بازگشت به مبانی
یارانه: مفید یا مضر؟
سنگاپور برای شرکتهایی که دفاتر جهانی یا منطقهای خود را در آنجا قرار دهند معافیتهای مالیاتی در نظر میگیرد. همه اینها نمونههایی از یارانه هستند. ابزارهایی مالی که دولتها آن را برای تقویت توسعه اقتصادی، کمک به گروههای محروم یا پیشبرد اهداف ملی بهکار میبرند.
در نروژ رانندگان وسایل نقلیه برقی از پرداخت عوارض بزرگراهی معاف هستند. در استرالیا هرگاه کسبوکارها جوانان، بومیان استرالیا یا کارگران مسنتر را استخدام کنند دولت بخشی از دستمزد آنها را میپردازد. سنگاپور برای شرکتهایی که دفاتر جهانی یا منطقهای خود را در آنجا قرار دهند معافیتهای مالیاتی در نظر میگیرد. همه اینها نمونههایی از یارانه هستند. ابزارهایی مالی که دولتها آن را برای تقویت توسعه اقتصادی، کمک به گروههای محروم یا پیشبرد اهداف ملی بهکار میبرند.
یارانهها در اشکال مختلف ظاهر میشوند. گاهی اوقات دولتها قیمتها را به صورت مصنوعی بالا میبرند. این نوعی یارانه با هدف افزایش درآمد کشاورزان است. آنها ممکن است خدماتی مانند تحصیلات دانشگاهی یا مترو را با قیمتی کمتر از هزینه آن ارائه دهند یا بخشی از سود وامهای تامین مالی ساخت جاده یا نیروگاه برق را بپردازند یا اینکه برای محصولات یا فناوریهای خاص معافیت مالیاتی در نظر گیرند.
اما یارانهها چه زمانی منطقی هستند؟ اگر آنها را برای اصلاح نارساییهای بازار بهکار گیرند آنها ابزارهای سیاستی مناسبی هستند. این زمانی است که بازارهای رقابتی خصوصی نمیتوانند نتایج اجتماعی مطلوبی به بار آورند. به عنوان مثال، یارانهها میتوانند کسبوکارها را به سرمایهگذاریهایی در تحقیق و توسعه تشویق کنند که هم برای خود بنگاه و هم برای صنعت و جامعه مفید هستند. همچنین آنها میتوانند به بنگاههای نوپا کمک کنند تا دوران اولیه ضرردهی را به سلامت پشت سر گذارند و به بنگاههای بزرگتر و سودآور تبدیل شوند (البته دولتها باید اطلاعات کافی داشته باشند تا بتوانند از موفقیت بنگاهها پس از رشد مطمئن شوند).
یارانه و نابرابری
اما یارانهها عواقب منفی نیز دارند. به عنوان مثال یارانههای انرژی را در نظر بگیرید که با هدف کمک به خانوارهای کمدرآمد عرضه میشوند. اگر این یارانهها در اختیار همه از جمله افراد نسبتاً مرفه قرار گیرند منابع دولت را میبلعند. در این صورت پرداخت نقدی هدفمند به خانوارهای فقیر هزینه کمتری برای دولت دارد. همچنین اگر یارانهها به شکلی نامتناسب به نفع تولیدکنندهها یا افراد پرمصرف باشند میتوانند نابرابری را تشدید کنند. به عنوان مثال در آفریقا، آسیا، آمریکای لاتین و خاورمیانه 20 درصد بالای خانوارها به طور میانگین هفت برابر بیشتر از 20 درصد پایین از مزایای یارانههای انرژی بهرهمند میشوند.
مشکل دیگر آن است که اگر یارانهها نتوانند نارساییهای بازار را برطرف سازند خود باعث اختلال در قیمتها میشوند و با تخصیص غلط سرمایه و نیروی کار کمیاب رشد را تضعیف میکنند. به عنوان مثال، پایین نگه داشتن بهای نفت میتواند بنگاههای موجود در بخشهای انرژیبر را به طور مصنوعی سرپا نگه دارد و جلو سرمایهگذاری در انرژیهای جایگزین را بگیرد.
یارانههای تولیدکننده در بخش کشاورزی که بهای محصولات کشاورزان را بالاتر میبرند نیز انگیزه افزایش بهرهوری را از بین میبرند. طبق گزارش سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه این یارانهها در سالهای 2016-2014 در اروپا به طور متوسط 20 درصد از درآمد ناخالص کشاورزان را تشکیل میداد.
برخی یارانهها از قبیل یارانه سوختهای فسیلی زیانآور هستند. این یارانهها نهتنها پرهزینهاند بلکه با اهداف زیستمحیطی مانند کاهش مرگومیرهای ناشی از آلودگی هوا یا تعهدات توافقنامه اقلیمی 2015 پاریس برای کاهش تصاعد دیاکسید کربن و سایر گازهای گلخانهای در تضاد هستند. در مفهوم کلی هرگاه قیمت انرژی تجلی هزینههای تولید به علاوه هزینههای زیستمحیطی آن نباشد یارانه به آن تعلق گرفته است. اگر این مقیاس کلی را بهکار ببریم یارانههای جهانی در سال 2015 به رقم سرسامآور 3 /5 تریلیون دلار یا 5 /6 درصد تولید ناخالص جهانی میرسد.
راهبردهای اصلاحی
اصلاح یارانهها کاری دشوار است زیرا اغلب باید بهای کالاهایی مانند بنزین یا مواد غذایی افزایش یابد. کالاهایی که مستقیماً به جیب مصرفکننده ارتباط دارند. فشارهای گروههای دارای منافع و عموم مردم باعث میشود که بسیاری از اقدامات مربوط به کاهش یارانهها ناکام بمانند. بنابراین دولتها به یک راهبرد اصلاحی دقیق و جامع نیاز دارند که اهداف درازمدت شفافی را در مورد مسیر آینده قیمتها و استفاده از درآمدها دربر داشته باشد. علاوه بر این باید یک راهبرد ارتباطی با نفوذ بالا وجود داشته باشد تا نشان دهد چگونه یارانهها باعث میشوند هزینهکردهای موثرتر و عادلانهتر کنار گذاشته شوند. یک رویکرد تدریجی به سمت اصلاحات که به مصرفکنندگان و بنگاهها زمان بدهد خود را سازگار سازند مفید خواهد بود. اقداماتی از قبیل پرداخت یارانه نقدی برای حمایت از خانوارهای آسیبپذیر و آموزش مجدد کارگران بیکارشده اغلب برای مقابله با مخالفتها و اعتراضات ضروری هستند.
اصلاح یارانهها آسان نیست اما در سالهای اخیر بسیاری از کشورهای تولیدکننده انرژی از جمله آنگولا، مصر، هند، مکزیک و عربستان سعودی موفق شدند قیمتهای داخلی را بالا برند اما لازم است اصلاحات اندکی فراتر روند و به ویژه هزینههای زیستمحیطی را در بهای سوخت لحاظ کنند. این اقدام مولفهای کلیدی در راهبرد کشورها برای اجرای تعهدات توافقنامه تغییرات اقلیمی 2015 پاریس و کاهش انتشار کربن خواهد بود.
منبع: اکونومیست