آنقدر با مشکل مواجه کرده است که رهبران و مدیران برای اینکه اقتصاد کشور خود را زنده نگه دارند به اصلاحات اساسی رو آوردهاند. اصلاحات اقتصادی در کشورهای تحت فشارهای خارجی را میتوان به سه دسته کلی تقسیم کرد:
1- روی آوردن به اصلاحات اقتصادی برای خروج از انزوا و شروع فصل جدیدی از روابط بینالمللی؛ 2- انجام اصلاحات اقتصادی از آن جهت که دریافت کمکهای بینالمللی مشروط به انجام این اصلاحات بوده است. 3- آغاز اصلاحات اقتصادی برای تبدیل ساختار متزلزل اقتصاد به ساختاری منسجم برای تاب آوردن در برابر فشارهای خارجی.
در این پرونده با بررسی اصلاحات انجامشده در ژاپن تحت فشارهای سازمان تجارت جهانی و گروه 7، در کره جنوبی بعد از جنگ جهانی دوم و تحت قیمومیت ایالات متحده، در کره شمالی تحت فشار دنیا برای دست کشیدن از سلاح هستهای، در کوبا در نتیجه فشارهای آمریکا، در یونان تحت فشارهای اتحادیه اروپا و در روسیه در پاسخ به تحریمهای اروپا و آمریکا به این سوال پاسخ میدهیم که «آیا فشار خارجی میتواند نیرومحرکه اصلاحات باشد؟»